حکمت در تراز امام خامنه‌اي (يادداشت روز)

«جمهوري اسلامي ايران» پيروز بزرگ انتخابات 24 خرداد 1392 بود. به اين عبارت بايد فراتر از کليشه‌ها نگريست. جمهوري اسلامي در ظرف شريفي به نام ايران و به اعتبار اراده مداوم جمهور خود که مانند جريان خون در رگ‌هاي نظام سياسي است، قوام و دوام يافته است. در واقع جمهوري اسلامي و جمهور ايران مانند تار و پود به هم تنيده‌اند، هرچند که تلاش پيگيري از سوي بدخواهان ملت ايران در طول دهه‌ها صورت گرفت تا جمهوري ايراني و جمهوري اسلامي معارض و مقابل هم جلوه کند. در همين سالهاي اخير، بدخواهان کوشيدند ميان مردم و حاکميت اعتمادزدايي و از نظام اعتبارزدايي کنند. دوستان جفاکاري هم بودند که با وجود دولت‌داري در طول 30-20 سال گذشته، بد عمل کردند و خواسته يا ناخواسته، به بدخواهان براي اعتمادزدايي و اعتبارزدايي ياري رساندند يا خانه‌هاي جدول آنان را پر کردند. برخي بانيان فتنه و انحراف از اين دسته بودند که قصه پرغصه برخي اتفاقات 15-10 سال گذشته را تدارک کردند.
پيروزي جمهوري اسلامي ايران در حماسه جمعه 24خرداد 1392، در واقع پيروزي مردم و رهبري است. تنها واشنگتن‌پست نبود که به فشار غرب براي تحريم‌ اقتصادي و تحريم انتخابات اشاره کرد و نوشت «رهبر عالي ايران بي‌امان مردم را به شرکت در انتخابات تشويق مي‌کرد و مردم ايران نيز اجابت و استقبال کردند و در عين حفظ آرامش، صف‌هاي طولاني در حوزه‌هاي رأي‌گيري تشکيل دادند.» فضاي رسانه‌هاي خارجي و داخلي اکنون پر از تحليل‌هاي مشابه واشنگتن‌پست است. همين پريروز بود که آقاي عبدي عضو مستعفي حزب مشارکت گفت «من وقتي با اکثر تحليل‌گران صحبت مي‌کنم، نخستين حس‌شان اين است که در برابر رفتار مردم باخته‌اند. مردم نشان دادند در امور مهم خود نه تحت تأثير رسانه‌هاي خارجي و فضاي مجازي و نه جو مأيوس کننده برخي نيروهاي سياسي داخلي هستند... شخصا معتقدم رهبري نظام بيشترين نقش را در اين زمينه داشت. وقتي حکومتي 4 سال تحت فشار تبليغاتي درباره مسائلي نظير کودتاي انتخاباتي قرار دارد اما در نهايت انتخاباتي را برگزار مي‌کند که بيش از 70درصد مردم در آن شرکت مي‌کنند و بسيار آرام و قابل اعتماد برگزار مي‌شود، اين يک پيروزي عظيم براي حکومت و کشور و مصداق واقعي حماسه است». و در تعاقب همين درک و فهم است که وبسايت ضدانقلابي گويانيوز تصريح مي‌کند «ما پيش از اين نيز در مقاله‌اي با عنوان در ستايش سيدعلي خامنه‌اي از هوشمندي او نوشته بوديم. محورهاي سخنراني او مولفه‌هاي مهندسي کردن انتخابات را در خود داشت. انتخابات با همان شور و نشاطي که رهبر جمهوري اسلامي مي‌پسنديد و سالم و بدون تقلب- و به قول هاشمي رفسنجاني بي‌هيچ شبهه‌اي- برگزار شد و نشان داد رعايت ساز و کارهاي دموکراتيک در حکومت اسلامي و مفهوم مردم‌سالاري ديني در عمل وجود دارد و نظر و آراي مردم محترم شمرده مي‌شود و حکومت اسلامي تجلي حاکميت ملي است. با اثبات سلامت انتخابات، شايعه تقلب در سال 88 نيز به عنوان مشتي جعليات ثبت در تاريخ شد. اين‌گونه است که رهبر به همه اهدافش دست يافته و بايد به [آيت‌الله] سيدعلي خامنه‌اي يک دست مريزاد ديگر گفت».
شايد براي برخي تحليل‌گران غريب بود که مقتداي حکيم انقلاب دو روز پيش از انتخابات و در ديدار اقشار مختلف مردم فرمودند «من توصيه اول و اهمّم، حضور در پاي صندوق‌هاي رأي است. اين از همه‌چيز مهم‌تر است براي کشور. ممکن است بعضي‌ها- حالا به هر دليلي- نخواهند از نظام جمهوري اسلامي حمايت کنند اما از کشورشان که مي‌خواهند حمايت کنند، آنها هم بايد بيايند پاي صندوق‌ رأي. همه بايد بيايند پاي صندوق‌هاي رأي... کشور ما دشمن دارد، معارض دارد. در عرصه بين‌المللي، دشمن بين‌المللي دشمني نيست که با رودربايستي و با من بميرم، تو بميري کنار بکشد؛ در دنيا اين‌جوري نيست که بارودربايستي بگوييم طرف را خجالت‌زده کنيم، مثلا عقب بکشد. نه خير هر چه شما ضعف نشان بدهيد او مي‌آيد جلو؛ هرچه شما عقب بکشيد، او جري‌تر مي‌شود. اين را ما تجربه کرديم؛ يک جاهايي عقب کشيديم، دشمن ما جري‌تر شد؛ يک چيزي او گفت، ما به خيال مصلحتي حرف او را قبول کرديم، ديديم پايش را گذاشت روي آن حرف، يک قدم آمد جلو. دشمن اين‌جوري است...».
چند سال پيش برخي مطبوعات آمريکايي نوشتند که رابرت گيتس به هنگام تصدي رياست‌سازمان سيا تکيه‌ کلام ويژه‌اي داشت مبني بر اينکه ايراني ميانه‌رو و معتدل وجود ندارد و ايراني ميانه‌رو، ايراني مرده است! تاريخ يکصد سال اخير ايران انباشته از اين حقيقت است که قدرت‌هاي زورگوي عالم فقط با انقلابيون مسلمان و عالمان ديني در ايران سرستيز نداشتند بلکه مبارزان ميهن‌دوست و طرفداران استقلال ايران را نيز تحمل نکردند. درباره کارنامه دکتر محمدمصدق حرف و حديث و نقد فراوان است اما آنچه مسلم است اينکه او مي‌گفت اجراي احکام اسلامي به من ارتباطي ندارد و من فقط دنبال ملي کردن نفت ايرانم. او به آمريکا خوش‌گمان بود و بارها به اميد ديدن دم آمريکا و مهار انگليس به نيويورک رفت و مذاکره کرد اما اين تکاپوي پردامنه مانع از خيانت آمريکا و همراهي با پروژه ام‌آي‌سيکس انگلستان در اجراي پروژه کودتاي 28 مرداد 32 نشد. تجربه دورتر، نهضت مشروطيت (1285شمسي) و سپس روي کار آمدن استبداد رضاخاني به واسطه کودتاي سوم اسفند 1299 است. سياست انگليسي تفرقه بينداز و نابود کن در نهضت مشروطيت به ثمر نشست و حاصل خون دل انقلابيون را به غارت برد. وقتي توانستند ميان سران نهضت (از جمله شيخ فضل‌الله نوري، سيدعبدالله بهبهاني و سيدمحمد طباطبايي و...) اختلاف بيندازند و آنها را به هم بي‌اعتماد کنند، اولين ضربه مهم به نهضت خورد و آخرالامر، اعتبار کليت نهضت زيرسوال رفت و سرانجام در فضاي نااميدي عمومي، استبداد بازگشت و انگليس ظرف چند سال ، فعال مايشاء ايران براي حداقل 20 سال شد.
آن روز فرياد شيخ‌فضل‌الله نوري خطاب به همرزمان سابق خود شنيده نشد که «ايها الناس من به هيچ وجه منکر مجلس شوراي ملي نيستم بلکه من مدخليت خود را در تاسيس اين اساس بيش از همه کس مي‌دانم... اختلاف ميان ما ولامذهب‌هاست که منکر اسلاميت و دشمن دين حنيف‌اند»و «آنچه خيلي لازم است برادران بدانند و از اشتباه‌کاري خصم بي‌مروت بي‌دين تحرّز نمايند اين است که چنين ارائه مي‌دهند که علما دو فرقه شده‌اند و با هم حرف ديني دارند و با اين اشتباه کاري، عوام بيچاره‌ را فريب مي‌دهند که يک فرقه مجلس‌خواه و دشمن استبدادند و يک فرقه ضدمجلس و دوست استبداد! لابد عوام بيچاره مي‌گويند حق با آنهاست که ظلم و استبداد را نمي‌خواهند افسوس که اين اشتباه با هر زباني و به هر بياني بخواهيم دفع شود، خصم بي‌انصاف نمي‌گذارد». کمتر از يک سال پس از شهادت مظلومانه شيخ فضل‌الله نوري به دست يفرم‌خان‌ارمني، سيدعبدالله بهبهاني (ظاهرا طيف مقابل شيخ) از سوي کميته دهشت (باند تروريستي وابسته به حيدرخان عمو اوغلي) ترور شد و آيت‌الله طباطبايي با غصه گفت «سرکه ريختيم، شراب شد». پس از آن نيز آزاديخواهان وطندوست -ولو بي‌ادعا درباره تشکيل حکومت اسلامي- يکي پس از ديگري ترور و محبوس و تبعيد شدند.
صدسال پس از آن ماجرا- مهرماه 1387- پايگاه اينترنتي پيک‌نت وابسته به ضد انقلاب خارج نشين، از ملاقات همکار خود با آقاي «ح» از مشاوران ارشد آقاي خاتمي در يکي از ساختمان‌هاي رياست‌جمهوري واقع در خيابان نوفل لوشاتو و در تاريخ سوم مرداد 1384 خبر مي‌دهد. آقاي «ح» [عضو مرکزيت حزب منحله مشارکت] در اين ملاقات مخفيانه که 3 سال بعد فاش مي‌شود، به خبرنگار مي‌گويد «ترجيح مي‌دهم درباره خاتمي صحبت نکنم مبادا که به او بر بخورد. او با ما تفاوت داشت. خاتمي روحاني بود و گروه خوني‌اش بيشتر به مجمع روحانيون مي‌خورد. حزب مشارکت ما هم با مجمع خيلي فرق دارد. هر چند خاتمي در بين اعضاي مجمع بهترين است. مجمع روحانيون، بدترين خيلي دارد. ما از ابتدا هم مي‌دانستيم خاتمي با ما فرق دارد. بين اجزاي سيستم فکري او سازگاري وجود ندارد. او آخرين ميخ را بر تابوت اصلاحات زد». وقتي کساني بتوانند درباره يک هم‌جناحي ديرين خود چنين سخن بگويند و او را با شاه‌سلطان حسين بي‌کفايت و اردک‌لنگ و... مقايسه کنند، چرا بايد با نامزد مدعي حمايت از او (آقاي روحاني) در انتخابات سال 92 که مواضعي به مراتب اصولي‌تر از خاتمي دارد، همدلي کنند و حرمت وي را پاس دارند؟! بايد به تدبير آقاي روحاني در اين باب آفرين گفت که در همين مصاحبه ديروز تصريح کرد رئيس‌جمهور ملت ايران است و نه نامزد اشخاص و گروه‌هاي سياسي. اين يعني که رئيس‌جمهور منتخب خود را بدهکار گروه‌هاي خاص نمي‌داند. البته يک جمله از همين آقاي «ح» به يادگار مانده که شهريور 1391 در مصاحبه با نشريه انديشه پويا تصريح کرد «مجمع روحانيون در دوره دوم رياست‌جمهوري هاشمي رفسنجاني با وي مشکل پيدا کرده بود... هاشمي يک گير داشت و مي‌گفت انگار مرکز تحقيقات استراتژيک را که زماني در دست موسوي خوئيني‌ها بود، تبديل به تحريريه روزنامه سلام کرده‌اند. ولي ما گفتيم بايد با هاشمي کار کرد و او را رها نکرد. هاشمي هر نظري داشته باشد، ما کار خودمان را مي‌کنيم. من و بهزاد نبوي تا دوم خرداد 76 در مرکز تحقيقات استراتژيک بوديم».
«جمهوري اسلامي ايران» پيروز بزرگ ماجراي حماسي روز جمعه 24خرداد است و تنها بازندگان اين جشن بزرگ ملي، کساني هستند که براي مردم و نظام دام گستردند و 4 سال پيش کشور را به آغوش بي‌ثباتي و بي‌قانوني بردند. آنها اکنون به توهم پيروزي، خود را لو داده و مي‌گويند هيچ شبهه‌اي در اين انتخابات وجود ندارد و دموکراسي پيروز شده است؛ در واقع شهادت مي‌دهند دموکراسي را صرفا هنگامي مي‌پذيرند که پيروز باشند وگرنه حاضرند خانه‌هاي جدول دشمن را پر کنند. قرآن درباره اين قبيل مي‌فرمايد : «اي پيامبر بگو آيا آگاه کنيم شما را که زيانکارتر از همه در عمل کيست؟ آنها که تلاش‌شان در زندگي دنيا نابود شد و گمان مي‌برند که نيکو عمل کرده‌اند» (آيات 103 و 104 سوره کهف).

ارسال کردن دیدگاه جدید

محتویات این فیلد به صورت شخصی نگهداری می شود و در محلی از سایت نمایش داده نمی شود.

اطلاعات بیشتر در مورد قالب های ورودی