نقد انیمیشن داستان اسباب بازی3
تب
یین: مقاله نقد انیمیشن داستان اسباب بازی3 توسط مرضیه آشناد و فائزه آشناد نوشته شده و در اختیار سایت تبیین قرار داده شده است.
مقدمه:
بر تحلیلگران جدی عرصه فیلم کودک و پویانمایی، پوشیده نیست که محصولات پرخرج هالیوودی، از اهداف و غایات اندیشورانه و ائدئولوژیک خالی نیستند و کشف ژرفساخت و مبانی و معانی سینمای کودک، بسی سختتر از سینمای بزرگسال است. اما تلاش تحلیلی و علمی در این عرصه، بیفایده نیست. پویانمایی «داستان اسباب بازی3» به وضوح، واجد موتیفها وبنمایهها و نشانهها و اساطیرِ سینمای یهودی- صهیونی، چون: دور شدنِ اجباری از خانه(سرزمین)، مظلومیت و تحقیر جمعی، شیطان شریر قدرتمند، خطر افتادن در کوره آتش و انهدام جمعی، کابوی منجی، روح اتحاد مظلومان، تقدیرگرایی الوهی و نجات متافیزیکی برای برگزیدگان، بازگشت دوباره به خانه پس از رنج بسیار، عزت نهایی و زندگی در بهشت زمینی میباشد. البته مشخصاست که این مطالب به صورت نرم و با ظرافتی کودکانه به تصویر درآمدهاند و اصلاً انتظار اینکه اثری غلوّآمیز چون «فهرست شیندلر» برای سنین کودک و نوجوان کار شود، انتظار بیمعنا و نابخردانه است و توان تحلیلگران در ارائه تحلیلی دقیق از معانی و مبانی انیمیشنها مبرّز میشود؛ پس نیاز به تاملیجدی در این انیمیشن دیده میشود.
از دیگر علل قلمی شدن این متن تحلیلی و نقادانه، تلاش بي وقفه يهوديان صهيونيست و دنيا طلبي باشد كه براي بسط و گسترش اعتقادات خود دست به اعمال زیادی از جمله توان کنترل ذهن و مهندسی ذهن اجتماعی می زنند. در اين ميان دنياي سينما به خصوص سينماي كودك، مورد توجه جدی آنها قرار گرفته است؛ خصوصا که به نوشته مورخ هالیوود نیل گابلر در «امپراتوری هالیوود» تقریبا تمام پایهگذاران و ادامهدهندگان اصلی شرکتهای اصلی هالیوود از یهودیان شرقی با مرامی سکولار ونزدیک به صهیونیسم میباشند. اثر مورد نظر ما در این نگاشته نیز، به نظر میرسد نزدیک به همین فضاست و نیاز به بازبینی و دقت فزونتری دارد.
روش ما در این نوشته، پدیدارشناسی اثر با توجه به نشانهشناسی سینمای یهودی-صهیونی آمریکا و توصیف دقیق بن مایهها و جنبههای اسطورهای وکشف موتیفها و عناصر تکرارشونده و بیانی فیلم وسپس تعمیق در این موراد ورسیدن به معانی ومبانی و عالم فیلم میباشد. این روش مبتنی بر شیوههای نوین استخراج معانی اثر هنری است.
خلاصه داستان:
«داستان اسباب بازي3» از آنجا شروع ميشود كه «وودي» كابوي قهرمان اين انيميشن، به كمك «بازلايتر» آدم آهني، يك بار ديگر جان بقيه اسباب بازي هاي بيگناه را از دست اسباب بازي هاي بدجنس وشرور نجات ميدهد. بعد از آن قصه به كودكي «اندي» برمي گردد و«اندي» هفت یا هشت ساله ساله را مي بينيم كه مشغول بازيهای كودكانه خويش است و به ياد داستان اسباب بازي هاي 1و2 مي افتيم. بعد از آن، با پيشروي فيلم، متوجه ميشويم اكنون در داستان اسباب بازي 3، ده سال از زمان كودكي «اندي» ميگذرد و او جواني 17ساله شده كه براي تحصيل در دانشگاه عازم شهرديگري است. اسباب بازيها كه از اين وضع ناراضي هستند، سعي ميكنند «اندي» را متقاعد كنند يكبار ديگر آنها را دوست بدارد و حتي با آنها بازي كند، اما در ادامه ميبينيم كه «اندي» آنها را نااميد کرده و حتي كاري ميكند كه اين توهّم در آنها ايجاد شود كه آنها آشغالهاي بي مصرفي هستند و او ديگر آنها را نميخواهد.
«اندي» مثل هميشه «وودي» را ازبين همه اسباب بازي ها انتخاب ميكند تا او را به كالج ببرد و اين باعث حسادت ديگر اسباب بازيها ميشود. «وودي» تلاش زیادی ميكند تا اين توهم را كه «اندي» بقيه اسباب بازي ها را دوست ندارد، ازبين ببرد؛ اما موفق نمیشود وهمه اسباببازي ها به طور اتفاقي راهي مهدكودكی ميشوند. در آنجا جدالي بين اسباب بازيها پيش ميآيد. «وودي» كه حاضر به ترك «اندي» نبود، به بقيه اصرار ميكند كه برگردند؛ اما آنها قبول نميكنند. اين ماجرا به آنجا ختم ميشود كه «وودي» خود به تنهايي قصد بازگشت به خانه «اندي» را ميكند واسباببازي هاي ديگر در مهد كودك ميمانند.
در مهدكودك، اسباب بازي ها تحت سلطه «لاتسو» خرس بدجنس و یاران شرورش قرار ميگيرند كه با فريب عروسكها آنها را به اتاق بازي كودكان خردسال مي برند در آنجا كودكان رفتارهاي خشني با اسباب بازيها داشته و به آنها آسيب ميرسانند. پس از مدتي آنها می فهمند فريب خوردهاند و او خرس مهربان گذشته نیست، او خشن ومستبد شدهاست وحتي با دست كاري كردن تنظيمات «باز» او را با بقيه دوستانش دشمن میکند. در آخر «لاتسو» در جواب اعتراض اسباببازيها به او، آنها را شكنجه و زنداني میکند.
«وودي» در راه بازگشت به خانه «اندي»، به دختر بچه اي به نام «باني» برخورد كرده و در اتاق او با عروسكهاي جديدي آشنا میشود. هر چند كه «وودي» نزد «باني» احساس رضايت ميكند واز بازيهاي كودكانه او خوشحال است؛ اما «اندي» و خانه اصلی خود را نمیتواند فراموش کند و تصميم میگیرد از اتاق «باني» هم فرار كند. اماهنگام فرار، عروسكهاي «باني» به او میگویند مهد كودك جاي بدي براي دوستانش است. «وودي» وقتي داستان «لاتسو» خرس عصباني و خشنِ مهدكودك را مي شنود، تصميم به بازگشت و نجات دوستانش ميگيرد. («لاتسو» خرس توت فرنگي و مهرباني بود كه صاحبش او را دوست مي داشت اما با رهاشدن وتنها ماندن از سوي صاحبش، آن قدرعصبانيمزاج شده كه فقط در فكر انتقام است.)
از طرفي عروسكها از طريق چشم راست خانم سيب زميني كه در خانه «اندي» جامانده است، متوجه ميشوند اندي قصد دورانداختن آنها را نداشته و هنوز هم دوستشان مي دارد. اسباب بازيها از كار خود پشيمان شده و منتظر نور اميدي ميشوند تا آنكه «وودي» به نزد آنها باز ميگردد و ابتدا با نقشه هوشمندانهاي «باز» را به حالت اول برميگرداند و سپس اسباببازيها را از مهد كودك فراري ميدهد، اما در انتهاي فرار، «لاتسو» آنها را گير مي اندازد و باعث مي شود كه هم خودش و هم تمامي اسباببازيها در سطل زباله بيفتند وبعد از آن در كارخانه بازيافت سرگردان شوند. درآنجا آنها چندبار تا مرز نابودي کامل و «سوختن دسته جمعی در کوره آتش» پيش میروند و حتي دوبار به خاطر نجات جان «لاتسو» نزديك است جان خود را از دست بدهند. نكته جالب فيلم، آخرين رهايي آنهاست كه همه اسباب بازي ها داخل كوره آشغالسوزي ميافتند و باز هم چهره خبيث «لاتسو» نمايان ميشود وآنها در كوره تنها ميمانند. تمام اميدها از آنان سلب میشود تا آنكه سه عروسك شبیه سياره پيتزا، با يك چنگک غولآسا به كمك آنها میآیند وآنها را از كوره نجات میدهند.
در پايان «لاتسو» به يک كاميون بسته میشود و با سرگرداني در كارخانه بازيافت به سزاي اعمالش میرسد و از طرف ديگر، اسباببازيها خود را به خانه «اندي» که همچون سرزمین مادریشان است، میرسانند. «وودي» كه حاضر نمیشود با «اندي» به كالج برود و دوستان خود را تنها بگذارد، يادداشتي براي «اندي» بر روي جعبه اسباببازيها میگذارد و از او میخواهد كه همه آنها را به «باني»، دختربچه مهرباني كه «وودي» يک بار تجربه در كنار او بودن را داشته است، بدهد. «وودي» خود را هم داخل جعبه میاندازد چرا كه نميخواهد از دوستانش جدا شود. «اندي» با شك وترديد زيادي خود را به خانه «باني» میرساند و ضمن معرفي اسباببازيهاي خود به «باني» تمام آنها حتي «وودي» را به او میدهد. «اندي» با دلتنگي عجيبي از اسباببازيهايش جدا می شود و آنها را به «باني» به عنوان نسل جدید حافظ جمع، میسپرد. حالا همه اسباب بازيها كنار هم، در خانه امن جديدی هستند، خانهای که قبلاً ساکنین عروسکی زیادی نداشتهاست.
تحلیل و نقد تکنیکی:
تاریخ و عوامل ساخت انیمشن: «داستان اسباب بازي1» كه در 22 نوامبر 1995م. به نمايش در آمد، بيانگر دستاوردهاي بيش از 9 سال خلّاقيت و تکنيک ميباشد. اين فيلم، تحسين فراوان بينندگان را به همراه داشت و پرفروشترين انیمیشن سال 1995 بود و 362 ميليون دلار فروش داشت. كارگردان «داستان اسباببازي» و معاون اجرايي بخش خلاقيت، «جان لستر/ John Lasseter» جايزه آكادمي دستاورد ويژه را براي رهبري الهام بخش گروه داستان اسباب بازي «پيكسار» كه به ساخت اولين فيلم بلند انيميشن كامپيوتري منجر شد، دريافت نمود. پيكسار پس از آن، «زندگي يك حشره»، «داستان اسباب بازي 2»، «شركت هیولا ها»، «يافتن نمو»، و «باور نكردني ها» را به بازار عرضه نموده است. اين شش اثر روي هم بيش از 3 ميليارد دلار در سراسر جهان فروش داشته است و«پيكسار» اكنون شش فيلم از پرفروشترين فيلمهاي تاريخ انيميشن را دارد.
میزان فروش ورکوردهای انیمیشن: «داستان اسباب بازي2» درهنگام نمايش، چندين ركورد نمايش در تعطيلات پايان هفته را در سراسر جهان شكست و برنده گلدن گلوب(Golden Globe / گوي طلايي) براي بهترين تصوير، موسيقي و داستان كمدي در سال 1999 شد. پيكسار در سال 2001، فيلم «شركت هيولاها» را كه برنده جايزه Academy Award شد، اكران نمود و فقط در 9 روز بيش از 100ميليون دلار در آمريکا فروش داشت كه بيشترين ميزان فروش در تاريخ انيميشن در آن زمان بود. درآمد 6/62 ميليون دلاري اولين تعطلات پايان هفته فيلم شركت هيولاها، بيشترين ميزان فروش در سه روز اول براي يك فيلم انميشن، بيشترين ميزان فروش در سه روز اول در تاريخ استوديوهاي «والت ديزني»، بيشترين ميزان فروش درسه روز اول در تاريخ استوديوهاي انيميشن «پيكسار» و ششمين ميزان فروش براي روزهاي اول در تاريخ صنعت انيميشن بود.
شركت هيولا ها اين ركورد را تا اكران فيلم «يافتن نمو» حفظ كرد. در 30 مي سال 2003، «پيكسار» فيلم «يافتن نمو» را اكران كرد كه تمامي ركوردهاي فروش فيلم «شركت هيولاها» در فروش اولين تعطيلات آخر هفته را که 18 ماه قبل از آن شكسته شده بود، دوباره شكست. «يافتن نمو»، 865 ميليون دلار فروش جهاني داشت و برنده جايزه Academy Award براي بهترين فيلم بلند انيمشن شد. «داستان اسباب بازی3» یک پویانمایی سه بعدی در سال ۲۰۱۰ است، که توسط استودیو انیمیشن «پیکسار» ساخته و به وسیله «والت دیزنی» منتشر شد و در ۱۸ ژوئن ۲۰۱۰ در سالنهای سینمای ایالات متحده به نمایش درآمده است.
«داستان اسباب بازي 3» به فروش جهاني يك ميليارد و 63 ميليون دلار دست يافت، به كارگرداني «لي اونكريچ» و براساس فيلم نامهاي از «مايكل آرنت» ساخته شده است. این فیلم در سال 2011 موفق به دریافت جایزه اسکار بهترین انیمیشن بلند گردید. (به نقل از سایت www.ettefagheno.ir)
مشخصات فنی انیمیشن: سازندگان داستان اسباببازي، اعتقاد داشتند كه حتي هر برگ درخت نيز بايد ساخته شود. به همين دليل بود كه 27 انيماتور فقط بر روي ساخت شخصيتهاي داستان تمركز كرده بودند. پس از ساختن شخصيتها كار طراحي حركت براي آنها آغاز شد. حركت گذاري براي كاراكترها كاري بس پيچيده و دشوار بود. به عنوان مثال براي شخصيت «وودي»723 حركت طراحي شد كه 212 تاي آنها حركت سر او بودند و بيش از 58 حركت براي دهان او در نظر گرفته شده بود.
پس از طي اين مراحل رنگ آميزي، نورپردازي و جلوههاي ويژه بصري به كار افزوده شد و برای نهايیكردن فيلم، بيش از 300 پردازنده به كار گرفته شد. صداگذاري فيلم و تركيب صداها با هم در مرحله آخر انجام شد. مجموعا كار ساخت قسمت اول داستان، به بيش از 800 هزار ساعت كار ماشين و114240 فريم انيميشن نياز داشت كه هر فريم بين 2 تا 15 ساعت زمان برد.(منبع: www.fanafar.ir)
درباره شركت «پيكسار/ pixar»: این کمپانی عظیم رسانهای، با هدف جذب سرمايه هاي بيشتر، دست به خلق آثار قابل توجهي زده است. «پيكسار» با همکاري شرکت «والت ديزني/ Walt Disney Pictures»، آثاری چون «داستان اسباب بازي/ Toy Story»1995، «زندگي يك حشره/ A Bug's Life»1998، « داستان اسباب بازی2»1999، «شركت هيولاها»2001، «يافتن نمو/ Finding Nemo»2003 و «باور نكردني ها/ The Incredibles»2004 را ساخت. فیلم بعدی ساخته شده در« پیکسار»، «ماشینها» نام دارد و در سال ۲۰۰۶ نمایش داده شد. همکاری مشترک بعدی «پیکسار» و «والت دیزنی»، پویانمایی «راتاتویی» بود که برنده جایزه اسکار در سال ۲۰۰۷ شد. پس از آن فیلم «وال-ای» در سال ۲۰۰۸ ساخته شد و این اثر نیز بسیار موفق بود. سپس در سال ۲۰۰۹ انیمشن «بالا» و در سال ۲۰۱۰ «داستان اسباببازی۳» ساخته شد. در حال حاضر یکی از آخرین آثار پیکسار، «ماشینها ۲» است.
درباره تکنولوژي مورد استفاده شرکت پیکسار: «پيكسار» از زمان تأسيس، راه حل هاي مهمي را در بكار گيري گرافيكهاي كامپيوتري براي ساخت فيلم بوجود آورده است و در اين راستا، اين شركت بهترين استعدادهاي جهان را در اين زمينه جذب کرده است. تيمهاي فني و خلّاق «پيكسار» از سال 1986 با هم همكاري نموده و سه سيستم نرم افزار اختصاصي بسيار مهم را توسعه داده اند:
1- ماريونت که يك سيستم نرم افزار انيميشن براي مدل سازي، انيميشن و نور پردازي است.
2- رينگ مستر که يك سيستم نرم افزار مديريت توليد براي زمان بندي، هماهنگ سازي و پيگيري يك پروژه انيميشن كامپيوتري است.
3- رندرمن که يك سيستم نرم افزاري رندرينگ براي ايجاد تصوير با كيفيت بالا و مشابه واقعي است كه «پيكسار» براي کارهايش مورد استفاده قرار ميدهد و امکان استفاده از آن را با مجوز، به شخص ثالث ميدهد.
در سال2002، اتحاديه توليدكنندگان فيلم آمريكا، جايزه اول افتتاحيه اتحاديه را به «پيكسار» اعطا نمود كه دستاوردهاي چشمگير «پيکسار» در زمينه رسانه و تكنولوژي جديد را ثابت ميکند. «پيكسار» معتقد است كه تکنولوژي اختصاصي اش به انيماتورها اين امكان را مي دهد تا حركت شخصيت ها و چيدمان ها را در هر فريم بهطور دقيق كنترل نمايند و بيانگر يك راه حل اساسي در هنر انيميشن است. حاصل آن يک «نگاه و حس» جديد به تصاوير با كيفيت، غني و زيبا و هيجان انگيز است كه در اين صنعت منحصر بفرد ميباشد. پيكسار به سرمايهگذاري كلان در اين سيستمهاي نرم افزاري ادامه ميدهد و معتقد است كه پيشرفتهاي بعدي منجر به افزايش بهره وري و بهبود كيفيت در ساخت فيلم هاي انيميشن كامپيوتري و محصولات ديگرش خواهد شد. تكنولوژي «پيكسار» همچنين تغيير ويرايش و استفاده مجدد از تصاوير انيميشن را تسهيل مي كند و به كاهش ساعت كار و هزينه هاي توليد فيلم كمك ميكند.
گروه خلاق شرکت پیکسار : رهبري بخش خلاقيت «پيكسار» به عهده جان لاستر است كه كارگردان و انيماتور برنده جايزه Academy Award و كارگردان «داستان اسباب بازي»، «زندگي يك حشره» و «اسباب بازي2» و همچنين مدير توليد «شركت هیولاها»، «يافتن نمو»، «باورنكردني ها» و «اتومبيل ها» است. تحت راهنمايي آقاي لستر، «پيكسار» يك گروه كاملأ خلاق و همچنين يک بخش با انيماتورهاي بسيار مجرب ويک بخش هنري بوجود آورده است. اين گروه مسئوليت خلق، نوشتن و ساخت انيميشن تمامي فيلم هاي «پيكسار» را بعهده دارد. «پيکسار» تلاش مي کند انيما تورهايي را به استخدام درآورد كه توانايي بسيار باليی در اجرا داشته باشند، كساني كه بتوانند به شخصيتها و اشياء بيجان حيات ببخشند، بگونهاي كه موجوداتي داراي تفکر بنظر برسند. اين شركت براي جذب و حفظ انيماتور هاي خوب، «دانشگاه پيكسار» را تأسيس كرده است كه دوره بلند مدت سه ماهه ي را براي انيماتورهاي فعلي و جديد مي گذارد. «پيكسار» همچنين داراي يک گروه كامل توليد است كه شركت را براي كنترل همه عناصر توليد فيلم هايش توانا مي سازد. «پيكسار» گروه توليد را با موفقيت گسترش داده به نحوي كه همزمان مي تواند روي چند پروژه کار کند.
روابط پیکسار با والت ديزنی: ازسال1937 كه «سفيد برفي» و«هفت كوتوله» توسط «ديزني» به نمايش درآمد، ديدن فيلم هاي انيميشن به صورت يكي از بهترين سرگرمي هاي جهاني درآمده است. «ديزني» تاريخچه اي طولاني در توليد و توزيع فيلم هاي چون «ديو و دلبر/ Beauty and the Beast»، «علاءالدين» و «شيرشاه» داشته است. داستان ها و شخصيت هاي اين فيلم هاي بلند انيميشن محبوب به صورت بخشي از اسطوره شناسي امروز ما درآمده و نسل به نسل از آن لذت مي برند. اين فيلم هاي بلند انيميشن محبوب بطور سنتي با استفاده از انيميشن دو بعدي دستي كه بسيار زمان بر و كاربر هستند، ساخته شده اند.
در ماه مي 1991 «پيكسار» توافقنامهای براي ساخت و توليد حداکثر سه فيلم بلند انيميشن کامپيوتری با «والت ديزني پيكچرز» بست كه اين انيميشن ها توسط «ديزني» وارد بازار و توزيع شوند. براساس اين توافقنامه داستان اسباب بازي ساخته و توزيع شد. در فوريه 1997 «پيكسار» توافقنامه ي براي توليد مشترک (جايگزين توافقنامه فيلم هاي بلند) قبلي با «ديزني» شد كه بر اساس آن، «پيکسار» منحصرا توافق كرد تا پنج فيلم بلند انيميشن كامپيوتري را كه توسط «ديزني» توزيع مي شدند، توليد كنند. «پيكسار» و «ديزني» توافق كردند هزينه هاي توليد فيلم را بصورت اشتراكي تامين کنند و هر دو شرکت مالک فيلم باشند و نشان تجاري مشترك داشته باشند و در منافع هر يك از فيلم ها و هر گونه كالاي مربوطه و همچنين ديگر محصولات جانبي سهم مساوي داشته باشند و پس ازبازگشت تمام هزينه هاي مربوط به بازاريابي وتوزيع، هزينهاي بابت توزيع و همچنين هزينههاي ديگر به ديزني پرداخت شود.
هيئت مديره شرکت پیکسار: دفتر مركزي «پيكسار» در امريويل(Emeryville) كاليفرنيا واقع شده است و حدود 775 نفر در استخدام اين شركت هستند. در دفتر مديريت «پيكسار»، «استيو جابز/ Steve Jobs» رئيس كل و مديراجرايي، «اد كتمول/ Ed Catmul» معاون رئيس، «سيمون باكس/ Simon Bax» معاون اجرايي و رئيس مالي، «جان لستر» معاون اجرايي خلاقيت، و «لوئيس اسكالي/ Lois ScaLi»، معاون اجرايي ومشاور عمومي حضور دارند که یهودی بودن برخی ونزدیکی آنها به صهیونیستها به وضوح در سایت های سینمایی آمده است.

نقد محتوايي:
برای اثبات وابستگی فکری یک اثر هنری به فکر و هدف وغایت و ائدئولوژی خاصی، همیشه نیاز نیست که اعترافات صریح سازندگان یا شعارهای مبرّز خود اثر را دید، بلکه گاهی از راه تحلیل دقیق عناصر تکرارشونده و بنمایهها و موتیفها و بافت اسطورهشناسانه آن اثر میتوان پی به معانی و مبانی و جهانبینی و غایات اثر برد. دقت در مولفهها و موتیفها و بنمایههای به کار رفته در این انیمشن، معانی و مبانی آن را بارزتر میکند:
1- داستان عروسكهايي كه مجبور به ترك خانه خود هستند، چرا كه كسي در آن خانه (سرزمين) آنها را نمي خواهد...
2- اسباب بازي هايي كه در مهدكودک (سرزمين ديگری)، گير مي افتند وبه آنها ظلم مي شود...
3- وپس از تحمل مشقت هاي فراواني نه به خانه خود بلكه به خانه جديدی (سرزمين جديدي) راه پيدا مي كنند ودر آنجا هرچند در آرامشند اما دلتنگ صاحب وخانه اصلي خود هستند...
آيا اين داستان شما را به ياد اساطیر و تاریخ نویسی مرسوم صهیونی نمی اندازد که یهودیان را انسانهايي میدانند که از سرزمينشان طرد شدند و مجبور به كوچ به سرزمينهاي ناشناختهای شدند در برخی سرزمينها (مثل خاورمیانه و آلمان) آنچنان مورد ظلم شدید واقع شدند، كه نياز و توجهشان معطوف به منجی شد و آن منجی (کابوی آمريكایی سوار بر اسب) آمد و آنها را نه به سرزمين مادريشان، بلکه به سرزمین جدید (آمریکا) برد كه حداقل بتوانند با آسايش و بدون تحمل مشقت زندگي كنند اما ياد و خاطره سرزمين مادريشان (فلسطين) خيال آنان را يک لحظه آرام نمي گذارد؟!
قسمت سوم داستان اسباب بازيها، نرم و هنرمندانه، بنمایه آوارگی ومظلومیت و رنج تاریخی واسطورهای يهوديان را به نمايش درآورد وتوانست. هر چند كه در دو داستان قبل نيز اصرار نويسنده در بازگشت به سرزمين قابل توجه بود، اما در داستان اسباب بازي3، اين مفهوم كه (وطن، همچنان وطن است؛ يك تفكر بنيادي صهيونيستي) هوشمندانهتر به نمايش در آمده است؛ مثلاً:«اندی» در اين انيميشن، نشانه سرزمين است، سرزمينی كه نامش بر روي بدن عروسکها حک شده است تا يادش هيچ گاه از خاطر عروسك ها نرود؛ «وودي» يك كابوي آمريكايي و عروسك محبوب «اندي» است. واين میتواند نماد خوبی برای نشان دادن آمريكا به عنوان يک منجی براي يهود باشد.
البته در طول فيلم صحنههاي دیگري نیز بود كه تامل و پردهبرداري از لايههاي زيرين آن، نكات جالبي را به ما گوشزد ميكند، از جمله:
1. رفتن «اندي» به دانشگاه و نخواستن عروسكها درست مثل جاماندن عروسكها يا گم شدن آنها در دو داستان قبل كه يادآور ساليان دور و درازيست كه يهوديان، بيت المقدس را از دست ميدادند و دوباره بازپس ميگرفتند و براي بار ديگر از دستش میدادند اما در داستان سوم، اين جداافتادگی بسيار طولانی میشود.
2. مهد كودک و فضاسازي آن، بسيار شبيه به زندانهای آلمان نازيست كه درفيلم هاي ديگر همچون «فهرست شيندلر» و «اردوگاه شماره 17» و «فرار جوجهای» به ما معرفي شده بود، همان مراقبتها و نگهبانان وسختگيريها و شكنجهها و انفرادیها و ... .
3. «باني»، دختر بچه مهربان و دوست داشتنی که نتوانست «وودي» را نزد خود نگه دارد. (اين نكته را گوشزد می كند كه آمريكا هيچ گاه از دوستانش (يهوديان ومتحدانش) غافل نمی شود. «وودي» به خاطر نجات دوستانش «بانی» را ترك می كند.
4. اشارات جدی انیمیشن به نسل کشی جمعی و اسطوره «هلوکاست» تا بدان جاست که وقتی انیمیشن به صحنه کورهآشغالسوزی رسید، نا خودآگاه خنده بر لبان هر بینندهای مینشیند که دست اندرکاران این مجموعه، تماشاچیان را چه افراد سطحی و کوتهبینی پنداشتهاند که از نمادی با این درجه از وضوح و روشنی استفاده میکنند؛ در عین حال غصهای نیز در دل پدید میآورد از کوته بینی برخی مدعیان نقد و تحلیلگران و هنرشناسانی که اولیات روشِ پژوهش در هنر را نیز نمیدانند و اساطیر و انگارههای صهیونیستی وبنمایههای سینمای یهودی را نمیشناسند و در عین حال منتقدین این قبیل آثار را جدی نمیگیرند و معتقدند که آثار فانتزی و کودکانه نیاز به واکاوی معانی و ائدئولوژیک ندارند!؟ بگذریم که متاسفانه مسئولان صداوسیما، متاثر از این فضای انفعالی و مسموم، این اثر را نیز برای کودکانِ آینده سازمان به نمایش درآوردند. البته بگذریم از ترویج فرهنگ غربی و سبک زندگی آمریکایی- یهودی برای کودکان پاک سرشتمان در این اثر، که خود نیاز به نوشتن مقاله ای جداگانه دارد. داستان تعویض دوستدختر کابوی بین کابوی و مردآهنی و رقصها و الفاظِ معنادار به کار رفته در فیلم و شیوه حیات و نوع نگاه به زندگی آرمانی و بهشت زمینی و... .

5. در پایان سکانس انتهایی نجات از کوره آتشسوزی جمعی، وقتی از میان روشنایی، چنگکیپنج پر(!؟) بالای سرعروسکها نمایان میشود و همه آنان را از سوختن حتمی نجات میدهد، شاهد نماهای تاثیرگذاری هستیم؛ همه در ناامیدی مطلق فرو رفتهاند، حتی «وودی» که قرار بود منجی آنان باشد، با آنان در ردیف قربانیان قرار گرفته است وحالا منجی دیگری باید فراهم شود که هم کابوی آمریکایی (وودی) و هم قوم همراه او (سایر اسباب بازی ها) را با هم نجات دهد، که آن منجی از روشنایی ونور و آسمان به پائین آمده و همه را به بالا صعود میدهد و از شر آتش سوزان رها میکند! منجی حقیقی آسمانی و الوهی است، عدد پنج در مباحث اسطوره شناسی، نمادی از ذات الوهی و دین است. مسبب حرکت این چنگک پنج بازو نیز عروسکهای فضایی هستند! عروسک های فضایی که جزء انسانهای این زمین نیستند و متعلّق به سیاره دیگری میباشند. اما چه سیاره ای؟ سیاره پیتزا که یک غذای آماده (فست فود) و کاملا همخوان با سبک زندگی آمریکایی است.
6. پس از نجات، موضوع جالب این قسمت، رفتن عروسک ها به خانه «بانی» است. (یهودیان پس از تحمل رنج های بسیار به آمریکا کوچ کردند و در آنجا آرامش را یافتند) در حالی که یاد وخاطره «اندی» از ذهن هیچکدام از عروسک ها بیرون نمی رود. (سرزمین موعود اصلی صهیونیستها فلسطین است و آمریکا نیز به عنوان سرزمین موعود دوم در تاریخ اسطورهایِ یهود مطرح شده است.) جمله قابل تامل «اندی» که هنگام دادن «وودی» به «بانی» میگوید: «اون همیشه باتو میمونه، مهم نیست که چی میشه» وفاداری همیشگی آمریکا به صهیونیسم را یادآوری میکند.
منابع برای مطالعه بیشتر:
- اسطوره وسینما(کشف ساختاراسطوره ای در50 فیلم به یادماندنی)، استورات وُتیلا، ترجمه محمدگذرآبادی، هرمس، چاپ ا.ل، 1389، تهران.
- اسطورههای صهیونیستی در سینما، محمد حسین فرج نژاد، هلال و مرکز پژوهشهای اسلامی صداوسیما، چاپ اول، 1388، تهران.
- امپراتوری هالیوود، مروری بر زندگی خالقان یهودی سینما، نیل گابلر، ترجمه الهام شوشتریزاده، عابد، چاپ اول، 1391، تهران.
- درآمدی بر روایت دینی در سینما و داستان، غلامرضا یوسف زاده، مرکز پژوهشهای اسلامی صداوسیما،چاپ اول،1390، قم.
- فرهنگ نگارهای نمادها در هنر شرق و غرب، جیمز هال، ترجمه رقیه بهزادی، فرهنگ معاصر، چاپ اول، 1380، تهران.
- کودک انیمیشن و تلویزیون، اعظم دهصوفیانی، مرکز پژوهشهای اسلامی صداوسیما، چاپ اول، 1392، قم.
- هالیوود و فرجام جهان، سید ابوالحسن علوی طباطبایی، هلال، چاپ سوم، 1388، تهران.
- هولوکاست و سینمای صهیونیستی، سید ابوالحسن علوی طباطبایی، کیهان، تهران.
- سی.دی سواد رسانهای با گرایش تحلیل سینمای یهودی- صهیونی از واحدرسانه معاونتفرهنگی جامعه الزهرا(سلام الله علیها) حوزهعلمیهقم.
- سایت رسمی شرکت «پیکسار pixar»
- سایت سینمایی www.imdb.com
- سایت www.ettefagheno.ir
- سایت: www.fanafar.ir




























ارسال کردن دیدگاه جدید