ناله اي كه هنگام بعثت بلند شد / واکنش جالب فرمانروای روم به نامه پيامبر(ص)

به گزارش پايگاه تبيين: "بعثت، در لغت به معنی برانگیختن، برانگیزاندن، فرستادن، بیدار كردن وزنده كردن است و در اصطلاح فرستادن خدای متعال است، انسانی را به سوی بشریت تا آنان را به راه حق وحقیقت دعوت كند.1
به طوری كه در آیات قرآن و احادیث اهل بیت (ع) بیان گردیده است، خداوند متعال در زمانهای مناسب پیامبرانی را برای هدایت مردم برانگیخته وهیچ قومی را بدون راهنمای الهی وانگذاشته است.
نوید بعثت پیامبر (ص)
برخی از خصوصیات و نشانههای ظهور آن حضرت در كتب واخبار ادیان پیشین مطرح بوده وبسیاری از اهل كتاب واعراب مشرك نیز با آن آشنائی قبلی داشتند.
قرآن كریم در این زمینه میفرماید:
« الَّذِینَ ءَاتَیْنَهُمُ الْكِتَابَ یَعْرِفُونَهُ و كَمَا یَعْرِفُونَ أَبْنَآءَهُمْ وَ إِنَّ فَرِیقًا مِّنْهُمْ لَیَكْتُمُونَ الْحَقَّ وَ هُمْ یعلمون» (بقره/146)
«كسانی كه به ایشان كتاب (آسمانی) دادهایم، همان گونه كه پسران خود را میشناسند، او (محمد) را میشناسند و مسلماً گروهی از ایشان حقیقت را نهفته میدارند، و خودشان هم میدانند.»
بعثت،انقلابی بزرگ بر ضد جهل، گمراهی، فساد وتباهی است و سزاوار منت گذاری خداوند ودر بردارنده حكمت وتربیت است:
«لَقَدْ مَنَّ اللَّهُ عَلَى الْمُؤْمِنِینَ إِذْ بَعَثَ فِیهِمْ رَسُولًا مِّنْ أَنفُسِهِمْ یَتْلُواْ عَلَیْهِمْ ءَایَتِهِ وَ یُزَكِّیهِمْ وَ یُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَإِن كَانُواْ مِن قَبْلُ لَفِى ضَلَالٍ مُّبِینٍ » (آلعمران/164)
«به یقین،خدا بر مؤمنان منّت نهاد (كه) پیامبری از خودشان در میان آنان برانگیخت،تا آیات خود را بر ایشان تلاوت كند و پاكشان گرداند وكتاب وحكمت به آنان بیاموزد، و قطعاً پیش از آن در گمراهی آشكاری بودند.»
حضرت علی (ع) درباره فلسفه بعثت پیامبر خاتم (ص) میفرمایند:
«....خداوند سبحان، برای وفای به وعده خود و كامل گردانیدن دوران نبوّت، حضرت محمّد (ص) را مبعوث كرد؛ و از همه پیامبران پیمان پذیرش نبوت او را گرفته بود، نشانههای او شهرت داشت؛ و تولدش بر همه مبارك بود. در روزگاری كه مردم روی زمین دارای مذاهب پراكنده، خواستههای گوناگون و روشهای متفاوت بودند؛ عدهای خدا را به پدیدهها تشبیه كرده وگروهی نامهای ارزشمند خدا را انكار وبه بتها نسبت میدادند وبرخی به غیر خدا اشاره میكردند. پس خدای سبحان، مردم را به وسیله پیامبر (ص) از گمراهی نجات داد وهدایت كرد واز جهالت رهایی بخشید. سپس دیدار خود را برای پیامبر (ص) برگزید وآنچه نزد خود داشت برای او پسندید واو را با كوچ دادن از دنیا گرامی داشت...»
آغاز بعثت در غار حرا با نزول آیاتی از سوره مباركه علق همراه بوده است، اما در این كه بعثت در چه زمانی رخ داده است، اختلافنظر وجود دارد و همین باعث اختلاف در زمان نزول قرآن نیز شده است. عدهای بعثت را در 27 رجب میدانند، برخی دیگر آنرا در 17، 18 و یا 24 ماه رمضان می پندارند و عدهای ربیعالاول را ماه مبعث برمیشمارند.
دانشمندان اهل سنّت برای اثبات بعثت در ماه مبارک رمضان به آیات سوره بقره، دخان و قدر استناد نمودهاند، آنان میگویند در قرآن، نامی از رجب و بعثت در آن وجود ندارد. آنچه قرآن بر آن دلالت دارد نزول آن در ماه رمضان و شب قدر می باشد و چون بعثت پیامبر (ص)با نزول قرآن همراه بوده، بنابر این بعثت نیز در ماه رمضان به وقوع پیوسته است.
صاحب كتاب التمهید چنین میگوید:
براساس روایات اهل بیت (علیهم السلام) بعثت در ماه رجب واقع شده است، اما قرآن به عنوان كتاب آسمانی، سه سال بعد از آن بر پیامبر نازل شده است و در این سه سال پیامبر (ص)دعوت مخفیانه داشتند. پس از آن دعوت علنی حضرت آغاز شد. که مقارن با آن نزول پیوسته قرآن هم آغاز گردید.3
شیعه بر این باور است بعثت پیامبر (ص) طبق برخی روایات روز 27 رجب4 پنج سال پس از تجدید بنای كعبه، در سن چهل سالگی آن حضرت اتفاق افتاد. مستند این سخن روایات فراوانی است كه از اهل بیت (ع) به ما رسیده است.
زمانی كه حضرت مانند همیشه در غار حرا واقع در كوه نور مشغول راز ونیاز با معبود خویش بود فرشته وحی از جانب پروردگار نازل میشود وآن حضرت را به خواندن فرا میخواند: ای محمد بخوان، پیامبر فرمود: چه بخوانم؟ پس جبرئیل آیاتی از قرآن را عرضه كرد:
« اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّكَ الَّذِى خَلَقَ،خَلَقَ الْإِنسَانَ مِنْ عَلَقٍ،اقْرَأْ وَ رَبُّكَ الْأَكْرَمُ، الَّذِى عَلَّمَ بالقلم، عَلَّمَ الْإِنسَانَ مَا لَمْ یَعْلَمْ » (آیات 1- 5)
«بخوان به نام پروردگارت كه آفرید. انسان را از عَلَق آفرید. بخوان، وپروردگار تو كریمترین است. همان كس كه به وسیله قلم آموخت، آنچه را كه انسان نمیدانست آموخت.»5
همراه اولین نزول وحی ودر لحظه بعثت،حوادثی بزرگ اتفاق افتاد كه از آن جمله میتوان به شنیده شدن صدای نالهای اشاره كرد كه حضرت علی (ع) در باره آن میفرمایند:
«صدای ناله شیطان را در هنگام نزول اولین وحی به آن حضرت شنیدم، عرض كردم یا رسول الله این ناله چیست؟ فرمود: این شیطان است كه چون از اطاعت شدن ناامید شده چنین به ناله درآمده است.»
راز بزرگ رسالت

امواج خروشان تاریخ، گاهی اخبار سرنوشتسازی از رویدادهای آینده به همراه خود میآورند. اما اگر این پیشگوییها با منبع وحی پیوند بخورد، اعتبار و نقشی تعیین کننده خواهد داشت. در این میان، مهم آن است که ما انسانها این امواج را به خوبی دریافت کنیم و هنگامی که با ترازوی منطق آنها را سنجیدیم، از صمیم قلب آنها را بپذیریم و خویشتن را برای رویدادنشان آماده نماییم. موضوع رسالت پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) نیز جزو آن دسته از رویدادهای سرنوشتسازی است که پیشگویی آن، از مدتها قبل توسط منبع وحی در صفحات تاریخ نگاشته شده بود.
قرآن مجید با صراحت کامل میگوید: "اهل کتاب نام و خصوصیات او را در کتاب های خود میخوانند و میدانند که پیامبران آنان از ظهور و برانگیختن چنین رهبری گزارش دادهاند." 6
از این رو دانشمندان یهود، راهبان مسیحی و کاهنان عرب پیش از بعثت پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم)، از نبوت آن حضرت خبر میدادند و مدرک آنان نیز همان کتاب های دینی و عهدین بود.
به همین خاطر و بر پایهی همین پیشگوییها، وقتی پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) در سال هفتم هجرت، نامههای دعوت به زمامداران جهان فرستادند؛ قیصر (فرمانروای روم)، واکنش جالبی به آن نشان داد که داستان آن را باهم مرور میکنیم.
وقتی نامهرسان رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم)، نامه را به قیصر (فرمانروای روم) تسلیم کرد، زمامدار خردمند روم احتمال داد که نویسندهی نامه، همان محمد موعود انجیل و تورات باشد. لذا دستور داد تا از خصوصیات زندگی وی اطلاعات دقیقی به دست آورند و هر کس از نزدیکان و یا از کسانی که از اوضاع وی اطلاع دارند را شخصا به حضور او بیاورند.
از قضا در همین زمان، ابوسفیان و دستهای از قریش برای تجارت به شام آمده بودند. ابوسفیان اگر چه به خاطر حفظ موقعیت خویش، از سرسختترین دشمنان اسلام به شمار میآمد، اما پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) را از نزدیک میشاخت و از خصوصیات ایشان آگاه بود. لذا مأمور قیصر با او و همراهانش تماس گرفت و همه را به بیت المقدس و دربار پادشاه برد.
قیصر دستور داد که ابوسفیان پیش روی او بایستد و به سوالات او به دقت پاسخ دهد و همراهان او هم پشت سرش بایستند و مراقب سخنانش باشند تا اگر ابوسفیان به دروغ و یا خطا حرفی زد، سریعا به آن اشاره کنند. با این اوضاع، قیصر از ابوسفیان سؤالات زیر را مطرح کرد و ابوسفیان نیز پاسخ گفت:
قیصر: نسب محمد چگونه است؟
ابوسفیان: از خانواده ای شریف و بزرگ است.
قیصر: در نیاکان وی کسی هست که بر مردم سلطنت کرده باشد؟
ابوسفیان: نه
قیصر: آیا پیش از ادعای نبوت، از دروغ گفتن پرهیز داشت یا نه؟
ابوسفیان: محمد مرد راستگویی بود.
قیصر: چه طبقه ای از مردم از او طرفداری میکنند و به آیینش گرویده اند؟
ابوسفیان: اشراف با او مخالفند و افراد عادی و متوسط، هوادار او هستند.
قیصر: آیا پیروان او رو به افزونیاند؟
ابوسفیان: آری.
قیصر: آیا او در نبرد با مخالفان پیروز است یا مغلوب؟
ابوسفیان: گاهی پیروز است و گاهی با شکست روبرو است.
در این هنگام قیصر به مترجم خود گفت: به آنها بگو اگر این حرفهای شما صحیح باشد، حتما او پیامبر آخر الزمان است. من در برابر او خضوع میکنم و برای او احترام قائلم.
در این میان یکی از نزدیکان قیصر خواست شیطنتی کند و گفت: محمد در نامه خویش، نام خود را بر نام تو مقدم داشته است. قیصر عصبانی شد و گفت: کسی که فرشتهی وحی بر او نازل میشود، شایسته است تا نام او بر نام من مقدم باشد.
سپس قیصر در پاسخ نامهی پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) نوشت: نامهی شما را خواندم و از دعوت شما آگاه شدم. من میدانستم که پیامبری خواهد آمد ولی گمان میکردم که این پیامبر، از شام خواهد برخاست ...7
« برگرفته از کتاب "راز بزرگ رسالت"، نوشتهی آیت الله جعفر سبحانی »
[1] - لغتنامه دهخدا، واژه بعثت.
[2] - نهجالبلاغه؛ ترجمه محمد دشتی، ص 39، خطبه اول
[3] - معرفت، محمد هادی، التمهید فی علوم القرآن، قم، دفتر انتشارات اسلامی، ج1، ص 81 و 82
[4] - سبحانی، جعفر؛ فروغ ابدیت، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، 1373، ج 1،ص 233
[5] - ابن هشام، سیره ابن هشام، ج 1، ص 236.
[6]- آیات 146 سوره بقره، 157 سوره اعراف و 6 سوره صف، اشاره به این موضوع دارند.
[7]- تاریخ طبری، جلد 2، صفحه 290.
منبع : تبيان




























ارسال کردن دیدگاه جدید