چگونه نمادهای غرب مقبولات ایرانیان را تغییر میدهد؟ پشت پرده فیلمهای سرگرمکننده چه میگذرد
خبرگزاری تسنیم: استاد دانشگاه و رئیس مرکز هنرهای تجسمی گفت:ایجاد میل و کشش به فرهنگ بیگانه به صورت تدریجی در لابهلای بسیاری از مقبولات عرف جامعه خود را نشان میدهد، غرب با بیتفاوت کردن افراد نسبت به ارزشها، نمادهای خود را جایگزین میکند.به گزارش خبرنگار اجتماعی خبرگزاری تسنیم، ترجیح کالا و نمادهای غربی در گذشته در میان بخشی از ایرانیان به چشم میخورد اما این روزها این روند با سرعت بالایی در حال تبدیل به یک اپیدمی است به گونهای که از همان سنین کودکی، دانشآموز ایرانی ترجیح میدهد تا عکس روی دفتر مشقش از میان شخصیتهای کارتونی غرب باشد و با این طرز تفکر بزرگ می شود و این گونه است که در جوانی نوع پوشش، رفتار و آرایشش نیز به تبعیت از غربیها شده و این جاست که فریاد برمیآوریم جوان ایرانی، غرب زده شد.
اما چه اتفاقاتی رخ داد که این روزها از کودک و جوان و میانسال جامعه اغلب افراد ترجیح میدهند تا با نمادها و وسایل غربی گذران زندگی کنند، در همین زمینه با دکتر مرتضی گودرزی دیباج دکترای فلسفه هنر و رئیس مرکز هنرهای تجسمی به گفتوگو نشستهایم.
** تسنیم: آقای دکتر چرا این روزها نمادها و به تعبیری دیگر سبک زندگی غربی در حال گسترش در میان خانوادههای ایرانی حتی خانوادههای سنتی است؟ آیا مدرنیته میتواند توجیهی برای این موضوع باشد؟
** گودرزی دیباج: آنچه که نمادها و فرهنگ بیگانه را به درون جامعهای دیگر میکشاند در حقیقت در یک فضای غیرالقایی شکل میگیرد و به ویژه آنچه که در شرایط امروزی ما در حال رخ دادن است توسط کاپیتالیسم غرب به صورت دقیقی برنامه ریزی شده است که در این زمینه تا حدودی نیز موفق بودهاند. در حقیقت غرب به جای رفتارهای خشن و ایجابی و القائات عمدتا مشخص تلاش میکند که در درون مردم نسبت به برخی از مظاهر و ارزشها حساسیتهارا کاهش دهد و احساس بیتفاوتی و انفصال از ارزشها را ایجاد کند که در ادامه این روند در افراد میل به مظاهر و ارزشهای فرهنگ بیگانه را جایگزین میکند.
** تسنیم: غرب در حقیقت از چه طریقی مظاهر و نمادهای فرهنگ خود را به دانشآموز یا جوان ایرانی القا میکند؟
** گودرزی دیباج: بهترین روش این است که غرب میل و کشش درونی به ارزشهای خود را برای کودکان، نوجوانان و جوانان و در ادامه برای میانسالان و تمامی جامعه ایجاد میکند، افراد فرهیخته در درون هر جامعه نسبت به آرمانها و فرهنگ خود احساس وطن گرایی دارند و نسبت به نفوذ مظاهر فرهنگ غرب در جامعه احساس خطر میکنند اما چون فرهیختگان جامعه مجاری قدرت در اختیارشان نیست و امکانات خاص که روشنگری و تغییر ذائقه جامعه را ایجاد میکند در اختیار ندارند حرفشان به ثمر نمیرسد.
ایجاد میل و کشش به فرهنگ بیگانه به صورت تدریجی در لابهلای بسیاری از مقبولات عرف جامعه خود را نشان میدهد یعنی به عنوان یک پدیده جدید خود را نشان نمیدهد بلکه معمولا مظاهر فرهنگی و ارزشها آرام آرام خود را در بین این مقبولات فرهنگی که مردم در گذشته آن را پذیرفتهاند، وارد میکنند. در حقیقت فرهنگ غرب با دو تا سه متغییر مهم کار خود را انجام میدهد، قدرت که در دو حالت خود را نشان میدهد، قدرت نظامی و سیاسی و قدرت و ثروت اقتصادی؛ خشونت بالقوه نیز در حوزه اقتدار نظامی وجود دارد که معمولا به عمل نمیانجامد اما مشتی گره کرده در آستین است که جوامع ضعیف را از آن میترساند.
موضوع مهم دیگر برای تغییر فرهنگی حجم فراوان و بسیار گستردهای از تکنولوژی و مظاهر آن است که در قالب کالاها خود را نشان میدهد، در حقیقت فرهنگ با تکنولوژی و کالا وارد یک جامعه میشود؛ موضوع دیگر تنوع و تکرار است، هماکنون تنوع در امکانات و مظاهر تکنولوژی ظهور یافته و بخشی از این تنوع نیز از طریق رسانههای مختلف به ویژه تلویزیون خود را نشان میدهد.
در جهت رفتن به سمت مظاهر تمدن جدید و زندگی راحت بسیاری از امکانات تکنولوژی جدید مورد استفاده قرار میگیرد مثلا تلویزیون که در ابتدا برای کسب اخبار و اطلاعات بود این روزها وسیلهای برای پرکردن اوقات فراغت است که اگر بررسی شود موارد زیادی را با خود همراه میکند.
** تسنیم: شما معتقد هستیم که ورود کالاهای جدید به زندگی ایرانیان به نوعی باعث تغییر فرهنگ و نفوذ نمادهای غربی شده است؟
** گودرزی دیباج: کالا با خود فرهنگ میآورد و فرهنگ استفاده جایگزین فرهنگ سنتی شده و آن را به عقب رانده است به عنوان مثال موبایل ضمن امکانات خوبی که دارد به یک وسیلهای برای غیبت تبدیل شده است که غیبت در فرهنگ مسلمانان مذموم به حساب میآید اما همین موضوع مذموم به وسیله تلفن همراه و با چاشنی طنز به سرعت میان مردم پخش میشود و حتی نسبت به این موضوع عکس العمل منفی نیز نشان نمیدهیم و به نوعی به عامل ترویج آن نیز تبدیل میشویم.
در اعیاد و مراسم نیز پیامهای تبریک را به وسیله گوشی موبایل میفرستیم و به نوعی احساس اقناع خیالی دست مییابیم که تکلیف اخلاقی خود را انجام دادهایم اما زمانی که موبایل نبود افراد تلفنی با آشنایان خود حرف می زدند در حقیقت دیدارهای مستقیم با اقوام و دوستان از به گفتوگوی تلفنی و هماکنون به فرستادن یک پیامک خلاصه شده است. این پیامکها مردم را دچار یک غفلت کرده که تصور میکنند با یکدیگر در ارتباط هستند اما ارتباط عاطفی رنگ باخته است.
شبکههای مختلف ماهوارهای که به زبان فارسی برنامه پخش میکنند هر کدام وظیفهای دارند و این نکته جالب است که مخاطبان این شبکهها حتی یک بار از خود نمیپرسند که به چه دلیل یک کشور دیگر با این همه هزینه برای ایرانیان شبکه تلویزیونی تاسیس کرده و برنامه پخش میکند؟مخاطب تا چه میزان منفعل شده است که از خود نمیپرسد چه منافعی در پشت این برنامهها برای کشور سازنده وجود دارد؛ این سوال نکردن یعنی مخاطب به تدریج پذیرای فرهنگ دشمن میشود،دشمنی که این روزها به جای اسلحه با امکانات نرم بر باورها و رفتارهای مخاطب غلبه میکند.
** تسنیم: پشت پرده این برنامه سازیها چه اهدافی است؟
** گودرزی دیباج: یکی از اقدامات رسانههای غربی این است که با ایجاد شبکههای مختلف و تنوع در برنامهها مخاطب را خرد کردهاند به گونهای که هر شبکه مخاطبان خاص خود را دارد و به این ترتیب شبکههای ماهوارهای برای هر رده سنی برنامههای خاصی دارند؛ در برنامهها نیز به صورت آشکار و علنی مظاهر فرهنگی و اعتقادی ایرانیان را زیر سوال نمیبرند بلکه هجمه به ارزشها و اعتقادات در قالب طنز صورت میگیرد که برای مخاطب نیز خوشایند باشد.
تعداد فراوان فیلمها و سریالهای دنباله دار نیز هر شب از شبکههای ماهوارهای پخش میشود که تلاش دارد تصویر ذهنی مخاطب را تغییر دهد، درک این سریالها ساده بود و هر گروه سنی از تماشای آن لذت میبرد اما در حقیقت این فیلمها به تدریج بر روی تغییر سبک زندگی تاکید دارند و سبک زندگی مورد نظر خود را به مخاطب ایرانی القا میکنند. عادی سازی مواردی که در فرهنگ ایرانیان مذموم است از جمله مشروب خواری،روابط زن و مرد،طلاق، روابط نامشروع میان زن و مرد متاهل و ارتباط میان زن و مرد به بهانه کار برخی از اهداف شبکههای ماهوارهای است.
برنامههای شبکههای ماهوارهای تلاش دارند تا در نوع لباس پوشیدن، حرف زدن و ارتباط میان زن و مرد تغییراتی را ایجاد کنند آن هم در زمانی که گارد ذهنی مخاطب باز است یعنی در زمان اوقات فراغت؛ در حقیت ابتدا قبح یک رفتار ناپسند را در میان مخاطبان از بین برده و ابتدا احساس بیتفاوتی سپس تمایل و جایگزینی ارزشها را انجام میدهد.
معمولا تغییرات فرهنگی را در 4 متغیر جامعه شناختی باورها،هنجارها، ارزشها و رفتارها میشناسیم در حقیقت برای تغییر سبک زندگی، ارزشها تبدیل به رفتار شده و از درون آن نمادها بیرون میآید هماکنون نسبت به 30 سال گذشته بسیاری از واژهها در درون حوزه زبان شناختی تغییر یافته است و واژههای جدید و نابههنجار وارد زبان ما شده است اما نسبت به آن بیتفاوتیم.
25 سال گذشته موضوعی مانند پوشش تعریفی متفاوتی با امروزه داشت ولی به تدریج طی دو دهه به دلیل نشناختن گلوگاههای فرهنگی و غفلت نظام رسمی کشور، وجود سوداگری و گسترده شدن دامنه اباحه گری، نفوذ برخی از افکار و باورهای سکولار در درون پوستههای مذهبی شاهد بودیم که بر این اساس پوششهای ظاهری که زمانی ارزش بود آرام آرام استحاله شد و ماحصل آن این است که این روزها شاهد تغییراتی جدی در نوع پوشش جامعه هستیم ؛ فرهنگ غربی در نوع پوشش نیز خود را نشان میدهد و به احساس نیاز زیباییشناختی که نسب به آن عقب هستیم، پاسخ میدهد فصل مشترک این موضوع میشود اتفاقاتی که این روزها در عرصه پوشش افراد جامعه شاهد هستیم که با یک شیب ملایم آغاز و با شیب تندتر مسیر را طی و در آینده نه چندان دور تغییرات شگرفی را در حوزه پوشش شاهد خواهیم بود.
** تسنیم: راهحل برونرفت از این موضوع چیست؟
** گودرزی دیباج: اگر تهاجم فرهنگی یک مسئله استراتژیک است راه حل آن نیز استراتژیک است و نمیتوان آنها را آشکار اعلام کرد اگر مسئولان علاقهمند هستند این مشکل در کشو حل شود به سراغ افراد صاحب نظر میروند.
اما چه کسانی در این وضعیت مقصرند؟ در جریان تغییرات فرهنگی اگر فردی نپذیرد رگهای از خیانت در درونش باشد در حقیقت سیستم رسمی کشور را غافل میکند در طول بیش از 3 دهه از پیروزی انقلاب اسلامی جامعه به دلایل متعددی نسبت به برخی از مظاهر فرهنگی دشمن که در حال ورود به کشور بود، غافل شدند شاید دلیل این موضوع آن بود که خیالمان راحت بود که انقلاب اسلامی شکل گرفته و جامعه اسلامی شده است و تصور میکردیم که فرزندانمان نیز به طور اتوماتیک از این ارزشها برخوردار خواهند شد در حالی که چنین نشد.
گزارشهای سختافزاری در حوزه مسائل انسان شناختی کارساز نیست بر اساس این گزارشها نمیتوان بررسی کرد که میزان بیاعتمادی، دروغ و خیانت در جامعه چه تغییراتی پیدا کرده است این موارد برای افرادی که اهل فرهنگ نیستند ناشناخته است و تصور میکنند نمیتوان این موضوعات را ارزیابی کرد.
هماکنون در یک سراشیبی تغییر فرهنگی قرار گرفتهایم که اگر نسبت به آن توجه نشود زیانهایی را خواهیم دید یکی از مسئولان آمریکایی اعلام کرد نسبت به عملیات نظامی در مورد ایران صبر کنیم و منتظر باشیم که نسل جدیدی در راه است که با ما همکاری میکند. چرا به این موضوعات مهم توجه نداریم.
بدون تغییر زیرساخت آموزشی، فرهنگی و اعتقادی نمیتوانیم نسبت به تثبیت باورهای اعتقادی احساس امنیت کنیم؛ نظام آموزشی کشور سعی در انجام تغییراتی داشت اما بنیادی نبود بسیاری از ارزشها و تغییرات فرهنگی که به دنبال آن بودیم در افراد جامعه نهادینه نشد چرا که در بسیاری از مواقع پوسته را تغییر داده و درون آن نگرشها و رفتارهای غربی باقی مانده است به عنوان مثال بحثهایی را در حوزه طریقت معنوی در مشاغل کهن داشتیم که از حوزه هنر تا صنعت آدابها و رفتارهای فردی را ارائه میکرد اما در طول 3 دهه گذشته نسبت به آن بیتفاوت ماندیم.
برای انجام تغییرات فرهنگی در کشور نیازمند یک پازل بزرگ هستیم که خانههای آن در کنار هم چیده شود، صرفا توقع انتظار از وزارت فرهنگ و ارشاد، آموزش و پرورش و صدا و سیما کافی نیست در حالیکه نهادهای دیگر میتوانند در این حوزه موفقتر عمل کنند، تشکیل ستاد بحران فرهنگی و اتخاذ تصمیمات لازم و سرمایه گذاری برای مقابله با آسیبها میتواند گرهگشا باشد.




























ارسال کردن دیدگاه جدید