اسب تبليغات در شطرنج انتخابات

تبليغ لفظي آشنا براي همگان است كه در يك تعريف ساده به معناي رساندن و تفهيم مطلب است و ابزاري براي ارتقاء سطح اطلاعات افراد مي‌باشد.

 

از زماني كه بشر زندگي اجتماعي خود را آغاز كرده و صاحب تمدن گشته است، هميشه تفهيم و تفهم و داد و ستد اطلاعات در زمينه‌هاي اقتصادي، فرهنگي، اجتماعي و ... را به عنوان يكي از اساسي‌ترين ابزارهاي لازم براي رشد و ارتقاء جايگاه‌اش سرلوحه خود قرار داده است.

 

تبليغ در اسلام از موقعيت ويژه‌اي برخوردار است. به گونه‌اي كه يكي از اساسي‌ترين كارهاي پيامبران تبليغ دين بوده است و در واقع اسلام، تبليغ را يكي از ابزارهاي نرم براي جذب دل‌ها و بيدار كردن وجدان‌هاي خفته مي‌داند.

 

به آن ميزان كه اسلام از طريق تبليغ، گسترش يافته، از راه غلبه و قدرت سياسي و اجتماعي گسترش نيافته است. همين خود نشان‌گر اينست كه اسلام به قدري داراي محتواي عميق و مطابق با فطرت آدميان است كه اگر فقط به افراد به وسيله تبليغ ارائه شود همگان به آن گرايش مي‌يابند و احتياجي به غلبه و قدرت نيست.

 

اما تبليغ در نگاه غرب روشي براي برتري‌جويي سلطه و كسب منافع مادي گرديده است. از منظر غربي تبليغ ابزاري براي پوشاندن ضعف‌ها و كاستي‌ها و بزرگ‌نمايي اغواگرانه در پيشرفت‌ها و رنگ و لعاب دادن به افكار و عقايد خود و تحقير افكار ديگران است. امروزه غرب براي رسانه كه مهم‌ترين ابزار تبليغي است فلسفه‌اي جز تغيير در درك تصوري افراد بيان نمي‌كند.

 

اين بدين معناست كه تبليغات در غرب برخلاف نگاه اسلامي تصميم‌ گير است و نه تصميم‌ ساز. چرا كه اسلام، نقطه نظرات خود را در قالب تبليغ بيان كرده و به مخاطب فرصت فكر كردن و تصميم‌گيري آزادانه را مي‌دهد، اما سردمداران رسانه‌اي و تبليغي غرب برخلاف شعار آزادي و آزادانديشي با هجمه تبليغاتي فرصتي براي تصميم‌گيري آزادانه فراهم نمي‌كنند و تصميمات خود را كه قبلاً گرفته‌اند به خورد مخاطب مي‌دهند. يعني هم تصميم سازند و هم تصميم گير.

 

تبليغات به مثابه تيغ دو لبه‌اي است كه هم مي‌تواند نقش هدايتي داشته باشد و با دادن اطلاعات از روي صداقت و صلاح فرصتي مناسب ايجاد نمايد تا تصميم‌گير نهايي مخاطب باشد و هم مي‌تواند نقش تخديري داشته باشد و با انواع شگردهاي فريبنده تصميم خود را كه با سوگيري و نيت ناصواب است به مخاطب كه داراي توهمات القاء شده مي‌باشد، تحميل نمايد.

 

در واقع تبليغ هم مي‌تواند بالندگي در افراد يك جامعه ايجاد نمايد و آن‌ها را در تصميم‌گيري صحيح ياري نمايد و هم مي‌تواند جبري را براي آن‌ها تحميل كرده و اراده و شعور ايشان را زير سؤال برد.

 

از جمله مسائلي كه تبليغات در آن نقش مهمي دارد، مسئله رقابت‌هاي انتخاباتي است. امروزه در دنيا، تبليغات يكي از كليدي‌ترين ابزارها براي كسب قدرت سياسي مي‌باشد.

 

سياست‌مداران به خوبي از پتانسيل تبليغات براي كسب قدرت سياسي و همچنين براي اعمال قدرت كسب شده و تداوم آن آگاه هستند. آن‌ها تبليغات را اسب تندرو و راهواري مي‌دانند كه در بازي شطرنج قدرت، ايشان را به منزل مقصود مي‌رساند.

 

اربابان غرب و صهيونيست‌ها براي سيطره بر جهان و اعمال نفوذ خود و القاء نظرات و تصميمات خود بر ساير ملل، رسانه و سينما را به عنوان دو ابزار قدرتمند تبليغي بنيان نهاده‌اند.

 

با توجه به اين مطلب سؤال پيش روي ما اينست كه جايگاه تبليغات انتخاباتي در نظام مردم‌سالاري ديني چگونه بايد باشد ؟ و آيا مي‌توان از تبليغات انتخاباتي با همان انگيزه‌ها، روش‌ها و اهداف غربي و با همان گستردگي در نظام مردم‌سالاري ديني استفاده نمود يا خير ؟

 

با توجه به نكاتي كه در ابتداي اين نوشتار نسبت به نگاه اسلام به تبليغات بيان شد بايد گفت كه جواب منفي است، چرا كه در نظام مردم‌سالاري ديني هدف خدمت به مردم و اجتماع است و نه فقط كسب قدرت، قدرت وسيله‌اي براي خدمت است و مي‌دانيم كه هدف وسيله را توجيه نمي‌كند. يعني اين كه كسب قدرت اگر چه براي خدمت باشد، باز نبايد از راه نادرست تحصيل شود. اين مسأله نقطه تمايز اساسي نيت حاكمان بين نظام مردم‌سالاري ديني و دموكراسي غربي است.

 

محتواي تبليغ در نگاه اسلام بايد با صداقت همراه بوده و در مسير هدايت افراد به خير و صلاح باشد با اين وضع، پرواضح است كه روش‌هاي فريبنده و اغواگرانه تبليغات غربي نمي‌تواند در نظام مردم‌سالاري ديني جايي داشته باشد.

 

از طرف ديگر، تبليغ كه به معناي رساندن مطلب است در اموري مانند انتخابات بايد تا اندازه‌اي باشد كه افراد رأي دهنده نسبت به شخصيت، سوابق، توانايي و ... كانديداها به ميزان كافي شناخت پيدا نمايند تا در تصميم‌گيري با ديدگان باز عمل نمايند. بنابراين تبليغات با حجم گسترده به شيوه تبليغات غربي با وجود ابزار كافي براي معرفي كانديداها (مانند صدا و سيما) نمي‌تواند در شأن يك مسؤل نظام اسلامي باشد.

 

يكي ازملاك‌هايي كه مي‌تواند در كنار ساير ملاك‌ها ما را در تشخيص اصلح در انتخاب‌هاي مختلف و مخصوصاً انتخابات رياست جمهوري پيش رو ياري نمايد نحوه تبليغ نامزدهاي رياست جمهوري و شيوه‌هاي به كار گرفته شده در اين راستا مي‌باشد. افرادي كه با تبليغات گسترده و پرحجم و با به كارگيري محتواي ناصحيح و با شيوه تبليغات غربي سعي در جذب آراء دارند در واقع همان كساني هستند كه اگر با نگاه خوش‌بينانه حتي هدفشان خدمت به خلق باشد اما از وسيله ناصحيح استفاده مي‌كنند كه اين با آموزه‌هاي ديني ما سازگار نيست.

 

اين كه يك كانديدا در انتخابات رياست جمهوري در نظام اسلامي به تبليغات گسترده و پرطمطراق مي‌پردازد نشان‌گر فاصله موجود بين رفتار وي و انگيزه‌اي است كه دين براي افرادي كه توانايي اداره جامعه را دارند تكليف كرده است.

 

چرا كه دين انگيزه وي را در قالب تكليف الهي براي ورود به رقابت‌هاي انتخاباتي تعريف كرده است ولي رفتار او چيز ديگري را نشان مي‌دهد و چنين افرادي با اين نوع رفتار، وضعيت بسيار بدتري از نامزدهاي انتخاباتي در غرب دارند.  چرا كه رفتار كانديداهاي غربي و نوع تبليغات آن‌ها در واقع با انگيزه آن‌ها كه به دست آوردن قدرت و جايگاه رياست جمهوري - به هر شكل كه ممكن باشد - هم‌خواني دارد.

 

در نتيجه نامزدهاي انتخابات رياست جمهوري آينده قبل از هر چيز بايد در هدف و انگيزه خود تأمل كرده و رفتار تبليغاتي خود را متناسب با انگيزه‌هايي كه برگرفته از محتواي نظام مردم‌سالاري ديني است شكل دهند و بدانند كه در پيشگاه خداوند متعال و زير نگاه‌هاي تيزبين مردم قرار دارند و تبليغات گسترده و فريبنده تأثير معكوس خواهد داشت.

 

ارسال کردن دیدگاه جدید

محتویات این فیلد به صورت شخصی نگهداری می شود و در محلی از سایت نمایش داده نمی شود.

اطلاعات بیشتر در مورد قالب های ورودی