هر عاقلی قانون را فصل الخطاب می داند: مطلب بند پیشین، در روایاتی از معصومین علیهم السلام، وارد شده است. نائب امام عصر هم مثل هر عاقل دیگری می گوید: "قانون فصل الخطاب است!" قانون هم می گوید بچه فراری شما باید احضار شود! و در دادگاه، پاسخگو باشد؛ حالا می توان گفت: عید قربانت مبارک! یا نه؟ یعنی حاضرید فرزند فراری تان را احضار کنید یا نه؟ بگوییم حجتان قبول یا به پسر فراری و حج بدون قربانی فتوا می دهید؟ لعنت بر عبد الله بن زبیر مشئوم! که پدر پدرش را درآورد.

 آیت الله هاشمی هم قانون را قبول دارند:آقای رفسنجانی شما قول دادید در صورتی که پسرت قانونا احضار شود، او در ایران حاضر می شود، اما این اتفاق نیفتاد. پس شما هم قانون را قبول دارید و برای قربانی کردن، منتظر وحی نیستید. آقای هاشمی، شاید نائب امام عصر (عج) صلاح دیدند و امر حکومتی بر عفو پسرتان صادر کردند؛ اتفاقی که درحق اسماعیل (بلاتشبیه پسر  فراری شما) افتاد.

آقای هاشمی! رمی جمرات کنید: آنکه شما را در تسلیم کردن بچه فراری تان به تردید می اندازد، شیطان است! سنگ بردار! حج همین است. خانه خدا دل خود توست! شیطان را از خود بران نه مردم و قانون و نظام را! باز هم بیا نماز جمعه و قصه قربانی کردن فرزندتان را برای همه بگویید! مطمئن باشید مردم برای عظمت شما گریه می کنند! راستی! اگر پسرتان را قربانی نکنید، خودتان را قربانی کرده اید!

آقای هاشمی با دل کندن از پسر فراری تان، حزب اللهی شوید: «لا تجد قوما يومنون بالله و اليوم الآخر يوادون من حاد الله و رسوله و لو كانوا آباءهم او ابناءهم او اخوانهم او عشيرتهم اولئك كتب في قلوبهم الايمان و ايدهم بروح منه و يدخلهم جنات تجري من تحتها الانهار خالدين فيها رضي الله عنهم و رضوا عنه اوليك حزب الله الا ان حزب الله هم المفلحون» مجادله-۲۲

هیچ قومی را که ایمان به خدا و روز رستاخیز دارند نمی یابی که با دشمنان خدا و رسولش دوستی کنند هر چند پدران یا فرزندان یا برادران یا خویشاوندان شان باشد؛ اینانند که خداوند ایمان در دلهایشان حک کرده است، و با روحی از خودش آنان را تایید کرده است. آنان را وارد بهشتی می کند که در زیر آن، نهرها روان است و در آن جاودانند. خدا از آنان راضی است و آنان هم از خدا خشنودند. آنان حزب الله هستند و بدانید که حزب الله رستگارانند!