پیمان خلع سلاح شیمیایی سوریه به چه معناست؟
موافقت بشار اسد با کنار گذاشتن زرادخانه «بمب اتمي براي فقرا» (اشاره به تسليحات شيميايي) کشور سوريه ميتواند به اين معنا باشد که دمشق به اين باور رسيده که نتيجه بالقوه حمله امريکا احتمال دارد شرايط بازي را عوض کرده و به همين دليل به دنبال راهي براي برون رفت از اين وضعيت است.
تسليم سلاحهاي شيميايي طي روندي تدريجي و کنترل شده قابل درکتر بود اما افشاي سايتهاي شيميايي با چنين فوريتي ميتواند حکايت از موضع تضعيف شده سوريه داشته باشد. بر هيچ کس پوشيده نيست که جزئيات داده شده به سازمان ملل در نهايت به دست اسرائيل خواهد رسيد و اگر اسد از سرنگوني دولت خود نميترسيد، چرا بايد با چنين پيماني موافقت ميکرد؟
اظهارات نتانياهو در پي پيمان تسليم سلاحهاي شيميايي مبني بر اينکه «مذاکره با سوريه و ايران همراه با تهديد ِ واقعي توسل به خشونت، تنها راه وادار کردن آنها به همکاري است»، اين فرض را به ذهن ميرساند که رئيس جمهور سوريه در حال مبارزه براي بقاست. اما با توجه به اين که امريکا تا پايان به دنبال سرنگوني اسد خواهد بود، اين تفسير نيز بسيار ساده انگارانه است. بنابراين چرا سوريه بايد از چنين عامل بازدارنده مهمي يعني تسليحات شيميايي خود دست بکشد؟
واقعيت امر اين است که بشار اسد يک فرد بسيار باهوش است که به خوبي ميداند خيانت به ايران و روسيه که طي دو سال گذشته از وي حمايت کردهاند، اشتباهي مهلک خواهد بود. بنابراين، هرگونه تصميمي که سوريه ميگيرد با مشاوره حاميان اصلي اين کشور اتخاذ شده و به اين کشور تضمين داده شده که دست کشيدن از سلاحهاي شيميايي آنقدر که در ظاهر پر خطر به نظر ميرسد، خطرناک نيست و يک طرح ثانويه موثق و معتبر به جاي آن وجود دارد.
سوريه به شکل هوشمندانهاي مکانيزم و سازوکاري آبرو نگه دار در اختيار امريکا و روسيه قرار داده تا از افزايش تنش بين اين دو ابرقدرت جلوگيري کرده و در عين حال براي خود زماني حياتي را ميخرد. بشار خود اعلام کرده که دست کم يک سال زمان لازم است تا سلاحهاي شيميايي سوريه منهدم شوند.
براي سوريه از بين بردن سلاحهاي شيميايي از دوباره به دست آوردن آنها بسيار مشکلتر است چرا که متحدان اين کشور حجم گستردهاي از اين نوع تسليحات را در اختيار دارند و بنابراين اگر امريکا تصميم بگيرد که در جريان فرايند خلع سلاح شيميايي مسير خود را تغيير داده و به سوريه حمله کند، دقيقا همان سناريويي که از آن اجتناب شده است، به سرعت از سر گرفته ميشود.
تنها يک کشتي مملو از سلاحهاي شيميايي همه چيزي است که براي تسليح دوباره سوريه لازم است و هر چه باشد، هدف اصلي اين تسليحات کشوري است که مساحت آن به اندازه يک استان است: اسرائيل. علاوه بر اين، خطر مداخله ايران و حزب الله بواسطه حمله به اسرائيل از طريق صرفا با انهدام سلاحهاي شيميايي سوريه از بين نخواهد رفت.
البته، تصميم دولت سوريه مبني بر تسليم سلاحهاي شيميايي خود که بواسطه آن دمشق براي خود زمان ميخرد، با استقبال سرد «خرابکاران» منطقه يعني عربستان سعودي و ترکيه روبرو شد. خطر واقعي براي آنها اين است که اين امر ميتواند منجر به تضعيف بيشتر مخالفان دولت سوريه شده و آنها را وادار به حضور در مذاکرات صلح ژنو کند؛ مذاکراتي که در پي موافقت سوريه با افشاي جزئيات در مورد زرادخانه شيميايي خود، برگزاري آن را محتملتر شده است.
ترکيه و عربستان سعودي به خوبي ميدانند که موضع آنها در قبال سوريه طي دو سال گذشته امکان عادي سازي روابط با دولت بشار اسد يا حتي دولتي ائتلافي را که مخالفان در آن حضور داشته باشند، غير ممکن کرده است.
صرفنظر از مواضع ترکيه و عربستان سعودي، دولت امريکا و اسرائيل در عدم وقوع جنگ منافعي جدي براي خود ميبينند. اگر کنگره امريکا راي گيري ميکرد و بر اساس خواست مردم اين کشور با هرگونه حمله به سوريه مخالفت ميکرد، ضربهاي سنگين به ترکيه و عربستان وارد ميشد.
حمله به سوريه، براي اوباما به معناي از دست دادن مشروعيت در قبال سوريه و ديگر مسائل بين المللي بود و براي اسرائيل هم تضعيف لابي صهيونيست در سياستهاي داخلي امريکا را در پي داشت و همچنين با حمله متقابل و فاجعه بار ايران، سوريه و حزب الله روبرو ميشد.
اهداف بشار اسد براي تقويت ائتلافها و تضعيف ائتلافهاي دشمن و خريدن زمان تاکنون همگي محقق شده است. دوره زماني يک ساله براي خلع سلاح شيميايي که بشار اسد پيشنهاد داده، به هيچ وجه يک گمانه زني ِ صرف نيست؛ اين دورهاي به شدت حساب شده است که طي آن از يک سو مخالفان دمشق و حاميان آنها تضعيف شده و از سوي ديگر هرگونه دستاويز مشروع براي حمله به سوريه از امريکا و متحدان آن گرفته ميشود.
علاوه بر اين، اگر ايران و حزب الله مداخله در سوريه را پيش از اين نيز موجه ميدانستند، اکنون هرگونه حمله از سوي امريکا و متحدان آن قبل از اتمام روند خلع سلاح شيميايي، اقدام تلافي جويانه ايران و حزب الله با حمايت روسيه عليه اسرائيل را بيش از پيش موجه جلوه ميدهد.
از سوي ديگر، با توجه به اينکه شوراي به اصطلاح ملي سوريه در موضع ضعف قرار داشته، امريکا، ترکيه و عربستان سعودي ( کشور سوم بيش از امريکا به سرنگوني دولت بشار مشتاق است) در وضعيت نوميدي و ياس حادي قرار گرفتهاند و همين موضوع آنها را در معرض خطر تباني آشکار با گروههايي مثل القاعده و جبهه النصره قرار داده است؛ چيزي که با توجه به ادعاي مبارزه با «تروريسم» بسيار نابهنجار و عجيب به نظر خواهد رسيد!
هر زمان که يک نفر بيلبوردي تبليغاتي از «نمايشگاه بازرگاني بين الملل سوريه» را در سراسر جهان ميبيند به اين فکر ميکند که چگونه دولتي که بيش از دو سال است در جنگ به سر ميبرد، ميتواند فضايي را ايجاد کند که کارخانههاي آن همچنان قادر به توليد باشند؟ پاسخ ميتواند صرفا اين باشد که سوريه به هيچ وجه در آن هرج و مرج و ضعفي که رسانههاي غربي تلاش ميکنند از آن به تصوير بکشند، بسر نميبرد. اين موضع دمشق در پي موافقت سوريه با خلع سلاح تقويت هم شده است.
هدف امريکا و اسرائيل همواره اين بوده است که هر کشور عربي را که ممکن است از تسليحات خود عليه اسرائيل استفاده کند، خلع سلاح کنند؛ مسئله اين نيست که يک کشور زرادخانههاي بزرگي در اختيار دارد يا نه بلکه مسئله اين است که آيا کشوري ممکن است از سلاحهاي خود عليه اسرائيل استفاده کند يا نه.
سعوديها تا دندان مسلح هستند و اين موضوع در مورد ترکيه هم صدق ميکند اما اين موضع ِ شفاف آنها در تضمين امنيت اسرائيل است که آنها را تبديل به متحدان و نه دشمنان کرده است. به همين علت است که سوريه هدف اوليه آنهاست همانطور که صدام در عراق بود.
۵ ارتشي که تهديد بزرگي براي اسرائيل به شمار ميروند از اولويتها و اهداف اصلي امريکا و اسرائيل بودهاند و اين ۵ ارتش شامل ارتشهاي ايران، سوريه، مصر، عراق و حزب الله ميشوند و تاکنون تنها به يک مورد از آنها رسيدگي شده است: ارتش عراق. در مورد مسئله مصر، امريکا و اسرائيل خوشحال هستند زيرا ارتش اين کشور عربي مشکوک است و آنها حقيقتا بر اين باورند که ميتوانند نهايتا ژنرالهاي اين ارتش را در سمت خود قرار دهند. اين بدان معناست که تنها حزب الله، ايران و سوريه باقي ماندهاند و اين جنگ تا زماني که يک طرف به پيروزي کامل دست پيدا نکند، تمام نخواهد شد.
با وجود اينکه روسيه در گذشته مانند مورد عراق نااميد کننده ظاهر شده است، اما اکنون به نظر ميرسد اين کشور موضع محکمتري اتخاذ کرده است و روزهاي آتي نشان خواهد داد که اين موضع جديد روسها تا چه مدت پابرجا خواهد ماند. اما تحولات اخير نشان داده است که روسيه ديگر صرفا يک راي دهنده در شوراي امنيت سازمان ملل نيست بلکه بازيگري واقعي در عرصه تحولات جهاني است.
بنابراين، ساده لوحانه است که تصور کنيم روسيه از سوي امريکا وادار شده که سوريه را براي تسليم مهمترين عناصر بازدارنده خود در برابر اسرائيل تحت فشار قرار دهد. با همه اين اوصاف، سوريه در مسيري حساب شده تعهدات خود را انجام خواهد داد و به امريکا و اسرائيل هيچ بهانه مشروعي جهت حمله به خود نميدهد و همچنين روسيه نيز گزينهاي غير از ماندن در موضع فعلي خود نخواهد داشت. اگر حملهاي صورت بگيرد، پاسخ روسيه احتمالا بسيار جديتر از نمايش اخير قدرت در درياي مديترانه خواهد بود؛ در غير اينصورت روسيه کشوري احمق و نادان به نظر خواهد رسيد.
موضع رسانههاي غربي و همچنين شبکه الجزيره به خوبي حکايت از اين دارد که امريکا و متحدانش آنچنان به دنبال جنگ نيستند. زماني که جنگي قريب الوقوع و حتمي است، برخي شبکهها وظيفه دارند که بر طبل جنگ بکوبند. آنها هنوز اين کار را شروع نکردهاند!
در حالي که ساده دلانه است تصور کنيم بشار اسد به صورت نامحدود در قدرت خواهد ماند، اما روشن است که درگيريهاي داخلي سوريه نبردي بلند مدت خواهد بود و به آن صورتي که امريکا و اسرائيل اميد دارند، به پايان نخواهد رسيد.




























ارسال کردن دیدگاه جدید