چرايي دشمني استعمار پير نسبت به علامه مصباح / بخش دوم
هادي قطبي
در سالهاي دهه پنجاه، يكي از فعالان و مبارزان نهضت در زندان توسط منوچهري(شكنجهگر معروف ساواك) مورد شكنجه شديد قرار گرفت و مدام اين سوال را ميپرسيد كه: «آقاي مصباح چه چيزهايي به شما ياد ميدهد؟» و با شدت و غلظت تمام از زنداني ميخواستند كه اطلاعاتي درباره افكار آقاي مصباح به آنها بدهد. آن روزها البته ساواك با مجاهدين خلق قراري داشت مبني بر اينكه هر زنداني تازه واردي ابتدا پانزده روز به بندهاي مجاهدين سپرده شود تا اينها او را شست وشوي مغزي دهند؛ هرچند كار آنها بي تاثير نبود و زندانيان نهضت در سالهاي 54 – 55، در سال 57 سر از سازمان منافقين در ميآوردند! اما به شهادت اين شاگرد علامه: «كار ما به مسعود رجوي كشيد.... ما از بحث توحيد شروع كرده بوديم تا رسيده بوديم به بحث امامت. ايشان جوابي براي سوالات ما نداشت.... آن چه در داخل زندان به داد ما رسيد كه ما گمراه نشديم، در واقع همان آموزشهاي حضرت استاد مصباح بود... آب سردي بود بر روي آتش فتنه و گمراهي منافقين. خدا رحمت كند شهيد رجايي را كه يك وقتي با ايشان هم صحبت ميكردم و بحثهاي جناب استاد مصباح را مرور ميكرديم. ايشان خيلي مرا تشويق كرد و فرمود كه مواظب خودم باشم. مبادا كه منافقين اطلاعاتي در اين زمينهها از من به دست بياورند و بعد هم به آقاي مصباح دعايي كردند كه من هرگز دعاي شهيد رجايي در حق استاد را فراموش نميكنم».(1)
تاريخ گواهي ميدهد، همواره دشمن بهتر و گاه زودتر از دوستان، قدر و ارزش نيروهاي فكري و نظام ساز را ميشناسد و پي ميبرد. از دانشمندان علمي و هستهاي گرفته تا قهرمانان عرصه دفاعي و نظامي. اين قاعده شامل حال بزرگان اسلام نيز ميشود و قبل از همه ائمه معصومين(عليهم السلام)؛ از همين رو اگر ميتوانستند آنان را ترور فيزيكي وگرنه ترور شخصيتي ميكردند. تا جايي كه وقتي حضرت امير(ع) در مسجد به شهادت رسيد، بگويند «مگر علي هم نماز ميخواند؟!»
آري! شناخت دشمن از سرمايههاي اسلام و تشيع، اگر بهتر از شيعيان خاص نباشد، كمتر نيست و امروز آنان از پرونده امام زمان(ع) فقط عكس حضرتش را كم دارند! اطلاعات آنها قويتر و جلوتر از شيعيان است و متاسفانه اكثريت مردم، «امام» را در حد رفع مشكلات شخصي و برآورده كردن حاجات مهمه ميشناسند؛ نه واسطه فيض الهي!
طبيعي است اين دشمنيها، پس از امام معصوم(ع)، دامن شيعيان خاص ايشان را نيز بگيرد؛ اگر بتوانند آنان را حذف فيزيكي ميكنند؛ همچون علماي شهيد از شهيد اول و ثاني گرفته تا مدرس و نواب صفوي و مطهري و مدني و صدوقي(رحمت ا... عليهم اجميعن) و اگر نتوانند ترور شخصيتي را در پيش ميگيرند؛ كاري سختتر هم براي دشمنان و هم براي عالمان و دوستداران. كاري كه با شيخ فضل ا... نوري، آيت ا... كاشاني و شهيد بهشتي(رحمت ا... عليهم) و اكنون با علامه مصباح ميكنند.
تخريب علامه ضد انگليسي البته زخم كهنهاي است كه گاه سر باز ميكند و دوستان و شاگردان را رنج ميدهد كه يكي از عوامل آن «رابطه مراد و مريدي مقام معظم رهبري با آيت ا... مصباح» بود – و در شماره قبل به آن اشاه شد – و اكنون به اندازه مجال و مقال، دليل ديگر اين مخالفتها را بررسي ميكنيم.
آيت ا... مصباح؛ محصول شجره فقه، فلسفه و عرفان
حضرت علامه مصباح يزدي، پيش از بيست سالگي، از محضر علماي رباني همچون حضرت امام خميني(ره)، علامه طباطبايي(ره) و آيت ا... بهجت(ره) بهره مند ميشود و در اندك زماني با طي مدارج علمي مرسوم در حوزه و نيل به درجه اجتهاد در 27 سالگي، همچنان به تحصيل در فقه، اصول، فلسفه و عرفان ميپردازد.
شاگردي كردن با رعايت آداب شاگردي و رعايت حق استادي، در محضر يكي از اين بزرگواران ولو به مدت كوتاه چند روزه، براي مستعدينش، خود آغازگر تحول روحي و اخلاقي و علمي است و اين مدت اگر به هشت، ده يا پانزده سال مستمر برسد، چه خواهد شد؟! اين مدت زمان علاوه بر آنكه موجب شناخت دقيق متقابل استاد و شاگرد از يكديگر ميشود، مراودات روحي و معنوي و اخلاقي را نيز كه بسي مهمتر و سودمندتر است، براي شاگرد به ارمغان ميآورد. تعابير عجيب اساتيد درباره آيت ا... مصباح، خود نشان دهنده عمق ارادت و اعتماد آن عزيزان به اين ثمره و محصول شجره مباركه حوزه علميه است كه به فرموده مقام معظم رهبري «از بركات خدا بر ملت و بر حوزهها و بر جوانان»(2) است و به فرموده آيت ا... مشكيني(ره) «حوزهها بايد دهها سال سهم امام بخورند، هزاران نفر در اينجا تحصيل كنند، ميلياردها پول از كيسه امام(زمان) خرج بشود، ميليونها انسان از اول تا حال تحصيل كنند، تا در هر عصري يك چند نفري نظير آيت ا... مصباح به دست آيد.... او يكي از خزانههاي وجودي ماست».(3)
البته قدر و منزلت علامه در اين زمان، نيازمند وامگيري از تعاريف گذشتگان نيست، اما محض فزوني ارادت دوستداران و نيز آغاز فصل آشنايي جوانان تشنه حقايق، خلاصهاي از اين فصل با بركت زندگي آيت ا... مصباح را در چند سطر مرور ميكنيم.
محضر امام خميني(ره)
حضرت استاد به مدت 8 سال(از سال 1332) در دروس فقه و اصول حضرت امام خميني(ره) شركت كرد. آنچه قبل از هر چيز استاد را جذب امام كرد، بينش سياسي و شجاعت و غيرت ديني او بود كه استاد را نيز به مبارزات سياسي وارد ساخت.
رابطه استاد و شاگردي به جايي رسيد كه در موردي كه حضرت امام(ره) نياز به دو شاهد داشت، و حضرت استاد مصباح آن شخص را تاييد كرد، امام(ره) فرمود: «شهادت ايشان كافي است».(4) حدس استاد مبني بر آزادي سريع حضرت امام(ره) از زندان، بعد از آزادي مورد توجه امام قرار ميگيرد و با لبخندي به ايشان ميفرمايند: «حدس شما صائب بود».(5) و اين چنين مجتهد جوان 28 ساله، مورد توجه رهبر نهضت قرار ميگيرد.
حضرت استاد در همان سالهاي آغازين نهضت مورد توجه بيت امام واقع شده و از سوي مرحوم شهيد مصطفي خميني(ره) براي روشنگري مردم به سفر تبليغي اعزام ميشود؛ مدتي قبل از قيام 15 خرداد 42!(6) تنظيم و چاپ كتابهاي فقهي امام براي اولين بار توسط آيت ا... مصباح و با همكاري يار ديرينش آقاي مسعودي خميني صورت گرفته بود.(7)
آيت ا... مصباح، از همان اوائل طلبگي مورد توجه امام قرار گرفت و حضرت امام وقتي شنيدند كه عدهاي از روستا براي دعوت منبر نزد آقاي مصباح آمدند، فرمودند: «ايشان از علما و فضلا ميباشند. اگر خودشان تمايل داشتند كه بروند، مانعي ندارد؛ ولي بايد قدرش را بدانند و حرمتش را نگه دارند».(8)
بعد از پيروزي انقلاب نيز عنايت امام به حضرت استاد فزوني يافت تا آن جا كه بعد از شنيدن گزارش فعاليتهاي واحد آموزش موسسه در راه حق(كه زير نظر آيت ا... مصباح بود)، و تقديم گزارش با جمله «براي ادامه اين كار از هيچ مقامي تقاضايي نداريم، ولي اين كار قابل توسعه است»، اين پاسخ امام را ميشنوند كه فرمود: «اين را جا را تا دو برابر توسعه دهيد و تا زماني كه من زنده هستم شخصا بودجه آنها را ميپردازم» و بعد از چند روز در ميانه سال تحصيلي، امام امت پيغامي فرستاد: «از همين حالا اينجا را توسعه دهيد».(9) و با دستور امام به توليت حرم حضرت معصومه(س)، زميني در اختيار آيت ا... مصباح قرار گرفت.(10) اهميت فعاليتهاي آيت ا... براي امام قابل درك بود و اعتماد و ارادت امام امت به اين شاگرد خدومش بيش از آني بود كه تصورش را ميكردند. چراكه در دوران حيات خويش شخصا بر كمك مالي به دو نهاد تاكيد ويژه داشتند: يكي حزب ا... لبنان و ديگري موسسه زير نظر آيت ا... مصباح.(11) يكي از شاگردان آيت ا... مصباح ميگويد: «در بحبوحه دفاع مقدس، در دوران دفاع مقدس بودجه خيلي از مراكزي كه با اشراف امام اداره ميشد، كم شد جز دو مركز؛ موسسه آيت ا... مصباح و حزب ا... لبنان. امام فرموده بودند كه موسسه آقاي مصباح يك جبهه است و صريحا دستور داده بودند كه اين بودجه بايد بماند. در زمان جنگ كه ما طلبه موسسه بوديم و به جبهه اعزام ميشديم، شنيديم كه امام فرمودند: اين جا هم يك جبهه است و نبايد خالي و به هيچ وجه تعطيل شود؛ اين در حالي بود كه خيلي از مراكز تعطيل و خيلي از درسها تق و لق شد، اما اين موسسه حتي بودجه اش قطع نشد».(12)
توضيح و تبيين ارتباطات آيت ا... مصباح در قالب فعاليتهاي سياسي تحت اشارات امام امت، فرصت جداگانهاي ميطلبد.
محضر علامه طباطبايي(ره)
استاد مصباح همچنين از سال 1331، به مدت 14 سال در درس عمومي علامه طباطبايي(ره) كه شامل تفسير و فلسفه(اسفار، الهيات و برهان شفا) ميشد و نيز 10 سال خصوصي(شامل اخلاق و عرفان) بهطور منظم شركت داشت. اين نظم و پشتكار به اندازهاي بود كه مرحوم علامه طباطبايي(ره) بخشي از كار كتاب شريف «تفسير الميزان» را جهت بررسي به استاد سپرده و بعدها به رسم تفقد از شاگرد در جمع دوستان فرمود: «فلاني(مصباح) هم در تفسير ما شريك شده است».(13) اين ارتباط در ايام تابستان نيز ادامه داشت و حضرت استاد در «تفسير الميزان»، ملازم علامه و حكم دستيار براي ايشان داشت.(14)
ناگفته نماند كه علامه طباطبايي(ره) در سه سطح عمومي(درس رايج حوزه)، خصوصي(فلسفه هفتگي) و محرمانه(عرفاني) شاگرد داشتهاند كه آيت ا... مصباح در هر سه گروه بار يافته بود. عمده بهرهبرداري حضرت استاد، از علامه طباطبايي بود كه به فرموده استاد: «ما در عمر خودمان به دنبال يك فرد مهذب و متقي، كه هم فقيه باشد، هم به فلسفه اسلام آشنا باشد و هم به عرفان آشنا باشد، ميگشتيم و بحمد ا... اين گوهر گرانبها و كمياب را پيدا كرديم».(15)
شخصيت اخلاقي و عرفاني حضرت استاد، در همين جلسات خصوصي علامه طباطبايي(ره) شكل گرفت تا جايي كه حضرت علامه فرمود: «مصباح در ميان شاگردان من مانند انجير در ميان ساير ميوههاست؛ چراكه فكر او هيچ چيز زائد و دور ريختني ندارد».(16)
ابعاد فلسفي استاد به دليل تواضع ايشان همچون ساير ابعاد فقهي و اصولي و عرفانيشان مكتوم مانده و ما در اين باره تنها به يك نمونه از اشارت شاگردان بسنده ميكنيم. آيت ا... فياضي از شاگردان آيت ا... مصباح و آيت ا... جوادي آملي، درباره بعد علمي – فلسفي استاد خويش ميگويد: «استاد(مصباح) به تفصيل به بحث در موضوعات مختلف فلسفي پرداختند و بسياري از مسايل را مورد بررسي قرار دادند. ايشان در تمام مباحث فلسفي از اصالت وجود و ماهيت گرفته تا اقسام كثرت و علت و معلول و حدوث و قدم و بحثهاي الهيات به معني الاخص، مباني خاص خودشان را دارند. ايشان در بسياري از مباحث نظرات صدرالمتالهين را مور نقد و بررسي قرار داده(اند)... اگر متخصصي بخواهد حساب شده و به دور از تواضع با مساله برخورد كند بايد بگويد كه ايشان نظام فلسفي خاصي را كه برخوردار از تفران مشائين، اشراقيين و صدرالمتالهين بوده بنا نهاده است».(17)
محضر آيت ا... بهجت(ره)
آيت ا... مصباح همزمان در درس فقه(طهارت، مكاسب، خيارات) مرحوم آيت ا... بهجت حضور داشت كه برهه زماني 15 ساله را شامل شد. آشنايي با آيت ا... بهجت ابتدا با رفت و آمد به منزل ايشان براي بهرهگيري اخلاقي و عرفاني بود كه بعد از آگاهي از قدرت علمي مرحوم آيت ا... بهجت(ره)، كلاس درس نيز به اين مراودات اضافه شد.
مرحوم آيت ا... بهجت كه به ظاهر جز به عبادت و مسايل علمي نميپردازد، مشوق آيت ا... مصباح براي ورود به عرصه سياست ميشود. آيت ا... مصباح خود ميفرمايد: «شايد كساني كه دورا دور ايشان را فقط در حال عبادت و نماز يا درس ديده باشند، فكر ميكنند كه ايشان به مسايل سياسي و اجتماعي چندان توجهي ندارند. بنده بايد عرض كنم كه بزرگترين مشوق خود بنده در پرداختن به مسايل سياسي و اجتماعي خود ايشان بودهاند... حتي گاهي پيغامهاي خاصي براي حضرت امام در ارتباط با همين مسايل سياسي ميدادند كه در يك موردش بنده با يكي ديگر از دوستان واسطه در رساندن اين پيام خاص به حضرت امام بوديم»(18)
حضور سياسي حضرت استاد به قدري در نهضت موثر بود كه علاوه بر پروندههاي مختلف در ساواك، و تعقيب و گريز و گاه دستگيري، حضرت آيت ا... بهجت را بر آن ميدارد تا سفارش «جان» او را به شاگردانش بكند و بگويد: «مواظب ايشان باشيد».(19) مشابه جملهاي كه مقام معظم رهبري در ديدار با ايشان فرمودند: «به علت مسافرتهاي متعددي كه انجام ميدهيد، نگران – جان – شما هستم».(20)
اين رابطه استاد و شاگردي ميان مرحوم آيت ا... بهجت و استاد مصباح به جايي ميرسد كه قبل از پيروزي انقلاب عدهاي از بازاريان قم خدمت آيت ا... بهجت ميرسند و درخواست درس اخلاق ميكنند تا خودشان يا روحاني مورد تاييد خودشان درس اخلاق برقرار كنند. آيت ا... بهجت فرموده بودند كه آقاي مصباح يزدي مورد تاييد من است. برويد از ايشان بخواهيد و من هم از ايشان ميخواهم كه درس اخلاق را بيان كنند».(21)
اعتماد و اعتقاد في ما بين استاد و شاگرد، به اندازهاي است كه در ايام فعاليتهاي سياسي و متواري بودن استاد از دست ساواك، شخص حضرت آيت ا... بهجت به همراه همسر و فرزندانش، براي خانواده استاد آذوقه ميبرند.(22)
ديگر اساتيد اخلاق و عرفان
آيت ا... مصباح، در كنار اساتيد رسمي حوزه، از محضر آيت ا... انصاري همداني(ره) نيز بهرهها برد كه آشنايي با ايشان در مشهد و در ضمن يك سوال اتفاق افتاد. استاد مصباح از مرحوم انصاري همداني(ره) براي سير و سلوك راهي ميخواستند. مرحوم همداني(ره) كتاب لقاء ا... را توصيه ميكنند. استاد مصباح ميگويند در اين كتاب چيزهايي است. مثلا ذكر يونسيه پيشنهاد شده در حالي كه از اهل بيت(ع) نرسيده است. مرحوم همداني(ره) فرمود بودند: رسيده و چنين استدلال فرمود: قرآن ميفرمايد: "فنادي في الظلمات ان لا اله الا انت سبحانك اني كنت من الظالمين فاستجبنا له و نجيناه من الغم و كذلك ننجي المومنين"(23)... خيال ميكنيد ذكر نخوانده مومنين را نجات ميدهند يا خوانده؟ حضرت يونس اين ذكر را خواند كه نجاتش دادند... آيا از اين دليل بهتر ميخواهيد؟ و اين ماجرا زمينه ارتباط بيشتر آيت ا... مصباح را با مرحوم آيت ا... انصاري همداني(ره) فراهم ميكند.(24)
همچنين مراودت و پي گيري جلسات درس اخلاق مرحوم آيت ا... بهاء الديني(ره) از بركات عمر آيت ا... مصباح است. كساني كه با روحيات مرحوم بهاء الديني آشنايي داشته باشند ميدانند كه ايشان با كسي تعارف نميكرد و حتي در مواردي كه طرف التماس دعا داشت، جمله «با دعا كسي آدم نميشود»(25) تحويل ميداد. اما وقتي حضرت استاد در سالهاي 56–57 در جلسه اخلاق شركت ميكند و همان دم در مينشيند، مرحوم بهاء الديني(ره) بلند شده و ايشان را در كنار خود مينشانند و نكتهاي را ميگويند كه درباره احدي به كار نبرده بودند: «من در تو سيماي قرآن را ميبينم».(26)
همانطور كه در ابتدا اشاره شد، بهرههاي روحي و اخلاقي معنوي علامه ضد انگليسي از مربيان اخلاق و تربيت، بيش از بهرههاي علمي و عقيدتي است و نيازمند مقال و مجال ديگري است. همين اندازه كه وقتي يكي از اساتيد موسسه از حضرت آيت ا... پرسيد: شما با اين همه سابقه شاگردي در محضر علامه، چطور يك عكس با علامه نداريد؟ ايشان بعد از اندكي تامل فرموده بود: «رعايت احترام استاد اقتضا ميكرد كه من هيچگاه در كنار ايشان نمينشستم و هيچگاه در پهلوي ايشان نميايستادم».(27)
پي نوشت ها
1. گفتمان مصباح، ص147 و 148 – زندگينامه حضرت آيت ا... محمد تقي مصباح يزدي، ص224.
2. بيانات در ديدار جمعي از دانشجويان بسيجي – 25/9/77.
3. حقيقت شرق، ص58 – زندگينامه حضرت آيت ا... محمد تقي مصباح يزدي، ص283.
4. زندگينامه حضرت آيت ا... محمد تقي مصباح يزدي، ص283.
5همان، ص200.
6. همان، ص202.
7. حقيقت شرق، ص62.
8. انديششه ماندگار، ص36.
9. حقيقت شرق، ص156.
10. صفحه شخصي حجت الاسلام دكتر رهنمايي به نشاني:http://tarbiyati. iki. ac. ir/content.
11. نقل از: حجت الاسلام رحيميان در گفتگو با روزنامه ايران19/3/1378.
12. صفحه شخصي حجت الاسلام دكتر رهنمايي.
13. گفتمان مصباح، مركز اسناد انقلاب اسلامي، ص44.
14. انديشه ماندگار، ص40 و 58.
15. گفتمان مصباح، ص45 – انديشه ماندگار، ص30.
16. گفتمان مصباح، ص46 – زندگينامه حضرت آيت ا... محمد تقي مصباح يزدي، ص283.
17. همان، ص47 و 48.
18. همان، ص53.
19. همان، ص147.
20. حقيقت شرق، ص56.
21. گفتمان مصباح، ص54 – زندگينامه آيت ا... محمد تقي مصباح يزدي، ص31.
22. حقيقت شرق، ص70.
23. انبياء، 88.
24. – گفتمان مصباح، ص50.
25. ماهنامه خيمه، ش 1.
26. زندگينامه حضرت آيت ا... محمد تقي مصباح يزدي، ص66.
27. انديشه ماندگار، ص39.
ارسال کردن دیدگاه جدید