نقد فیلم رسوایی

نام فیلم:  رسوایی

نویسنده و کارگردان: مسعود ده نمکی

خلاصه داستان:

افسانه دختری جنوب شهری است که همراه با خانواده اش در محله ای فقرنشین زندگی می کنند. او در محله بسیار بدنام بوده و به ‌علت بدهی‌های مالی پدر تحت فشار طلبکاران نیز قرار دارد. در این میان یک حاجی بازاری ریاکار، قصد سوءاستفاده از او را دارد. افسانه پس از دزدیدن سفته‌های پدرش، در حین فرار  از دست پلیس، به خانه یک روحانی مسن و با اخلاق می رسد؛ اما چون به همه مردم بی اعتماد است تصمیم می گیرد از این روحانی نیز باج بگیرد و او را تهدید می‏کند که در غیر اینصورت او را رسوا خواهد کرد. روحانی فیلم تلاش می کند تا به افسانه کمک کند و در نهایت نیز موفق می شود به دختر کمک کند تا او دست به کارهای خلاف نزند.

نقد فیلم:

1- متاسفانه بازنمایی درستی از روحانیت نشده است.

احتمال زیاد یک روحانی خاص در ذهن جناب کارگردان بوده است و سعی کرده همان را نمایش دهد. یعنی حاج یوسف قصه ده نمکی یک روحانی طبیعی نیست و با واقعیت همخوانی ندارد. به برخی از ویژگی های این روحانی اشاره خواهیم کرد.

 

الف:  متاسفانه در فیلم، عرفانی را به تصویر کشید که همراه با شریعت نبود.

به عبارت دیگر طریقت را جدا از شریعت نشان داده است. در حالی که اعتقاد شیعه این است که طریقت با شریعت همراه است. آیت الله بهجت می فرمود:« طریقت جدای از شریعت سقوط است » عرفان جدا از شریعت یعنی اینکه برای رسیدن به یک امر مطلوب اشکالی ندارد یک کار خلاف شرع هم اتفاق بیافتد.عرفان جدا از شریعت می شود همین که روحانی برایش مشکلی نیست که جای یک دختر را در خانه پهن کند تا او بخوابد زیرا هدف او اصلاح دختر است. یا برایش مهم نباشد خود را در معرض تهمت قرار دهد. متاسفانه الگویی که از عرفان ارائه می شود کاملا ناقص است. ای کاش عرفان امام خمینی(ره) و آیت الله قاضی طباطبایی که متعبد و متدین هستند را نشان می داد نه فقط عکس امام و آیت الله قاضی.

 

 

ب: روحانی فیلم رسوایی به راحتی خود را در معرض تهمت قرار می دهد.

او اصلا برایش اهمیت ندارد که جلوی مردم با یک دختر نامحرم و بی حجاب و بد نام در جامعه حرف بزند و سوار ماشین او شود و هر جا او را بردند برود. حتی در دیالوگی حاج یوسف در جواب افسانه(دختر بدنام فیلم) که می گوید از حرف مردم نمی ترسی جواب می دهد« همش می گوییم مردم چه می گویند هیچ وقت نمی گوییم خداوند چه می گوید».

خب حالا باید ببینیم خداوند گفته است فردی به خصوص یک روحانی اجازه دارد جلوی چشم مردم کاری را انجام دهد که مردم به او بدبین شوند.

آیا دیدگاه عرف و نظر مردم در یک جامعه از نظر اسلام بی اهمیت است. آیا اگر ما بتوانیم کاری کنیم که مردم به ما بدبین  نشوند بهتر نیست آن کار را انجام دهیم. پیامبر خدا(ص) روزی در قبرستان بقیع با همسر خود بودند. اصحاب پیامبر ایشان را دیدند. پیامبر سریع به آنها فرمود که این زن همسر من است. اصحاب گفتند ما می دانیم که همسر شماست. پیامبر فرمودند که بنده می خواستم در معرض تهمت قرار نگیرم. آیا کارگردان این دیدگاه اسلام را خبر ندارد؟ واقعا کدام عالم بزرگ سراغ داریم که سوار ماشین دختری بد نام شود و هر جا آنها دوست داشتند با او برود؟ کدام مومنی متدین و عاقل سراغ داریم که این کار را بکند؟ قطعا موردی وجود نداد. بله موارد زیادی وجود دارد که افرادی بد نام و گناه کار نزد علما می رفتند و علما با برخورد مهربانانه و متواضعانه و کمکی که به آنها می کردند آن افراد را تحت تاثیر قرار می دادند و البته سطح تحول هم  متفاوت بوده است. اما کدام عالم با تقوا و با ایمان دختری نامحرم را در خانه ای راه می دهد و شب او را دعوت می کند که در خانه بخوابد و برای او جا می اندازد و شب را با دختر در خانه سپری می کند. قطعا این روحانی فقط در فیلم رسوایی یافت می شود.

اگر این حاج یوسف همانگونه که فیلم نشان می دهد دارای اعتبار است و می تواند به دختر کمک کند چرا همان شب به او کمک نکرد. همان شب می توانست به او کمک کند و نزد نیروی انتظامی ضامن او شود و کارهای زیادی که را می توان گفت که روحانی می توانست کمک کند. گرچه آن وقت قصه فیلم ده نمکی شاید به جذابیت الان نمی شد ولی می توانست واقع بینانه باشد و اینچنین نگاه گزینشی به اسلام و روحانیت نداشته باشد. مشخص است که کارگردان فیلم نگاه درست و دقیقی نه از روحانیت دارند و نه از اسلام. ایشان در نشست خبری فیلم رسوایی در برج میلاد گفت: «من از روایات زیادی در فیلم استفاده کردم و فیلم رسوایی مملو از روایات مختلف است». این کار اگرچه کار خوبی است ولی هر طلبه ای می داند که ما نمی توانیم هر بخشی از روایات را که دوست داریم استفاده کنیم و به بقیه روایات کاری نداشته باشیم. مگر روایات زیادی که درباره در معرض تهمت قرار ندادن مومن آمده است جزء روایات نیست.آیا اهمتی که اسلام به عرف هر جامعه و فرهنگی می دهد را می توان کنار گذاشت؟  نگاه اسلام هیچگاه نگاه بخشی نیست. یک نگاه منظومه ای و جامع است. و هر کسی در هر بخشی که بخواهد دیدگاه اسلام را مطرح کند باید به روایات نگاهی جامع داشته باشد نه اینکه هر روایاتی که به فیلم نامه بخورد را استفاده کنند. اگر اینگونه باشد که در برخی فیلم های آمریکایی هم می شود مطالبی را پیدا کرد که مطابق با روایات است.

 

 

ج: روحانی فیلم رسوایی بسیار منفعل می باشد.

وقتی مردم به او بدبین می شوند اصلا برایش مهم نیست. هیچ تلاشی نمی کند که نشان دهد او ارتباط خاصی با افسانه نداشته است. حتی بیشتر با آن دختر خود را در معرض دید مردم قرار می دهد. حتی وقتی مردم به دلیل اینکه فکر می کنند با دختر ارتباطی داشته است او را تحویل نمی گیرند و به او کنایه می زنند جواب هیچ کس را نمی دهد و اصلا هیچ توضیحی برای هیچ کس نمی دهد. در پایان هم مردم با صحبت های افسانه فهمیدند او گناهی ندارد . یعنی اگر افسانه از حاج یوسف دفاع نمی کرد او به هیچ وجه از نگاه مردم تبرئه نمی شد. و واقعا عجیب است مردمی که افسانه را در حد یک زناکار می دانستند و می خواستند او را سنگ بزنند سریع و خیلی راحت در پایان فیلم با دو جمله ای که افسانه در دفاع از حاج یوسف می گوید حرف او را قبول می کنند و پشت سر حاج یوسف نماز می خوانند.

د:  از دیگر ویژگیهای روحانی فیلم رسوایی غیب گویی است.

آخر مگر چند نفر مثل حاج یوسف وجود دارد که غیب گو باشد. گرچه در احوال علمای بزرگ شیعه آمده است که از غیب نیز اطلاع پیدا می کردند ولی آیا آنها افرادی در حد حاج یوسف بودند؟ آنها نیز این اطلاع از غیب را در امور سطحی استفاده نمی کردند و اگر هم استفاده می کردند وانمود نمی کردند که می توانند این کار را انجام دهند. متاسفانه در این فیلم حاج یوسف هم واقعا پشت سر خود و پشت دیوار را می دید و از آینده هم خبر می داد و این کار را هم زیاد تکرار می کرد و هم خیلی زود وانمود می کرد و نشان می داد که قدرت این کار را دارد.

ه: متاسفانه یک کلیشه ای که از زمان فیلم مارمولک در فیلم های سینمایی که درباره روحانیت ساخته می شود باب شده است این است که اگر روحانی یک روحانی خوب باشد حتما باید کار دیگری هم غیر از کار آخوندی خود داشته باشد.

و جالب این است که همه کارگردان ها آن کار را یا کار گچ کاری یا حمّالی و کارگری می دانند. در واقع اگر روحانی این کارها را نکند مثل اینکه روحانی خوب نیست. نمی خواهیم بگوییم این کار بد است یا در واقعیت وجود ندارد. اینکه برخی روحانیون و حتی بزرگان شاید این گونه کار می کردند بحثی نیست ولی نباید به گونه ای بازنمایی شود که روحانی ای خوب است که کارگری بکند. چه بسا روحانیون و بزرگان زیادی ( که اکثرا هم اینگونه بودند) هیچ وقت کارگری نکردند ولی از مراجع بزرگوار یا از روحانیون عارف یا از افراد بزرگ شیعه شده اند. روحانی  فیلم رسوایی از منبر رفتن و روضه خواندن پولی نمی گرفت در حالی که نکته مثبتی است  که روحانی نان و رزقش را از روضه امام حسین(ع) کسب کند. نکته دیگری هم که باید گفت وظیفه یک روحانی فقط منبر رفتن و ارشاد کردن نیست بلکه وظیفه روحانیت خیلی وسیع و گسترده است. قضاوت، تدریس، نگارش، تبلیغ و... جزء وظایف روحانیت است و بسیاری از روحانیون در کنار منبر و مسجد به این امور می پردازند و قرار نیست حتی برای معاش خود دست به کارگری بزنند. اگرچه کارگری نیز کاری بسیار خوب است.

 

 

2- جامعه ای که ده نمکی در فیلم رسوایی ترسیم کرده اصلا تناسبی با جامعه ایران ندارد.

شخصیت مثبت و خوب او یک پیرمرد لحاف دوز است که کاری به خیر و شر دنیا ندارد. این فیلم به شعور و سطح فهم مردم توهین کرده است.

دلیل اصلی آن نیز این است که همه مردم را ساده و زود باور ترسیم کرده است. مردمی که عاشق حاج یوسف هستند خیلی زود تهمت به او را باور می کنند و دوباره خیلی زود به سمت او بر می گردند. احتمالا اگر قرار بود فیلم ادامه داشته باشد باز اگر کسی به حاج یوسف تهمت می زد قبول می کردند و ...........  آخر کدام مردم انقدر ساده هستند که با صحبت یک بازاری به سمت منزل دختری بروند و او را سنگ بزنند. مگر  کشور بی قانون است؟ مگر می شود یه عده مردم اینگونه خود قضاوت کنند و خودشان هم حکم اجرا کنند؟ اصلا مگر مردم کشور ما این کار را می کنند؟ در کدام شهر این اتفاق افتاده است؟ متاسفانه وقتی در فیلم های ایرانی اینگونه مردم  ایران بی عقل و ساده بازنمایی می شوند دیگر توقعی از فیلم های خارجی نیست که مردم ایران را خیلی  غیر منطقی به تصویر می کشند. بنابراین مردم فیلم خیلی غیر واقعی نشان داده شده اند.

3- متاسفانه در فیلم  عفت کلامی رعایت نشده بود.

مثلا چند جا از لغت فاحشه استفاده شده بود. کلا باید تلاش شود اشاعه فحشاء نشود زیرا اشاعه فحشا کمتر از خود فحشاء نیست. یا در صحنه هایی که در خانه حاج یوسف اتفاق می افتد و افسانه شال خود را از سر بیرون می کند درصحبت هایی که با حاج یوسف انجام می دهد مثل اینکه« دیگه چاره ای نیست سر گذر هم که بسته است» « می بینم که حاج آقا، جا هم پهن کردید» « حاج آقا شما هم آره» و.. این عفت کلامی رعایت نشده است وبه گونه ای صحنه هایی از سکس پنهان ایجاد می شود.

4- اگرچه برای نشان دادن دختری بد نام باید ظاهر او را نیز به گونه ای نشان دهند که بر این امر دلالت کند ولی این دختر(افسانه) از طرفی بیش از حد آرایش شده بود از طرف دیگر با کلوزآپ هایی از صورت او ،خیلی وضعیت بدتر نشان داده می شد. مخصوصا چندین بار از پاهای او با کفش قرمز کلوزآپ گرفته شد که خیلی بد بود.  متاسفانه مسعود ده نمکی در دفاع از فیلم رسوایی در مقابل منتقدان می گوید: «چطور در فیلم های دیگران که آرایش افراد بد است نمی گویید اینها بد است ولی درباره فیلم من واکنش به خرج می دهید». آیا این دلیل است جهت استفاده از زنان آرایش کرده؟ آیا می شود با دستمال کثیف شیشه را پاک کرد؟

5-  موارد پوشش افسانه( دختر بد نام فیلم) بسیار زننده و تحریک آمیز می باشد. تصویر های جلوه گری و عشوه گری شخصیت اصلی فیلم به ساده ترین شکل ممکن، به کار رفته است.

 

ارسال کردن دیدگاه جدید

محتویات این فیلد به صورت شخصی نگهداری می شود و در محلی از سایت نمایش داده نمی شود.

اطلاعات بیشتر در مورد قالب های ورودی