شاخصی برای ارزیابی سطح ایمان
تبيين: مقاله « سبك زندگي بهعنوان شاخصي براي ارزيابي سطح ايمان » كه توسط آقاي احمدحسين شريفي نوشته و در نشريه شماره 11 معرفت فرهنگي اجتماعي انتشار يافته توسط پايگاه اطلاع رساني تبيين، تلخيص و در اختيار خوانندگان قرار داده شده است، كاربران جهت مطالعه اصل مقاله ميتوانند به نشريه شماره 11 معرفت فرهنگي اجتماعي مراجعه نمايند.
مقدمه:
مفهوم «سبك زندگي» مفهومي نسبتاً جديد در ادبيات علمي و فرهنگي بشر است. و هماكنون براي تحليل، پيشبيني، كنترل و يا هدايت بسياري از پديدههاي اجتماعي، فرهنگي و رواني مورد استفاده قرار ميگيرد.
مسئلة اصلي اين نوشتار، اين است كه چگونه ميتوان از سبك زندگي افراد و جوامع در كشف كيفيت ايمان و باور ديني آنها استفاده كرد. آيا ميتوان رابطهاي معنادار ميان سبك زندگي و كيفيت باورها و ارزشهاي پذيرفتهشدة افراد و جوامع برقرار كرد؟ و سعي ميكنيم با استناد به آيات و روايات معتبر كيفيت اين رابطه را نشان دهيم. اما پيش از ورود به اصل بحث، لازم است اشارهاي به روشهايي موجود در سنجش سطح دينداري داشته باشيم.
روشهاي سنجش دينداري
يكي از موضوعاتي كه در دههاي اخير، بسياري از محققان علوم اجتماعي و ديني را به خود مشغول داشته، مسئلة سنجش دينداري است.
بسياري ازاينروشها را ميتوان در سه دستة كليِ «مشاهده»، «خودگزارشي» و «فرافكن» دستهبندي كرد
تعريف سبك زندگي
معناي لغوي سبك زندگي روشن است و نيازي به توضيح ندارد. اما معناي اصطلاحي آن مورد بحثهاي متعددي قرار گرفته است. رويكردهاي مختلفي در تفسير و تبيين اين اصطلاح وجود دارد.
در يك دستهبندي كلي، از سه رويكرد كلان ميتوان نام برد: رويكرد جامعهشناسانه، رويكرد روانشناسانه و رويكرد دينشناسانه.
هريك ازاينرويكردها، تعريفي خاص از سبك زندگي را شكل ميدهند.
ركن اصلي تعاريف جامعهشناختي، توجه به رفتار و نمودهاي رفتاري است.
اما در تعاريف روانشناختي به ارزشها، هنجارها و منشأ رفتارها توجه ويژهتري ميشود.
بر اساس رويكرد دينشناسانه ميتوان سبك زندگي را به اين صورت تعريف كرد: «مجموعهاي از رفتارهاي سازمانيافته كه متأثر از باورها و ارزشها و نگرشهاي پذيرفته شده، و همچنين متناسب با اميال و خواستههاي فردي و وضعيت محيطي، وجهة غالب رفتاري يك فرد يا گروهي از افراد شدهاند.»
در اينجا به اهم الزامات و لوازم اين تعريف اشاره ميكنيم:
1. سبك زندگي محصول و معلول باورها و ارزشهاست و ميتوان دو نوع كلي سبك زندگي را از يكديگر متمايز ساخت: سبكهاي زندگي مؤمنانه و سبكهاي زندگي غيرمؤمنانه.
2. عوامل دروني و محيط بيروني در سبك زندگي تأثير دارند.
3. سبك زندگي ناظر به رفتارها و نمودهاي ظاهري و بيروني هويت انساني است.
4. گسترة سبك زندگي، به وسعت همة رفتارهاي نهادينه شدة فردي و اجتماعي انسان است.
5. رفتارهاي موقتي يا موردي يك فرد يا گروه را نميتوان سبك زندگي آنان تلقي كرد.
6. سبك زندگي بهتدريج حاصل ميشود و بهتدريج هم زايل ميشود. نهادينه شدن يك رفتار يا عملكرد زمانبر است، صبوري و بردباري ويژهاي ميطلبد.
7. سبك زندگي همچون ملكات نفساني است: خودجوش و بيتكلف انجام ميگيرد، تحميلي و اجباري نيست. در هرگونه تلاشي براي تغيير سبكهاي نامطلوب زندگي هرگز نبايد از قوة قهريه استفاده كرد .
8. بر اساس تعريف و تلقي ما از سبك زندگي، نه ميتوان آن را امري كاملاً فردي دانست و نه امري كاملاً اجتماعي، بلكه هم خواستههاي فردي در آن لحاظ ميشود و هم علايق جمعي در شكلگيري آن نقش ايفا ميكند.
9. سبك زندگي جنبة نمادين و نمايشي دارد.
ارتباط باورها و ارزشهاي ديني با سبك زندگي
سبك زندگي افراد و جوامع، افزون بر اينكه بيانگر هويت شخصي و اجتماعي و معرف شخصيت فرد يا جامعهاي خاص است ميتوان آن را بهعنوان شاخص و نشانهاي از هويت ديني و ارزشي فرد يا جامعه تلقي كرد. به همين دليل، سبك زندگي افراد و جوامع را ميتوان بهعنوان يكي از شاخصها براي سنجش كيفيت ايمان، عمق باورها و ارزشهايشان مورد استفاده قرار داد.
ادله:
اين مقاله سعي دارد با تكيه بر آيات و روايات اسلامي، مدعاي خود را اثبات نمايد.
قرآن كريم رفتارهاي ناشايسته را معلول باطن ناشايست و ناپاك دانسته ( اعراف: 58).
قرآن كريم دربارة كسانى كه كارشان به نفاق ابدي كشيده شده مىفرمايد: «به دنبال اينكه با خدا خلف وعده كردند و دروغ مىگفتند نفاقى را در دلهايشان پديد آورد تا روزى كه او را ملاقات كنند» (توبه: 77).
اميرمؤمنان(ع) در وصف ايمان ميفرمايد: ايمان را بر كردههاي نيك دليل توان ساخت و از كردارِ نيك ايمان را توان شناخت .
در اين جمله، رابطة متقابل ايمان و عمل به زيبايي بيان شده است.
حضرت در خطبهاي ديگر، رابطة ظاهر و باطن را چنين توضيح ميدهد: «و بدان كه هر ظاهرى را باطنى است كه بر مثال آن است. آنچه ظاهرش پاكيزه بود، باطن آن نيز آن چنان است، و آنچه ظاهرش پليد است، باطن آن نيز پليد است، ...
امام صادق(ع) دربارة رابطة ظاهر و باطن و سبك زندگي افراد و باورهاي دينيشان ميفرمايد: «آلودگي ظاهر معلول آلودگي باطن است؛ كسي كه درون خود را پاك كند، خداوند بيرون او را پاك ميكند ...» (مصباح الشريعه، 1400ق، ص 107).
بر اين اساس، اگر ديديم سبك زندگي افراد يا گروههايي، عليرغم اعتقادات ديني و اظهار ايمان و دينداري، تناسبي با باورها و ارزشهاي آنان ندارد، اين خود ميتواند نشانة سطحي بودن يا جاهلانه بودن دينداري آنان باشد. چنين افرادي در بزنگاهها، باطن خود را نشان ميدهند.
پاسخ به يك نظريه:
برخي مدعياند مطالعات اجتماعي نشان ميدهد كه رفتارها و فعاليتهاي انسانها لزوماً متأثر از باورها و ارزشهاي آنان نيست، زيرا
اولاً: بسياري اوقات اتفاق ميافتد كه فردي يا گروهي خلاف ارزشها و نگرشهاي خود رفتار ميكند.
ثانياً: اگر سبك زندگي متأثر از ارزشهاي پذيرفتهشدة افراد و گروهها بود، در اين صورت ميبايست ارزشها و نگرشهاي مشابه به سبك زندگي يكسان منتهي شوند . درحاليكه چنين نيست.
نتيجه اينكه، به دليل عدم ارتباط وثيق ميان باورها و سبك زندگي، نميتوان سبك زندگي را بهعنوان شاخصي براي ارزيابي سطح دينداري و باورمندي افراد در نظر گرفت.
اما اينكه ارزشها و باورهاي مشابه، به سبك زندگي يكساني منتهي نميشوند، به چند دليل است:
اولاً:عمق و كيفيت باورهاي افراد ممكن است متفاوت باشد.
ثانياً: اينكه گفته ميشود سبك زندگي محصول باورها و ارزشهاست، بهمعناي ناديده گرفتن غرايز و سلايق و ذائقههاي گوناگون نيست. باورها و ارزشها كليات و اصول حاكم بر سبك زندگي را مشخص ميكنند، اما در جزئيات آن دخالتي نميكنند.
ثالثاً: باورها و ارزشها علت تامة شكلگيري سبك زندگي نيستند. امور ديگري در اين مسئلة دخالت ميكنند.
رابعاً: مقتضيات زماني و شرايط اقليمي در چگونگي عينيت يافتن باورها و ارزشها در زندگي نقش دارد.
خامساً: باورها و ارزشها غالباً به شكل با واسطه بر سبك زندگي اثر ميگذارند.
مشكلات و محدوديتها:
اگر بخواهيم بر اساس تئوري ارائهشده در اين نوشتار، مدل يا آزموني براي سنجش سطح ايمان بسازيم، مشكلات و محدوديتهايي در سر راه داريم كه از مهمترين محدوديتها و مشكلات عبارتند از:
1. نخستين مشكل اين است كه مؤلفههاي ايمان و مصاديق باورها و ارزشهاي ديني دقيقاً چيست؟
2. تأثيرپذيري شديد انسان از محيط و شرايط اقليمي و جغرافيايي، مشكل ديگري است كه اجازه نميدهد سهم ايمان را در شكلگيري نوع رفتارها و سبك زندگي بهطور دقيق مشخص كرد.
3. پيچيدگي فراوان شخصيت انسان، و توانايي فوقالعاده او در ظاهرسازي و رياكاري، تشخيص مؤمنان واقعي از منافقان و رياكاران را دشوار ميكند.
4. مشكل ديگر اين روش، دشواري بررسي همة ابعاد سبك زندگي افراد يا جوامع و تحليل دلالتهاي ديني و اعتقادي آنها ست.
________________________________________
منابع
نهج¬البلاغه (1378)، ترجمة سيدجعفر شهيدي، تهران، علمي و فرهنگي.
ابن¬شعبه حراني، حسنبن علي (1404ق)، تحف العقول، تصحيح علياكبر غفاري، قم، جامعة مدرسين.
خداياريفرد، محمد، و ديگران (1391)، مقايسهاي دين¬داري (مباني نظري و روششناسي به انضمام پرسشنامههاي دينداري)، تهران، آواي نور.
دوركيم، اميل (1360)، فلسفه و جامعهشناسي، ترجمة فرحناز خمسهاي، تهران، وزارت فرهنگ و آموزش عالي، مرکز ايراني مطالعه فرهنگها.
فاضلي، محمد (1382)، مصرف و سبك زندگي، قم، صبح صادق.
كاوياني، محمد (1391)، سبك زندگي اسلامي و ابزار سنجش آن، قم، پژوهشگاه حوزه و دانشگاه.
كليني، محمدبن يعقوب (1365)، الكافي، تهران، دار الكتب الاسلاميه.
گيبنز، جان آر و بوريمر (1381)، سياست پست مدرنيته، ترجمة منصور انصاري، تهران، گام نو.
گيدنز، آنتوني (1385)، تجدد و تشخص (جامعه و هويت شخصي در عصر جديد)، ترجمة ناصر موفقيان، چ چهارم، تهران، ني.
ليثي واسطي، عليبن محمد (1376)، عيون الحكم و المواعظ، تحقيق حسين حسني بيرجندي، قم، دار الحديث.
مجلسي، محمدباقر (1403ق)، بحارالانوار، بيروت، دار احياء التراث-العربي.
مصباح الشريعه (1400ق)، منسوب به امام صادق(ع)، بيروت، اعلمي.
مهدوي¬كني، محمدسعيد (1387)، دين و سبك زندگي، تهران، دانشگاه امام صادق(ع).
ارسال کردن دیدگاه جدید