دشمن شناسی در نهج البلاغه با رويكرد درون گفتماني

تبيين: مقاله «دشمن شناسی در نهج البلاغه با رويكرد درون گفتماني» كه توسط آقايان مصطفي بيگ محمدي  و علی اکبر رحیمی نوشته شده  در اختيار سايت تبيين قرار داده شده است.

مقدمه:
يكي از ضروريات جامعه و شيعيان هر عصر مخصوصا عصر حاضر كه در بيان رهبر بزرگوار انقلاب حضرت امام خامنه اي(مدظله) تحت عنوان حساس ، پيچ تاريخي براي مسلمانان نام گذاشته شده، شناخت انواع دشمنان وروشهاي منحرف كردان انسانها ميباشد.  بدون شناخت دقيق از دشمن وترفندهايه دشمن نميتوانيم نسبت به رفتارهايه خود جهت دهي صحيح وكارآمد براي موفقيت خود وجامعه و رسيدن ورساندن به سعادت داشته باشيم . مقاله پیش رو در صَدَد  بررسی انواع دشمن(به معناي گفتمان درون ديني) و شناسائی  اهداف دشمن برای انسان و انسانها است.رویکرد  ما  در دشمن شناسی ، به صورت رویکرد اجتماعی عصر خود و لايه هايه پنهان آن يعني؛ راهاي تسلط دشمن از بُعد شخصيتي واجتماعي فرد و افراد ،عصری که در آن زيست مي‌كنيم، مي‌باشد. آنچه که دراین مقاله تحت عنوان دشمن‌شناسی تبيين و بررسی می‌شود، به اندازه‌ای هم مباحث اجتماعی و رفتاری خود را نیزکه بعضاً به صورت خودآگاه و ناخودآگاه متأثر از دشمن است، نیز شامل می‌شود،كه  ناخواسته در زمين دشمن و با قوانين آنها بر عليه اسلام حركت ورفتاري از خود نشان ندهيم.
دشمني در كلام شريف امير بيان، امير المومنين علي عليه السلام محدود به زمان ومكان خاصي نمي‌شود، زيرا باطل در تمام حالات ميتواند رفتارهايه كاملا متفاوتي وپيچيده اي از خود بروز دهد وانسان را به اشتباه بيندازد.نكته اي كه نبايد مورد غفلت قرار گيرد بزرگترين دشمن انسانها كه همان نفس او است و شيطان به كمك اين پياده نظام كه همه جا با انسانها حضور دارد،به راحتترين شكل ميتواند بر افراد چيره شود.

تقسیمات دشمن در نهج البلاغه شریف:

دشمن در نهج البلاغه به صورتهاي متفاوتي تقسيم شده است كه به صورت مختصري به آن اشاره ميكنيم. 

1-دشمني  نفس انسان (نفس اماره)باخود انسان.

2-دشمني  شیطان با  انسان.

3-دشمن به مانند یک فرد.(خصومت شخصي)

4-دشمن بشريت(دشمن اجتماعی انسانها.)

انواع دشمن در نهج البلاغه:

1-دشمني  نفس انسان با خود انسان:

امیرالمومنین علی (علیه السلام) از زبان پیامبر(صلی الله و علیه و آله وسلم) می فرمایند: رسول خدا (صلی الله علیه وآله وسلم) می‌فرموند: « گرداگرد  بهشت را، دشواری ها(مخالفت با نفس)و گرداگرد آتش جهنم را ، هوسها وشهوات گرفته است.1» ای مردم: چیزی از اطاعت خدا نیست،جز اینکه  با کراهت(با سختی نفس) انجام میگیرد و چیزی  از معصیت خداوند  نیست،جز اینکه با میل  و رغبت (نفس) عمل می شود.2»
« رحمت خدا بر کسی که شهوت خود را مغلوب و  هوای نفس را سر کوب میکند،زیرا کار مشکل، باز داشتن  نفس از شهوت بوده که  پیوسته  خواهان نافرمانی و مصعیت (خداوند)است.3»

حضرت (ع) درباه ويژگي انسان با ايمان مي‌فرمايند: «بندگان  خدا! بدانید که انسان  با ایمان،شب را به روز، و روز را به شب نمی رساند ،جز اینکه نفس خویش را متهم می سازد و همواره  نفس را سر زنش می کند و گنا هکارش می شمارد. پس در دنیا  چونان پیشینیان صالح خود  باشید  که در پیش روی شما در گذشتند و همانند مسافران ،خیمه خویش را از جا در آوردند و به راه خود رفتند.4»

«ای اسيران آرزوها! بس کنید!... کار تربیت خود را،خود بر عهده بگیرید،و نفس را از عادتهائی که به آن حرص دارد، باز گردانید.5» 

حضرت در نامه ای به حارث همدانی(يكي از ياران باوفاي حضرت)،اینگونه سفارش می‌کنند:

«نفس خود را در وا داشتن به عبادت فریب بده،وبا آن مدارا کن،...در وقت فراغت ونشاط به کارش گیر... .6»

حضرت امير عليه السلام  در جائی بندگان پرهیزگار را اینگونه توصیف میکنند،كه چگونه با دشمن همراه و نامريي خود دست به مقابله و برخورد ميزنند:

«با خواسته های نفسی (دل خواستني ها)مبارزه کند،آرزو های دروغین را طرد واستقامت را مرکب نجات خود قرار دهد... .7»

و در جائی بندگان پرهیزگار و دشمن شناس را چنین توصیف می کند:

«انسان باید نفس را مهار کند،وآن را در اختیار گيرد،از طغیان و گناهان باز دارد وزمام آن را  به سوی پروردگار بکشد.8 »

حضرت امير (عليه السلام)  در خطبه معروف همام، مومنان را این‌گونه توصیف می‌کنند:

«درخواست هایشان اندک،نفسهاشان پاک،دامنشان پاک است.... .9»

«پس ای بندگان خدا! بپرهیزید، چونان پرهیز کسی که بر نفس خود چیره،وبر شهوات خود پیروزاست وبا عقل خود به درستی مینگرد... .10»
و در جاي ديگر خطاب به اصحاب خود  ميفرمايند : «در هر صبح و شام از خدا بترس،واز فریب کاری دنیا بر نفس خویش بیمناک باش، وهیچگاه از دنیا ایمن مباش... هوسها (نفس تو) تو را به زیان فراوان خواهد کشید، نفس خود را بازدار و از آن نگهبانی کن... .11 »

و بسیاری از این جملات که حضرت امير (عليه السلام)  اولین و بزرگترین دشمن انسان ها را  نفس خود انسان‌ها دانسته اند.  بسیاری از انسان‌ها از این دشمن بزرگ باز مانده و غافل اند... بزرگترین دشمن انسان‌ها همیشه و همه جا، کنار انسان است وانسان را از رسیدن به سعادت باز می دارد. نكته مهم اين است كه اگر انسان بتواند اين دشمن بزرگ وبي رحم فريب كار، كه از بدو تولد تا هنگام مرگ با انسان هست را بتواند مهار كند وآن را به زمين بزند، قطعا دشمنان بيروني انسان نمي‌توانند انسان را از پا درآورده  و او را  زمين گير كنند. پيچيده ترين و بزرگ‌ترين دشمن انسان‌ها كه باعث گمراهي بشريت در طول زمانهاي متفاون است همين نفس ميباشد،كه دشمنان بيروني از طريق تحريك وتهييج اين دشمن دروني، ميتوانند به اهداف شوم خود برسند،از اين روي است كه اسلام تاكيد فراواني به تهذيب و كنترول نفس دارد . در عرفان اولين قدم براي سالك مراقبه و مخالفت با نفس است.

در جامعه اي كه انسانها نتوانند بر نفس خويش چيره شوند وعنان آن را دردست بگيرند، بايد  فاتحه انسانها و انسانيت خوانده شود،زيرا خداي اين افراد، نفسها واميالشان خواهد بود.  اگر كسي بتواند بر اين دشمن همراه، چيره شود بدون شك دشمنان ديگر كه زير دستان اين دشمن بزرگ پرورش مي يابند را، ميتواند از پا در آورد. مقدمه تمدن سازي مهار نفس و مخالفت هر فردي با نفسانيت خويش است، و ثمره اين كار در تصميم گيري دقيق و تسليم شدن هر فردي در برابر حق ميباشد.با اين كار دشمنان نخواهند توانست با انسانها بازي كنند،زيرا نفسانيتي وجود ندارد كه دشمنان خارجي برنامه اي برايش تهيه و مسيري غير از انچه كه انسان به خاطر آن آفريده شده است   تحريك و تحريث كنند.

2-دشمني  شیطان با  انسان:

دومین دشمن بزرگ انسان در نهج البلاغه، شیطان است. شیطان قبل از آنکه انسان به عالم خاكي پا گذارد وخلق شود،شمشیر دشمنی را از رو بسته بود  وتا قيامت  اگر  انسان را از پا در نیاورد،از پاي نخواهد نشست. خداوند متعال  در قرآن میگوید:

«وشیطان گفت:پس به عزت تو(خداوند)سوگند،همه انسانها را از راه به در خواهم برد و گمراه خواهم كرد.12»

«(خداوند)آدم را از شیطان ودشمني او ترساند،پس شیطان او را فریب داده،بدان علت که از زندگی آدم در بهشت وهمنشینی او با نیکان حسادت می ورزید.13»

امیرالمومنین علی علیه السلام نسبت به دشمنی شیطان با انسان اینگونه هشدار می دهند:

«(خدا وند) شما را پرهیز داد از دشمنی شیطان که پنهان  در سینه ها راه می یابد و آهسته در گوش ها  راز می گوید. گمراه و پست است،وعده های دروغین داده و در آرزوی آنها به انتظار می گذارد، زشتی های گناهان را زینت می دهد،گناهان بزرگ را کوچک می شمارد و آرام آرام، دوستان خود را فریب می دهد،راه رستگاری را بر روی کسانی که در بند شده اند،می بندد و روز قیامت آنچه را که زینت داده انکار می کند وآنچه را که آسان کرده،بزرگ می شمارد،و از آنچه  پیروان خود را ایمن داشته بود،سخت می ترساند.14»

حضرت (ع) نسبت به چگونگي گمراه كردن شيطان، انسانها را ميفرمايند «...شیطان گناهان را برای او(انسان)زیبا جلوه میدهد،تا براو تسلط یابد.15» و هنگامي كه شيطان بر انسان  تسلط يافت از هيچ كاري كوتاهي نميكند و او را به منجناب و فساد و ايستادن در برابر خداوند متعال ميكشاند واين جاست كه بعضي از انسانها، دشمن خداوند ودشمن، دوستان خدا ميشوند.واين ابتداي راه آنان خواهد بود.

«آگاه باشید که شیطان حزب و یارانش را بسیج کرده و سپاه خود را از هر سو فراهم آورده است ، تا بار دیگر ستم را به جای خود نشاند و باطل را به جایگاه خویش  پایدار سازد.16 »

«و بدانید،این شیطان است که راه ها را هموار می کند، تا قدم بر جای پا هایش نهید و راهش را پی گیرید.17»

 

آيا راه شيطان و اوليا او غير از راه شهوت پرستي ، قدرت خواهي و فساد و فحشا است؟

آنچه كه ميتوان در يك كلام  گفت،فرهنگ  امانيسم(فرهنگ حاكم بر تمام سيستمهاي جهان ) و انسان خداي  ميباشد،كه مغز متفكر اين جريان شيطان و شيطان صفتان ميباشد، كه در كاخهاي سفيد خود، برنامه هاي سياه به نام حقوق بشر  و قوانين دفاع از انسانها ،طراحي وتصويب ميكنند،و عجيب اين جاست كه مخالفان خود را، مخالف بشريت و تروريسم ميخوانند.

«افسوس که دنیا پرستان بر متاع پست دنیا هجوم آورده و برای بدست آوردن حرام یورش آورده، ویکدیگر را پَس زدند، نشانه  بهشت و جهنم  برای آنان برافرشته، امّا از بهشت روی گردان و با  کردار زشت خود به طرف آتش جهنم روی آوردند، پروردگارشان آنها را فرا خواند امّا پشت کرده،و فرار کردند،وشیطان آنها را دعوت کرد، پذیرفتند و به سوی آن شتابان حرکت کردند.18 »

«خداوند حضرت محمد(صل الله علیه وآله ی وسلم) را بر انگیخت تا بندگان خود را از پرستش دروغین بت ها  رهایی بخشید و به پرستش خود راهنمایی کند وآنان را از پیروی از شیطان نجات دهد و به اطاعت خود  کشاند.19»

«خدا را می ستایم و در راندن شیطان ودور ساختن ونجات پیدا کردن از دامها و فریبهای آن،از خداوند یاری می طلبم... .20»

«از در افتادن در دامهای شیطان و قرار گرفتن در وآدی دشمنیها بپرهیزید.21»  از اين جملات مشخص ميشود كه شيطان به هيچ عنوان با انسان سر سازش و بي خيال شدن نسبت به اين دشمني ندارد، واگر بتواند گوشت تن انسان را به سيخ زده و براي خود گباب لذيزي درست ميكند.

«شیطان دشمن خدا و پیشوای متعصبها و سر سلسله متکبران است که اساس عصبیت را بنا  نهاده و بر لباس کبریائی و عظمت با خداوند در افتاده است.22»  آنچه روشن است، اشتهاي سيري ناپذيري شيطان براي به دست گرفتن تمام مناسبتهاي دنيا ميباشد، يعني اگر اين گونه فرض كنيم كه با يك بار كوتاه آمدن در برابر شيطان او دست از سرمان خواهد برداشت اين فكر خام و ابلهانه اي خواهد بود، وكسي كه به اولين فريب اين دشمن مكار لبيك گفت، بايد تا آخر كار كه ايستادن در برابر خداوند و دشمني با اوليا او است، پيش رود. 

امیرالمومنین علی (علیه السلام) در خطبه  قاصعه،  به انسانها  نسبت به دشمنی های شيطان هشدار می دهد و می‌فرمایند:

«ای بندگان خدا از دشمنی با خدا پرهیز کنید،مبادا شما را به بیماری خود مبتلاء سازد و با ندای خود شما را به حرکت در آورد و با لشکرهای پیاده  و سواره خود برشما بتازد وبه جان خودم  سوگند که  شیطان تیر خطر  ناکی را برای شکار شما در چلّه کمان گذاشته و تا حَدِّ توان کشیده وتا نزدیکترین مکان شما را هدف قرار داده است و خطاب به خداوند گفته است:«پرودگارا به سبب آنکه مرا دور کردی،دنیا را در چمهایشان (منظور انسانها هستند) جلوه می دهم و همه را گمراه خواهم کرد.23» از اين جمله بايد فهميد شيطان به اين علت با انسانها دشمني دارد كه خداوند را ميخواهد مغلوب خود كند، تا خداوند انسان را ديگر خليفه خود بر رويه زمين نداند واز تصميم خود كه انسان را بر عالميان فضيلت داده نظرش عوض شود و خداوند اين مقام را به شيطان دهد. واقعا انسان چقدر بايد قدر ناشناس باشد ،كه شيطان كه  دشمن خوني با او دارد را دوست و خداوند  مهربان تر از مادر را رها كند.آيا دشمني از اين بالا تر در نظر ميتوان آورد؟

امیرالمومنین علی علیه السلام انسان ها را از به دام افتادن شیطان آگاه فرموده اند،امّا انسانهای زیادی از آن عبرت نگرفته وبه آن توجه نکردند.آنجا که در وصف افرادی که در دام شیطان افتاده وشیطان،بزرگترین دشمن انسانها،بر آنان تسلط پیدا کرده و توسط آنان بر علیه حق وخداوند،خواسته های خویش را به پیش می برد،آنجا که حضرت می فرماید:

«افراد سرکش شما، تسلیم شیطان شدند وطمع ورزی او در شما کارگر افتاد و این حقیقت بر همه آشکار گردید و حکومت شیطان بر شما استوار شد و با لشکر خویش به شما یورش برد و شما را به ذلّت سقوط کشاند و شما را و به مَرز کشتار و خونریزی کشاند و شما را  به فرو کردن نیزه ها در چشمها،بریدن گلو ها،کوبیدن مغزها پایمال کرد، تا شما را به سوی آتشی بکشاند که  از پیش مُهَیّا کردید. پس شیطان زیباترین و آتش افروز ترین فرد،برای دنیای شماست. شیطان از کسانی که دشمن سر سخت شما هستند وبرای درهم شکستنتان کمر بسته اند،خطرناک تر است.مردم آتش خشم خود را برضدشيطان  بکار گیرید و ارتباط خود را با او قطع کنید.24»

آنان که شیطان را برای خود دوست گرفتند و به سمت او رفتند در حقیقت،وسیله و ابزاری برای او شدند.حضرت(ع) در خطبه ای، پیروان  شیطان را اینگونه وصف می کنند:

«منحرفان شیطان را معیار کار خود گرفتند و شیطان نیز آنها را دام خود قرار داد و در دلهای آنان تخم گذارد،وجوجه های خود را در دامنشان پرورش داد. با چشمهای آنان مینگریست،و با زبانهای آنان سخن می گفت،پس با یاری آنان بر مرکب گمراهی سوار شد و کردار های زشت را در نظر شان زیبا جلوه داد، مانند رفتار کسی که نشان می داد که در حکومت شیطان شریک است وبا زبان شیطان،سخن باطل می گوید.25»
در ویژگی یاران و یاوران شیطان که لشکریان شیطان شده و مانند او عمل می کنند،حضرت می فرمایند:

«...سخن می گویند،امّا به اشباه و تردید می اندازند،توصیف می کنند،امّا فریب می دهند،در آغاز راه را آسان وسپس در تگنا ها به بن بست میکشند.آنها یاوران شیطانند وزبانه های آتشی جهنم می باشند.26»

آنچه از جملات اميرالمومنين علي عليه السلام به صورت كلي برداشت ميشود ،اين است كه شيطان ملعون در پي اين است،ابتدا براي خود نيرو گرفته، بعد سازماندهي و كادر سازي كرده ودر آخر تمدني بزرگ در طول تمدن الهي كه همان تمدن اسلامي ميباشد، در تاريخ بشريت به پا دارد. نكته قابل توجه اين است كه شيطان در عصر حاضر هدف خود را از طريق تمدن سازي غير اسلامي كه در اين عصر بهترين نمونه تمدن غرب است ،پيش ميبرد. 

3-دشمن به مانند یک فرد:

در اینگونه از دشمنی ها، دشمن یک فرد فرض شده است. کسی که، در به هلاکت انداختن و نابود کردن انسان حریص است ودائماً انسان را ازرسیدن به سعادت وپلّه های ترقی باز می دارد،وازهیچگونه کوتاهی در برابر انسان باز نمی ایستد. دشمن،با تمام قوا در برابر انسان (خليف الهي )دست به کار شده و انسان را به سوی نابوی می‌کشاند.

امیرالمومنین علی (علیه السلام)  در ویژگی دشمنان خدا و انسان اینگونه سخن می گوید:

«مردمی کور دل،گوشهایشان در شنیدن حق ناشنوا ودیدهایشان نابینا،که حق را از راه باطل می جویند وبنده را در نا فرمانی از خدا،فرمان می برند،(دشمنان)دین خود را به دنیا می فروشند... .27»

حضرت (ع) درباره  دشمنان ایگونه فرموده اند:

«آنان شیطان را معیار خود قرار داده اند و شیطان آنها را در دام  خود قرار داد و شیطان درد دلهای (این افراد دشمن) تخم گزارده وجوجه های خود را در دامنشان پرورش داد،پس شیطان با چشم آنان را می نگریست،وبا زبان های آنان سخن می گفت... .28»

حضرت در خطاب به محمد بن حنفیه در جنگ با دشمنان ایگونه می‌فرمایند:

«اگر کوهها از جای کنده شوند تو ثابت و استوار باش ...به صفوف پایانی دشمن بنگر،از فراوانی دشمن چشم بپوش،و بدان  که پیروزی از سوی خدای سبحان است.29 »

«دشمن ترین انسانها نزد خداوند دو نفرند،مردی که خدا او به حال خود گذارده،و از راه راست دور افتاده،دل شیفته بدعت است و مردم را گمراه کرده و وبه فتنه انگیزی می کشاند...(ونفر دوم)مردی که مجهولاتی به هم بافته ودر میان انسان های نادان اُمّت جایگاهی پیدا کرده است... .30»

امیرالمومنین علی علیه السلام خطاب به مسلمانان و دشمنی کردن با یکدیگر اینگونه می فرمایند:

«با یکدیگر دشمنی و کینه دوزی نداشته باشید که نابود کننده هر چیز است... .31»

حضرت امير علیه السلام ، در خبر غیبی این‌گونه می‌فرمایند: «در آخر الزمان؛ فرزند با پدر دشمنی می ورزد و باران خنک کننده، گرمی وسوزش آورد، پست فطرتانی(دشمنان) همه جا پُر شوند ونیکان و بزرگواران کمیاب می شوند، مردم آن روزگار چون گرگان و پادشاهان چون درندگان هستند و تهی دستان طعمه آنان ومستمندان چون مردگان خواهند بود،راستی از میانشان رخت بر می بندد و دروغ فراوان می شود وبا زبان تظاهر به دوستی دارند امّا در دل(با یکدیگر)دشمن هستند.به گناه افتخار میکنند واز پاکدامنی به شگرف می آیند واسلام را چون پوستین واژگون می پوشند.32 »

امیرالمومین علی (علیه السلام)، خطاب به یاران خود می فرماید،که من از دشمنان خود به صورت لحظه به لحظه آگاهم و آگاهی می یابم: «به خدا؛  ازآگاهی لازم(نسبت به دشمن)برخوردارم قافلگیر نمیشوم  که دشمنان مرا ناگهانی محاصره کنند وبا نیرنگ ناگهانی دستگیرم نمایند... .33»

بسیاری از دشمنان فردی انسان در نهج البلاغه با صفت منافق و منافقان شناخته می شوند،آنان که انسان را گمراه می کنند،آنان که از رسیدن انسان به سعادت ناراحت می شوند،آنان که از لغزش انسان خوشحال می شوند.

دشمني فردي اگرچه ميتواند نشان دهنده تقابل دو نياز به ظاهر كم ارزش وبي اهميت باشد، ولي  با كمي تدبر و تعمل به اين نتيجه خواهيم رسيد كه، درپس وراع اين خواسته ها، دو نوع ايدولوژي و دو نوع از جهان بيني وتمدن خواهي و سازي خفته است،يكي براي نفس وشيطان وديگري براي اسلام و خدا ميباشد، كه هر يك براساس عقبه فكري خود پيش مي‌روند.

(سیمای منافقان)«آنان گمراه وگمراه کنندگانند،خطا کار را به خطا تشویق می کنند... .34 »

«منافقان(دشمنانی)که تظاهر به اسلام می کنند ونقاب اسلام به چهره دارند،نه ازگناه می ترسند و نه از آن دوری می جویند.35»

یکی از بزرگرین دشمنان انسان و حتی انسانها، که در نهج البلاغه از او بسیار به نفرت یاد شده است  و او را نماد بزرگترین فرد و دشمن انسانها دانسته شده است، معاویه ابن ابی سفیان ملعون است.امیرالمومنین علی علیه السلام،در نامه ای به این فرد پَست و پلید، که باعث هلاکت و گمراهی شمار زیادی از انسان  عصر خود شد و بسياري را به گمراهي كشاند و پايه هايه ظلم وفسادي را در طول تاريخ بنا نهاد  است،به او اینگونه می فرمایند:
«ای معاویه!گروه بسیار زیادی از زن و  مردم را به هلاکت کشاندی وبا گمراهی خود‌،فریبشان دادی و در موج سر کشی دریای جهالت خود  غرقشان کردی که تاریکی ها آنان را فرا گرفت و در امواج انواع  شبهات غوطه ور گردیدند و از راه حق به بی راهه افتادند و به دوران جاهلیت گذشتگانشان روی آوردند و به ویژگی های جاهلی خاندانشان نازیدند وجز اندکی از آگاهان (انسان آگاه)که مسیر خود را تغییر دادند وپس از آنکه تو را شناختند از تو جدا شدند و از یاری کردن تو به سوی خدا گریختند. زیرا تو آنان را به کار دشواری  واداشتی و از راه راست منحرفشان ساختی.ای معاویه!در کار های خود از خدا بترس و اختیارت را از کف شیطان درآور،که دنیا از تو بریده وآخرت به تو نزدیک شده است. 36»

برخی نکاتی که از این نامه می‌توان برداشت کرد:

1- گاهی می‌شود یک انسان، انسان‌های بیشماری را گمراه کند وپايه ظلم را در جغرافياي انساني و تاريخ بشري بنا كند.

2- این افراد در دریای جهالت غرق هستند، و دیگران را نیز در این دریا غرق می کنند (حتیٰ بدون اینکه دیگران بدانند یا بخواهند.) و بايد براي اين تفكرات خطرناك برنامه هاي داشت و از آنها غافل نبود.

3- ممکن است فردی در میان دشمنان باشد امّا بعد از اینکه آگاهی کامل نسبت به حق پیدا کرد از آن جدا شده و به سمت حق بیایند،که باید این افراد را جذب کرد.

4- این نوع از انسان ها مانند معاويه در تمام اعصار در تاریخ وجود داشته اند،به عبارتی دیگر حضرت شخص معاویه را مورد خطاب قرار نداده است، بلکه یک شان از باطل و باطل گرا  را که در تمام تاریخ می تواند باشد را مورد خطاب قرار می دهند.

5- نکته بسیار مهمی که تعجب انسان را برمی‌انگیزد و انسان را به شگفتی  ودار می‌کند این است که امیرالمومنین علی (علیه السلام) با تمام پلیدی و خباثتی که از معاویه سراغ دارد باز از نصیحت و هدایت او ناامید نشده و او را به سمت خداوند دعوت می کند. شيعيان آن حضرت بايد اين رفتار را نصب العين خود قرار دهند و حتي در سخت‌ترين شرايط وپست‌ترين افراد نااميد نشوند.

××××

تا به اکنون آنچه از دشمن ودشمن‌شناسی گفته شد ،مربوط به شخص و اشخاص بوده،آنچه مربوط به خود انسان چه از بُعد درونی و چه از  بُعد بیرون دشمن شناسي انسان را شامل می شد، براي ساخت يك تمدن بزرگ بايد از درون مسلمين و جامعه هاي كوچك مسلمين كه همان روستاها و شهرهايشان ميباشد شروع كرد،ومديريت دوستي را گستراند با مديريت انسانها و منابع ميتوان به اين هدف بزرگ ،يعني تمدن سازي اسلام جهاني است ،با گام هاي استوار و خالي از خصومت مسلمين،  رسيد. اگر افرادي در اين پارادايم الفت و دوستي اسلامي نخواستند جاي بگيرند ،آنچه كه وظيفيه مان(صف بندي وقتال) است، عمل كنيم.

امّا در آخرین مورد از دشمن ودشمن شناسی،به دشمن اجتماعی که بر علیه انسان ها و مسلمین است، ونمود بيروني بيشتري دارد و در تمدن سازيها به اين دشمن بيشتر بها داده و توجه شده است،  خواهیم پرداخت.

4-دشمني با بشريت(دشمن اجتماعی انسانها):

این نوع از دشمنی برای عموم انسان‌هاست. برای عموم افراد و جامعه، برعلیه حکومت و حاکمیت انسان‌ها مي‌باشد،كه در مسير برنامه‌اي است كه خداوند براي  رسيدن به سعادت طراحي كرده است. دشمن در بُعد اجتماعی، این گونه است که انسان‌ها را از ارزش های اصلی و الهی باز می دارند و بدانچه  که  به نفع نفس خود است می کشاند و شيطان مديريت اين پُروسه عظيم را بر عهده گرفته است و از ستون‌هاي پنجم كه همان منافقان و سست عنصران مي‌باشند، كمال استفاده را بهره‌برداري مي‌كند. نكته مهم حركت خزنده و به دور از چشم عمومي مردم در این وادی مي‌باشد که نیاز به هوشیاری وزیرکی مؤمنانه دارد.

مسخ ارزشها در زمان بر پائی حاکميت دشمنان در جامعه:

به عنوان نمونه حضرت امیر (علیه السلام) مي‌فرمايند:

«پس در آن هنگام که امویان (با نگاه كلان منظور دشمنان بشريت مي‌باشند كه در برهه‌اي از زمان با نيرنگ و فريب توانستند حكومت را از ولي خدا خارج كنند) بر شما تسلط یابند، باطل برجای خود استوار گردد و جهل نادانی بر مرکب ها سوار و طاغوت زمانه عظمت یافته و دعوت کنندگان به حق اندک و بی مشتری خواهند شد. روزگار چونان درنده خطر ناکی حمله ور شده وباطل پس از مدت ها سکوت، نعره می کشد. مردم در شکستن قوانین خدا دست در دست هم می گذارند و در جداشدن از دین، متحد می شوند ودر دروغ‌پردازی با هم دوست و در راست‌گوئی دشمن یکدیگرند و چون چنین روزگاری می رسد، فرزند با پدردشمنی ورزد... پست فطرتان همه جا را پر می کنند، نیکان و بزگوارن کمیاب می شوند. مردم آن روزگاران چون گرگان و پادشاهان چون درندگانند. تهی دستان چون طعمه ی آنان و مستمندان چونان مردگان خواهند بود.راستی از میانشان رخت بر بسته و دروغ  فراوان می شود.37»

اگر دشمنان بتوانند مسلمانان را مغلوب خود کنند،آنچه را که از ارزش های الهی است را نابود وآنچه را که  از روی هوای  نفس که شیطان به آنها القاء کرده است را بر مسلمین روا می دارند،و سلب ارزش های الهی خواهند کرد،بهترين شاهد براي اين ادعا تاريخ ميباشد ،چه تاريخ اسلام و چه تاريخ اقوام و ملل ديگر كه با مطالعه كتب تاريخي ميبينيم كه مردمان مظلوم چگونه در زير ستم ظالمان اسير و گرفتار شده بودند.

انسان ها گاهی به خاطر ایمان آوردن به خداوند و کافر شدن، در درونشان دشمنی ایجاد می شود، که نمود این دشمنی ها  در سطح وسیع، یعنی در جامعه خود را نشان می دهد:در نامه ای به معاویه ، این مرد الهی (علیه السلام)  چنین می نویسند: «...امّا دیروز میان ما و شما بدان جهت جدایی افتاد که ما ایمان آوردیم و شما کافر شدید،و امروز ما، در اسلام استوار ماندیم و شما آزمایش شدید.38»

حضرت نسبت به دشمنان اسلام این‌گونه جواب  قاطع می دهند: «...(ای معاویه)که با گروهی از مهاجران وانصار به نبرد من در می‌آیی (یعنی هجرت می کنی)هجرت تو از روزی که برادرت(یزید ابن ابو سفیان)در فتح مکه اسیر شد، پایان یافت، پس اگردر ملاقات با من شتاب داری دست نگه دار،زیرا من به دیدار تو بیایم سزاوار تر است،که خداوند مرا به سوی تو فرستاده تا از تو انتقام گیرم... .39»

اين عبارت نشان دهنده تفكر جهادي كه در دين اسلام ناب است،ميباشد. اين چنين جملاتي نشان دهنده خط اسلام شيعي، در زمان عصر غيبت امام زمان عجل الله تعالي فرجه الشريف است كه ميگويد بايد با مستكبران جهاني وصهيونيسم بين المللي تا به سر حد جان دادن پيش رفت،و چاره اي وجود ندارد.حضرت علی علیه اسلام در اینجا بحث قتال با دشمن را مطرح کرده،آنجایی که به غیر از جنگ چاره ای دیگر نیست،لذا مسلمین را به این امر بزرگ (جهاد اکبر)خوانده است:
«لشکر انبوهی از مسلمانان را به سوی او(بسرابن ارطاه)فرستادم،هنگامی که این خبر به او رسید،دامن خود را بر چید و فرار کرد... .41»

حضرت علی (علیه السلام) در جایی که از او درباره چگونگی رفتار با دشمنان اجتماعی مسلمین از او پرسیده شد این‌گونه فرمودند: «امّا آنچه را درباره ی تداوم جنگ پرسیدی و رأی مرا خواستی بدان،همانا رأی من پیکار با دشمنان پیمان شکنی است،با آنگاه که خدا را ملاقات کنم.41 »

حضرت علی (علیه السلام) در عهد نامه ای که به مالک اشتر نوشته است،روش برخورد با دشمن اجتماعی را اینگونه بیان می‌کنند: «هرگز  پیشنهاد صلح دشمن را که خشنودی خدا در آن است، رَدّ مکن،که آسایش رزمندگان و آرامش فکر تو و امنیت کشور در صلح تأمین می گردد. « لکن زنهار!از دشمن خود بعد از آشتی کردن، زیرا  گاهی دشمن نزدیک می شود تا غافلگیر کند، پس دور اندیش باش و حسن ظنّ خود را (به دشمن) متهم کن. حال اگر پیمانی میان تو و دشمن منعقد گردید یا در پناه خود او را امان دادی،به عهد خویش وفا دار باش و بر آنچه بر عهده گرفتی امانت دار باش وجان خود را،سپس پیمان خود گردان، زیرا هیچکس از واجبات الهی همانند وفای عهد نیست،که همه مردم جهان با تمام اختلافی که در افکار و تمایلات با هم دارند،درآن اتفاق نظر دارند.42»

اين نكته نبايد مورد غفلت واقع شود كه جنگ هر عصري مختص زمان خود ميباشد گاهي دشمن با تيغ، تير، توپ، تانك، تفنك و غيره به جنگ مي‌آيد(جنگ سخت) وگاهي با مُد، فيلم، سايت، بازي‌هاي رايانه‌اي و غيره(جنگ نرم). با اين تقسيم بندي، هر جنگي نيازمند مجاهد خاص خود مي‌باشد. عصري كه ما در آن قرار داريم عصري است كه دشمنان  از طريق جنگ و تهاجم نوع دوم(جنگ نرم) دست به تخريب تمدن اسلامي و ساخت تمدن مطلوب خود(تمدن غرب) زده است. 

سستی مردم در دشمن شناسی و شماتت مولا (علیه السلام)

حضرت علی علیه السلام در زمان حمله دشمنان (سربازان معاویه) به شهری از دیار اسلامی(شهر الانبار در كشور عراق) به مسلمانان  این‌گونه می‌فرمایند و آنان را در برابر دشمن اجتماعی و برخورد اجتماعی و برخورد نظامی آنان آماده می‌کنند: «آگاه باشید!(ای مسلمانان!) من شب و روز، پنهان و آشکار،شما را به پیکار با شامیان (دشمن تمدن اصيل اسلامي در قديم) دعوت کردم و گفتم پیش از آنکه آنان  با شما بجنگند، با آنان نبرد کنید. به خدا سوگند! هر ملتی که درون خانه خود مورد هجوم قرار گیرد، ذلیل خواهد شد؛ امّا شما سُستی به خرج داده و خواری ذلت را پذیرفتید، تا آنجا که پی درپی به شما حمله کرده و سرزمین های شما را تصرف کردند....43»

شاید مفهوم اين جمله در مقياس جنگ با دشمن بيروني وتمدني امروز اين باشد كه اي مسلمين عصر تكنولوژي و ارتباطات! وقتي كه مي‌بينيد  دشمنان از طرق مختلف، دست به هجوم و هجمه عليه ارزش‌هاي اصيل اسلامي مي‌زنند و تمام ضد ارزشها را كه برخواسته تمايلات نفساني و شهواني است را در قالب‌هاي زيبا و پشت نقاب انسان‌دوستي با دست‌هاي چدني و آهنین -كه بر رويه آن دستكش مخملي پوشيده اند- به مردمان جهان با منت گذاري غالب مي‌كنند، شما را به خدا كاري كنيد! دشمن از مرزها عبور كرده وارد شهر و خانه هاي مسلمين شده، و نه تنها  گاه كسي نيست كه در برابرشان بايستد، بلكه دشمن از طريق نيرنگ‌ها و فريب‌هاي شيطاني آنها را با خود همراه كرده است. از طريق شبكه‌هاي ماهواره اي، موبایل، شبکه‌های اجتماعی، بازيهاي رايانه‌اي، اسباب بازي، سايت‌هاي خبري، فیلم‌های سینمایی، مجلات، روزنامه‌ها،كتب، برگزاري ميتينگ‌ها و هزاران نوع ديگر... دست به تسخير سنگر به سنگر مسلمانان (به خصوص شيعيان) شده است.

امیر المومنین علی (علیه السلام) در اینگونه از  جملات پیرامون دشمن اجتماعی و بیرون همه مسلمین، بهترین و موثر ترین کار را بعد از به هوش بودن، جنگ و از میان برداشتی دشمنان دانسته است، زیرا اگر این گروه از دشمنان مهار نشوند، دست به فساد و تباهی در هر گوشه و کنار خواهد زد و اينجا فرزندان مجاهد مسلمانان در برابر هر دشمني سينه سپر كرده واز هيچ گونه تحديدي حراس ندارند، اگر چه دشمن صاحب بزرگترين شبكه هاي خبري ،شبكه هاي اينترنتي و نفوذ بين المللي باشد  و مسلمانها را در دنيا به اسم تروريسم تبليغ كرده باشند،آنها دست از باورشان برنخواهند داشت.

اين است دشمن شناسي‌اي كه مولا، اميرالمومنين (عليه السلام) به شيعيان خود بعد از قرنها وگذشت اعصاري با اين كه دست عموم شيعيان از دامان حضرت كوتاه است، مي آموزد، تا شيعيان نسبت به دشمنان آگاه بوده وگول ظاهر را نخورند و اين از عظمت مولايمان است كه دست شيعيان را رها نكرده‌اند، تا درظلمات تاريخ ودوران‌ها به انحراف و شكست از دشمنان مواجهه شوند و با خواندن اين جملات گويا در كنار اميرالمومنين (عليه السلام) در ميدان نبرد دشمنان در ميدان جنگ تاريخي حق و بطل ايستاده ودر حالت آماده باش و جنگ هستيم.دشمناني كه شبانه روز و در تمام احوالات منتظر ضربه زدن به انسان و انسانيت هستند. 44  

به اميد روزي كه تمام دشمن مسلمين واسلام نابود شوند وآن روز را خداوند در همين نزديكي به مؤمنين بشارت داده است. والحمدلله رب العالمین


منابع و مآخذ
1- نهج البلاغه خطبه،176
2- همان،همان                                                                         
3- همان،همان                                                                         
4- همان،همان
5- حکمتها،359
6- نامه ها،69
7- خطبه ها،75
8- خطبه ها،237  
9- همان،193
10- خطبه ها،162
11- نامه ها،56                                                                     
12- سوره مبارکه(صاد)،آیه82
13-خطبه ها،1
14- همان،همان،83
15- همان،همان،65
16- خطبه ها،22
17- همان،138
18- همان،144
19- همان،147
20- همان،151
21- همان،همان
22ـ همان،192
23-همان،همان
24-همان،همان
25- خطبه ها،7
26- همان،194
27- نامه ها،33
28- خطبه ها،8
29- همان،11
30- همان،17
31- همان،86
32- همان،108
33- همان،6
34- همان،194
35- همان،210
36- نامه ها،32
37- خطبه ها،109
38- نامه ها،63
39- نامه ها،63
40- نامه ها،36
41- همان،همان
42-نامه ها،53
43-خطبه،27
44-اين نوع نگرش كه حق وباطل در طول تاريخ از ابتدا خلقت تا قيامت وجود دارد و باهم ديگر در حال جنگ هستند را در مباحثي مانند فلسفه تاريخ بايد جستجو كرد،براي مطالعه بيشتر رجوع به مقدمه كتاب فلسفه تاريخ،از استاد شهيد مرتضي مطهري(ره)

ارسال کردن دیدگاه جدید

محتویات این فیلد به صورت شخصی نگهداری می شود و در محلی از سایت نمایش داده نمی شود.

اطلاعات بیشتر در مورد قالب های ورودی