نقش خطبه مقام معظم رهبری و لشکر شش ویژه پاسداران در پیروزی عملیات مرصاد
مقام معظم رهبری که آن موقع رئیس جمهور کشور بودند، به عنوان امام جمعه ی تهران نماز جمعه را می خوانند و راهی جبهه ها می شوند و می گویند که هرکس...
پس از اعلام پذیرش قطعنامه 598 از سوی جمهوری اسلامی ایران، منافقین کوردل با پشتیبانی رژیم صدام، اقدام به حملهای کور بر ضد ایران کردند؛ به این ترتیب که قرار شد تا ارتش عراق با هجوم سنگین به مناطق جنوبی ایران، رزمندگان اسلام را به خود مشغول کند تا نیروهای منافقین بتوانند بهراحتی وارد ایران شده و تا تهران پیشروی کنند. عملیات مرصاد نبردی میان سپاه پاسداران و ارتش غیور و ولایتمدار جمهوری اسلامی ایران با سازمان منافقین بود که در اواخر جنگ ایران و عراق، در سال 1367 درگرفت. با توجه به سالگرد این عملیات صابرنیوز با سردار براتلو مصاحبه ایی از فرماندهان این عملیات گفتگویی ترتیب داده است که در ادامه تقدیم می گردد:
سرادر براتلو با تشریح این حماسه ، سخنانش را این گونه آغاز کرد، ما اگر بخواهیم آن نقش و جایگاه و اهمیت عملیات مرصاد را بشناسیم باید آن مقطع تاریخی را در نظر بگیریم که در چه مقطعی این عملیات انجام شد؟و چگونه شد که منافقین تصمیم گرفتند حمله کنند؟بعد از پذیرش قطع نامه 598 توسط حضرت امام(ره)، دشمن احساس کرد که ایران توان مقابله ندارد و یک تهاجم گسترده از سمت جنوب را آغاز کردند و همه نیروهای عراقی بسیج شدند و وارد کشور ما شدند. از سمت غرب هم این ماموریت را تا گیلان غرب عراقی ها انجام دادند و بعدش تا تهران را آنطور که انها برآورد کرده بودند به عهده ی منافقین گذاشته بودند البته حمله منافقین نیز با پشتیبانی عراقی ها بود.
فرمانده سابق ناحیه مقداد اضافه کرد ، وقتی دشمن احساس می کنید که نیروهای ما ضعف دارند، ورود پیدا می کنند و با آن هجمه به آن گستردگی به میدان می آید. اینجا ما معجزه را به عینه می بینیم به طور مثال لشکر 6 ویژه پاسداران اصلا عملیات منظم جزء ماموریتش نبوده و صرفا عملیات نامنظم و برون مرزی را انجام می داد. در مقطعی که امام قطعنامه 598 را می پذیرد عملا ماموریت ما هم به اتمام می رسد اما ما آمدیم محلی را اطراف کرمانشاه پیدا می کنیم تا بتوانیم آنجا استقرار پیدا کنیم. خودمان را سروسامان دهیم و وضعیتمان را برای تصمیم گیری های بعدی بررسی کنیم. لذا شما می بینید که منافقین حداقل یک ماه قبل تمام یگانهایی را که برای عملیات مرصاد وجود داشته را دانه به دانه شناسایی کرده است مسیر را شناسایی کردند. نفراتشان را شناسایی کردند فرماندهان را شناسایی کردند.
وی در ادامه افزود ، بر اساس اسنادی که بدست ما افتاده بود تنها جایی که منافقین از آن اطلاعاتی نداشت، لشکر 6 ویژه ی پاسداران بود. لشکر 6 ویزه ی پاسداران یک یگان منظمی نبود و قرار هم نبود که آنجا مستقر شود. تنها شبیه یک معجزه بود که بعد از پذیرش قطع نامه این یگان آنجا مستقر می شود که قبلا محل قرار لشکر عاشورا بوده و آنها می روند به سمت خوزستان و ما مستقر میشویم بعد از اینکه آنجا مستقر شدیم، دیدیم که عراقی ها آمدند و گیلان غرب را اشغال کردند و بر اساس تدابیری که فرماندهان لشکر داشتند و سلسله مراتب فرماندهی داشتند، مشخص شد که این یگان بیاید وارد شود و بعد برود، گیلان غرب را آزاد کند. ما آن موقع نیرو نداشتیم و از نظر نیرو خیلی در مضیغه بودیم. نهایتا یک حکمی از طرف فرماندهی کل سپاه آمد و ما قرارگاه رفتیم و نیروهای ستادی قرارگاه نجف را سازماندهی کردیم و یک تعدادی گردان را شکل دادیم.
معاون سیاسی، امنیتی و اجتماعی استاندار تهران ادامه داد، خبر رسید که مقام معظم رهبری که آن موقع رئیس جمهور کشور بودند، به عنوان امام جمعه ی تهران نماز جمعه را می خوانند و راهی جبهه ها می شوند و می گویند که هرکس می تواند برای کمک به جبهه ها برود . فضای کشور یک مرتبه دگرگون شد. ما دیدیم که از بچه های غرب تهران که آن موقع پایگاه مقداد بود، با ما تماس گرفتند که فلان هواپیما برای شما نیرو می آورد. ما باور نمیکردیم که چنین اتفاقی بیفتد. حتی مسئولین عالی رتبه نظام هم با هواپیما نمی توانستند بیاید و در کرمانشاه بنشیند. وقتی فضا اینطوری می شود یک احساس وظیفه عمومی در مردم ایجاد می شود و آن پیام رو که حضرت آقا در خطبه های نماز جمعه می دهند و مردم را به جبهه ها فرا می خوانند، آن خلبانی هم که درمسیر این را می شنود. هواپیما در فرودگاه می نشیند و می گوید که از همین جا پرواز را انجام می دهم. از خود کارکنان فرودگاه و حتی از خود سربازان ارتش و خود خلبانها و متخصصین بعنوان نیروهای اعزامی به سمت لشگر گسیل شدند که باعث شد ما 6-7 تا گردان را ضربتی تشکیل دادیم. سالن ها و هر فضایی که داشتیم پر شدند و باقی نیروها مجبور شدند تا شب را در محوطه حیاط بگذرانند و استراحت بکنند. آنقدر نیروها آمد که پیام دادیم؛ دیگر نیرو نفرستید ما گردان نداریم. گفتند که گردان تشکیل بدهید! گفتیم که فرمانده گردان نداریم. یادم هست که بعضی از نیروهایی که از غرب تهران امدند، سابقه ی فرماندهی گروهان و گردان داشتند.
وی افزود ، همانجا ما یگ گردانی را تشکیل دادیم که اینها با یک تعدادی نیرو آماده شدند برای اینکه مقابله کنند. هدف آماده سازی گیلان غرب بود. یکی از گردانهای ما حرکت کرد رفت اطراف در اطراف آنجا درگیر شد. گردان بعدی ما حرکت کردند و به دشت چهار زبر رفتند. که در ابتدای مسیر در آنجا درگیر شدند. تازه ما آنجا متوجه شدیم که منافقین وارد کشور شدند و با تجهیزات و ساز و برگ خاص این کار که در اختیار انها قرار داده بودند . اولین کاری که انجام دادیم تپه ی چهارزبر رو خاک ریز زدیم و نیروها را مستقر کردیم و حتی نیروهای ستادی را مسلح کردیم. واحد ما واحد بسیج بود اینها مسلح شدند و آمدند. بعضی گردانها خبر نداشتند مثل گردان شهید مظلوم شهید بهشتی که من خودم رفتم گفتم که وضعیت اینطوری است. گردانشان را فرستاده بودند برای رزم شبانه که گردان آمادگی پیدا کنند، گفتند چه خبراست؟ گفتیم که همچین اتفاقی افتاده است. البته ما خودمان هم مطمئن نبودیم که اینها منافقین هستند. هرکسی یک چیزی می گفت. نهایتا در چهارزبر مستقر شدیم و تنها یگانی که آمد و ایستاد و دفاع کرد، لشکر 6 ویژه ی پاسداران بود.
سردار براتلو درباره نحوه فعالیت لشکر 6ویژه سپاه تشریح کرد، آقای محصولی بعنوان فرمانده لشکر 6 ویژه پاسداران رفته بود که به مسئولین گزارش بدهد اما برخی مسئولین ابعاد تهاجم را باور نداشتند حتی در یک جلسه ای شنیدم که گفتند چندتا جوجه منافق آمدند، شما توان جمع کردنشان ندارید؟! یک اصطلاحاتی هم به کار برده بودند که شما چرا با این همه لشکر با چهارتا منافق چرا نمی توانید مقابله کنید. در صورتیکه که چهار تا منافق نبودند لشکرهای متعددی اینها سازماندهی کرده بودند و آموزش داده بودند باپشتیبانی دقیقی که عراقی ها داشتند این مسیر را داشتند طی می کردند و با آمادگی کامل و اطلاعاتی که در اختیار داشتند، جلو می آمدند. نهایتا مقاومت لشکر 6 ویژه پاسداران تا صبح ادامه پیدا کرد و صبح که شد؛ فرمانده لشکر که آقای محصولی بود و کسالت هم داشت و با همان کسالتش مقاومت خیلی سخت و مستمری را انجام می داد یک خمپاره کنار ماشین ایشان اصابت کرد که باعث ایشان مجروح شود. بعد از انکه اقای محصولی را به بیمارستان انتقال داده شد در چنین شرایطی که فرمانده لشکر زخمی شده بود و اقای فتاح هم که قائم مقام اقای محصولی بود درجای دیگر گرفتار شده بود و بعضی از فرمانده گردان ها مثل شهید بهشتی و عاشوری شهید شدند و یه تعدادی مجروح شدند، تدبیر آقای محصولی این بود که خبر باید به قرار گاه برسدیادم که بنده به اتفاق حاج اسماعیل که رییس ستاد لشکر بود ، با هم رفتیم نزد آقای شمخانی در کرمانشاه و اوضاع را به ایشان گزارش دادیم که قرار شد از لشکر 27 حضرت رسول کمک بگیرند و امکانات هوایی و هلی کوپتر اعزام کردند. لشکر 27 حضرت رسول از سمت عقب منافقین ورود پیدا کرد.
وی در پایان گفتگوی خود باصابرنیوز درباره نقش ارتش به ویژه شهید شیرازی افزود ، از این سمت هم خدابیامرز شهید صیاد و هوانیروز ورود خوبی داشتند و بعضی از یگانهایی که در اطراف بودند را تا صبح جمع و جور کردند و منطقه تثبیت شد و نیروهای تازه نفس از پشت به نیروهای منافقین زدند از جلو هم لشکر 6 حفاظت و حراست کردند که منافقین از چهار زبر عبور نکنند. البته یک بخشی عبور کردند ولی دیگه اجازه ندادند و منطقه تثبیت شد و تعقیب منافقین و دستگیری آنها و فرار آنها از منطقه آغاز شد به این ترتیب من فکر میکنم که واقعا یک معجزه ی بسیار علنی بود. در حقیقت ما در آن منطقه بودیم و یک موفقیت بسیار بزرگ را برای کشورمان با چشم خود دیدیم. چون منافقین در داخل هم سازماندهی کرده بودند. طرفدارانشان در شهرستانهای مختلف استانهای مختلف عملیات روانی انجام داده بودند و قرار بود که به کمک اینها بیایند و بتوانند خودشان را به تهران برسانند.




























ارسال کردن دیدگاه جدید