تحليل و بررسي منابع فكري پائولوكوئليو

تبيين: مقاله « تحليل و بررسي منابع فكري پائولوكوئليو» كه توسط سيد محمد موسويان نوشته و در دوفصل نامه علمي- تخصصي حكمت عرفاني انتشار يافته توسط پايگاه اطلاع رساني تبيين، تلخيص و در اختيار خوانندگان قرار داده شده است، كاربران جهت مطالعه اصل مقاله مي‌توانند به دوفصل نامه علمي- تخصصي حكمت عرفاني مراجعه نمايند.

طرح مسئله

گرايش انسان به خدا، دين، معنويت و عرفان ريشه در فطرت انسان‌ها داشته و سعادت و آرامش حقيقي انسان نيز جز در ساية ارتباط عاشقانة با خداوند متعال امكان‌پذير نخواهد بود. در جهان غرب از دوران رنسانس به اين سو، در راستاي سست كردن علايق ديني مردم و كم‌رنگ كردن نقش دين و معنويت در زندگي آنها تلاش‌هاي فراواني صورت گرفته است. اين روند از قرن هفدهم ميلادي تشديد شد و با ظهور نظام‌هاي ماترياليستي ماركسيسم و فرويديسم به اوج خود رسيد. اما عقلانيت و علم‌مداري صِرف، مادي‌گرايي، صنعت و تكنولوژي مدرن، نه‌تنها درحل مشكلات و نابساماني‌هاي غرب فائق نيامد، بلكه آنها را به پوچ‌گرايي سوق داده و در خلأ حاصل از فقدان دين و معنويت فرو برد. بدين‌ترتيب، پايه‌هاي نظام‌هاي مادي مارکسيسم و فرويديسم فرو ريخت. از آن پس، فرقه‌ها و جنبش‌هاي نوپديدي با هدف دنيوي كردن و سكولاريزه نمودن دين در غرب شكل گرفت. پائولوكوئليو، که رهبر يکي از اين فرقه‌هاي انحرافي است با زيرکي خاص و با استفاده از ابزار داستان و با ادبياتي صريح و ساده، بر افکار و انديشه‌هاي باطل مارکسيسم و فرويديسم لباس عرفان و معنويت پوشانيد و آن را به جهانيان عرضه کرد.

پائولوكوئليو کيست؟

پائولوکوئليو در سال 1947 در ريودوژانيرويِ برزيل به دنيا آمد. در هفت سالگي به مدرسه عيسوي‌ها رفت و در همين مدرسه، به نويسندگي رهنمون شد و با مطالعة آثار خورخه لوئيس بورخس (نويسنده، شاعر و اديب معاصر آرژانتيني) و هنري ميلر (نويسنده معاصر آمريكايي) جذب آنها شد.

طغيان و سرکشي پائولو از يک‌سو، و روي آوردن او به مواد مخدر از سوي ديگر، سبب رنجش و نگراني بيش از پيش پدر و مادر وي شد، تاجايي‌که آنها مجبور شدند پائولو را سه مرتبه در بيمارستان بيماران رواني بستري کنند.

دردهة 1960، جنبش هيپي‌گري سراسر جهان را فرا مي‌گيرد، اما رژيم نظامي برزيل آن را به‌شدت سرکوب مي‌كند. با اين وجود، کوئليو با زير پا گذاشتن قوانين و مقررات اجتماعي و با بلند نگه داشتن موهاي خود و خودداري از همراه داشتن کارت شناسايي به اين جنبش مي‌پيوندد و کاملاً جذب فرهنگ هيپي مي‌شود.

علاوه براين، كوئليو به دلايل مختلفي از جمله، زير پاگذاشتن قوانين و مقررات اجتماعي، انتشار مجموعه‌اي از داستان‌ها‌ي مصور غيراخلاقي و سرودن اشعاري در مخالفت با حکومت وقت برزيل، سه بار زندان را نيز تجربه نموده است.

سرانجام، پائولو در سن سي و چهار سالگي و پس از سال‌ها تجربة طغيان و سرکشي، بي‌ايماني و الحاد، ايمان مسيحي خود را باز يافت و به مطالعة عرفان مسيحيت روي آورد.

وي با هنرمندي و زيركي خاصي موضوعات و مباحث مطرح‌شده در كتاب‌هايش را از آيين‌هاي مختلف ديني و عرفاني سراسر دنيا وام گرفته، آنها را در قالب حكايت و داستان به جهانيان عرضه كرده ‌است. برخي از مهم‌ترين منابع فكري كوئليو، كه بيشترين تأثير را بر آثار او داشته‌اند، عبارتند از:

1. شَمنيسم

«شمنيسم» پديده‌اي جادويي و رازآلود است كه در ميان تعداد قابل‌ملاحظه‌اي از اديان يافت مي‌شود. «شمن» که محور اصلي شمنيسم است، شخصيت پرنفوذي است كه زندگي جادويي، مذهبي جامعه بر محور آن استوار است.

شمنيسم و سحر و جادو

سحر و جادو جوهرة اصلي شمنيسم است، به‌طوري‌كه بسياري از محققان شمنيسم را به آيين سحر و جادو تعريف نموده‌اند.

جذبه و خلسه در شمنيسم

مهم‌ترين، شاخصة شمن‌ها، خلسه و جذبه است. اصولاً شمن بودن يا شمن شدن با تجربة خلسه‌آميز محقق مي‌شود.

شمنيسم؛ مواد مخدر، مشروبات الكلي، رقص و آواز

همان‌‌گونه كه گفته شد، جذبه و خلسه در شمنيسم و تجارب شمني نقش بسيار مهمي بر عهده دارد. شمن‌ها براي ورود به حالت خلسه و جذبه، غالباً از مواد مخدر و توهم‌زا استفاده مي‌كنند.
گفتني است که رقص، آواز، حركات يكنواخت، اعتقاد و تلقين از ديگر راه‌هاي ورود به حالت خلسه و جذبه در شمنيسم است

شمنيسم و جنون

جنون، يكي از مهم‌ترين شرايط پذيرش در مقام شمني است. اغلب شمن‌ها پيش از انجام وظيفه يا شغل شمني، به نوعي جنون دچار مي‌گردند. رابطة جنون، صرع، اختلالات عصبي و رواني با شمنيسم به قدري زياد است كه تا چندي پيش، بسياري از دانشمندان و محققان، شمن را يك نوع بيمار رواني مي‌دانستند.

شمنيسم و آيين تشرّف

داوطلب مقام شمني، به هر طريقي كه انتخاب شود، تنها وقتي مورد تأييد قرار مي‌گيرد كه دو نوع تعليم را فراگيرد: يكي از اين تعاليم، خلسه است و ديگري سنت. «سنت» عبارت است از: همان فنون شمني، وظايف ارواح، تبارشناسي، عشيره، زبان رمزي و... مسئوليت اين دوره از تعاليم نيز بر عهدة ارواح شمن‌ها‌ي قوي و مجرب است.

شمنيسم و پرستش شيطان

ارتباط بين شمنيسم و شيطان‌پرستي به‌حدي است كه اغلب مورخان و قوم‌نگاران قرن نوزدهم، شمنيسم را شيطان تلقي مي‌كنند. به نظر آنها، شمن با تن دادن به تشرف تنها مي‌تواند خود را تحت تسلط شياطين قرار دهد.

آدم‌خواري و قتل از جمله ‌اعمال شيطان و شيطان‌پرستي است كه اين‌گونه اعمال در برخي از شمن‌ها نيز ديده مي‌شود.

پائولوكوئليو و شمنيسم

با مطالعه و بررسي زندگي و آثار كوئليو به‌راحتي مي‌توان فهميد كه او در زندگي شخصي، انديشه‌ها و آثارش، تحت تأثير مستقيم انديشه‌هاي شمنيسم است. سحر و جادو جوهرة اصلي شمنيسم است. درحالي‌كه كوئليو سال‌هاي بسياري از عمر خود را در راه سحر و جادوگري سپري كرده و انواع جادو، از جمله جادوي سياه را تجربه نموده است وي هم‌اكنون نيز خود را يك جادوگر مي‌داند.

2. تائوئيسم

آيين تائو در كنار دو آيين ديگر بودايي و كنفوسيوس، از اديان مهم و رايج در چين است كه از زمان‌هاي بسيار قديم تا به امروز داراي پيروان زيادي بوده‌اند. واژة «تائو» در لغت به معناي صراط و طريق و در اصطلاح، به معناي قانون ثابت جريان اشيا و روش مقرر حركات موجودات مي‌باشد.

تائوئيسم فلسفي

از ديدگاه لائوتسه که یکی از فلاسفه تائوئیسم است، تائو كنه وجود، حقيقت كل هستي و وصال به او منشأ تمام فضايل و خيرات است. شناخت از طريق الهام و اشراق، راه رسيدن به تائو است و براي رسيدن به الهام و اشراق نيز راهي جز خلوت‌گزيني، مراقبه، تفكر، رياضت، تمرين روي نفس كشيدن و تكنيك‌هاي جنسي وجود ندارد.

تائوئيسم جادويي

طبيعت‌گرايي و الهام‌گيري از طبيعت، از شاخصه‌هاي اصلي تائوئيسم است. در اين آيين، سرنوشت همة موجودات را سير و جريان طبيعت مشخص مي‌سازد. بُعد جادويي تائوئيسم نيز بر اساس ميل به جاودانگي و طول عمر به وجود آمده است. تائوئيست‌ها بر اين باور هستند كه از طريق سحر و جادو نتايج خارق‌العاده و خاصي از قبيل حصول نيروهاي روحاني جسماني به وجود مي‌آيد.

تائوئيسم ديني

بُعد ديني تائوئيسم با افزودن برخي مبادي ديني ساير اديان، از جمله مقام الوهيت به لائوتسه، اعتقاد به بهشت و دوزخ و تأسيس معابد شكل گرفت. اعتقاد به ارواح و خدايان متعدد و پرستش آنها از اصول و مباني اولية ديني ـ مذهبي تائوئيسم بوده است.

پائولوكوئليو و تائوئيسم

آيين تائو از جمله آيين‌هايي است كه تأثير شگرف بر انديشه و آثار كوئليو دارد. بازتاب انديشه‌هاي تائوئيسم را در سه بعد فلسفي، سحري و ديني آن، آشكارا در كتاب‌هاي كوئليو مي‌توان جست‌وجو نمود.

3. عرفان سرخ‌پوستي

عرفان سرخ‌پوستي، يكي از مهم‌ترين عرفان‌هاي آمريكايي به‌شمار مي‌رود، خود به سه دستة «عرفان تولتك»، «عرفان سو» و «عرفان ساحري» تقسيم مي‌شود. از اين ميان، عرفان ساحري كه به آن «عرفان عقاب» نيز گفته مي‌شود، از مهم‌ترين و مشهورترين عرفان‌هاي سرخ‌پوستي است.سحر و جادو، عقل‌ستيزي، طبيعت‌گرايي و ميل به طبيعت از مهم‌ترين شاخصه‌هاي عرفان سرخ‌‌پوستي است. مهم‌ترين نماينده و مروج عرفان سرخ‌پوستي در زمان معاصر، شخصي به نام كارلوس كاستاندا مي‌باشد.

كارلوس كاستاندا در سال 1935م در سائوپائولو، يكي از شهرهاي پرجمعيت برزيل، ديده به جهان گشود. تحصيلات خود را در مدرسه‌اي در بوينس ‌آيرس، آغاز و در سن شانزده سالگي به لوس آنجلس آمريكا سفر كرد. ابتدا به مجسمه‌سازي و نقاشي رو‌ي آورد. پس از مدتي، آن را رها نمود. بعد از پايان دوران دبيرستان در دانشگاه كاليفرنيا در رشتة مردم‌شناسي به تحصيلات خود ادامه داد. كاستاندا در سال 1960 براي تحقيق پيرامون رسالة دكتري خود با موضوع گياهان طبي و روان گردان، به مكزيك سفر كرد. در آنجا در يك شهر مرزي با پيرمرد سرخ‌پوستي به نام دون خوان آشنا شد. دون خوان، كه اطلاعات فراواني دربارة گياهان دارويي داشت، كاستاندا را شيفتة خود ساخت و به‌عنوان يك پير و مُرشد راهنمايي و هدايت او را به عهده گرفت و او را با دنياي سحر و جادو آشنا كرد.

آثار كارلوس كاستاندا

آثار كاستاندا شامل دوازده كتاب و يك دوره ماهنامة چهار شماره‌اي است كه به هفده زبان از جمله زبان فارسي ترجمه شده است. كاستاندا در خلق آثار خود بسيار متأثر از عرفان‌هاي شرقي، به‌ويژه ذن بوديسم، هندوئيسم و تصوف اسلامي است.

آموزه‌هاي كارلوس كاستاندا

«سحر و جادو» محور اصلي عرفان سرخ‌پوستي است. آموزش‌هاي دون خوان به كاستاندا نيز بر پايه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ سحر و جادو استوار است.
«تعليم معرفت و بصيرت» از ديگر آموزه‌هاي دون خوان به كاستاندا است. راه رسيدن به معرفت و بصيرت نيز در گرو مصرف مواد مخدر است.
گفتني است در عرفان سرخ‌پوستي، علاوه بر مصرف مواد مخدر و توهم‌زا، رقص و پايكوبي از ديگر شيوه‌هاي دستيابي به معرفت است.
«نفي گذشته شخصي» در آموزه‌هاي كاستاندا به‌منظور ر‌هايي از تفكرات محدود ديگران، راهي است براي شروع يك زندگي جديد.
علاوه براين، رؤيابيني، جنون اختياري، حركات جادويي، ترديد در وجود جهان خارجي، شکستن تابوي عادت‌ها وپذيرش مرگ به‌عنوان مشاور، از ديگر تعاليم عرفان سرخ‌پوستي است كه دون خوان به كاستاندا مي‌آموزد.

پائولوكوئليو و عرفان ساحري كارلوس كاستاندا

كارلوس كاستاندا يكي ديگر از شخصيت‌هاي محبوب و مورد علاقة پائولو است كه عرفان ساحري او، تأثير فراواني بر انديشه و آثار وي داشته است. علاق، شديد كوئليو به كاستاندا سبب شد كه او در دوران جواني همه آمريكاي لاتين را در جست‌وجوي كارلوس كاستاندا طي كند. كوئليو از كاستاندا با عنوان پير و مُراد خود ياد مي‌كند و مي‌گويد: «كاستاندا براي من يك بت محسوب مي‌شود. هميشه مي‌گويم كه او زندگي مرا عوض كرده است».

تمرين‌ها و آموزش‌هايي كه پائولوكوئليو در طول مسير سفر به سانتياگو از استاد خود مي‌آموزد، همان آموزه‌هايي است كه كاستاندا از دون خوان فراگرفته و در كتاب‌هايش به نگارش درآورده است. از جمله اين تمرين‌ها، «تمرين گوش سپردن» «تمرين زنده به گور» يا «تمرين خاك‌سپاري» و «نفي گذشته شخصي» است.

طبيعت‌گرايي موجود در انديشه‌هاي عرفاني كوئليو نيز همان طبيعت‌گرايي موجود در عرفان سرخ‌پوستي و انديشه‌هاي كارلوس كاستاندا است.

«نشانه‌ها» از مهم‌ترين و محوري‌ترين انديشه‌هاي كوئليو به‌شمار مي‌رود كه بازتاب گسترده‌اي در بيشتر آثار او دارد.

نقد و بررسي

طبيعت‌گرايي، سحر و جادو، مواد مخدر و توهم‌زا و روابط آزاد جنسي از جمله موارد مشترک بين منابع فکري پائولوکوئليو به‌شمار مي‌آيد که در ادبيات عرفاني او نيز بازتاب گسترده‌اي دارند. در تحليل اين موضوع، به‌بيان مختصر چند نکته بسنده مي‌کنيم:

1. عرفان پائولو و منابع فکري او از جمله عرفان‌هاي طبيعت‌گرا به‌شمار رفته که خدا، نبوت و معاد در آن جايگاهي ندارند بنابراين، اين نوع عرفان‌ها از جمله عرفان‌هاي سکولار به‌شمار مي‌آيد.

2. سحر و جادو وجود دارد و حقيقت آن مورد تأييد قرآن كريم و روايات نيز هست، اما اين بدين‌معنا نيست كه اعمال خارق عادتي كه جادوگران انجام مي‌دهند، دلالت بر عظمت معنوي و مقام و منزلت آنها در پيشگاه خداوند متعال مي‌كند.

3. از لحاظ علمي، بطلان و نادرستي بسياري از آموزه‌هاي منابع فکري کوئليو و انديشه‌هاي برآمدة از آن به اثبات رسيده است. استفاده از مواد مخدر و توهم‌زا نيز نه‌تنها انسان را به حقيقت رهنمون نمي‌سازد، بلکه انسان را از واقعيت دور مي‌کند.

4. توصية به عفت و پاکدامني و دوري از گناه و شهوات، از مهم‌ترين آموزه‌هاي اديان توحيدي و بهترين وسيله براي رسيدن به معرفت خداوند متعال و نزديک شدن به اوست و حال آنکه، پائولو کوئليو متأثر از منابع فکري‌اش در طريقت عرفاني خود روابط آزاد جنسي، شهوتراني و بي‌بندوباري را ترويج مي‌کند.

نتيجه‌گيري

پائولوكوئليو در خلق‌ آثارش از منابع فكري مختلفي همچون شمنيسم، تائوئيسم و عرفان سرخ‌پوستي بهره برده است. طبيعت‌گرايي، سحر و جادو، مواد مخدر و توهم‌زا و روابط آزاد جنسي از عناصر مشترک اين منابع به‌شمار مي‌رود. اما بايد توجه داشت که منابع فكري كوئليو و انديشه‌‌هاي برآمده از آن، علاوه بر اينكه از نظر اسلام و ساير اديان توحيدي، باطل بوده و غيرقبول است، از لحاظ علمي نيز نادرستي و بطلان آنها اثبات شده است.

ارسال کردن دیدگاه جدید

محتویات این فیلد به صورت شخصی نگهداری می شود و در محلی از سایت نمایش داده نمی شود.

اطلاعات بیشتر در مورد قالب های ورودی