تغيير نگرش، مانع اصلي در روند افزايش جمعيت

موضوع تغييرات جمعيتي کشور،‌ يکي از مسائلي است که در طي چند سال اخير مطرح،‌ و کارشناسان حوزه‌هاي مختلف، اظهارنظرهاي گوناگوني را درباره اين موضوع بيان‌ کرده‌اند. با توجه به ادامه سياست‌‌هاي کاهش جمعيتي از دهه هفتاد، متأسفانه روند نزولي تعداد جمعيت مخاطراتي را در پيش‌روي کشورمان قرار داده است. از اين‌رو، مقام معظم رهبري نيز بارها نسبت به اين موضوع هشدار دادند تا اين سير نزولي متوقف، و جمعيت روند صعودي پيدا کند.

 

مسأله جمعيت، از جمله موضوع‌هاي بين‌رشته‌اي است که از منظر علوم مختلف مانند فقه، اقتصاد، بهداشت و علوم پزشکي، روان‌شناسي،‌ علوم‌ تربيتي، علوم سياسي، جامعه‌شناسي، معماري و... قابل بررسي است، و اگر  قرار باشد درباره آن تبادل‌ نظر و تحقيق شود، بايد از منظر هر کدام از اين رشته‌ها و علوم بدان نگريسته شود و از آن منظر تبيين شود. در مجموع، بررسي‌هاي گوناگون بيانگر آن است که انگيزه‌ها و عوامل مختلفي مانع از افزايش فرزندآوري خانوارها شده است؛ اما  مي‌توان اصلي‌ترين عوامل را در سه عنوان ذيل خلاصه کرد:

 

الف) مشکلات اقتصادي و معيشتي

 

عده زيادي مشکلات اقتصادي و نداشتن شغل و مسکن را عامل اصلي مي‌دانند. به باور اين افراد، وقتي ميزان تورم زياد، و درآمد ناکافي است، سخن گفتن درباره فرزندآوري معنايي ندارد؛ يعني اصالت را به مسائل اقتصادي مي‌‌دهند. بي‌شک مشکلات اقتصادي يکي از اصلي‌ترين موانع خانواده‌ها براي داشتن فرزند بيشتر است و مسئولان و دست‌‌اندرکاران بايد براي حل آن اقدامات و حمايت‌‌هاي لازم را انجام دهند؛ اما با يک بررسي اجمالي مي‌‌توان دريافت که بين تعداد فرزندان و تمکن مالي خانواده‌ها چندان ارتباط مستقيمي برقرار نيست؛ زيرا اگر اين استدلال درست باشد، مي‌بايست ثروتمندان جامعه ما تعداد فرزند بيشتري داشته باشند؛ در حالي که چنين نيست.

 

 

همچنين وضعيت موجود نيز عکس اين قضيه را نشان مي‌دهد؛ زيرا در حال حاضر نيز خانوارهاي که تعداد فرزند بيشتري دارند، معمولاً جزء خانواده‌هاي کم‌درآمد ـ به‌ ويژه در شهرهاي کوچک‌تر و روستاها ـ هستند. درباره داشتن مسکن نيز،‌ بيشتر خانواده‌ها، مسکن ملکي دارند؛ يعني منزل از آن خودشان است و مستأجر نيستند؛ ولي باز هم تعداد فرزندانشان نيز کم است. پس اين که علت اصلي اقدام نکردن براي افزايش فرزندان، صرفاً اقتصادي باشد، نادرست است.

 

ب)مسائل فرهنگي و تربيتي

 

عده‌اي مسائل تربيتي را عامل کاهش باروري مي‌دانند. اين گروه معتقدند تا زماني که يک محيط تربيتي صحيح در جامعه نهادينه نشود، نمي‌توان براي فرزندآوري اقدام کرد؛ زيرا نداشتن فرزند، بهتر از داشتن فرزندان ناسالم ـ از لحاظ فرهنگي ـ است؛ يعني براي اين طيف از افراد، کيفيت مهم‌تر از کميت است. به نظر مي‌رسد اين نگرش بيشتر در بين فرهنگيان جامعه مطرح باشد.

 

بي‌شک هر چه نيروي انساني کيفي‌تر باشد، به نفع کشور است،‌ و نظام اسلامي نيز موظف است به‌ منظور تأمين يک فضاي فکري و تربيتي سالم و مبتني بر فرهنگ اسلامي اقدام کند؛ اما پرسش مطرح اين است که کيفيت چگونه به وجود مي‌آيد ؟ آيا غير از اين است که حتماً بايد يک کميتي باشد، تا خروجي آن، عده‌اي با کيفيت بالا باشد. اين موضوع در علم احتمالات نيز مطرح است که هر چه فراواني بيشتر باشد، نسبت هر يک از گزينه‌‌ها بيشتر خواهد بود.

 

براي مثال، در خانواده‌اي که ده فرزند دارد،‌ ممکن است دو يا سه نفر،‌ و يا تعداد بيشتري از آن‌ها به مدارج عالي برسند؛ اما اگر اين خانواده سه فرزند داشته باشد، معلوم نيست همه اين سه فرزند به مدارج بالا دست يابند. اين يک قاعده کلي و هميشگي است که هر چه فراواني چيزي بيشتر باشد، تعداد گزينه‌هاي کيفي آن نيز بيشتر خواهد بود.

 

ج) تغيير نگرش

 

اما گروهي از افراد جامعه، که به نظر مي‌آيد بيشتر شامل ثروتمندان و دانشگاهيان جامعه باشند،‌ دچار تغيير نگرش شده‌اند و داشتن يک فرزند و يا نداشتن فرزند را نشانه شخصيت و فرهنگ، و يا به تعبير عام‌تر « باکلاسي » مي‌دانند. متأسفانه اين نوع نگرش که متأثر از فرهنگ غرب مي‌باشد،‌ در کشور ما در حال رواج يافتن است. بديهي است که نه تنها بر اساس انديشه اسلامي، که حتي بر اساس عقلانيت و خرد نيز، اين تفکر نادرست است.

 

محور تفکر غرب بر اصالت سود و رفاه فردي تعريف شده است؛ بديهي است که آن‌ها به دنبال آنند که براي خود زحمت درست نکنند و تا آن جا که مقدور است،‌ فرزند کمتري داشته باشند و يا اصلاً فرزندي نداشته باشند؛ موضوعي که به هيچ‌وجه مورد تأييد تفکر اسلامي نيست. از اين‌رو، تبعيت از اين تفکر غلط،‌ همان تبعاتي را به دنبال خواهد داشت که آنان اکنون با آن مواجهند.

 

به هر حال، علت عدم استقبال خانوارها از فرزندآوري در همه افراد جامعه يکسان نيست، و هر کدام از آن‌ها دلايل خاص خود را دارند. از اين‌رو، براي رفع آن‌ها نيز بايد براي هر گروه، متناسب با نوع مانع،‌ برنامه‌ريزي لازم انجام شود؛ اما به نظر مي‌رسد از همه مهم‌تر، تغيير نوع نگرش افراد است. به همين دليل،‌ برنامه‌ريزي براي اين مورد و فرهنگ‌سازي به‌ منظور تغيير آن، از جمله برنامه‌‌هاي ضروري است که بايد مورد توجه مسئولان جامعه، به ويژه متوليان جمعيتي کشور قرار گيرد. 

 

ارسال کردن دیدگاه جدید

محتویات این فیلد به صورت شخصی نگهداری می شود و در محلی از سایت نمایش داده نمی شود.

اطلاعات بیشتر در مورد قالب های ورودی