واکاوی معنای جذب حداکثری در عین پاسداشت حقیقت
مقدمه:
آشفتگی و آشوب و فتنه و حیرت و غبارآلودگی و اشتباهات فراوان، همه، نتیجهی آمیختگی حق و باطل و تلبس باطل به لباس حق و شباهت یافتن آن دو به یکدیگرند؛ به گونهای که نتوان به سادگی حق و باطل را تمییز داد و موضع مشخص هر یک را درک نمود. ریشهی این دردها کجاست و راه درمانشان چه ؟ هدف این مقال، بازشناخت یکی از منافذ ورودی شبهات است. دریچهای که از مسئلهای اساسی و مهم، نشأت میگیرد؛ مسئلهای به نام جذب، جذب حداکثری.
درباره ضرورت جذابیت مکتب و جذب حداکثری
هر نهضت، هر جریان، هر فکر و هر مکتب، برای بقاء، تثبیت، رشد و پیشروی خود، نیازمند نیروی انسانی است. (1) طبعاً هر چه این نیروی انسانی، فزونتر باشد، دستیابی به اهداف پیش گفته آسانتر خواهد بود. و از سوی دیگر، اگر آن مکتب داعیهی نجاتبخشی نیز داشته باشد، تلاشی مضاعف در جهت جذب قلوب و افکار و تبعاً ابدان، خواهد داشت. این دو، دلیلاند بر لزوم جذب افراد مختلف توسط یک مکتب، آن هم به صورت حداکثری.
از دیگر جانب، قوام یک مکتب به تفکر و اندیشهی آن است. همان که مغز و محور هویتبخش مکتب است. و طبعاً هر چه این محور، متقنتر و مستحکمتر باشد، قوام مجموعه نیز بیشتر خواهد بود. و نباید فراموش کرد که آن چه مهم است و اصالت دارد، این فکر و ایده است که اگر نبود، اجتماع همگی پیروان آن مکتب، بیمعنا و عبث میگشت.
شاکلهی فکری مکتب، فلسفهی وجودی اوست و بدیهی است که هر چیز اگر از فلسفهی وجودی خود، دور افتد، بیهویت، بیفایده و سردرگم خواهد بود، زیرا فلسفهی اشیاء است که چیستی، چرایی، چگونگی، هدف و راه را مشخص میکند.
پس برای حفظ هر چیز تا وصول به هدف و جلوگیری از انحراف او از مسیرش، همیشه باید حریم اندیشه و خطوط قرمز و آرمانها و اهداف او را به او متذکر شد و حریمش را پاس داشت. و این امر خطیر، بر عهدهی پاسدارانی امین و آگاه خواهد بود تا با چشمان بصیر خویش، سره را از ناسره بازشناسند و در حفظ ارزشها و مبارزه با آفات و دشمنیها بکوشند و در تاریکروشن فتنهها، مهشکن باشند.
پاسداری حریم حق، گاهی دافعه دارد
با تکیه بر آن چه گفته آمد، نتیجه میگیریم که هر مکتب، همیشه نیازمند دو عنصر اساسی است؛ یکی جذب و متصدیان آن که با ارائهی جاذبههای نهضت به ربایش قلوب و افکار میپردازند و آن گاه در مسند اداره، با تدبیر و ذکاوت و صبر و مدارا، مجموعه را سیاست مینماید. و دیگری پاسداشت حقیقت و اندیشههای اساسی مکتب و پاسداران این حریم که مانع از تبدل ماهیت نهضت و کوچکترین انحراف در آنند.
و واضح است که پاسداری در بسیاری از موارد با دفع، همراه است. دفعی که هر چند در اولویت نیست ولی چنان چه امری با اساس نهضت سر ناسازگاری نهاد، چارهای جز آن نخواهد بود. و این منطق ماست که چون مکتبمان را تنها مکتب حقّ، یافتهایم و با بصیرت و آزادانه انتخابش نمودهایم و سرنوشت خود را با آن گره زدهایم، فریاد برمیآوریم: جانها فدای دین !
جذب و دفع بیضابطه، زمینهساز فتنه
اما همهی این ها چه ارتباطی به فتنه دارد ؟ یکی از عواملی که زمینهی بسیاری از فتنههاست، عدم رعایت صحیح موازین و مقررات جذب و دفع است. اگر نهضتی به پیروان خود و مجموعهای که تحت عنوان او، سازمان مییابند، اهمیت دهد، ناگزیر از وضع قواعدی برای جذب و دفع است که قطعاً برگرفته از مبانی فکری آن، خواهد بود. و عدم رعایت این قوانین، به منزلهی عبور از خطوط قرمز است.
یعنی جذب و دفع بیضابطه. به عنوان مثال، جذب افراد، به عناوین و جاذبههایی که در چارچوب اندیشهی مکتب، نمیگنجد و از قاموس او، خارج است ولی تنها به دلیل تعلق خاطر مخاطب به آن، در قالب یکی از مواد نهضت، جاسازی شده است. و این یعنی تقلب حقیقت برای جذب فعلی و حداکثری. یعنی خلط حق و باطل برای جذب یک نفر به حق ! یعنی فدا نمودن اصل - که عبارت از خطوط قرمز آرمانی و ایدئولوژیک مکتب است - به پای فرع - که افزودن یک فرد به پیروان نهضت است -.
جذبی که از فلسفهی وجودی خود - یعنی کمک به پیشروی مکتب و عالمگیر شدن حق - دور افتاده است. جذبی که در آن، فرد مکتبی، به این پرسش، پاسخی نخواهد داشت: جذب به کدام قیمت ؟ به قیمت لگدمال شدن حریم هویتی نهضت ؟ به قیمت از میان بردن شفافیت جریان مکتب ؟ به قمیت استحالهی تدریجی همهی مفاهیم اساسی ؟
و آیا این فرد، عواقب فتنهگون جذب خود را میپذیرد ؟ و مگر نه آن که این مجذوب، در آینده در مجموعهی خود، نقش آفرینی خواهد کرد، آیا در آن زمان، شخص جاذب، کجفهمیها و کجفعلیهای او را پاسخ خواهد گفت ؟ و بیشک همین انسان تازه وارد که با جاذبهای غیرحقیقی، وارد این مجموعه شده، در آینده با نوع فعل و قول و حتی با حضور نابجای خود، فضا را مشتبه و غبارآلود خواهد نمود. پس هیچ گاه نباید حکمتها را فراموش نمود و همواره باید به خود، یادآور بود که چرا ؟ پس نباید هیچ گاه کوچکترین خطایی را به فکر و فعل و قول خود، راه داد.
چرا که در نهایت به فتنهای منجر خواهد شد. زیرا هر اشتباه عامدانه از جانب یکی از پیروان مکتب، یعنی خلط حق و باطل. زیرا این اشتباه، با تظاهر او به پیروی از آن مکتب همراه است. چرا که متعلقات یک فرد مکتبی را نیز، مکتبش به او میبخشد. زیرا چارهای جز انتخاب یکی از این دو راه نیست: مکتبی را بپذیریم و خود را به تمامیت آن، پایبند نماییم و یا اساساً بیقیدی اختیار کنیم که علماً و عملاً، محال است.
فقط، فهم و حرکت درست در صراط اسلام، نجات بخش ماست
پس باید بسیار مراقب بود و جز به آن راه که مکتب، دستور میدهد، نرفت و الا سوء اختیار در هر یک از قول و فعل و فکر، بر آن دوی دیگر نیز اثر میگذارد. و باید از لغزشها و لغزشگاهها به باری تعالی پناه برد.
ما باید مکتب حق را که سرشار از زیباییها و جاذبههای حقیقی و مطلوب فطری هر انسان است، به تمامیت آن و دقیقاً همانگونه که هست و نه یک کلمه بیش و کم، در معرض قرار دهیم و هر آن کس که اندک زمینه و قابلیتی برای جذب دارد را به سوی مکتب (و نه به سوی خود) بکشیم و آن گاه با تقویت نقاط قوت او و سپس اصلاح تدریجی نقاط ضعف وی، او را در راستای اهداف والای نهضت که در راستای نجات خود اوست، مدیریت کنیم.
البته باید همواره و در تک تک مراحل به خطوط قرمز توجه کنیم و عنصر ثانوی دفع را از یاد نبریم. امام ما، علی بن موسی (علیه آلاف التحیة و الثناء) در سخن نغزی فرمودهاند که اگر مردم زیباییهای کلام ما را میدانستند، از ما تبعیت میکردند. و همان ائمه با معاندین نبرد مینمودند. در واقع ما در راه ترویج مکتب حق، هیچ احتیاجی به تکلف و تصنع و برچسب جدید به آن نداریم. ما باید مکتب را صحیح و جامع بشناسیم و آن فهم صحیح را به شیوایی عرضه کنیم. همین. ساده و مطمئن.
مسئلهی جذب هیئات مذهبی را باید با همین نگاه برسید. و از قضایایی که در طول تاریخ از همین نوع جذبها نتیجه شده عبرت گرفت، مانند جریانات فتنهگونی که حول مرحوم دکتر شریعتی به وجود آمد یا سرنوشت احزابی چون مجاهدین خلق یا مجاهدین انقلاب یا فرقان یا حتی انشعابات و افتراقات جریانات اصولگرا و ...
... و اجعل عواقب أمورنا خیراً
----------------------------------------
(1) این نوشتار، بر مبنایی استوار شده که جذب در مکتب اسلام ناب را نیز مانند دیگر مکاتب، ناشی از احتیاج این مکتب به پیاده نظام میداند ولی چنانچه مبنا را آن گونه بدانیم که اساساً مکتب حق، نیازی به غیر ندارد، بحث دیگری می طلبد و نیازمند فرصتی دیگر است.
ارسال کردن دیدگاه جدید