هويت شناسي بصيرت /1
مسئله بصيرت و تشخيص مصداق حق (1)
هويت شناسي بصيرت
حجت الاسلام و المسلمين مهدي برهان
يكي از موضوعاتي كه مقام معظم رهبري در چند سال اخير برآن تأكيد داشته و دارند، مزين شدن رفتار جامعه اسلامي به زينت «بصيرت» است. با مطالعه زندگاني سياسي ـ اجتماعي ائمه(ع) به ويژه تاريخ زندگاني سياسي ـ اجتماعي اميرالمؤمنين(ع) به اين نكته نيز رهنمون ميشويم كه دغدغه مولي الموحدين و تمامي اهل بيت(ع) بصيرت بخشي در عرصههاي سياسي ـ اجتماعي بوده و عمده مشكل جامعه اسلامي، فقدان بصيرت در اين عرصههاست. با تبريك فرارسيدن سالروز 9دي، نوشتار پيش رو به بررسي مفهومي واژه «بصيرت» پرداخته و اجمالا روشن خواهد ساخت كه تكامل حقيقي جامعه اسلامي در پرتو بسط و تعميق بصيرت شكل ميگيرد.
1
- واژه شناسي
الف) معناي لغوي بصيرت
بصيرت برگرفته از ماده «بَصر» به معناي «1. بينش، بينايي 2. روشن بيني 3. دانايي 4. زيركي، هوشياري 5. يقين 6. حجت روشن، برهان قاطع و...» است.
ب) معناي اصطلاحي بصيرت
بينشي برآمده از شناخت صحيح و دقيق، همراه با ايمان و باور يقيني است، بدون اينكه هيجانات، غرايز حيواني و وسوسههاي نفساني و شيطاني در آن اثري داشته باشد و در تشخيص مصداق حق دچار اشتباه نشود.
2- ضرورت بصيرت
در طول تاريخ، در جوامع مختلف بشري، شرايطي به وجود آمده است كه حق و باطل با هم در آميخته شده است و مردم دچار فتنههاي بزرگ شدهاند. پيامد آن فتنهها چيزي جز انحراف مردم از مسير حق نبوده و نيست. جوامع اسلامي نيز از اين قانون مستنثي نيستند و دشمنان اسلام با همكاري افرادي سودجو با ترفند آميختن حق و باطل و ايجاد شك و شبهه در دلها، درصدد بوده و هستند كه اهداف شوم خود را عملي كنند و جوامع اسلامي را از مسير كمال دور سازند و فكر، فرهنگ و ثروت آنها را به تاراج ببرند. به همين جهت، فضاي فتنه را فضاي شبهه ميگويند؛ چراكه فتنهگران در اين فضا، باطل را شبيه به حق در ميآورند.
امير مؤمنان (ع) نيز در مقام تبيين ترفند فتنهگران اين گونه ميفرمايد:«... پس اگر باطل با حق مخلوط نميشد، بر طالبان حق پوشيده نميماند و اگر حق از باطل جدا و خالص نميگشت، زبان دشمنان قطع ميگرديد اما آنان قسمتي از حق و قسمتي از باطل را ميگيرند و به هم ميآميزند، آنجاست كه شيطان بر دوستان خود چيره ميشود و تنها كساني نجات مييابند كه مشمول لطف و رحمت الهي شده باشند.» بنابراين به طور كلي اهميت و ضرورت بصيرت را درگذر از فتنهها بايد جستوجو كرد. شايد بتوان مشهورترين شخصيت در بصيرت داشتن و بصيرتبخشي را «عمار» معرفي كرد. وي در تمام وقايع صدر اسلام، به ويژه در دوره حكومت اميرالمؤمنين علي - عليه السلام ـ علاوه بر اينكه داراي بصيرت بود، نقش مهمي در بصيرت بخشي جامعه اسلامي داشت، به عنوان مثال در جريان جنگ صفين شرايطي پيش آمد كه مولا نيازمند سرداران بصيري همچون عمار بود كه به معركه شبهه بشتابند و ريشه ترديدها را بخشكانند، به همين جهت بود كه علي زمان نيز در جريان فتنه نداي «اين عمار» سر دادند.
3- هدف بصيرت
با توجه به معناي بصيرت در اين نوشتار (بصيرت در امور اجتماعي) هدف كلي از بصيرت، شناخت و شناساندن حق و حقيقت است تا در سايه بصيرت و روشندلي، جامعه رو به تكامل و سعادت پيش برود و موجبات لازم فراهم آيد تا جامعه اسلامي در مسير حق قرار گرفته، به كمال نهايي برسد و زمينهساز حكومت عدل الهي شود.
4- مؤلفههاي بصيرت
با توجه به تعريف ارائه شده، بصيرت داراي چهار عنصر و مؤلفه شناخت، ايمان، مهار گرايشات منفي و تشخيص مصداق حق ميباشد. از اين مؤلفهها، دو مؤلفه آن ركني و دو مؤلفه ديگر شرطي ميباشند. اينك به توضيح هر يك از عناصر و مؤلفههاي بصيرت ميپردازيم تا چيستي«بصيرت» روشن شود.
الف) مؤلفههاي ركني
مؤلفههاي ركني همان اركان بصيرت هستند و نقش اجزا را در بصيرت ايفا ميكنند، به گونهاي كه اگر هر كدام از آنها تحقق نيابد، «بصيرت» شكل نميگيرد، در واقع ماهيت بصيرت وابسته به اين دو ركن است و اين دو ركن عبارتند از «شناخت صحيح و عميق» و ديگري «ايمان و باور قلبي.»
1- شناخت صحيح و عميق
بر اساس جهانبيني اسلام، محور اصلي شناخت بشر براي تحقق بصيرت، بايد خدا باشد. اهميت خداشناسي به اين دليل است كه شناخت مبدأ و معاد، دانستن اينكه همه از اوييم و به او باز ميگرديم، در حيات فردي و اجتماعي و در تمام شئون زندگيمان، اثرگذار است. خداشناسي، جهتدهنده گرايشها، انگيزهها، داوريها و تمام كنشها و رفتارهاي بشر است زيرا زندگاني دنيوي و اخروي آدمي وابسته به شناختي است كه از ارتباط با خداوند دارد. به همين جهت مولايمان عليبن طالب - عليه السلام ـ در اولين خطبه نهج البلاغه چنين ميفرمايد:«سرآغاز دين، شناخت خداست و كمال خداشناسي، ايمان و باور به اوست و كمال باور، شهادت به توحيد است.» نظام شناختي لازم براي بصيرت را ميتوان متشكل از موارد ذيل ترسيم كرد: شناخت خدا، توحيد، صفات و افعال، شناخت جهان هستي، شناخت انسان، شناخت راه، شناخت راهنما، معاد شناسي، قرآنشناسي و شناخت آموزهها و برنامههاي انسانساز قرآن اعم از آموزههاي اخلاقي، احكام فردي و اجتماعي و...
البته بايد توجه داشت، تحقق بصيرت، مبتني بر شناخت در حوزههاي خاصي است و تنها برخي افراد توانايي و فرصت كسب اين گونه شناختها را دارند اما كسب آگاهي در حوزههاي گوناگون بصيرتبخش، براي عموم مردم و حتي افرادي كه در حوزهايي خاص مهارت دارند، مشكل است، به عنوان مثال كسي كه در بخش مهندسي كشاورزي يا مهندسي ساختمان يا پزشكي، مهارت دارد، نميتواند ادعا كند كه در امور ديني كارشناس است و مواد و محتواي لازم براي بصيرت در امور اجتماعي ديني را دارد. او نيز مانند عموم مردم بايد به كارشناسان متخصص و متعهد و باتقوا مراجعه كند. از اين رو مراجعه به كارشناسان متخصص و متعهد، پيشنهادي بر اساس عقل و رويه عقلاست.
2- ايمان و باور قلبي
«ايمان، باوري قلبي و حالتي رواني است كه براي تحقق آن علاوه بر شناخت و بينش نسبت به حق، ميل و گرايش به حق نيز بايد وجود داشته باشد و شدّت و ضعف ايمان، به شدّت و ضعف هر يك از اين دو عامل، بستگي دارد.» از اين رو، انسان در برخي اوقات شناخت كافي و بينش نسبت به انجام رفتاري داشته، يقين دارد كه اين رفتار براي او مفيد است اما چون ايمان و باور قلبي به آن ندارد، آن رفتار را انجام نميدهد و التزام عملي به آن ندارد.
براي نمونه، يكي از چهرههايي كه در تاريخ صدر اسلام در ضعف ايمان، زبانزد ميباشد، «شبث بن ربعي تميمي» است. او از بزرگان و اشراف كوفه و از سران قبيله تميم بود و با اينكه شناخت كافي نسبت به حق داشت اما به دليل ضعف ايمانش، هر دورهاي به رنگي درميآمد، بنابراين گام نخست براي تحقق بصيرت شناخت و بينش است و گام دوم، ايمان و باور قلبي است كه زمينه التزام عملي را فراهم ميآورد.
ب) مؤلفههاي شرطي
مؤلفههاي شرطي، عناصر و مؤلفههايي هستند كه شرط تحقق بصيرت بوده و جزو ماهيت بصيرت نيستند بلكه خارج از ذات و ماهيت بصيرت هستند.
1- مهار گرايشهاي منفي
انسان موجودي است كه هم داراي گرايشهاي مثبت، مانند خداجويي، كمالطلبي و انساندوستي است و هم داراي گرايشهاي منفي، همچون حب به جاه، ثروت و مقام ميباشد. گرايشها و خواستههاي منفي همان تمايلات نفساني و خواستههاي شيطاني است. اگر انسان عقل خود را حاكم بر هواها و تمايلات نفساني خود نكند و نفس خود را در اختيار اين نوع تمايلات و خواستههاي نفساني و شيطاني بگذارد، طبيعي است اراده او به رفتاري تعلق بگيرد كه در راستاي كمال وي نباشد و او را از رفتار بصيرتگونه دور كند، از اين رو اولين شرط تحقق بصيرت بعد از اركان بصيرت، مهار گرايشات منفي است يا به تعبير ديگر مزين به زينت تقوا بودن است.
2- تشخيص مصداق حق
بسياري از افراد جامعه به ويژه خواص جامعه حق را ميشناسند و به آن ايمان دارند و در زندگي عملي خود تقوا پيشه كردهاند اما با اين حال در جريانات سياسي اجتماعي به ويژه در حوادث فتنهخيز، رفتاري به دور از بصيرت از آنان سر ميزند، در طول تاريخ اين گونه رفتارها در جوامع اسلامي به وفور ديده شده و تاريخ گواهي روشن بر اين بيبصيرتي بوده و است. شايد بتوان وساطت مالك اشتر براي ابقاي ابوموسي اشعري را به عنوان حاكم كوفه از نمونههاي اشتباه در تطبيق حق دانست. مالك شخصيتي بود كه در يقين و ايمان به امامت حضرت و تقوا كمنظير بود اما در اين مصداق اشتباه كرد و اشتباه او پيامد بسيار ناگواري براي اسلام به وجود آورد. آن زماني كه حضرت براي رويارويي با طلحه و زبير از ابو موسي خواستند نيرو آماده كند اما ابوموسي به جاي تجهيز لشكر علي - عليه السلام ـ اين جنگ را فتنه خواند و از كوفيان خواست كه از شركت در جنگ كناره گيرند. مطابق نقل ابن اثير حضرت دو مرتبه مالك را به كوفه فرستادند و به او فرمودند :«شما طرف مشورت ما درباره ابوموسي و در هر كاري بودي، برو كاري كه خودت خراب كردي، درست كن.» اين فرمان حضرت از آن جهت بود كه مالك كاملاً چهره منافقانه ابوموسي را بشناسد و به اشتباه در مصداقي كه كرده پي ببرد، البته اين مؤلفه بصيرت بيشتر در خواص بروز و نمود دارد و عموم مردم اگر در مصداق حق و حقيقت اشتباهي داشته باشند، معمولاً ناشي از اشتباه خواص است چراكه به حكم عقل و حكم شرع، غيرمتخصص بايد در امور خود به متخصص رجوع كند و اگر متخصص و كارشناسان يا به تعبير قرآن «اهل ذكر» بصيرت كافي را نداشته باشند، مراجعهكنندگان نيز گرفتار بيبصيرتي خواهند شد.
نتيجه
نوشتار ارائه شده، ما را به اين نتيجه رهنمون ميكند، جامعه اسلامي براي رسيدن به تكامل حقيقي كه آرمان تمام عدالتخواهان است، بايد رفتارش را به زينت «بصيرت»مزيّن كند. در اين راستا با واكاوي بصيرت به اين نتيجه ميرسيم كه تحقق بصيرت وابسته به دو ركن شناخت عميق نسبت به حق و ايمان به حق است و مشروط به دو شرط مهار گرايشات منفي يا تقوا و تشخيص مصداق حق است.




























ارسال کردن دیدگاه جدید