كاهش جمعيت و تحديد نسل شيعه
تبيين: مقاله « تحديد نسل شيعه؛ تهديد جامعه ايران» به علل كاهش جمعيت و پيامدهاي آن پرداخته كه توسط زهرا سوختانلو و اعظم رحمت آبادى نوشته شده و در نشريه شماره 189 معرفت انتشار يافته، توسط پايگاه اطلاع رساني تبيين، تلخيص و در اختيار خوانندگان قرار داده شده است، كاربران جهت مطالعه اصل مقاله ميتوانند به نشريه شماره 189 معرفت مراجعه نمايند.
علل كاهش جمعيت و پيامدهاى آن
تضعيف جايگاه ايران به عنوان يك كشور شيعى: تنها كشورى كه در آن دولتى با حاكميت شيعه سر كار است، كشور ايران است. اين سرمايه ارزشمند شيعه كه منادى اسلام ناب محمدى در جهان است، مى بايد هم از نظر كمّى و هم كيفى شاخص هاى لازم را داشته باشد و يكى از اين شاخصه ها، جمعيت قابل قبول است كه بتواند در برابر جهان كفر قد علم كند .
تاريخچه كنترل جمعيت
در ايران قبل از انقلاب، اين سياست به عنوان پايه توسعه مدنظر برنامه ريزان بود. سياستهاى تنظيم خانواده در زمان پهلوى دوم و از سال 1337 به صورت غيرمتمركز در شكل هايى در حال اجرا بود. در سال 1346 در وزارت بهدارى «معاونت جمعيت و تنظيم خانواده» زيرنظر هويدا تأسيس شد. در آن دوره، نرخ رشد به طور متوسط سالانه 3/1 درصد بود كه با اجراى سياستهاى «فرزند كمتر، زندگى بهتر» در دهه 1345ـ1355 فقط با اندكى كاهش به 2/7 درصد رسيد.
سرانجام در تاريخ 8 اسفند 1367 و يك ماه پيش از آنكه برنامه دوم توسعه كشور در دستور كار مجلس قرار گيرد، اين سياستها به هيأت دولت ارائه شد.
وزارت بهداشت با راه اندازى خانه هاى سلامت و بهداشت، فاصله گذارى بين زايمانها را از طريق گسترش دسترسى به وسايل مدرن پيشگيرى از باروريهاى ناخواسته، وازكتومى داوطلبانه براى مردان متقاضى، و برگزارى همايش هاى مختلف انجام داد. البته برخى از اين روشها از ديدگاه مراجع تقليد هيچ تطبيقى با احكام شريعت نداشت؛ ازجمله شيوه «وازكتومى و داروهاى ضدباردارى» كه به مردم و مراجع تحميل شده بود.
صداوسيما در راستاى شعار «دو بچه كافى است»، آموزشها و تبليغاتى را از طريق پخش تيزر و فيلم هاى كوتاه انجام داد و نقش بزرگى در همگانى شدن اين شعار ايفا كرد و برنامه ها و همايش هايى را كه در حوزه كنترل جمعيت بود، پوشش داد.
نظام آموزش عالى، واحد «تنظيم خانواده» را جزو واحدهاى درسى تمام رشته هاى دانشگاهى قرار داد، كه در آن، راه هاى پيشگيرى از باردارى آموزش داده مىشود.
در روستاها قرص ضدباردارى و توبكتومى بيشترين سهم و وازكتومى و IUD پايينترين سهم را در بين روشهاى تنظيم خانواده داشت. آمپول نيز ازجمله روشهايى بود كه در روستاها مورد استفاده قرار مىگرفت، به گونه اى كه در برخى از اين روستاها عليرغم فقدان آب، برق، حمام و داروهاى ابتدايى و ضرورى، قرص ضدباردارى به طور مجانى در اختيار اهالى قرار ميگرفت.
در تمام مراكز و سازمانها، پوسترهايى در راستاى تبليغ فرزندآورى كمتر مشاهده مى شد و حذف كليه سياستهاى تشويقى 3 اولاد به بالا به عنوان اساس فعاليتهاى اجرايى مدنظر قرار گرفت و اينگونه جمعيت ايران كنترل شد.
اصولاً مطرح شدن مسئله كنترل جمعيت از سوى غربيان و استكبار سياسى و اقتصادى دنيا، و آمد و رفت عناصر فاسد آنها به كشور ما پيرامون اين مسئله و اختصاص بودجه كلان براى تأمين نيازمندى هاى كنترل جمعيتى كشور توسط سازمان ملل و... گوياى وجود برخى انگيزه هاى سياسى و اقتصادى دنياى غرب از طرح اين مسئله است.
علل كاهش جمعيت:
علل فرهنگى:
1. تبليغات گسترده بر ضد فرزند زياد: سياستهاى كنترل جمعيت تمامى وسايل ارتباط جمعى (تلويزيون، راديو، روزنامه و...) را به منظور كاهش رشد جمعيت به كار گرفته است.
2. تبديل شدن تك فرزندى و يا بى فرزندى به يك فرهنگ مدرن: متأسفانه تكفرزندى و يا بى فرزندى به يك فرهنگ مدرن تبديل شده و مورد استقبال بسيارى از زوج هاى جوان قرار گرفته است. نداشتن بچه را نوعى برترى اجتماعى مىدانند و داشتن فرزند زياد را در خانواده هايى كه سطح تحصيلات بالايى دارند، نوعى ناآگاهى قلمداد مى كنند.
3. مطرح كردن امور بهداشتى: يكى از اهداف اعلام شده اين سياست، تقليل زايمان مى باشد كه احتمال مرگ و مير مادران و نوزادان شيرخوار را كاهش مى دهد.درحالى كه سلامت بدن زن، در زاييدن و حامله شدن و شير دادن است. دخترانى كه پيش از 18 سالگى زايمان كنند سرطان پستان نمى گيرند. زنانى كه اصلاً ازدواج نكنند و بچه نياورند، درصد خطر سرطان پستان در آنها سرسام آوراست .
علل اجتماعى:
1. بزهكارى اجتماعى: بعضى زوجين به دليل مشكلات تربيتى، از داشتن فرزند امتناع مى ورزند. بيمارى ها، اختلالات روانى، اعتياد و بزهكارى اجتماعى، ازجمله عواملى هستند كه والدين را از داشتن فرزند زياد بازمى دارند.
2. رواج ديدگاههاى فمينيستى: فمينيسم عمده ترين عامل بدبختى و تبعيض زنان و دختران را كانون خانواده و ازدواج و مادرشدن مى داند. از نظر آنها، پايبندى زنان به مسائل خانوادگى و تعهد زنان نسبت به ازدواج و تربيت فرزندان، باعث نابودى حقوقشان و بدبختى آنها در طول تاريخ بوده است.
3. اشتغال زنان: امروزه بسيارى از زنان در سازمانها، ادارات، مراكز دولتى و خصوصى مشغول كار هستند و برخى هم در مشاغلى اشتغال دارند كه غيرضرورى و غيرمرتبط و در حيطه و مسئوليت مردان است. شاغل بودن، يك ارزش براى آنان شده است، ازاينرو،اين زنان به خاطر ترس ازدست دادن كار وموقعيت اجتماعى خود، پا بر روى ميل مادرى خود مى گذارند وتنها به يك فرزند فكر مى كنند.
4. شهرنشينى: يكى از عواملى كه سبب كاهش بارورى مى شود وجود و گسترش شهرنشينى است؛ چراكه آمارها تفاوت 5/1 تا 2 بچه را ميان خانوار شهرى و روستايى نشان مى دهد. بنابراين، از ديد طرفداران كنترل جمعيت، رشد شهرنشينى يكى از عوامل كاهش بارورى جامعه است.
5. افزايش سن ازدواج: دير ازدواج كردن و مسئوليت سنگين تشكيل خانواده، باعث مى شود شمار مجردان زياد شود. درنتيجه، وقتى سن ازدواج بالا رود فرصت زمانى براى باردار شدن كم مى شود و تعداد فرزندان پايين مى آيد.
6. افزايش طلاق در زندگى جديد: در هر كجا كه آداب و رسوم جديد غربى بيشتر نفوذ كرده، آمار طلاق هم افزايش يافته است. مثلاً، اگر ايران را در نظر بگيريم، طلاق در شهرها بيش از روستاهاست و در تهران كه رواج آداب و عادات غربى بيش از شهرهاى ديگر است.
بچه هايى كه خود فرزند طلاق هستند، چون از نظر شاخص هاىسلامت روان نمره خوبى به دست نياورده اند. بيشتر از بقيه بچه ها مستعد طلاق هستند و چون ترس از طلاق دارند، ممكن است ديرتر ازدواج كنند يا اصلاً ازدواج نكنند. اين مسئله باعث مى شود كه زندگى ها از هم پاشيده شود و فرزندى به وجود نيايد.
پيامدهاى كنترل جمعيت:
خطرات سياسى و امنيتى:
1. تضعيف نيروى دفاعى كشور: نيروى جوان و جمعيت فراوان، يكى از شاخص هاى اقتدار نظامى و دفاعى است. مطمئنا كشورى كه داراى جمعيت اندك و يا پير باشد، توان رويارويى مقتدرانه در برابر تجاوز بيگانگان را نخواهد داشت.
2. كاهش جمعيت جوان و نخبه كشور: از اصلى ترين پايه هاى پيشرفت و توسعه كشور، نيروى انسانى است. كشورى كه با پيرى جمعيت روبه رو شود، خود به خود جمعيت جوان و نخبه آن دچار آسيب مىگردد.
3. برهم خوردن تعادل جمعيتى: امروزه شاهد تفاوت نرخ رشد جمعيت در استانهاى مركزى و حاشيه اى هستيم، بهگونه اى كه نرخ رشد استانهاى مرزى تقريبا حدود 5 برابر نرخ رشد جمعيت مركزى است.
همين تراكم كم يا زياد، خود بر روى نحوه بهره بردارى از زمين تأثير مىگذارد و بنابراين، كاربرى اراضى تحت تأثير تراكم جمعيت متحول مى گردد؛ به گونه اى كه شهرها در بهترين زمين هاى كشاورزى گسترش مى يابد. اين امر، ضمن داشتن آثار و پيامدهاى منفى ناشى از تراكم جمعيت براى زندگى افراد جامعه، از ناحيه كاهش زمين هاى كشاورزى موجود، تخليه منابع طبيعى جامعه و درنتيجه، تضعيف امنيت غذايى كشور و به تبع آن، افزايش وابستگى به مواد غذايى وارداتى، امنيت عمومى جامعه را تهديد مىكند .
4. تضعيف جايگاه ايران به عنوان يك كشور شيعى: تنها كشورى كه در آن دولتى با حاكميت شيعه سر كار است، كشور ايران است. اين سرمايه ارزشمند شيعه كه منادى اسلام ناب محمدى در جهان است، مى بايد هم از نظر كمّى و هم كيفى شاخص هاى لازم را داشته باشد و يكى از اين شاخصه ها، جمعيت قابل قبول است كه بتواند در برابر جهان كفر قد علم كند .




























ارسال کردن دیدگاه جدید