ضرورت حاکميت فقیه در عینیت جامعه /2

بررسی چند مورد از احادیث مورد نظر منتقدان حکومت دینی و تحلیل دقیق آن‌ها(1)

 

حدیث اول

 

مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنْ صَفْوَانَ بْنِ يَحْيَى عَنْ عِيصِ بْنِ: الْقَاسِمِ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع يَقُولُ‏ عَلَيْكُمْ بِتَقْوَى اللَّهِ وَحْدَهُ لَا شَرِيكَ لَهُ وَ انْظُرُوا لِأَنْفُسِكُمْ فَوَاللَّهِ إِنَّ الرَّجُلَ َيَكُونُ لَهُ الْغَنَمُ فِيهَا الرَّاعِي فَإِذَا وَجَدَ رَجُلًا هُوَ أَعْلَمُ بِغَنَمِهِ مِنَ الَّذِي هُوَ فِيهَا يُخْرِجُهُ وَ يَجِي‏ءُ بِذَلِكَ الرَّجُلِ الَّذِي هُوَ أَعْلَمُ بِغَنَمِهِ مِنَ الَّذِي كَانَ فِيهَا وَ اللَّهِ لَوْ كَانَتْ لِأَحَدِكُمْ نَفْسَانِ يُقَاتِلُ بِوَاحِدَةٍ يُجَرِّبُ بِهَا ثُمَّ كَانَتِ الْأُخْرَى بَاقِيَةً تَعْمَلُ عَلَى مَا قَدِ اسْتَبَانَ لَهَا

 

وَ لَكِنْ لَهُ نَفْسٌ وَاحِدَةٌ إِذَا ذَهَبَتْ فَقَدْ وَ اللَّهِ ذَهَبَتِ التَّوْبَةُ فَأَنْتُمْ أَحَقُّ أَنْ تَخْتَارُوا لِأَنْفُسِكُمْ إِنْ أَتَاكُمْ آتٍ مِنَّا فَانْظُرُوا عَلَى أَيِّ شَيْ‏ءٍ تَخْرُجُونَ وَ لَا تَقُولُوا خَرَجَ زَيْدٌ - فَإِنَّ زَيْداً كَانَ عَالِماً وَ كَانَ صَدُوقاً وَ لَمْ يَدْعُكُمْ إِلَى نَفْسِهِ وَ إِنَّمَا دَعَاكُمْ إِلَى الرِّضَا مِنْ آلِ مُحَمَّدٍ ص- وَ لَوْ ظَهَرَ لَوَفَى بِمَا دَعَاكُمْ إِلَيْهِ إِنَّمَا خَرَجَ إِلَى سُلْطَانٍ مُجْتَمِعٍ لَيَنْقُضَهُ فَالْخَارِجُ مِنَّا الْيَوْمَ إِلَى أَيِّ شَيْ‏ءٍ يَدْعُوكُمْ إِلَى الرِّضَا مِنْ آلِ مُحَمَّدٍ ع فَنَحْنُ نُشْهِدُكُمْ أَنَّا لَسْنَا نَرْضَى بِهِ

 

وَ هُوَ يَعْصِينَا الْيَوْمَ وَ لَيْسَ مَعَهُ أَحَدٌ وَ هُوَ إِذَا كَانَتِ الرَّايَاتُ وَ الْأَلْوِيَةُ أَجْدَرُ أَنْ لَا يُسْمَعَ مِنَّا إِلَّا مَنِ اجْتَمَعَتْ بَنُو فَاطِمَةَ مَعَهُ فَوَ اللَّهِ مَا صَاحِبُكُمْ إِلَّا مَنِ اجْتَمَعُوا عَلَيْهِ إِذَا كَانَ رَجَبٌ فَأَقْبِلُوا عَلَى اسْمِ اللَّهِ وَ إِنْ أَحْبَبْتُمْ أَنْ تَتَأَخَّرُوا إِلَى شَعْبَانَ فَلَا ضَيْرَ وَ إِنْ أَحْبَبْتُمْ أَنْ تَصُومُوا فِي أَهَالِيكُمْ فَلَعَلَّ ذَلِكَ يَكُونُ أَقْوَى لَكُمْ وَ كَفَاكُمْ بِالسُّفْيَانِيِّ عَلامَةً.

 

امام صادق عليه‌السلام فرمودند: بر شما باد به تقواي خداي يكتا كه شريك براي او نيست و مواظب جان‌هاي خود باشيد، به خدا سوگند كسي كه براي گوسفندان خود چوپاني دارد، هنگامي كه چوپان ديگري را مي‌يابد كه از چوپان اولي گوسفندانش را نگه‌داري مي‌كند، گوسفندان را از اولي گرفته و به دومي مي‌سپارد. چه نيكو بود كه هر يك از شما داراي دو جان بوديد، با يكي جنگيده و تجربه مي‌اندوختيد و با ديگري از تجربيات اندوخته شده استفاده مي‌كرديد.

 

لكن انسان يك جان بيشتر ندارد، وقتي از دست رفت، ديگر راه بازگشت وجود ندارد، پس سزاوار است كه از جان‌هاي خود مراقبت كنيد و دقت كنيد كسي كه براي قيام به سراغ شما آمد، دقت كنيد كه به چه هدفي به سراغ شما آمده است. (خود يا خدا ؟) نگويد كه زيد ابن علي ابن الحسين عليه‌السلام چون قيام كرد (ما نيز اگر قيام كنيم، مشكلي براي ما نخواهد داشت و مورد تأييد خداوند و اهل‌البيت عليهم‌السلام خواهيم بود)

 

زيد فردي علم و بسيار راستگو بود و شما را به حاكميت و رياست خودش دعوت نمي‌كرد، او شما را به آن چه كه رضاي آل محمد صل الله عليه و آله و سلم است دعوت مي‌كرد و اگر پيروز و ظفر مي‌يافت به وعده‌هايش عمل مي‌كرد (حق را به ما اهل بيت بيامبر(ص) كه از ما غصب شده بود برمي‌گرداند.)

 

زيد عليه يك قدرت متمركز خروج كرد (بني‌اميه) تا آن را شكسته و متلاشي  كند، اما ببينيد آن كسي كه امروز از خانواده ما قيام كرده است (محمد بن عبدالله) و شما را به چه چيزي مي‌خواند ؟ براي خودش قيام مي‌كند يا ما اهل‌البيت رسول خدا صل الله عليه آله و سلم ؟ كه ما از او راضي نيستيم. او امروز كه تنها و بي‌كس است ما را نافرماني مي‌كند، زماني كه علم‌هاي (پرچم) برافراشت و افرادي را اطراف خود جمع كرد و تحت فرمان او شدند، او چگونه از ما اطاعت خواهد كرد ؟ به خدا رهبر و صاحب شما نيست مگر كسي كه تمام فرزندان فاطمه سلام الله عليها، بر گرد او اجتماع كنند.

 

اگر تمام فرزندان فاطمه(س) بر كسي اجتماع كردند؛ و ماه رجب است، با نام خدا براي قيام و ياري او حركت كنيد و اگر خواستيد تا ماه شعبان تأخير اندازيد، و اگر هم در ماه رمضان را هم در شهر و خانواده خود روزه گرفتيد و پس از ماه مبارك آماده قيام شديد، شايد براي تقويت نيروي شما بهتر، و خروج سفياني براي شناسايي چنين قيامي به عنوان علامت است (جمله آخر خبر غيبي است).

 

تحلیل و بررسی سند و دلالت حدیث اول

 

این حدیث از عیص بن القاسم نقل شده که از امام صادق(ع) خود شنیده است. این حدیث از نظر سندی صحیح می باشد. از لحاظ متن و دلالت به سه بخش تقسیم می‌شود. بررسی هر یک از این سه بخش نشان می‌دهد که به هیچ عنوان این حدیث بر این مطلب دلالت نمی‌کند که مسلمین در زمان غیاب امام عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف حق دفاع از کیان اسلام و حقوق از دست رفته خود را ندارند، و باید قیام و خروج را تا زمان ظهور به تأخیر اندازند.

 

بخش اول این حدیث که می‌گوید « باید مواظب جان خود بود و مقدمات را در نظر داشت » این موضوع را در نکته سوم به صورت مجزایی توضیح دادیم، که قیام گرچه حق بوده اما باید سنجیده و با در نظر گرفتن مقدمات باشد و مسلمانان باید از هر چیز که نسبت به آسیب دیدن جانشان است، بر حذر باشند چون انسان یک جان بیشتر ندارد و وقتی از بین برود، دیگر برنمی‌گردد.

 

نکته دوم این که همان گونه که پیداست، حضرت امام صادق علیه‌السلام نسبت به قیام‌های زمان خود راضی نبوده است و حضرت مایل نبودند شیعیان مخاطب حدیث در رکاب افرادی همچون محمد بن عبدالله بن الحسین کشته شوند، لذا با آن‌ها به زمان نصیحت سخن می‌گفتند و از شرکت در قیام‌ها و جان سپردن نهی می‌کردند بنابراین از این بخش هم نمی‌توان اینچنین برداشت نمود که قیام مطلقاً ممنوع است، بلکه قیام عجولانه و شتاب‌زده و یا قیام تحت رهبری افرادی نالایق و فاقد شرایط رهبری ممنوع دانسته شده است.

 

بخش دوم این حدیث كه به عبارت « اجدر ان لاسمع منا » ختم می‌شود، ناظر به جهتی است که در نکته‌ی اول این بحث در چند صفحه قبل توضیح داده شد. برای قیام و اهل قیام باید شرایطی باشد. لذا حضرت صادق(ع) به اصحاب خود می‌فرماید: « وقتی به سمت شما آمده و شما را دعوت می‌کند و می‌گوید بیاید علیه طاغوت زمان خود قیام کنید‌، شما ببینید که آنان شما را به چه چیز دعوت می‌کنند و همه‌ی قیام‌ها را با قیام زید مقایسه نکنید زیرا، زید واجد شرایط بود چون هم عالم بود و مردم را نیز به خود دعوت نمی‌کرد،

 

بلکه به صورت حقیقی مردم را به رضای آل محمد(ص) دعوت می‌کرد و اگر پیروز می‌شد به وعده‌اش وفا می‌کرد ایشان که هنوز به مقامی نرسیده‌اند و صاحب پرچمی نيستند، گوش به حرف ما نداده و ما را معصیت می‌کنند، چه رسد به روزی که صاحب پرچم و مقام گردند و شاهد باشید که ما بر چنین قیام‌هایی راضی نیستیم »

 

این بخش نه تنها دلیل بر بطلان قیام‌ها نمی‌تواند باشد بلکه دلیل خواهد بود که حضرت همه‌ی قیام‌ها را رد نکرده و برخی را ستوده‌اند و صرفاً قیام‌هایی که واجد شرایط نیستند و مردم را به نفس خود دعوت می‌کنند، رد شده‌اند.

 

بخش سوم از جمله « الا من اجتمعت بنوا فاطمه معو » شروع و با « و کفاكم بالسفیانی علامه » ختم می‌شود. این جملات بیشتر مربوط به علائم ظهور است که خبر غیبی محسوب می‌شود و در مورد علامت‌های قیام حضرت مهدی(عج) است. حضرت به بیان این علامت‌ها پرداخته‌اند تا از ورود شیعیان به قیام‌هایی که به اسم مهدی موعود واقع می‌شوند، جلوگیری نمایند. همان طور که در نکته دوم بیان گشت برخی از قیام‌های زمان حضرت با سوء استفاده از نام و رسم مهدی موعود بوده است و موجب گمراهی می‌شده است.

 

حدیث دوم

 

عَنْ أَبِيهِ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عِيسَى عَنْ رِبْعِيٍّ رَفَعَهُ عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ ع قَالَ: وَ اللَّهِ لَا يَخْرُجُ أَحَدٌ مِنَّا قَبْلَ خُرُوجِ الْقَائِمِ - إِلَّا كَانَ مَثَلُهُ كَمَثَلِ فَرْخٍ طَارَ مِنْ وَكْرِهِ قَبْلَ أَنْ يَسْتَوِيَ جَنَاحَاهُ فَأَخَذَهُ الصِّبْيَانُ فَعَبِثُوا بِهِ.

 

امام زین العابدین(ع) فرمود: قسم به خدا، احدی از ما قبل از قیام حضرت مهدی علیه‌السلام قیام نمی‌کند، مگر آن که مثل او مثل آن جوجه است که قبل از کامل شدن پرهایش از لانه پرواز کند و بچه‌ها او را گرفته و اسباب بازی خود قرار مي‌دهند.

 

تحلیل و بررسی دلالت حدیث دوم

 

در استفاده از این حدیث باید جهات زیر مورد دقت قرار گیرد:
1- این حدیث فقط مخصوص ائمه‌ي طاهرین علیهم‌السلام است، آن جا که می‌گوید « احدی از ما اهل‌بیت علیهم‌السلام قبل از قیام حضرت مهدی علیه‌السلام قیام نمی‌کند مگر آن که...» بنابر این همه‌ی قیام‌ها را در برنمی‌گیرد و عمومیت ندارد.

 

2- امام سجاد علیه‌السلام به این نکته اشاره فرمودند که از ما اهل‌بیت علیهم‌السلام فقط قیام مهدی موعود(عج) است که به ثمر می‌رسد. پس یاران ما نباید از ما توقع قیام کردن و همراهی کردن با قیام‌کنندگان را داشته باشند. همان گونه که اشاره شد اصحاب، ائمه علیهم‌السلام را دعوت به قیام و همراهی با قیام‌کنندگان علیه دستگاه ظالم حاکم می‌کردند. امام سجاد(ع) با این کلام، عدم تکلیف خود و دیگر اهل‌بیت را برای قیام بیان می کردند. نکته مهم آن است که حداکثر این تکلیف از خود اهل‌بیت برداشته شده است اما از شیعیانی که امکان این کار برای آن‌ها وجود دارد، تکلیفی برداشته نشده است. شاهد این مطلب رضایت حضرت از قیام مختار می‌باشد.

 

3- حتی در صورتی که لفظ « احد منا » را اعم از ائمه‌ي اطهار علیهم‌السلام بدانیم و شامل تمام قیام کنندگان محسوب نماییم، باز این کلام صرفاً بیان یک خبر غیبی است و وظیفه‌ای را از دوش کسانی که زیر بار ظلم هستند و به آنان ظلم می‌شود، برنمی‌دارد (البته در صورت امکان). هر کسی مأمور به وظیفه ظاهری خود می‌باشد و بنابر روایات باب جهاد هیچ کس حق زیر بار ظلم رفتن را ندارد.

 

بنابراین، این روایت در مقام بیان این که قیام علیه طاغوت صحیح است یا باطل ؟ جایز است یا ممنوع ؟ نبوده بلکه در مقام بیان خبر غیبی از شکست برخی قیام‌ها می‌باشد.

 

نکته لازم به ذکر آن است که اگر قائل به عمومیت این روایات در محکوم بودن هر قیامی قبل از قیام حضرت مهدی‌(عج) باشیم، لازمه‌اش آن است که قیام سیدالشهداء را نیز محکوم به شکست و کار ناپسندی بدانیم !! حال آن که هیچ یک از شیعیان این حرف را درست نمی‌دانند.

 

حدیث سوم

 

عَنْ عِدَّةٍ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ عُثْمَانَ بْنِ عِيسَى عَنْ بَكْرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ سَدِيرٍ قَالَ: قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع‏ يَا سَدِيرُ الْزَمْ بَيْتَكَ وَ كُنْ حِلْساً مِنْ أَحْلَاسِهِ وَ اسْكُنْ مَا سَكَنَ اللَّيْلُ وَ النَّهَارُ فَإِذَا بَلَغَكَ أَنَّ السُّفْيَانِيَّ قَدْ خَرَجَ فَارْحَلْ إِلَيْنَا وَ لَوْ عَلَى رِجْلِكَ.

 

امام صادق علیه‌السلام به سدیر می‌فرماید: ای سدیر صیرفی « در خانه همچو پلاسی (زیلو) باش و از جایت حرکت مکن تا زمانی که آن ندای آسمانی را بشنوی و سفیانی خروج کند آن گاه به سوی ما بشتاب گر چه با پای پیاده باشی و در این قیام‌ها شرکت مکن»

 

تحلیل و بررسی دلالت حدیث سوم

 

بیان گشت که در زمان امام صادق علیه‌السلام بسیاری از قیام‌ها به نام مهدی موعود(عج) انجام می‌گرفت و بنی‌عباس به نام اهل‌بیت، سوء‌استفاده‌هایی انجام می‌دادند، لذا وقتی افرادي مانند سدیر صیرفی، امام صادق علیه‌السلام را مورد سؤال قرار می‌دادند و کسب تکلیف می‌کردند، حضرت این گونه جواب می‌دادند که فرقی میان بنی‌امیه و بنی‌عباس و یا سادات حسنی با بنی‌عباس وجود ندارد.

 

همان گونه که ملاحظه می‌شود این حدیث در زمان خاص و پیرامون موضوع خاصی وارد شده است. اما به هیچ عنوان دلالت بر عدم جواز قیام از باب امر به معروف و نهی از منکر و برای حفظ کیان اسلام ندارد. تنها چیزی که از این حدیث می‌توان برداشت نمود این مطلب است که اگر کسی قبل از قیام حضرت مهدی(عج) به نام حضرت قیام کند و خود را مهدی موعود بنامد، نباید او را تصدیق و همراهی کرد.

 

حدیث چهارم

 

عَنْهُ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عِيسَى عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ الْمُخْتَارِ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: كُلُّ رَايَةٍ تُرْفَعُ قَبْلَ قِيَامِ الْقَائِمِ ع - فَصَاحِبُهَا طَاغُوتٌ يُعْبَدُ مَنْ دُونِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ.

 

ابی‌بصیر از امام صادق علیه‌السلام: « هر پرچمی قبل از قیام مهدی(عج) بلند شود صاحب آن طاغوت و غیر از خداوند را عبادت کرده است »

 

تحلیل و بررسی دلالت حدیث چهارم

 

در استفاده از این کلام نورانی باید به وجود مخصص‌ها توجه نمود. به توجه به نکاتی که در ادامه بیان می‌گردد استفاده عمومیت از این حدیث نادرست می‌باشد زیرا:
1- برخی از قیام‌ها و پرچم‌ها که در زمان خود اهل‌بیت علیهم‌السلام برافراشته شده است، نه تنها مذمت نشده بلکه مورد تأیید و ستایش هم واقع شده است مانند قيام: زید ابن علی ابن الحسین(ع)، یحیی ابن زید، حسین شهید فخ، قیام مختار و...(2)

 

2- اگر بگوییم که مقصود از این حدیث این است که، هر قیامی محکوم به بطلان است باید باب دفاع از اسلام را بست ! زیرا دفاع از کیان اسلام نیاز به سازماندهی و تشکیلات و برافراشتن پرچم‌هایی است که مردم تحت آن جمع شده و گوش به فرمان رهبری واحد باشند. حال آن که روایات باب دفاع و جهاد، تکالیف مهمی را برعهده مسلمانان قرار داده است.

 

3- روایت بسیاری از ائمه علیهم‌السلام وارده شده است که قبل از قیام حضرت مهدی(عج)، قیام‌های صورت گرفته می‌گیرد که رهبر آن قیام‌ها مورد ستایش و تجلیل می‌باشند...(3)

 

بنابراین استفاده عمومیت از این حدیث مورد خدشه می‌باشد. می‌توان گفت این بیان یا به کسانی اشاره دارد که پرچم ضلالت را برافراشته‌اند و مردم را به خود دعوت می‌کنند (بنی‌عباس، سادات حسنی، زید النار و ...) و یا به تناسب حکم و موضوع آن، به افرادی نظر دارد که قبل از زمان ظهور امام زمام(عج) به اسم و نام ایشان قیام می‌کنند.

 

حدیث پنجم

 

عَنْهُ عَنْ أَحْمَدَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحَكَمِ عَنْ أَبِي أَيُّوبَ الْخَزَّازِ عَنْ عُمَرَ بْنِ حَنْظَلَةَ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع يَقُولُ‏ خَمْسُ عَلَامَاتٍ قَبْلَ قِيَامِ الْقَائِمِ الصَّيْحَةُ وَ السُّفْيَانِيُّ وَ الْخَسْفُ وَ قَتْلُ النَّفْسِ الزَّكِيَّةِ- وَ الْيَمَانِيُّ فَقُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاكَ إِنْ خَرَجَ أَحَدٌ مِنْ أَهْلِ بَيْتِكَ قَبْلَ هَذِهِ الْعَلَامَاتِ أَ نَخْرُجُ مَعَهُ قَالَ لَا... .

 

عمر بن حنظله از امام صادق علیه‌السلام نقل می‌کند که حضرت ‌فرمودند: « پنچ نشانه قبل از قیام قائم ظاهر می‌شود: صیحه‌ی آسمانی، خروج سفیانی، خسوف، قتل نفس زکیه و خروج یمانی عمر بن حنظله به امام(ع) گفتم: فدایت شوم آیا اگر کسی از اهل‌بیت شما قبل از این که این علامات واقع شوند خروج کردند با آن‌ها  قیام کنیم ؟ حضرت فرمودند: نه... »

 

بررسی و تحلیل دلالت حدیث پنجم

 

این حدیث مانند احادیث دیگر به هیچ وجه دلالت بر مدعاي مخالفین قیام در زمان غیبت و تشکیل حکومت و ولایت‌فقیه نمی‌کند زیرا:
بخش اول؛ در بیان علائم ظهور است، که این هیچ ارتباطی با مدعای آنان ندارد.
بخش دوم؛ همان گونه که از سؤال حنظله برداشت می‌شود مخصوص زمان خود حضرت(ع) بوده است. آن جا که می‌گوید « اگر کسی از اهل بیت شما قبل از این که این علامات واقع شوند خروج کرده با آن‌ها خروج کنیم. »
بنابراین منظور حدیث هر قیامی که در طول تاریخ بر علیه ستم‌گر واقع شود نمی‌باشد، بلکه قیام سوء استفاده کنندگان را رد می‌کند.

 

حدیث ششم

 

مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عَمْرٍو وَ أَنَسِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِيهِ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ آبَائِهِ ع فِي وَصِيَّةِ النَّبِيِّ ص لِعَلِيٍّ ع قَالَ: «يَا عَلِيُّ إِنَّ إِزَالَةَ الْجِبَالِ الرَّوَاسِي أَهْوَنُ مِنْ إِزَالَةِ مُلْكٍ لَمْ تَنْقَضِ أَيَّامُهُ.»

 

امام صادق(ع) از اجداد طاهرینش در وصیتی که رسول خدا(ص) به حضرت علی(ع) فرمودند: « ای علی از جا کندن و از بین بردن کوه‌هایی که ریشه در اعماق زمینی دارند، آسان‌تر از این است که حکومتی که ریشه در اعماق زمینی دارند است»

 

تحلیل و بررسی دلالت حدیث ششم

 

این حدیث بخشی از وصیت‌های پیامبر(ص) به امیرالمؤمنین(ع) است که اصل آن را مرحوم صدوق در آخر کتاب شریف (من لایحضره الفقیه) آورده است.
برخی تصور می‌کنند این قبیل احادیث دلیلی بر تضمین قدرت‌ها و حکومت‌ها هستند؛ لذا هر قیامی علیه حکومت‌ها را محکوم به شکست برمی‌شمارند.

 

در تبيین حدیث باید به این نکته توجه نمود که اگر قدرت‌ها و سلطنت‌ها تضمین شده‌اند و قابل تغییر و شکست نمی‌باشند، چرا بسیاری از این حکومت‌ها در طول تاریخ در اثر انقلاب‌ها از بین رفته و رژیم‌های جدیدی جایگزین آ‌ن‌ها شده‌اند ؟ واضح است که این کلام در مقام بیان این جهت نبوده‌ است که ابداً حکومت‌ها قابل زوال نیستند.

 

این روایات در بیان این نکته‌ است که از بین بردن حکومت‌ها و طاغوت‌ها کار آسانی نیست و انقلابیون نباید تصور کنند که هر کاری سریع جواب خواهد داد و قربانی نمی‌خواهد ! و لذا اولاً، باید مقدمات را مهیا کنند و ثانیاً، خود را برای یک مبارزه ممتد و خطرهای گوناگون مهیا نمایند، چرا که از بین بردن قدرت و حکومت، مشکل‌تر از کندن کوه‌های استوار است.

 

حدیث هفتم

 

الْحَسَنَ بْنُ مُحَمَّدٍ الطُّوسِيُّ فِي مَجَالِسِهِ عَنْ أَبِيهِ عَنِ الْمُفِيدِ عَنِ ابْنِ قُولَوَيْهِ عَنْ أَبِيهِ عَنْ سَعْدٍ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ أَسْبَاطٍ عَنْ عَمِّهِ يَعْقُوبَ بْنِ سَالِمٍ عَنْ أَبِي الْحَسَنِ الْعُبَيْدِيِ‏  عَنِ الصَّادِقِ ع قَالَ: مَا كَانَ عَبْدٌ لِيَحْبِسَ نَفْسَهُ عَلَى اللَّهِ إِلَّا أَدْخَلَهُ اللَّهُ الْجَنَّةَ.

 

ابي الحسن العبیدی از امام صادق(ع): «هیچ بنده‌ای نیست که نفس خود را برای خدا حبس کند (منظور عدم دخالت در جريان‌هاي سياسي اجتماعي است) مگر این که خداوند او را به بهشت داخل کند.»

 

بررسی و تحلیل دلالت حدیث هفتم

 

این حدیث نیز به هیچ وجه دلالت بر مدعای مذکور نمی‌کند، زیرا منظور از (حبس نفس) در این حدیث سکوت و خانه‌نشینی و دست روی هم گذاشتن نیست، بلکه منظور از (حبس نفس برای خدا) صبر و تحمل در برابر مشقت‌هایی است که در مبارزه با قدرت‌ها لازم می‌باشد. مراد این است که، انسان نفس خود را برای خدا وقف کند و حاضر شود که با تمام شدائد و مشکلات بسازد که یکی از آن مشکلات، مبارزه با قدرت‌های فاسد و ستم‌گر است.

   
حدیث هشتم

 

مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ فِي كِتَابِهِ الْغَيْبَةِ عَنِ الْفَضْلِ بْنِ شَاذَانَ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ عَمْرِو بْنِ أَبِي الْمِقْدَامِ عَنْ جَابِرٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ: الْزَمِ الْأَرْضَ وَ لَا تُحَرِّكْ يَداً وَ لَا رِجْلًا حَتَّى تَرَى عَلَامَاتٍ أَذْكُرُهَا لَكَ وَ مَا أَرَاكَ تُدْرِكُهَا اخْتِلَافُ بَنِي فُلَانٍ وَ مُنَادٍ يُنَادِي مِنَ السَّمَاءِ وَ يَجِيئُكُمُ الصَّوْتُ مِنْ نَاحِيَةِ دِمَشْقَ.

 

امام باقر(ع) به جابر فرمودند: «زمین‌گیر باش و از جای خود حرکت مکن و دست و پايت را حركت نده (به سمت قيام و مبارزه) نرو، تا زمانی که علائم و نشانه‌هایی که بر تو می‌شمارم واقع شود، ولی تو آن علائم را درک نمی‌کنی: اختلاف بني فلان با بني فلان، ندای آسمانی، صدایی که از ناحیه شام به شما رسد.... »

 

تحلیل و بررسی نحوه دلالت حدیث هشتم

 

این حدیث پیرامون مباحث مهدویت وعلامت‌هاي ظهور است. امامان معصوم عليهم‌السلام با بيان اين نوع از فرمايشات و این نوع از احادیث، در صدد آگاهی دادن به یاران و شیعیان خود بوده‌اند تا شیعیان صبورتر، محتاط‌تر و نسبت به مهدي موعود(عج) با معرفت بيشتري رفتار کنند. همان گونه که واضح است، این حدیث در بیان محکومیت قیام‌ها، علیه ستم‌گران نمی‌باشد، بلکه صرفاً هشداری به شیعیان در مورد سوء استفاده‌ها می‌باشد. حضرت(ع) به جابر می‌‌فرماید: در قیام‌هایی که به نام مهدی آل محمد(ص) قبل از ظهور این علائم انجام می‌گیرد، شرکت نکن !

 

جمع بندی

 

در پایان باید بیان داشت که هر یک از احادیث این باب با بررسی دقیق در مورد یکی از موارد مطرح شده می‌باشد و هیچ یک دلالتی بر عدم جواز قیام در زمان غیبت امام زمان ندارد. این‌ها مهم‌ترین احادیث مورد استناد منتقدین بود که با بررسی علمی و فقه الحدیثی بطلان ادعای منتقدین اثبات شد. امید که کسانی که تصمیم دارند در این باب قضاوت کنند، عالمانه و از روی اصول علم الحدیث بحث کنند تا از آفات نگاه سطحی به احادیث گران‌سنگ شیعه، در امان باشند و در خط اصیل اهل‌البیت عصمت و طهارت علیهم‌السلام حرکت کنند نه بالعکس.

ان شاء الله.

 

منابع:

1- تمامی احادیث با استناد به کتاب وسائل‌الشیعه: ج11، باب جهادالعدو بیان شده است.
2- عیون اخبارالرضا(ع): باب 25، ج4؛ مقاتل طالبین: ص289.
3- کافی: ص3؛ اقبال: سید بن طاووس، اعمال روز 13 ربع اول، غیبت همان باب « ما جاء فی الظلمات قبل قائم » و بسیاری از روایات دیگر.

 

ارسال کردن دیدگاه جدید

محتویات این فیلد به صورت شخصی نگهداری می شود و در محلی از سایت نمایش داده نمی شود.

اطلاعات بیشتر در مورد قالب های ورودی