اعترافات جاسوس دستگير شده سازمان سيا در ايران
وزارت اطلاعات جمهوري اسلامي ايران روز گذشته خبري را اعلام كرد كه در واقع پس از خبر شكار پهپاد جاسوسي امريكا، دومين ضربه اطلاعاتي ايران به سيا در ظرف كمتر از دو هفتهي اخير بود. بر اساس اين خبر، دستگاه امنيتي كشور موفق شده در يك عمليات پيچيده، جاسوس كاركشته سيا را كه آموزشها و دورههاي مختلفي را در امريكا ديده بوده و امتحانهاي موفقي را نيز در پروژه عراق پس داده بوده و اكنون وظيفه داشته كه با نفوذ به سيستم امنيتي كشور دام اطلاعاتي پهن كند، شناسايي و بازداشت كند.
متن زير به شرح كامل و مكتوب اين مستند اختصاص دارد كه يكشنبه شب ساعت 21:40 از شبكه سوم سيما پخش شد.
واشنگتن سال 2008
به دستور باراك اوباما ميز ايران در سازمان مركزي اطلاعات آمريكا سيا مامور ميشود تا علاوه بر هزينههاي گذشته، فعاليتهاي خرابكارانه و جاسوسي كه تا كنون انجام ميداده، پروژهاي سه جانبه را بسيار محرمانه و با همكاري موساد و MI6 طراحي كند.
يعني علاوه بر ترور و جنگ رسانهاي سيا تمام توان خود را براي فاز سوم طرح به كار ميگيرد راهي براي نفوذ.
حكمتي (جاسوس دستگير شده سيا در ايران): تمام مواردي كه نياز داري تا اين ماموريت را انجام بدي با جزييات دونه دونه بهت يادميدهند.
نياز سازمان سيا جدي است كه اين پروژه با فوريت و جديت تمام در دستور كار قرار ميگيرد. يك تيم ويژه مامور ميشود تا زبدهترين فرد را براي نفوذ به دستگاه اطلاعات ايران انتخاب كند.
فرد مورد نظر در آريزوناي آمريكا متولد شده و سابقه يك دهه آموزشهاي فشرده اطلاعاتي را در رزومه خود دارد، نام برده در آگوست 2001 در قسمت اطلاعات ارتش آمريكا مشغول به كار ميشود.
حكمتي (جاسوس دستگير شده سيا در ايران): سال 2001 دبيرستان را تمام كردم و تصميم گرفتم وارد ارتش آمريكا بشوم، آگوست 2001 رسماً لباس ارتش آمريكا را پوشيدم و آموزشهاي مختلف نظامي اطلاعاتي را ديدم.
از آموزشهاي عمومي و ويژه نظامي به دانشگاهي مخصوص فرستاده ميشود تا در كنار آموزشهاي اطلاعاتي زبانهاي خاورميانهاي را نيز بياموزد.
حكمتي: وقتي كه فهميدند من كمي فارسي بلدم، كمي عربي بلدم، گفتند كه ما دوست داريم شما را بفرستيم به يك دانشگاهي كه عربي يادبگيري.
حكمتي حالا به تحليل گر اطلاعات تبديل شده كه با پوشش نظامي ارتش امريکا وارد خاك عراق ميشود.
ماموريت حكمتي در عراق، شناسايي افرادي بين مقامهاي عراقي است كه گرايش به امريكا دارند، امريكا ميتواند با صرف هزينه، آنها را عروسك خيمه شب بازي خود بكند.
حكمتي: نظر مقامات عراقي را در مورد امريكا و حضور نظاميان امريكايي در عراق بررسي ميكردم، هدفمان اين بود كه در بين سران و مقامها، افرادي كه تمايل به امريكا دارند، پيدا كنيم و كاري كنيم كه در روز وقوع هر مسئله اي اينها از نظاميان و امريكا حمايت كنند و بعد از ارسال گزارشهاي ما به اطلاعات ارتش، مأموران امنيتي جلسهاي مخفيانه با اين مقامها برگزار ميكردند و سعي ميكردند رابطه نزديكتري را برقرار سازند.
حكمتي بايد افرادي را بيابد كه اهداف امريكا را در خاك عراق تامين كند.
حكمتي: تاجايي كه ميتوانند امور كشورها را كنترل مي كنند، مخصوصاً بحث نفت را، آمريكا قصد داشت تا با تصرف چاههاي نفت عراق سازمان اوپك را ورشكست كنند و كاري كند كه نفت فقط به دلار معامله شود، تا قدرت امريكا مقابل چين و روسيه بيشتر باشد، يكي از دلايل حضور نظامي آمريكا در عراق اينكه در خاورميانه حضور داشته باشد و با نفوذ در گروههاي اسلامي در بين مردم مسلمان نفوذكند و انحراف ايجاد كند. امريكا با پوشش آوردن دموكراسي آمد يكي ديگر از اهداف آمريكا كنترل خاورميانه از جمله ايران، سوريه، لبنان، عراق، بحرين و حتي تونس بود تا ايران براي اين كشورها الگو نشود.
حكمتي خيلي زود بايد خود را به مقامات مافوق ثابت كند به طوري كه بلافاصله پس از پايان ماموريت چند ماهه در عراق به استخدام چندين شركت اطلاعاتي در ميآيد. دارپا مركز پيشرفته تحقيقاتي و اطلاعاتي متعلق به وزارت دفاع آمريكا است و حكمتي را از سال 2005 تا 2007 به خدمت گرفت.
پس از دارپا حكمتي به KUMAGAMES ميرود شركتي رايانهاي كه از سازمان سيا پول ميگيرد تا فيلمها و بازيهاي خاصي را براي تغيير افكار عمومي در خاورميانه طراحي و رايگان توزيع كند واين بازي هدفش اين بود كه مردم عراق و همه دنيا را قانع كند كه كاري كه آمريكا دارد در كشورها ميكند، كار خوبي است.
حكمتي :رئيس كوما به من زنگ زد و گفت: من از طريق دارپا رزومه شما را گرفتم و ما يك برنامه داريم كه دوستداريم با ماهمكاري كنيد.
انتخاب حكمتي براي اين است كه سيا توانايي وي در دقت به جزئيات محيط و تفكر براي آمريكا را بسنجد. پس از كوما، CUBIC كمپاني و شركت خصوصي كه پنهاني به كارهاي اطلاعاتي ميپردازد. تغيير اين شركتها در فاصله زماني كوتاه به خاطر اينه كه حكمتي آموزشهاي مختلف را در پوشش كار در شركتهاي مختلف بياموزد و ضمن اينكه دوستان و همراهان وي به ماهيت ماجراي وي پي نبرند.
حكمتي: اين شركت هم يك پوششي بود براي سازمان سيا و فقط رئيس شركت ميدونه كه شما با سازمان كار ميكنيد.
تيم ويژهاي كه ميز ايران در سيا مامور كرده بود سرانجام حكمتي را براي عمليات پيچيده نفوذ انتخاب ميكند اما حكمتي بايد پيشاپيش براي اين ماموريت مهم و استراتژيك محك زده و آموزش ببيند.
حكمتي: ژولاي 2009 خانمي با من تماس گرفت كه ميگفت كارمند دولت است اسمش دولارس بود.
اين آزمونها به همين جا ختم نميشود حكمتي بارها تست دروغ سنجي و روانشناسي و معاينات پزشكي را با موفقيت پشت سر ميگذارد تا دولارس مامور گزينش سيا با وي تماس بگيرد و اعلام كند كه تحقيقات خاتمه يافته و حكمتي بايد منتظر تماس آنها بماند و در اين فاصله حكمتي به عنوان نيروي ويژه به BAESYSTENS فرستاده ميشود.
حکمتي: يك تماس گرفته شد از BAESYSTENS كه بايد اونجا بري به عنوان تحليل گر اطلاعات و اونجا ماموريتها ميگيري از مركز اطلاعات در عراق كه يك رئيس داري اونم بهت ماموريت ميدهد.
حكمتي در عراق حدود دو سال استفاده از سيستمهاي محرمانه و جمعآوري اطلاعات از اماكن و اشخاص مختلف به طور كاربردي را فرا مي گيرد در اين بين سيا ميكوشد تا پوششي مناسب ، براي ماموريت بزرگ وي بيابد.
واشنگتن 2011
حكمتي: يك زن به من زنگ زد گفت بيا پيش ما در واشنگتن او گفت اين مراحل آموزش كه در عراق فرا گرفتي ميخواستيم ببينيم شما اگر امكانات و ظرفيت خوبي داريد براي اين پروژه فكر ميكرديم كه از شما چطوري استفاده كنيم.
ميز ايران در سيا كه در مقابله با سرويس اطلاعاتي ايران شكستهايي پيدرپي خورده است پروژه نفوذ را حياتي ميبيند و با فوريت و جديت تمام آن را دنبال ميكند و از اين رو بزرگترين ماموريت حكمتي كه سفر به ايران است در هتل واشنگتن به وي ابلاغ ميشود.
حكمتي: من رفتم يك آقايي آمد و يك ساعت و نيم سوالاتي پرسيد و گفت: ما برنامههايي برات داريم اگه تو اين كار موفق باشي بيشتر بهت آموزش و كار و سفر ميدهيم براي اين كار هم نياز داره كه بري ايران آيا براي اين كار حاضري يا نه؟ من گفتم آره.
مامور سيا با دادن توضيحات ريز و دقيق حكمتي را براي انجام اين ماموريت بزرگ توجيه ميكند و به وي اطمينان ميدهد با پوششي كه براي او ايجاد ميكنند هيچ مشكلي پيش نيايد. دو طرف طي سه روز بارها نوع مواجه با ماموران اطلاعاتي با پوشش حكمتي را تمرين ميكنند.
حكمتي: بعد در مورد اين داستان اينقدر تكرار و سوال و تمرين كرديم تا سناريو را خوب بلد شديم.
سيا تصميم گرفته تا يكي از زبدهترين نيروهايش كه در زمينههاي مختلف اطلاعاتي آموزش ديده و حالا ديگر از سطح تحليلگر اطلاعاتي بالاتر رفته با پوشش يك دلال اطلاعات در مسير دستگاه امنيتي ايران قرار دهد تا نفوذ صورت گيرد، براي اين كار فرد مورد نظر به هر طريق ممكن اعتماد سازي كند.
حكمتي: اينكه شما ميريد يك منبع ميشويد براي وزارت اطلاعات، سه هفته ميري اطلاعات هماهنگ شده را بهشون ميدي و يك پولي هم ميگيري و بعد برميگردي.
حكمتي اجازه دسترسي به سريترين سيستمهاي اطلاعاتي را پيدا ميكند تا براي جمعآوري اطلاعات مورد نياز پروژه نفوذ، به پادگان بگرام افغانستان فرستاده ميشود و در اين هنگام، شبكههاي مختلف ايران كه تحرك و فعاليتهاي بگرام را زير نظر دارند از حضور يك آمريكايي ايراني تبار در اين پادگان مطلع ميشوند. حكمتي سپس با پروازي به دبي ميرود.
حكمتي: از پايگاه بگرام تا كابل 45 دقيقه فاصله است. من در يك مركز جاسوسي كار ميكردم كه در بگرام مستقر بود. من از بگرام يك سري پرواز داشتم كه يكي از آنها از خط بگرام به دبي بود. دو روز در دبي مستقر بودم و از آنجا يك بليط گرفتم و به تهران آمدم.
حجم اطلاعاتي كه حكمتي آورده، به گونهاي است كه هر سرويس اطلاعاتي در مواجهه با آن خود را در مقابل منبعي مهم ميبيند و سعي ميكند تا علاوه بر صحت سنجي، هر طور شده اين منبع را از دست ندهد و نياز اطلاعاتياش را بهوسيله آن برآورده كند و اين همان دامي است كه براي ايران پهن شده است.
هر سرويس اطلاعاتي نياز به اطلاعات دارد. هر سرويس اطلاعاتي نياز به منابع دارد و مخصوصا ايران كه با امريكا دشمن است. سازمان سيا در اين پروژه به دنبال ايجاد اثر انگشت يا ردپاي سرويس اطلاعاتي ايران است تا هر طور شده، لااقل يكي از ماموران امنيتي ايران را به دام بياندازد و پس از درخواست اطلاعات از حكمتي، به توانمندي و نيازهاي ايران اشراف يابد تا بتواند آن را بهعنوان حربهاي عليه ايران قرار دهد.
حکمتي: نقشه آنها بود كه اولش يكسري اطلاعات ارزشمند را مفت بدهند كه بعد ببينند اطلاعات خوبي است يا نه و بعدا با من تماس بگيرند. كسي كه تشنه باشه بهش آب مي دي، نمي پرسه آب را از كجا گرفتي و آب مي خوره و مي گه خيلي ممنون.
ولي دستگاه امنيتي ايران بر اين تشنگي اشراف يافت. با ارزيابي درستي اطلاعات، به فرعي بودن كار پي ميبرد و با شناسايي مسيرها و راههاي اعزام فرستاده كه حكمتي از آنها عبور كرده بود، پروژه نفوذ را كنترل و مهار ميكند. سربازان گمنام امام زمان(عج)؛ اين مجاهدان خاموش جمهوري اسلامي ايران با ردگيري و مهار فرستاده نه تنها پروژه نفوذ را با شكست مواجه كردند، بلكه شبكه گسترده جاسوسي با طيف وسيعي از اطلاعات ستاد را شناسايي و منهدم كردند تا روشها ي واسطهها و همكاران اين شبكه جاسوسي در اعتبار نيروهاي اطلاعاتي جمهوري اسلامي قرار گيرد و بار ديگر نقشه بدخواهان اين مرز و بوم فنا شود.
ارسال کردن دیدگاه جدید