سوگلي هاي 2؛ دولت شهيد رجايي چرا نا تمام ماند

 

شهيد رجايي انساني مکتبي، مؤمن و انقلابي بود که هنوز خاطرات خوش آن دوران در دل‌هاي مردم دين باور کشور به يادگار مانده و به اين سادگي‌ها پاک شدني نيست. او نخست وزير و رئيس جمهور مکتبي بود که مردم هنوز بوي او را از ديگر رؤساي جمهور مي‌جويند و چنان چه در شخصيتي ويژگي‌هايش را بيابند به او نيز ارادت مي‌ورزند؛ چنان که در انتخابات 84 و 88 چنين شد اقبال مردم به دکتر احمدي نژاد به دليل همين احساس بود که او مردي از جنس شهيد رجايي است. دولت شهيد رجايي که با نخست وزيري شهيد باهنر مي‌رفت تا نهال يک دولت مکتبي را در کشور غرس کند و خواست تاريخي ملت ايران و حضرت امام را عملياتي سازد و براي هميشه جريان ليبراليسم و روشنفکران وابسته را به زباله‌دان تاريخ بسپارد، دستخوش نفوذي هايي شد که بعضاً دردولت بازرگان وارد دستگاه دولتي شده بودند و برخي نيز در دوران نخست وزيري شهيد رجايي بذر آن‌ها پاشيده شده بود.کساني چون کشميري و بهزاد نبوي توانسته بودند در نزد آقاي رجايي مقام ويژه‌‌اي پيدا کنند و مورد علاقه خاص ايشان قرار گيرند، به اندازه‌اي که تذکرات دلسوزانه بزرگان و علاقه مندان به ايشان کارگر نمي‌افتاد!

يکي از افرادنفوذي و مورد علاقه شهيد رجايي، بهزاد نبوي بود؛ وي بنا به اعتراف خودش از يک خانواده غير مذهبي و دموکرات منش و ليبرال مسلک و داراي تفکر غربي به دنيا آمده بود (نيمه پنهان، ج16، ص131) پدرش جزو تصفيه شده‌هاي پس از انقلاب و از 6 نفري است که به خارج از کشور فرار کرد(همان، ص132)و در مبارزات سياسي نيز تا سال منتهي به پيروزي انقلاب در اردوگاه گروه‌هاي کمونيستي قرار داشت(همان، ص138)وي سپس به جريان سازمان مجاهدين خلق{منافقين}پيوست(همان، ص139)از طريق آشنايي با شهيد رجايي در زندان مسلمان شد. او حتي از علماي رباني و مبارزان مسلماني که سال‌ها در زندان بودند، در تقيد به احکام اسلام خود را دو آتشه‌تر نشان مي‌داد.از اين رو به هنگام رفت و آمد در زندان به پاهايش پلاستيک مي‌بست؛ وقتي به وي اعتراض مي‌شد مي‌گفت اين جا به دليل رفت و آمد کمونيست‌ها نجس است.(همان، ص144) تغيير و تحول در رفتار و منش بهزاد، شهيد رجايي را چنان مجذوب خويش کردکه در دولت ايشان از جايگاهي والايي برخوردار گرديد؛ او علاوه بر وزارتمشاور در امور اجرايي،همزمان سخنگوي دولت، مسؤوليت اجراي مصوبه مجلس شوراي اسلامي در مورد گروگان‌هاي آمريکايي، هماهنگي بين دولت و نهادهاي مسلمان و در خط امام را عهده دار بود. وي همچنين سرپرستي ستاد بسيج اقتصادي کشور، مسؤوليت بررسي و تحقيق در مورد مسايل سياسي و اجتماعي و رسيدگي به بحران‌هاي مملکتي و ايجاد هماهنگي براي مقابله با آن‌ها را نيز به عهده داشت. نبوي بنيانگزار طرح ستاد بسيج اقتصادي بود و در 23 بهمن 59 به‌عنوان مشاور نخست وزير در امور اجرايي و سرپرست هيأت اعزامي ايران در هفتمين کنفرانس غير متعهدها حضور پيدا کرد.او نماينده ويژه شهيد رجايي در امور مهمه از جمله رياست هيأت مذاکره کننده با آمريکا درمسأله حل گروگان‌هاي جاسوس نيز بود (همان، ص146 – 147) که توانست نقش عمده‌اي در آزادي گروگان‌هاي آمريکايي بدون دريافت هيچ امتيازي براي جمهوري اسلامي ايفا کند. يکي از کساني که خيرخواهانه و دلسوزانه به شهيد رجايي تذکر مي‌داد شهيد بزرگوار لاجوردي بود. ايشان در وصيت نامه مهمش مي‌نويسد: «خدايا تو شاهدي چندين بار با عناوين مختلف خطر منافقين انقلاب را (همان‌ها که التقاط به گونه منافقين خلق سراسر وجودشان را و همه ذهن و باورشان را گرفته و همانا رياکارانه براي رسيدن به مقصودشان دستمال ابريشمي بسيار بزرگ به بزرگي مجمع الاضداد به دست گرفته اند، هم رجايي و باهنر را مي‌کشند هم به سوگشان مي‌نشينند، هم با منافقين خلق پيوند تشکيلاتي وسپس...برقرار مي‌کنند، هم آنان را دستگير مي‌کنند و هم براي آزاديشان و اعطاي مقام و مسؤوليت بدانان تلاش مي‌کنند و از افشاي ماهيت کثيف آنان سخت بيمناک مي‌شوند، هم در مبارزه عليه آنان (و در حقيقت براي جلب رضايت مسؤولين و نجات بنيادي آنان) خود را در صف منافق کشان مي‌زنند و هم در حوزه‌هاي علميه به فقه و فقاهت روي مي‌آورند تا مسير فقه را عوض کنند.) به مسؤولين گوشزد کرده‌ام. گفته‌ام که خطر اينان به مراتب زيادتر از خطر منافقين خلق است، چرا که علاوه بر همه شيوه‌هاي منافقانه منافقين، سالوسانه در صف حزب اللهيان قرار گرفته، صفوف مقدم را غاصبانه به تصرف خود درآورده اند به گونه‌اي که عملاً عقل و اراده منفصل برخي تصميم گيرندگان قرار گرفتند.»!!شهيد لاجوردي از همان دوران زندان آن‌ها را مي‌شناخت و حاضر به همکاري با آن‌ها نبود، حجاريان در مصاحبه با باقي به همين نکته اعتراف مي‌کند و مي‌گويد "بچه‌ها از زندان با لاجوردي اختلاف داشتند..." پس از انقلاب نيز همين تقابل ميان آن‌ها وجود داشت ايشان در بيان‌ها و صحبت‌ها و مکاتباتشان مي‌گفتند مجاهدين انقلاب ضد انقلابند. اين‌ها انقلابي نيستند و منافقين انقلابند. راجع به آن‌ها بحث و حرف داشت. يکبار آقاي بهزاد نبوي براي ملاقات پشت درب زندان آمده بود که من مي‌خواهم سلول زندان قبل از انقلابم را ببينم. تماس گرفتند. آقاي لاجوردي فرمودند: «من اگرزنده باشم تو را براي بازجويي به اين جا مي‌آورم"(فرهنگ نيوز به نقل از محمد مهدي اسلامي) سرانجام دشمن که از حاکميت جريان انقلابي در کشور به شدت در هراس بود با برنامه ريزي دقيق توانست در همان اوان شکل گيري آن را متوقف سازد يکي از کساني که در جريان شهادت شهيد رجايي متهم است بهزاد نبوي است. در آن زمان گرچه براي پي گيري اين پرونده تلاش هايي صورت گرفت ولي با دخالت‌هاي موسوي خوييني‌ها که در آن زمان دادستان کل کشور بود متوقف شد. البته هنوز اين پرونده مختومه نشده است نويسنده اين سطور در زمان رياست آيت الله شاهرودي بر قوه قضائيه از ايشان شنيدم که هنوز اين پرونده باز است و مختومه نشده است. اگردستگاه قضايي يک روز به اين پرونده مهم رسيدگي کند سرخط‌هاي زيادي از آن ماجرا پيدا خواهد شد.

کشميري

يکي ديگر از سوگلي هايي که متأسفانه در دولت شهيد رجايي نفوذ داشت کشميري بود.

حبيب داداشي و سعيد حجاريان و مسعود كشميري به واسطه حكمي كه از سوي ابراهيم حكيمي، رئيس دفتر نخست وزير دولت موقت براي دسترسي به اسناد تا رده به كلي سري نيروهاي مسلح به آن‌ها داده شده بود، از اختيارات ويژه‌اي در رفت و آمد آزادانه به محل بايگاني اسناد طبقه‌بندي شده برخوردار بوده و پرونده‌هاي سري مربوط به پروژه‌هاي حساس امريكايي‌ها در نيروي هوايي زمان شاه مانند پروژه HB يا IBEX در اين مقطع مورد دستبرد واقع شده بود. داداشي از جمله اعضاي فعال در سازمان مجاهدين انقلاب بود كه در برابر آيت‌الله راستي كاشاني، نماينده امام در آن سازمان با انتشار بيانيه‌هاي رسمي مقابله كرده و در نهايت نيز با اصرار امام به ضرورت اطاعت از نماينده ايشان در سازمان، به همراه افرادي همچون بهزاد نبوي، محسن آرمين، محمد سلامتي، هاشم آغاجري،‌ فيض الله عرب سرخي و... در تاريخ 30/10/1360 استعفا كردند.( پايگاه خبري رهوا) به تدريج جاي پاي کشميري در دولت محکم شد و توانست با کار فعال در دولت شهيد رجايي نقش آفريني وي در دفتر آقاي رجايي و باهنر به‌عنوان منشي حضور يابد.خسرو تهراني در دوره شهيد رجايي و زماني كه بهزاد نبوي بسط يد كامل داشت به‌عنوان مسؤول دفتر اطلاعات و تحقيقات دفتر نخست وزيري منصوب شد و در نهايت دبير شوراي امنيت گشت كه كشميري از سوي او دعوت كننده جلسات بود و شأن قائم مقامي وي را داشت، خسرو تهراني يكي از كساني بود كه با مختصر جراحتي،‌ به هوش از صحنه انفجار نخست وزيري خارج گرديد. اتهاماتي كه متوجه وي است شامل چگونگي نفوذ عوامل انفجار به داخل دفتر نخست وزيري و چگونگي فرصت دادن به آن‌ها با عنوان نمودن كشميري به‌عنوان شهيد و صدور اطلاعيه‌هاي بعدي است. اعتماد شهيد رجايي به کشميري تا حدي بود که براي ديدار امام ره نيز به همراه ايشان مي‌رفت يک بار که قرار بود آقايان رجايي و باهنر خدمت امام شرفياب شوند،کشميري نيز در حالي که يک کيف به همراه داشت به دنبال آن‌ها حرکت مي‌کرد؛ بچه‌هاي سپاه آقاي کشميري را در بيت امام نگه داشتند. آقاي رجايي و آقاي باهنر اشاره کردند و گفتند: «آقايان! اجازه بدهيد اين کيف را بياوريم. اين کيف اسناد است و براي اطلاع امام لازم است». بچه‌هاي سپاه گفتند: «نه! به ما گفتند بگرديد و ايشان اجازه بدهند ما کيف را باز و بازرسي مي‌کنيم. از گيت ما رد شود. بعد ببريد داخل.» کشميري نگذاشت کيف باز شود و با عصبانيت از قسمت کنترل اول دفتر خارج شد و برگشت. قرار بود اين کيف خدمت امام منفجر شود. اگر آن را خدمت امام مي‌بردند معلوم نبود چه اتفاقي مي‌افتاد. قطعاً ايشان کيف را آن‌جا مي‌گذاشت و به بهانه اين‌که شما مسائل خصوصي داريد و من بيرون مي‌روم، مي‌رفت و اين کار آن‌جا انجام مي‌شد. لذا خدا نخواست و عنايت کرد.

بحمدالله با هوشياري بچه‌هاي سپاه پاسداران که بايد همگي آن‌ها را دعا کنيم، اين کار انجام نشد.مع الاسف دولت شهيد رجايي به دليل اين‌گونه اعتمادها نتوانست ادامه مسير دهد و وي در همان آغاز کار، همراه با شهيد باهنر به سوي آسمان‌ها پرکشيد و به شهادت رسيد. ولي اعتمادهاي بي حد و حصر نه تنها به خود ايشان که به ملت بزرگ ايران نيز صدمات جبران ناپذيري وارد ساخت؛ چرا که ملت از چنين شخصيتي که مي‌توانست خدمات شاياني به اسلام و انقلاب کند محروم شد. اين جريان مرموز بهزاد نبوي دردولت مير حسين نيز کارش را ادامه داد و تا فتنه 88 که اوج آن بود نقش آفريني کرد. اميدواريم دولت اصول‌گراي کنوني مراقب اين‌گونه نفوذي‌هاي باشد تا در آينده تاريخ درباره آنان اين‌گونه قضاوت نکند.

 

ارسال کردن دیدگاه جدید

محتویات این فیلد به صورت شخصی نگهداری می شود و در محلی از سایت نمایش داده نمی شود.

اطلاعات بیشتر در مورد قالب های ورودی