انتخابات از منظر روايات

تجربه هاي تلخ:

بارها در انتخابات‏، افرادى با رأى اكثريّت انتخاب شده‏ اند ولى دير يا زود اشتباه مردم در انتخاب روشن شده است. افرادى چنان با ريا و تظاهر و سياست گام بر مي داشتند كه احتمال خلاف در آنان نمي داديم و علاوه بر رأى دادن حاضر بوديم جان خود را نيز فدا كنيم، ولى در حوادث مختلف كه زمينه‏ ساز روشن شدن حقايق و اسرار است، چهره واقعى آنان نمايان شد ودر مقابل مال و مقام روحياتشان تغيير پيدا كرد.
راستى كه انسان محدود با نداشتن علم غيب و اطلاع از آينده و باطن افراد چگونه ميتواند نظر صد در صد صحيحى درباره شخصى داشته باشد؟!
مگر انگيزه‏ ها و حالات و عملكرد انسان‏ها با توجّه به شرايط و موقعيّت‏ هاى مختلف تغيير نميكند؟ چه بسا افرادى كه امروز مؤمن و متعهد هستند امّا فردا دست از ايمان و تعهد بر ميدارند.
افراد بسيار زيادى را سراغ داريم كه مايه اميد بودند، عامل يأس و نااميدى شدند و كسانى كه احتمال خيرى درباره آنان نبود، دگرگون شده و مايه صدها خير و بركت گشتند. مگر ساحران مزدور فرعون براى آبروريزى موسى عليه السلام پا به صحنه نگذاشتند كه ناگاه با بيدارى وجدان و فطرت خفته آنان، از بهترين طرفداران موسى شدند و مگر بلعم باعورا مردى دانشمندى نبود كه به خاطر دنياگرايى و گرايش به طاغوت، همه كمالات خود از دست داد.
البتّه غرض ما از بيان اين نمونه‏ ها كوبيدن انتخابات و رأى مردم نيست، بلكه هدف ما اين است كه بگوييم انتخابات بهترين راه حل در مسائل اجتماعى است، اما يك راه الهى و علمى و صد در صد قطعى نميتواند باشد.
براى اينكه مطالب فوق بهتر روشن شود حديث جالبى را از امام سجاد عليه السلام بيان ميكنم، امام فرمودند:
«اذا رأيتم الرجل قد حسن سَمتُه و هَديُه و تَماوَتَ فى مَنطقه و تَخاضَع فى حركاته فَرويداً لا يغرّنّكم»

هرگاه ديديد كه مردى خوش برخورد است و راه و روش وى خوب است و از خود زهد و عبادت نشان ميدهد و در حركات خود خيلى شكسته نفسى ميكند، پس در قضاوت نسبت به او عجله نكنيد و فريب ظاهر او را نخوريد.
سپس امام چنين بيان مي فرمايد:
«فما اكثر من يعجزه تناول الدّنيا و ركوبُ المحارم منها لِضَعف بنيته و مهانَته و جُبن قلبه فنَصبَ الدّين فخّاً لها فهو لا يزال يَخِتلُ الناسَ بظاهره فان تمكّن من حرام اقتَحَمه»
چه بسيارند افرادى كه از به دست آوردن دنيا عاجزند و به دنيا نرسيدن آنها به خاطر ناتوانى جسمى يا عدم لياقت وكمبود شخصيّت يا ترس اوست (نه به خاطر ايمان وتقوى).
آرى چون ناتوان يا بي شخصيّت و يا ترسو است، دين را دام براى رسيدن به دنيا قرار داده و دائماً مردم را با ظاهر خود فريب مي دهد و اگر مي توانست به حرام برسد، بى اختيار خود را در آن مي انداخت.
امام، چنين ادامه مي دهد:
«و اذا وَجدتموه يَعِفُّ عن المالِ الحَرام فَرويداً لا يَغرّنكم فانّ شَهوات الخَلق مختلفة فما اكثَر من يَنبو عن المال الحَرام و ان كَثُر و يَحملُ نفسه على شَوهاءَ قبيحة فيأتى منها مُحرِّماً»
و اگر ديديد كه از مال حرام دورى مي كند باز هم صبر كنيد و زود درباره او قضاوت نكنيد، زيرا شهوات مردم مختلف است. چه بسيارند افرادى كه از مال حرام كناره مي گيرند گرچه زياد باشد اما خود را بر اعمال ناپسند وادار و مرتكب ديگر حرام‏ها مي شوند.
سپس امام ادامه دادند:
«فاذا وجدتموه يَعفُّ عن ذلك فرويداً لا يغرنّكم حتى تَنظروا ما عقده عقله فما اكثر من ترك ذلك اجمع ثم لا يَرجع لا بعقلٍ متين فيكون ما يُفسده بجهله اكثر ممّا يُصلحه بعقله»
پس اگر ديديد او از تمام اعمال ناپسند دورى مي كند، باز شما را گول نزند تا ببينيد ميزان تعقّل او چه مقدار است؟ زيرا بسيارند افرادى كه از تمام اعمال بد دورى مى كنند اما يك درايت‏ و ريشه عقلائى ندارند و لذا چون شعور فكرى او كم است معمولًا بجاى اصلاح دست به افساد مى زند.
و آنگاه فرمودند:
«فاذا وجدتم عقله مَتينا فرويداً لايَغرنّكم حتى تَنظروا أ مع هواه يكون على عقله او يكون مع عقله على هواه و كيف محبّته للرئاسات الباطلة و زُهده فيها فانّ فى الناس مَن خسرالدنيا و الاخرة بترك الدنيا للدنيا ...»
و اگر ديديد داراى عقل متين هم هست باز فريب نخوريد و صبر كنيد تا ببينيد آيا با هواى نفس خود عقل را مي كوبد يا با كمك عقل بر عليه هواى نفس گام برمي دارد و نسبت به رياست‏ هاى باطل چقدر علاقمند است. زيرا در ميان مردم كسانى هستند كه در دنيا و آخرت زيان كارند. زيرا دنيا را رها مي كنند نه براى خدا بلكه براى رسيدن به دنيا، زيرا لذّت رياست نزد او به مراتب از لذّت مال و دنيا بيشتر است.
و سرانجام امام فرمودند:
«لكن الرجل كل الرجل نعم الرجل الذى جعل هواه تبعاً لامر اللّه و قواه مبذولة فى رضى اللّه يرى الذل مع الحق اقرب الى عزّ الابد ...»
انسان واقعى كسى است كه خواسته‏ هايش را تابع و مطيع فرمان الهى و توانش را در مسير رضايت خداوند قرار دهد و ذلّت با حق را از عزّت با باطل به رستگارى و سعادت نزديك‏تر بداند.
در پايان امام ضمن تشويق به پيروى از چنين شخصى مي فرمايد:
فذلكم الرجل فبه فتمسكوا و بسنّته فاقتدوا و الى ربّكم به فتوسّلوا فانه لاترد له دعوة و لا يخيب له طلبة» «1» به رفتار و منش اين شخص چنگ بزنيد و به روش او اقتدا كنيد و براى رشد و پرورش خود و رسيدن به خداوند به او متوسل شويد چرا كه دعا و درخواستش مستجاب شده و رد نمي شود.
نتيجه اين حديث طولانى اين است كه با اين همه راه‏هاى فريب و رياكارى، چگونه مي توان با يك‏سرى شناخت‏ هاى سطحى سرنوشت رهبرى امت را با انتخابات معين نمود.
آرى، انتخابات مي تواند راه حل باشد اما همه جا راه حق نيست.
______________________________
(1). بحارالانوار، ج 74، ص 184
 

ارسال کردن دیدگاه جدید

محتویات این فیلد به صورت شخصی نگهداری می شود و در محلی از سایت نمایش داده نمی شود.

اطلاعات بیشتر در مورد قالب های ورودی