اشراط ظهور برای شرایط ظهور؛ یا شرایط ظهور برای اشراط ظهور؟
اَشراط؛ جمع شَرَط و به معنای نشانه ها است؛ و شرایط جمع شَرط و به معنای زمینه ها است.
ضدعام و ضد خاص: برای نفی یک مساله دو راه وجود دارد: الف. ایجاد ضد خاص آن؛ ب. ایجاد ضد عام آن؛ مثلا برای این که ظهور را به تاخیر بیندازیم هم می توان شرایط ظهور را از بین برد و مستقیما به مخالفت با نائب ایشان پرداخت (ضد خاص) و هم اینکه به جای مبارزه با شرایط ظهور، زمینه را برای طرح گسترده بحث دیگری مانند اشراط ظهور فراهم کنیم. درست است که اشراط ظهور، خود یک امر بشارت داده شده است، اما نه در حدی که به یک «مساله» تبدیل شود. زیرا در این حالت، ما به ضد عام ظهور دچار شده ایم و و به جای پرداختن به شرایط ظهور، دچار اشراط ظهور شده ایم؛ در این حالت عملا نمی توانیم زنده و برازنده ظهور باشیم.
شَرط ظهور یا شَرَط ظهور؟ وظیفه منتظران ظهور، فراهم سازی شرایط ظهور است نه مساله کردن اشراط (نشانه های) ظهور. به نظر می رسد که پرداختن افراطی به اشراط، ما را از شرایط غافل کند. چنانکه مساله مهمی مثل بیداری اسلامی که از شرایط ظهور است را به تصویر نمی کشیم اما اشراط ظهور را فیلم می کنیم. در واقع ما شرایط ظهور را برای اشراط ظهور به خدمت گرفته ایم.
ترور اولویت؛ مساله کردن چیزی که مساله نیست: هر چه سطح فهم ما بالاتر رود، طرح های تروریستی شیطان هم پیچیده تر می شود، تا جایی که دیگر به امر و نهی مستقیم او گوش نمی دهیم و در این هنگام، شیطان به شکل غیر مستقیم، ما را دچار ترور اولویت می کند؛ به جای اینکه به طور مستقیم بگوید به دنبال شرایط ظهور نباشید، می گوید به دنبال اشراط ظهور باشید. تاکید می شود که پرداخت ضمنی این مسائل چنانکه در روایات هم ذکر شده است، قطعا مطلوب است، اما ضمیمه کردن آن با تطبیقات ظنی و ایجاد گفتمان انتظار به جای انتظار گفتمانی، کاری نیست که امام خامنه ای و پیروان دانای ایشان آن را توصیه یا تایید کرده باشند!
از این رو است که علامه مصباح در نقد منصفانه مستند ظهور نزدیک نزدیک است، گفتند بهتر است که نفیا یا اثباتا به آن نپردازیم، چون چه برنده باشیم و چه بازنده، در هر دو حال بازنده ایم؛ زیرا دچار ترور اولویت شده ایم. و ما که داناتر از امام خود نیستیم؟
ارسال کردن دیدگاه جدید