معاد جسم عنصري ( دلايل نقلي و نقد ديدگاههاي رقيب)
تبيين: مقاله « معاد جسم عنصري دلايل نقلي و نقد ديدگاههاي رقيب» كه توسط آيت الله فياضي مهدي شكري نوشته و در دو فصل نامه علمي تخصصي معرفت كلامي انتشار يافته توسط پايگاه اطلاع رساني تبيين، تلخيص و در اختيار خوانندگان قرار داده شده است، كاربران جهت مطالعه اصل مقاله ميتوانند به دوفصل نامه علمي تخصصي معرفت كلامي شماره 9 مراجعه نمايند.
مقدمه
معاد از ضروريات دين و مورد اتفاق همة مسلمانان است؛ اما دربارة ويژگيهاي تحقق آن، اختلافات بسيار ديده ميشود. از جمله ويژگيهاي مورد نزاع، جسماني بودن معاد است که ديدگاههايي دربارة آن ارائه شده است. مبناي برخي اختلاف ديدگاهها به نحوة مواجهه با شبهات معاد جسم عنصري بازميگردد.
فارغ از اينکه برخي متکلمان معاد روحاني را رد کردهاند يا قبول، از سخنان دستکم اکثر ايشان و برخي فيلسوفان (دشتکي، 1381، ص1و2) ميتوان دريافت که معاد، همراه با بدن عنصري تحقق مييابد.
معتقدان به معاد جسم عنصري، به دو دسته تقسيم ميشوند. برخي مانند تفتازاني اعادة همان جسم عنصري دنيوي را محال ندانسته، جسم اُخروي را عين جسم دنيوي ميدانند که از همة ويژگيهاي آن برخوردار است اما برخي ديگر همانند محقق طوسي و علّامه حلي جسم عنصري اُخروي (مُعاد) و دنيوي (مبتدأ) را مثل يکديگر ميدانند که در بعضي ويژگيها همچون، زمان و مسبوق به عدم بودن با هم تفاوت دارند (حلي، 1404ق، ص402 و403).
ادلة نقلي معاد جسم عنصري
آيات بسياري بر اعادة جسم عنصري دلالت دارند. برخي آيات ناظر به امکانِ آن و برخي ديگر بيانکنندة وقوعش هستند.
ادلة امکان معاد جسماني
1. آياتي که زنده کردن مردگان را به احياي مردگان در اين دنيا تشبيه ميکنند
براي نمونه احياي پرندگان به فرمان حضرت ابراهيم (بقره:260)
2. آياتي که معاد را به زنده کردن زمين پس از مرگ تشبيه ميکنند
برای نمونه آية 57 سورة اعراف
ادلة وقوع
1. آياتي که معاد را به خلق اول تشبيه ميکنند
برای نمونه اعراف: 29
2. آياتي که منکر معاد جسم عنصري را رد ميکنند
برای نمونه آية پنجم از سورة رعد
3. آياتي که بر خروج از زمين يا قبر دلالت دارند
برای نمونه آيات 24 و 25 سورة اعراف
4. آياتي که بعث از قبر را بيان ميکنند
برای نمونه آية هفتم سورة حج
چگونگي تحقق معاد جسم عنصري بر اساس متون ديني
آيات 98 و 99 سورة اسرا بر اين نکته دلالت ميکنند که بين بدن دنيوي و اُخروي مماثلت برقرار است نه عينيت؛ زيرا منکران برآناند که از راه استبعاد تجديد بدن عنصري از استخوان و خاک، معاد و بعث را انکار كنند؛ اما خداوند با بيان آنکه قدرت خلق مثل دارد، اين انکار را رد ميفرمايد.
در مقام نتيجهگيري ميتوان چنين گفت:
1. ادلة نقلي نهتنها بر امکان عود جسم عنصري دلالت دارند، از وقوع آن خبر ميدهند؛
2. بر پاية برخي روايات، اين اعاده همانند رويش از زمين، بر اثر بارش باران چهلروزه است؛
3. مطابق با متون ديني، بازگشت جسم عنصري همانگونه که برخي متکلمان گفتهاند، با اجزاي اصليه محقق ميشود؛
4. ادلة نقلي بر مماثلت بين بدن اُخروي و دنيوي دلالت ميکنند، نه عينيت آن دو در همة ويژگيها.
ادلة نقلي ادعاشده عليه معاد جسم عنصري
1. از جمله آياتي که نافين اعادة جسم عنصري براي ديدگاه خويش به آن تمسک ميکنند، آية 48 سورة مبارکة ابراهيم است که بر تبدل زمين و آسمان و غيريت آن دو در نشئة دنيا و آخرت دلالت دارد؛
2. آية ديگر، آية 61 سورة مبارکة واقعه است که دلالت بر عدم علم به انشاي اخروي دارد.
3. همچنين آية 29 سورة مبارکة اعراف استناد ميشود که بر مشابهت عود آدمي با آغاز آفرينش او دلالت دارد.
4. گاه نيز براي نفي معاد جسم عنصري به حرکتمند و تدريجي نبودن نظام آخرت، که از نقل (ر.ک: مشهدي، 1413ق، ج7، ص92) استنباط ميشود، دليل ميآورند.
5. از جمله ادلة ديگر نافين معاد جسم عنصري، رابطة تکويني بين عمل و جزاست که از متون ديني به دست ميآيد.
ارزيابي ادلة نقلي عليه اعادة جسم عنصري
در مقام ارزيابي ادلة نقلي در باب نفي معاد جسم عنصري ميتوان گفت گرچه آيات سورة ابراهيم و واقعه دلالت بر تغاير بين عالم دنيا و عالم آخرت ميکنند، اين مجوزي براي تطبيق آيات شريفه بر ديدگاه مخالف معاد جسم عنصري نخواهد بود؛ بلکه چنانکه پيشتر گفته شد، آيات و روايات بسياري بر عود جسم عنصري تصريح دارند. آية 29 سورة اعراف نيز دلالتي بر انکار اعادة جسم عنصري ندارد، بلکه روايات ناظر به آية شريفه، وجه شبه را اهتدا و ضلالت بيان ميفرمايد (ر.ک: مشهدي، 1413ق، ج5، ص 66).
دربارة تدريجي نبودن که از برخي متون ديني استفاده شده است نيز بايد گفت اولاً بنا بر پيشگفتهها، آيات و روايات بسياري به معاد جسم عنصري تصريح دارند؛ ثانياً بنابر اينکه در آخرت تدرجي در کار نيست، نميتوان منطقاً انکار اعاده جسم عنصري را نتيجه گرفت.
دستة پاياني از آيات نيز اگرچه بر معاد روحاني دلالت دارند، اين بهمعناي انکار معاد جسم عنصري نيست.
اقوال دربارة معاد جسماني
1. معاد جسماني به جسم فلکي و دخاني
با توجه به ديدگاه فارابي (طوسي، 1375، ج3، ص355)، بوعلي اعتقاد دارد که نفوس جاهل اگرچه اهل خير باشند، پس از مفارقت از ماده، ممکن است اشتياقشان به اجسامي متناسب با نفسشان تعلق گيرد که اين اجسام بدن انساني و يا حيواني نيستند، بلکه جايز است که اجرام سماوي يا دخاني باشند ازآنجاکه ابنسينا ثواب و عقاب اين گروه را از راه وهم و تخيل دانسته که مادياند و تنها از راه آلات جسماني حاصل ميشوند، به اجرام سماوي و دخاني نياز است.
نقد
اينکه نفس از اجرام سماوي بهمثابه ابزاري براي تخيل استفاده ميکند، ادعايي است که ابنسينا دليلي براي آن اقامه نکرده است.
2. معاد با بدن مثالي
سيدجلالالدين آشتياني معتقد است شيخ اشراق، شهرزوري و شيرازي از قايلان به معاد با بدن مثالياند (آشتياني، 1381، ص71).
نـقد
نقد پيشين دربارة ديدگاه ابنسينا بر ديدگاه شيخ اشراق نيز وارد است؛ زيرا بين مسلک ابنسينا و شيخ اشراق در معاد چندان تفاوتي نيست. ابنسينا موضع تخيل برخي نفوس را اجسام سماوي ميداند و شيخ اشراق نيز به اين قول متمايل است و هر دو فيلسوف حشر نفوس کامل را بينياز ميدانند (آشتياني، 1381، ص143و144).
3. معاد با بدن جسماني، بدون ماده
از آثار آخوند دو نظر در باب معاد جسماني قابل استفاده است: ديدگاهي که منطبق با ظواهر کتاب و سنت و موافق با معاد از نظر محدثين. يعني معاد به جسم عنصري است و ديدگاهي که بر پاية آن، صورت جسم بدون ماده محشور ميشود.
نقد
در اين ديدگاه، رابطة نفس انساني و بدن رابطة ماده و صورت و ترکيب طبيعي اتحادي پنداشته شده است که بين آن دو، ثنويتي در کار نيست و چون شيئيت شيء به صورت آن است، معاد روح بهمعناي اعادة صورت بدن است. اينکه شيئيت شيء به صورت آن است، سخني خدشهناپذير است؛ اما نفس انساني، صورت بدن نيست.
ديدگاه آيتالله رفيعي قزويني
وي بر اين باور است که تا آن وقتي مادة عنصري براي زندگي ابدي استعداد يابد، روح پس از مرگ به جسد مثالي تعلق ميگيرد و پس از آنکه خاک عنصري تحت تکامل طبيعي، شايستگي بدن اُخروي شدن را به دست آورد، معاد جسماني تحقق مييابد. در آن هنگام، بدن برزخي به بدني خاکي تعلق ميگيرد که البته اين دو نه در عرض هم، بلکه در طول هماند؛ يعني بدن برزخي مطابق ملکات و بدن خاکي اخروي، مطابق شکل و هيئت بدن برزخي است.
نـقد
گرچه اين ديدگاه مطابق با متون ديني به معاد جسم عنصري قايل است، سخن گفتن از تناسب بدن اُخروي با ملکات و هيئت بدن برزخي و يا تکامل آن، ادعايي بدون دليل است.
ديدگاه شيخ احمد احسايي
يکي از مهمترين ديدگاههاي شيخ احمد احسايي، «بدن هورقليايي» است.
احسايي انسان را داراي دو جسد و دو جسم ميداند: جسد اول همان بدني است که از عناصر چهارگانة زمان مند تشکيل شده، که اين جسد در قبر به خاک بازميگردد. اما جسد دوم، همان طينتي است که طبق روايات، بدون آنکه فزوني يا کاستي يابد، در قبر به طور مستدير باقي ميماند. اين جسد هورقليايي است و بدن عنصري تمرض آن بهشمار ميآيد.
جسم اول جسمي لطيف است که حامل و مرکب روح در عالم برزخ است و با مرگ از جسد اول مفارقت مييابد و با روح مؤمن در بهشت دنيوي (در واديالسلام) و روح منافق در آتش دنيوي (در برهوت) همراه است. اين همراهي تا نفخة نخست است که با اين نفخه، کثافات و عوارض برزخي از جسم تصفيه ميشود و حاصل اين تصفيه، جسم دوم است. درواقع جسم دوم همان جسم اول و دنيايي است که اعراض آن زايل شدهاند؛ چنانکه جسد دوم همان جسد اول است که اعراضش زوال يافتهاند.
نـقد
ديدگاه احسايي مبتني بر سلسله اصطلاحاتي است که وي دليلي بر آنها اقامه نميكند و ديدگاهش تنها بهمثابه فرضيهاي دربارة معاد جسماني باقي ميماند.
نتيجهگيري
1. در مقام نتيجهگيري آنچه از ادله نقلي به دست ميآيد آن است که :
اولاً: عودِ جسم عنصري نهتنها امکان دارد، اخباري بر وقوع و چگونگي تحقق اين اعاده دلالت ميکنند؛
ثانياً: طبق برخي روايات، اين اعاده همانند رويش از زمين، بر اثر بارش باران چهلروزه است؛
ثالثاً: مطابق با متون ديني، بازگشت جسم عنصري همانگونه که برخي متکلمان گفتهاند، با اجزاي اصليه محقق ميشود؛
رابعاً: ادلة نقلي بر مماثلت بين بدن اُخروي و دنيوي دلالت ميکنند، نه عينيت آنها.
2. بر اساس امکان و وقوع اعادة جسم عنصري که بر متون ديني مبتني است، مُعاد نه جسم فلکي است، نه جسم مثالي و نه بدن اُخروي
3. بنا بر اينکه بين بدن عنصري اُخروي و دنيوي مماثلت برقرار است، ديدگاه متکلماني مانند تفتازاني که معتقد به عينيتاند، با دليل نقلي مماثلت سازگار نيست.
4. ادلة نقلي که ناظر به انفکاک روح انساني از بدن، و بقاي آن پس از اين مفارقتاند، رابطة صورت و ماده بودن را بين نفس انساني و بدن نفي ميکنند و نميتوان از اين راه، نسبت ذاتياي را که بين آن دو برقرار است براي نفس و بدن ثابتكرد.




























ارسال کردن دیدگاه جدید