تحلیل استراتژیک بصیرت2: رهبر ما "فهمیده" است نه هاشمی

♦ مقدمه؛ پیشتر گفتیم که انسان/جامعه دارای یک عمق استراتژیک (عقل/ولیّ‌امر) می‌باشند، و اینکه بزرگی سطوح "بدن، ذهن و قلب" ملاک بزرگی عقل نیست. بیشتر بزرگان ما که در فتنه جمل، ساکت یا طلحه یا زبیر بوده‌اند؛حوزه "بدن و رفتار" یا حوزه "ذهن و افکار" و یا حوزه "قلب و معنویت"شان بزرگ است، اما لزوما عمق استراتژیک و عقل‌شان بزرگ نیست. چون فقط هنگامی که " قلب و ذهن و بدن"مان در راستای وظیفه شناسی و عمل به وظیفه بالانس شوند، عقل‌مان بزرگ است. تحلیل بصیرت 1

♦ بزرگی به عقل است یا ذهن و قلب و بدن؟ بزرگی نائب امام زمان، نسبت به آیات الله وحید خراسانی، جوادی آملی یا شبیری زنجانی و ...، در بزرگتر بودن سطح ذهن ایشان، آن هم در حوزه سنتی فقه فردی، نیست، بلکه مربوط به عظمت علم و عمل مفید ایشان در تمام ابعاد دین و در راستای عبودیت است. در حالی‌که در داوری‌های مبتذل و مرسوم، برجستگی را به برجستگی قلبی، ذهنی و بدنی معنا می‌کنند؛ "و اعوذ بک من علم لاینفع" پروردگارا! علمی به من بده که مرا زیاد می‌کند نه قلب یا ذهن با بدنم را!

اینک سید علی خامنه‌ای (نفسی له الوقاء و الحماء) به شکلی متوازن، در حوزه‌های بدن، ذهن و قلب، وظیفه‌شناس‌ترین انسان غیر معصوم است. او نائب امام عصر و عمق استراتژیک جامعه بشری است. وقتی فراتر از رساله، رسالت نیابت عام امام زمان و خلیفة‌اللهی بر دوش ایشان می‌آید، مورد عنایت ویژه‌ای هم قرار می‌گیرند و در موقعیتی بین غیر معصوم و معصوم قرار می‌گیرند (در حقیقت معصوم علیه السلام، فراعمق استراتژیک و حیاتی جهان است و نائب خاص یا عام ایشان، عمق فوق استراتژیک جامعه است)؛ به گونه‌ای که حتی بسیاری از به اصطلاح بزرگان دینی و دنیایی، حتی توان شاگردی او را هم ندارند! چون توان و لیاقت شاگردی استراتژیک، به میزان سنخیت عقل طرفین بستگی دارد نه هم‌آستانگی قلبی یا ذهنی یا بدنی. بنابراین خیلی از به اصطلاح بزرگان توان درک حرف‌های نائب امام عصر را ندارند و ساکت و ساقطند! مگر در زما انقلاب، جمع حیرت‌اوری از به اصطلاح علما و فقها و مفسرین و فلاسفه از مردم عادی جانماندند؟ سلام خدا بر خامنه‌ای، زعیم اسلام در عهد ظهور صغرا، آیا "سفیر" امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف را می‌شنویم؟ تا برای مسلم، کوفی باشیم یا کافی!

انسان شناسی و جامعه شناسی استراتژیک /1 دوران طاغوت

♦ خطای استراتژیک: یکی از بزرگترین خطاهای استراتژیک صدا و سیما و حوزه و دانشگاه این بوده است که کسانی را به خاطر کرامت بدنی، کرامت ذهنی و یا کرامت قلبی، بزرگ کرده‌اند، در حالی‌که بزرگی به کرامت عقلی و عبودیت است نه عبادت یا ریاضت ذهنی یا قلبی یا ورزش و بازیگری.

اگر می گوییم آیت الله جوادی و علامه طباطبایی1 بزرگند؛ و بعد در تبیین بزرگی‌شان، بزرگی سطح ذهن و کرامت تفسیری و فلسفی‌شان را دلیل آوردیم، به خطا رفته‌ایم. اگر می‌گوییم آیت الله بهجت رحمة الله علیه بزرگ بود و در تبین بزرگیش، بزرگی و کرامت قلبیش را دلیل آوردیم به خطا رفته ایم، اگر احمدی‌نژاد را بزرگ دانستیم و دلیل آن را خدمات و کرامت وی در حوزه بدن و جسد جامعه دانستیم، دچار اشتباه استراتژیک شده‌ایم. اگر مطهری و مصباح را "فهمیده" دانستیم و دلیل آن را، ضریب وظیفه‌شناسی و عمل به وظیفه‌شان دانستیم درست فهمیده‌ایم. از نظر امام علی علیه السلام هیچکدام از کسانی که دارای کرامت در امور مربوط به بدن یا ذهن یا قلب هستند، عالم نیستند، عالم کسی است که عبودیتش (وظیفه‌شناسی و عمل به وظیفه) بیشتر باشد: ثمرة العلم، العبودیة.

♦ بزرگترین عامل بصیرت‌سوز و فتنه‌سازی: گفتیم که بصیرت یعنی علم به وظیفه به قصد عمل به آن، و از آنجا که دانستن تمام حقایق و واقعیات برای همه ممکن نیست، رجوع به خبره و معلم یک اصل اجتناب‌ناپذیر است؛ اگر معلم جامعه‌ای "حقیقتا" عالم باشد، جامعه رشد و عقلانیت پیدا می‌کند. بزرگترین عامل فتنه‌سازی، تحریف "مفهوم عالم" است، به گونه‌ای که بر صائتان و صامتان ساقط، صدق کند. اگر کسی را که عمق استراتژیک کمی دارد عالم خواندیم و چهره و شهره‌اش کردیم، فردا چوب سخن یا سکوت جاهلانه‌اش را امام زمان و مستضعفین منتظرش می‌خوریم. مهمترین کیاست این است که ما هر کسی را جزو "خواص حق" معرفی نکنیم، الان جمع قابل ملاحظه‌ای از خواص حوزوی و دانشگاهی ما، عوامند. یادمان باشد که بزرگترین ظلم، برآشفتگی ما از نقد شدن یک غیرعالمی است که عالم خوانده شده‌است و افشا نکردن کم عقلی خواصی که خاصیتی برای ظهور ندارند. هر کس در فتنه جمل جمهوری گل محمدی، در رکاب مولایش بود، عالم است هر چند بی‌"سواد" باشد و هرکس نبود، جاهل است هرچند مفسر قرآن و حدیث و فقیه و فیلسوف باشد؛ آماس سطوح بدنی و ذهنی و قلبی، تعیین‌کننده ضریب دانایی نیست! نییست! نیست!

انسان شناسی و جامعه شناسی استراتژیک/2؛ دوران حاکمیت مسلمانان

♦ جامعه‌شناسی استراتژیک: در جامعه شناسی استراتژیک، جامعه آرمانی آن است که افراد و گروه‌ها، بصیر و عاقل باشند و نهادها و مجموعه‌های سازنده جامعه، تحت فرمان عقل جامعه (ولیّ‌امر) حرکت کنند، جمعی جسد جامعه و امور مرتبط را به‌سامان کنند، گروهی در نقش ذهن جامه باشند و گروهی کار قلب جامعه را سامان بخشند، و البته همگی از سر تقسیم کار و وظیفه شناسی و براساس یک نظام ارگانیک و آگاهانه حرکت کنند.

برای چنین جامعه‌ای، به رسمیت شناختن ولیّ‌امر (عقل جامعه) مهمترین مساله است (بُنی الاسلام علی خمس ... و ما نودی بشیء مثل ما نودی بالولایة) پس از آن هر کدام از اجزاء جامعه بنا به ظرفیت‌شان به دو نوع شناخت نیاز دارند، یکی شناخت حقیقت‌ها و دیگری شناخت واقعیت‌ها؛ تا بتوانند وضعیت واقعی اکنون را با شیبی مناسب، به سمت وضعیت مطلوب حقیقی حرکت دهند. متاسفانه بسیاری از کسانی که در حوزه قلب و ذهن و بدن گنده هستند، شناخت متوازنی از واقعیت و حقیقت ندارند. اینجاست که عارف و عالم و عامل ناآگاه به زمان، زمینگیر می‌شود، چرا سرنوشت انبوهی از فقهای تاریخ اسلام به "توابین" گره خورده است؟ آنها که نتوانستند، عاشورایی شوند!

انسان شناسی و جامعه شناسی استراتزیک/ 3؛ دوره دولت اسلامی

♦ جامعه‌شناسی استراتژیک ایران: قوم موعود (پارسیان پارسا) تنها‌‌‌‌‌‌‌مردمی هستند که از ضریب عقلانت و بصیرت بالا برخوردارند و لایق شاگردی نائب امام زمان در ظهور صغرا و شاگری مستقیم امام زمان در ظهور کبرایند، اینان بسیار پیشرفته‌تر از به اصطلاح نخبگان و احزاب (منظور بدنه نخبگان است) حرکت می‌کنند و تنها مردمسالاری حقیقی تمام تاریخ آفرینش را به اجرا درآمده‌اند و برعکس تصور همگان، نخبگان و احزاب را طوعا او کرها به دنبال خود می‌کشند، اینان بزرگترین مردم تاریخ آفریش و شاگردان نواب و خمینی و خامنه‌ای‌اند.

♦ نمودار مراحل تکامل استراتژیک جامعه/فرد اسلامی و جایگاه مردم ایران: بهترین حالت این است که تمام توانش قلبی، ذهنی و بدنی فرد/جامعه، به طور کامل بر فرمان عقل/ولیّ‌امر، منطبق شود:

نمودار 1: فرد/جامعه مسلمان، شبیه حالت قبل از انقلاب اسلامی که عقل فرد/جامعه تا حد زیادی مهجور بود.

نمودار 2 بعد از انقلاب و حکومت‌داری مسلمانان در ایران و قبل از شروع دولت اسلامی و حکومت اسلامی.

نمودار 3: دوران فعلی و شکل گیری حکومت اسلامی به جای حاکمان مسلمان. نمودار بعدی هم یک دایره بیش نیست و آن هم انطباق عقل/ولیّ‌امر و قلب و ذهن و بدن فرد/جامعه است.

--------------------------------------------------------------------------------------------

1. تحلیل شخصیت علامه طباطبایی، آیت الله العظمی بروجردی و آیت الله جوادی حفظه الله و حافظ، در شماره های بعدی .

ارسال کردن دیدگاه جدید

محتویات این فیلد به صورت شخصی نگهداری می شود و در محلی از سایت نمایش داده نمی شود.

اطلاعات بیشتر در مورد قالب های ورودی