الشرق الاوسط: آمریکا و ترکیه تسلیم ایران شده‌اند

روزنامه الشرق الاوسط، با اشاره به کنفرانس مطبوعاتی وزرای خارجه آمریکا و عربستان، به تحلیل مواضع آمریکا در مورد وقایع اخیر منطقه پرداخت.

جام سیاسی: روزنامه الشرق الاوسط، در یادداشتی به قلم "رضوان السید" با اشاره به کنفرانس مطبوعاتی سعود الفیصل، وزیر خارجه عربستان و جان کری، وزیر خارجه آمریکا، به تحلیل مواضع آمریکا در مورد وقایع اخیر منطقه پرداخت. این روزنامه نوشت:

کنفرانس مطبوعاتی مشترک سعود الفیصل و جان کری وزرای خارجه عربستان و آمریکا که هفته گذشته در ریاض برگزار شد، نکات عجیبی داشت. وزیر خارجه عربستان بسیار روشن و واضح سخن گفت، در حالیکه همتای آمریکایی‌اش ـ اگر نگوییم با تردید زیاد ـ بسیار پیچیده و مبهم حرف زد.

 

فیصل گفت که سیاست مذاکره با ایران در مورد پرونده هسته‌ای باعث خواهد شد تا سرانجام ایرانی‌ها ظرف چند سال آینده به سلاح اتمی دست پیدا کنند. وی همچنین گفت که سیاستی که در قبال سوریه اتخاذ شده به مفهوم ویرانی کامل کشور است و اخلاق ـ و نه امنیت بین‌المللی ـ ایجاب می‌کند که به سوری‌های زیر فشار وسیله‌ای برای دفاع از خود در مقابل نظامی داده شود که مشغول قتل عام ملتش است.

 

وزیر خارجه آمریکا ابتدا با سخنان فیصل موافقت کرد و سپس در دو مورد مخالفت کرده و گفت که آمریکا مصمم است که اجازه ندهد تا ایران به سلاح هسته‌ای دست پیدا کند و مایل است راه‌حلی سیاسی برای مذاکره در سوریه پیدا شود. با این حال وسایل و ادوات دستیابی به چنین اهدافی از طرف آمریکا مبهم باقی ماند.

 

آمریکایی‌ها واقعا در پرونده هسته‌ای ایران چه می‌خواهند؟ مایل هستند در پرونده سوریه چه اتفاقاتی بیافتد و چه چیزهای رخ ندهد؟ سال‌ها مذاکره هسته‌ای با ایران و یک سال و نیم فکر کردن در پرونده سوریه ما را به این نتیجه می‌رساند که طرح سوال از آمریکا در مورد این دو پرونده دیگر صحیح نیست؛ بلکه واقعیتی دیگر وجود دارد. آمریکای اوباما دیگر نمی‌خواهد در هیچ تنشی در خاورمیانه وارد شود که در نهایت راه مجبور شود به شکل مستقیم یا حتی غیر مستقیم دخالت نظامی کند. آنها در افغانستان و عراق این دخالت را تجربه کرده و نتیجه‌اش برای منافع و هیبت آمریکا بسیار دردناک بود.

 

جورج بوش در آخرین روزهای ریاست جمهوری‌اش گفت که آمریکا امن‌تر شده است. اگر این کلام به این مفهوم باشد که آمریکا دیگر هدف حمله‌ای از جنس حملات ۱۱ سپتامبر قرار نگرفت، این گزاره صحیح است؛ اما مهم‌ترین دستاورد آمریکا این بود که برای اولویت‌ها و سیاست‌هایش در منطقه خاورمیانه شرکایی ایجاد شدند که به ترتیب اهمیت عبارتند از: ایران، اسرائیل و ترکیه.

 

آمریکا اکنون مجبور است ـ یا می‌خواهد ـ که تمامی این بازیگران را در تصمیم‌گیری‌های خود دخالت دهد. اضافه بر این سه؛ اتحادیه اروپا، روسیه و بلکه چین هم هستند. ایران مناطق نفوذ جدیدی به دست آورده و اهرم‌های نوینی برای مذاکره و تبادل در اختیار دارد. امکانات اسرائیل تحت رهبری نتانیاهو هم برای نادیده گرفتن راه‌حل تشکیل دو دولت اسرائیلی و فلسطینی در کنار یکدیگر، بیشتر شده است. ترک‌ها بازیگرانی اصلی در خاورمیانه و حتی اروپا شده‌اند و اینجاست که اوباما وارد شده و می‌گوید: «سیاست‌های آمریکا در دوره‌ من باعث جلوگیری از بروز جنگ‌های بزرگ در خاورمیانه شده است.»

 

دو موضوع وجود دارد که آمریکای اوباما مدعی تحقق آنهاست: امنیت بیشتر برای آمریکا و دستیابی به راه‌حل‌هایی در خاورمیانه بدون بروز جنگ. همین دو نکته است که باعث قدرت موضعگیری ایران شده است. آمریکا حتی برای خارج کردن نیروهایش از عراق به ایران نیاز داشت. با توجه به این نکته ایران نیز شروع به گسترش نفوذش در عراق و سوریه و لبنان کرده و جبهه‌های جدیدی را نیز در یمن و بحرین باز کرد و همزمان فعالیت‌های هسته‌ای خود را نیز افزایش داد. در مرحله پس از خروج آمریکایی‌ها از عراق، ایران از گسترش نفوذ خود در مناطق سنتی دست کشیده و با تکیه بر این امر که آمریکا دیگر دست به اقدام نظامی در خاورمیانه نخواهد زد، شروع به ایجاد قدمگاه‌هایی جدید کرد. ایرانی‌ها در واقع مطمئن هستند که تا افقی غیر قابل مشاهده، قادر به پیشروی هستند. در پرونده هسته‌ای، آمریکا دیگر قادر به عبور از روسیه نیست. در مناطق تحت نفوذ ایران نیز واشنگتن به خوبی می‌داند که ایران از این کشورها بدون توسل به زور خارج نخواهد شد.

 

آمریکایی‌ها در حقیقت مشغول اغوای ایرانی‌ها هستند و نه تهدید این کشور، تا به «سال‌های استقرار و امنیت» بازگردند. در پرونده هسته‌ای؛ حداکثر کاری که می‌کنند، نگاه داشتن محاصره اقتصادی و در پرونده سوریه، عدم کمک به انقلابیون است تا به ایرانی‌ها بهانه تعرض به اسرائیل از طریق موشک‌های حزب‌الله را ندهند.

 

اگر موضوع جنگ و ترس از بروز آن، نقطه ضعف آمریکا و همزمان نقطه قوت ایران نبود،‌ عرب‌ها چه می‌توانستند بکنند؟ در سوریه، عرب‌ها باید به ملت سوریه برای دفاع از خود کمک کنند و می‌توانند به حمایت ترکیه و حتی اتحادیه اروپا نیز امیدوار باشند. در پرونده فلسطین می‌توانند به سمت جامعه جهانی حرکت کنند که به جز آمریکا، همه از طرح ایجاد کشور فلسطینی حمایت می‌کنند، ولی در پرونده هسته‌ای ایران، دست زدن به هیچ اقدامی به صلاح نیست، چرا که آمریکایی‌ها عادت کرده‌اند با ایران معامله کرده و اسرائیل را نیز با امتیازدهی ساکت کنند؛ بدون اینکه از طرف عرب‌ها با مشکلی مواجه شوند.

 

در سال ۲۰۱۰ به ناشر کتابم با عنوان «نبرد علیه اسلام» که متوجه تمایلم به نوشتن در مورد عرب‌ها، ایران و ترکیه شده بود، پیشنهاد کردم که کتابی با عنوان «نبرد علیه عرب‌ها» بنویسم! در ابتدا فکر کردم این امر ارزش امتحان کردن دارد، ولی سپس پشیمان شدم. آمریکایی‌ها از عراق خارج می‌شدند و آن را به ایران تسلیم می‌کردند و سفیر خود در سوریه را که بوش فراخوانده بود، بار دیگر باز گرداندند و در مقابل عدم تعرض به اسرائیل، از استیلای حزب‌الله بر لبنان چشم‌پوشی کردند. ترک‌ها از سهمی که برده بودند راضی بوده و از آرامش نسبی که در مرزهایشان با ایران، عراق و سوریه ایجاد شد، خشنود بودند.

 

محاسبات ایران و ترکیه بعد از شروع انقلاب در سوریه تغییر کرد. ترک‌ها احساس کردند فریب خورده‌اند و شروع به اعمال فشار بر اسد و مالکی کرده و روابط خود با کردستان عراق را تقویت کردند؛ ولی تا امروز درگیری با ایران را به صلاح نمی‌دانند و معتقدند که ایران به خاطر اختلافاتش با آمریکا و عرب‌ها، در برهه‌ای به آنکارا پیشنهاد شراکتی پر سود می‌دهد.

 

به این ترتیب تا زمانی که آمریکا و ترکیه تسلیم ایران شده‌اند، نیازی نیست از جنگ علیه عرب‌ها[بخوانید حکام دست نشانده غرب] حرف بزنیم؛ بلکه جنگی میان عرب‌ها و ایران در سوریه،‌ عراق و لبنان جریان دارد.

 

*البته چنین مقاله ای از الشرق الاوسط که سابقه ای دیرینه در اجرای پروژه ایران هراسی غرب دارد، چندان بعید نیست. در حالی این روزنامه از آنچه که "جنگ ایران و اعراب" میخواند، سخن می گوید که ایران یکی از حامیان اصلی انقلاب ملت های منطقه در برابر غرب و دیکتاتورها بوده و همیشه به دنبال احقاق حقوق ملت ها، فارق از نژاد آنها است.

 

البته خصومت حکام دست نشانده عرب با ایران به هیچ وجه قابل انکار نیست؛ حکامی که برخی از آنها بواسطه انقلاب های مردمی ساقط شده اند و به نظر می رسد منظور الشرق الاوسط از "جنگ ایران و اعراب" در حقیقت جنگ این حکام دیکتاتور با ایران است.

ارسال کردن دیدگاه جدید

محتویات این فیلد به صورت شخصی نگهداری می شود و در محلی از سایت نمایش داده نمی شود.

اطلاعات بیشتر در مورد قالب های ورودی