رابطۀ ما با خداوند رابطۀ عبد و مولاست و تقوا باید براساس امر مولا باشد

سخنراني حجت الاسلام پناهيان در دانشگاه امام صادق(ع) با موضوع: «تقوا؛ فراتر از اخلاق»
خداوند درهای آسمان و زمین را به روی اهل تقوا باز می‌کند

• امیرالمؤمنین (ع) می فرمایند: اگر آسمان و زمين درهاى خود را به روى بنده‏اى ببندند و او تقوای الهی پیشه کند، خداوند راه نجاتى از ميان آن دو براى او خواهد گشود. «وَ لَوْ أَنَّ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرَضِينَ كَانَتَا عَلَى‏ عَبْدٍ رَتْقاً ثُمَّ اتَّقَى اللَّهَ لَجَعَلَ اللَّهُ لَهُ مِنْهُمَا مَخْرَجاً»(نهج البلاغه/خطبۀ 130) اگر ما برای باز شدن درهای بسته و رفع گرفتاری‌ها به جای هر راه حل دیگری، فقط تقوا داشته باشیم و از رابطۀ خود با خداوند، مراقبت کنیم، خواهیم دید که چگونه امور ما اصلاح خواهد شد.

• در مورد جامعه نیز همین‌طور است. برای جامعه‌ای که تقوا پیشه‌ ‌کند، درهای آسمان و زمین به روی آن جامعه باز خواهد شد. «وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرى‏ آمَنُوا وَ اتَّقَوْا لَفَتَحْنا عَلَيْهِمْ بَرَكاتٍ مِنَ السَّماءِ وَ الْأَرْض»(اعراف 96) البته در مورد جامعه لازم نیست حتماً تمام اهل آن متقی باشند، بلکه اگر گروهی از آنها نیز تقوا داشته باشند، خداوند برکات خود را بر آن جامعه نازل خواهد کرد.

چرا برنامۀ عملی برای تقوا و حفظ رابطۀ با خداوند، باید به دستور خداوند باشد نه به تشخیص ما

• چرا اعمالی که برای تقوا و حفظ رابطۀ با خداوند انجام می‌دهیم باید دستور خداوند باشد و چرا نباید این اعمال به تشخیص و یا به میل خودمان انتخاب شوند؟ چون تأثیر عمل به قدری در روح انسان عمیق است و روح انسان آن‌قدر پیچیده و با عظمت است که هیچ‌کس غیر از خداوند شایستگی دادن نسخۀ عملی به انسان را ندارد. روح انسان در مقایسه با جسم انسان به مراتب پیچیده‌تر است.

• پزشکان هنوز به درک تمام زوایای پیچیدۀ جسم انسان نرسیده‌اند؛ هر روز به مطلب جدیدی می‌رسند و هر روز نسخه‌های جدیدی برای بیماران می‌پیچند و نسخه‌های قبلی را باطل می‌کنند. با این وجود چطور می‌توان انتظار داشت که دانشمندان علوم انسانی بدون بدون توجه به دستورات عملی خداوند، توانایی دادن نسخه‌های عملی برای روح انسان را داشته باشند؟ روح باعظمتی که هنوز بسیاری از زوایای پنهان او شناخته نشده است.

•حقوق‌دان‌ها با تمام احترامی که برای آنها قائل هستیم باید در تدوین قوانین بسیار دقت کنند تا این قوانین خارج از محدودۀ دین و دستورات الهی نباشد. نسخه نوشتن برای رفتار انسان‌ها بسیار دشوارتر از نسخه نوشتن برای جسم انسان است و لذا تدوین قوانینی که با روح قوانین الهی مغایرت دارد باید مطلقاً ممنوع باشد. چرا که این قوانین آسیب‌هایی به روح فرد و جامعه وارد خواهد کرد که ممکن است از دید ما مخفی باشد. البته منظور ما این نیست که عقل را تعطیل کنیم، بلکه ما با عقل خود به اینجا رسیده‌ایم که در زمینۀ دادن برنامۀ عملی به انسان و طراحیِ نظام حقوقی برای بشر، عقل انسان بسیار ناتوان است.

زمان آن رسیده است که همۀ عالم بشریت از فقه و برنامۀ عملی اسلام بهره‌مند شوند

• اینکه اسلام حق طلاق را به مرد داده است حکمت و دلایل انسان شناسانۀ عمیقی دارد ولی ما بدون درک حکمت این دستور، به بهانه‌هایی می‌آییم و حق طلاق را برای زن هم قائل می‌شویم و نمی‌دانیم مرتکب چه خطایی شده‌ایم و این تغییر حکم، چه عواقبی در خانواده‌ها و جامعه خواهد داشت. پزشکان در مورد جسم انسان هنوز ابهامات زیادی دارند و برخی یافته‌های جدید باعث شده که شیوه‌های درمانی گذشته نقض شود، آن وقت بعضی‌ها خیلی راحت به خودشان اجازه می‌دهند، بدون توجه به احکام الهی، برای روح انسان نسخه بپیچند و برای رفتار انسان‌ها برنامۀ عملی و حکم حقوقی صادر کنند.

• کسی که می‌گوید من توانایی طراحی نظام حقوقی و برنامۀ عملی برای انسان‌ها را دارم و نیازی به برنامۀ الهی نیست، باید در عقل او شک کرد. همین فرد، وقتی بیمار می‌شود و به پزشک مراجعه می‌کند برای 7 سال درسی که آن پزشک خوانده ارزش قائل است و دستور پزشک را قبول می‌کند، اما برای خداوندی خدا ارزش قائل نیست و قبول ندارد که برنامۀ عملی و نسخۀ روح را باید مطلقاً از خداوند دریافت کرد. البته مشکل چنین کسانی را باید در جای دیگری جستجو کرد، ریشۀ این حرف‌ها در تکبّر آنهاست.

• آن زمانی که فقه اسلام و برنامۀ عملی خداوند منحصر به یک قشر خاص یعنی طلبه‌ها و برخی خانواده‌های مذهبی می‌شد، گذشته است؛ الان زمان آن رسیده است که همۀ عالم بشریت از فقه و برنامۀ عملی اسلام بهره‌مند شوند.

رابطۀ ما با خداوند رابطۀ عبد و مولاست و تقوا باید براساس امر مولا باشد

• رابطۀ ما با خداوند از نوع رابطۀ یک عبد با مولا و صاحب خویش است و این رابطه هم اقتضائات خاص خود را دارد. اقتضای رابطۀ عبد با مولا این است که مولا دستور بدهد و عبد اجرا کند. رابطۀ عبد و مولا اقتضا نمی‌کند که عبد به تشخیص و به صلاح‌دید خودش یک اعمالی را برای مولای خود انجام دهد. با اینکه خداوند این همه در قرآن از جایگاه «رب» سخن گفته است و ما را «عبد» خطاب کرده است اما هنوز برای بعضی‌ها موضوع جانیافتاده است. «يا أَيُّهَا النَّاسُ اعْبُدُوا رَبَّكُمُ الَّذي خَلَقَكُم»(بقره/21)

هر کار خوبی که انسان انجام دهد اگر برای تقویت رابطۀ خود با مولای خود نباشد، یعنی از روی تقوا نباشد، بی‌فایده است

• هر کار خوبی که انسان انجام دهد اگر برای تقویت رابطۀ خود با مولای خود نباشد، یعنی از روی تقوا نباشد، بی‌فایده است و هیچ ارزشی ندارد. و هر عملی که از روی تقوا باشد یعنی برای حفظ رابطه با خداوند باشد، حتماً فایده دارد و حتماً مورد قبول درگاه خداوند قرار می‌گیرد هرچند این عمل به ظاهر کم و کوچک باشد. چرا که امیرالمؤمنین(ع) می‌فرمایند: « لَا يَقِلُّ عَمَلٌ‏ مَعَ تَقْوَى وَ كَيْفَ‏ يَقِلُّ مَا يُتَقَبَّلُ‏؛ هيچ عملى با تقوا اندك نيست، چگونه اندك باشد چيزى كه پذيرفته مى شود!»(کافی/2/ 75)
 

ارسال کردن دیدگاه جدید

محتویات این فیلد به صورت شخصی نگهداری می شود و در محلی از سایت نمایش داده نمی شود.

اطلاعات بیشتر در مورد قالب های ورودی