بازشناسی تاریخی مفاهیم «شیعه»

تبين: مقاله «بازشناسی تاریخی مفاهیم شیعه» كه توسط حجت الاسلام دکترحامد منتظری مقدم(1) نوشته شده و درشماره 36 فصل نامه علمی پژوهشی (تاریخ در آینه پژوهش) انتشار يافته بود توسط پايگاه اطلاع رساني تبيين، تلخيص و در اختيار خوانندگان قرار داده شده است، كاربران جهت دریافت اصل مقاله مي‌توانند اینجا کلیک کنند.

چکيده

واژة «شيعه»، که نامي شناخته شده براي پيروان مکتب اهل بيت عليه السلام است،  در بستر تاريخ اسلام، کاربردهاي متعدد لغوي داشته، و سپس به يک اصطلاح تبديل شده است. در اين نوشتار، بر اساس روش تاريخي، کاربردهاي شيعه توصيف و تحليل، و مفاهيم آن بازشناسي مي شود.

مقدمه

واژة شيعه (الشيعة)، از ديرباز به عنوان نامي اصيل و شناخته شده براي پيروان مكتب اهل بيت عليه السلام كاربرد يافته و در همين حال، موضوعي براي تحقيق پژوهشگران بوده است.

اين واژه در بستر تاريخ اسلام، كاربردهاي متعدد و روياروي داشته است؛ مانند شيعة علي عليه السلام و شيعة آل محمد عليه السلام از يك سو، و شيعة عثمان، شيعة معاويه، شيعة آل ابي سفيان و شيعة بني العباس از ديگر سوي، كه شناخت دقيق چنين مواردي نيازمند بازشناسي تاريخي مفاهيم شيعه است.

مفاهيم لغوي شيعه:

شيعه در اصل، واژه اي عربي، و در زبان عربي، واژة شيعه از نظر لغوي، داراي دو گونه كاربرد است: مضاف و مفرد. در كاربرد مضاف، واژة شيعه به اسم فردي خاص اضافه مي شود و به معناي ياران و پيروان آن فرد است؛ اما در كاربرد مفرد، واژة شيعه همراه با الف و لام (ال) و بدون اضافه شدن به نام كسي، به شكل الشيعة استعمال مي شود كه به معناي گروه و دسته اي است كه بر سر امري گرد هم آيند.

در قرآن كريم، واژة شيعه چهار بار، يك بار به شكل مفرد، (مريم: 69) و سه بار به شكل مضاف (قصص: 15؛ صافات: 83) به كار رفته است. همچنين در قرآن، در پنج جا واژه شِيَع (جمع) استعمال شده است (حجر: 10؛ انعام: 65 و159، قصص: 4؛ روم: 32).

كاربردهاي مضاف شيعه:

الف. شيعة علي عليه السلام و برخي نمونه هاي ديگر

تركيب شيعة علي عليه السلام، خود نمونه اي از كاربرد لغوي شيعه به شكل مضاف به نام يك شخص است. در همين نوع كاربرد – چنان كه پس از اين خواهد آمد - واژة شيعه همراه با نام هايي جز علي عليه السلام، در مواردي همچون شيعة عثمان، شيعة معاويه، شيعة ابي بكر و مانند اينها به كار رفته است.

در اين ميان، تركيب شيعة علي عليه السلام، بي ترديد اصيل ترين و كهن ترين نمونه و برگرفته از احاديث نبوي است. در اين باره، شايان توجه است كه قاضي نعمان (م 363ق) با يادكرد از اين احاديث؛ مانند شيعة علي هُم الفائِزون (پيروان علي همان رستگارانند)، تأكيد كرده كه پيامبر اكرم عليه السلام فقط شيعة علي فرموده و از زبان رسول خدا عليه السلام واژة شيعه دربارة ياران هيچ صحابي ديگري به كار نرفته است .

افزون بر اين، سيوطي در تعيين مصداق آية إِنَّ الَّذينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ أُولئِكَ هُمْ خَيْرُ الْبَرِيَّة (بينه: 7) آورده است كه با نزول آن، پيامبر عليه السلام به علي عليه السلام فرمود: أنت وشيعتك ...

گرايش به عثمان و به تبع آن، كاربرد واژگاني چون عثمانيه و شيعة عثمان، در زمان حيات او تجلّي نداشت. اين گرايش درواقع، در پي قتل عثمان و در لباس خون خواهي، آشكار، و به رقابت و دشمني با خلافت اميرمؤمنان علي عليه السلام، و متهم كردن او در قتل عثمان منجر شد. بر همين اساس، گرايش به عثمان گاهي در قالب شيعة معاويه بازتاب يافت. در اين باره، بايد دانست كه معاويه خويشتن را وليّ دمِ عثمان معرفي مي كرد. بر اين اساس، گروهي كه بعداً عثمانيه نام يافتند، معاويه را خليفة پس از عثمان دانستند. همچنين حكومت بني اميه نمادي از غلبة انديشة عثماني شد.

دربارة تركيب شيعة ابي بكر، به نظر مي رسد كه اين تركيب در تاريخ صدر اسلام استعمال نشده، و گاهي در متون پس از آن دوران در نقش عنواني كه بيانگر پيروي از خليفة نخست بوده، كاربرد يافته است.

ب. شيعة آل محمد عليه السلام و برخي نمونه هاي ديگر

شيعه در كاربرد لغوي به شكل مضاف، همراه با نام يك خاندان نيز استعمال شده است. در مهم ترين نمونه از اين كاربرد، اضافة اين واژه به خاندان رسول خدا عليه السلام با تعابيري مانند شيعة آل محمد عليه السلام و شيعة اهل بيت رسول الله عليه السلام و شيعة اهل البيت عليه السلام، و نيز در تعابير مشابه همچون شيعة علي و وُلده عليه السلام و شيعة آل ابي طالب ثبت شده است.

تركيب شيعة آل محمد عليه السلام در روايات ائمّه اطهار عليه السلام و آثار بزرگان شيعه و نيز در متن حوادث تاريخي كاربرد يافته است؛ چنان كه سليمان بن صرد، امير توابّين، نيروهاي خود را شيعة آل محمد عليه السلام خطاب كرده و در نامه اي از مختار اين تعبير به كار رفته است.

در اخطار نامه اي از خليفه راضي عباسي به حنابله در سال 323ق، اقدام آنان در تكفيرِ شيعة اهل بيت رسول الله عليه السلام نكوهش و به آنان به سبب بدعت هايشان هشدار داده شد. در گزارشي ديگر از همين اخطارنامه، عبارت شيعة آل محمد عليه السلام آمده است .

در اينجا بايد بر اين نكته پاي فشرد كه كاربرد واژة شيعه به شكل مضاف به نام خاندان پيامبر عليه السلام و نمونه هاي مشابه در اصل، تداوم كاربرد شيعة علي عليه السلام و هم پايه با آن بوده و نشان مي داده كه پس از حضرت علي عليه السلام، شيعيان پيرو فرزندان وي، و به تعبير ديگر، پيرو خاندان رسالت بوده اند.

واژة شيعه به شكل مضاف به نام خاندان دربارة گرايش رويارو با شيعة علي عليه السلام نيز كاربرد يافت؛ چنان كه شيعة بني امية و شيعة آل ابي سفيان در جايگاه تعابير ديگري از شيعة عثمان و يا شيعة معاويه قابل شناسايي است. در اين ميان، كاربرد شيعة آل أبي سفيان از زبان امام حسين عليه السلام در روز عاشورا بسيار آشناست؛ آنجاكه حضرت در نهيب به دشمن فرمودند: اي پيروان آل ابي سفيان! اگر دين نداريد و از رستاخيز نمي هراسيد، دست كم در اين دنياي خود آزاده باشيد...

جز اين، شيعة آل الزبير كه گاهي با تسامح شيعة الزبير خوانده شده، نمونه اي ديگر است كه مي تواند عنواني براي حاميان سياسي و محدود به دوران حاكميت خاندان زبيري (64ـ73ق) به شمار آيد. البته ايشان با پذيرش خلافت عبدالله بن زبير، در اصل با امويان، و فقط در يك مقطع كوتاه، با مختار، كه خود از شيعيان آل محمد عليه السلام بود، رويارو بودند.

همچنين واژة شيعه با اضافه به نام خاندان عباس، عموي پيامبر، با تعابيري همچون شيعة وُلْد العباس يا تركيب نسبتاً پركاربرد شيعة بني العباس استعمال شده است. كاربرد شيعة خاندان عباس پس از تثبيت خلافت عباسي، ناظر به حمايت سياسي از دولت عباسي بود و در همين چارچوب، گاهي واژة شيعي به معناي عباسي به كار مي رفت.

براي نمونه، مسعودي در اوايل سدة چهارم هجري، نصربن ازهر را، كه كارگزار متوكّل عباسي در مبادلة اسراي مسلمان و رومي بود، شيعي و شيعة فرزندان عباس خواند .

مهم ترين نمونه هاي كاربرد مضاف شيعه، كه نمونه اي ديگر از اين كاربرد به شكل شيعتي (شيعيانِ من) و شيعتنا (شيعيانِ ما) از زبان اهل بيت عليه السلام گزارش شده است كه پس از اين، در شناختِ نقش اهل بيت عليه السلام در فرايند شكل گيري اصطلاح شيعه بدان اشاره مي شود.

كاربرد مفرد شيعه به مثابة يك اصطلاح:

در آغاز، شيعه به شكل مفرد (الشيعة) به معناي گروه بود. بر اين اساس، چنانچه نشانه و قرينه اي وجود داشت، روشن مي شد كه منظور از آن، كدام گروه (پيروان چه كس يا كساني) است؛ اما هنگامي كه الشيعة تبديل به يك اصطلاح شد، بدون نياز به قرينه روشن بود كه منظور، شيعة علي عليه السلام است و كاربرد شيعه در متون عربي همراه با الف و لام به طور مشخص اصطلاحي براي پيروان علي عليه السلام شد .

در اصطلاح شدنِ الشيعة در شيعة علي عليه السلام، بر دو نكته بايد پاي فشرد:

نخست اينكه با پيدايش اصطلاحاتي همچون عثمانيه و سپس اهل سنت، كه جايگزين شيعة عثمان، شيعة معاويه، شيعة بني اميّة و شيعة بني العباس شد، به تدريج، وضعيت به گونه اي شد كه الشيعة به پيروان علي و فرزندان او عليه السلام متبادر شد.

دوم و مهم تر، ريشه دار بودن تركيب شيعة علي عليه السلام بود. پيش تر گذشت كه اين تركيب از احاديث نبوي برگرفته شده و رسول خدا عليه السلام واژة شيعه را فقط دربارة ياران علي عليه السلام فرموده است. دراين باره نيز بايد افزود كه در همان عصر نبوي، صحابياني همچون سلمان، ابوذر، عمّار و مقداد، شيعة علي عليه السلام خوانده مي شدند و پيامبر اكرم عليه السلام به صراحت، شيعة علي عليه السلام را داراي جايگاهي ممتاز معرفي كرده بود.

بر اين اساس، كاربرد واژة شيعه ميان پيروان اهل بيت عليه السلام مبتني بر يك نگرش اصيل و حتي قدسي بود، تا آنجا كه در روايتي از امام باقر عليه السلام، تصريح شده كه واژة شيعه را خداوند متعال نام شيعيان قرار داده، و نامي ستودني دانسته شده است: ليهنكم الاسم الذي نحلكم الله تعالي إيّاه.... اين در حالي است كه استعمال اين واژه دربارة ديگران (پيروان كساني جز علي و فرزندان او عليه السلام) استعمال لغوي محض بوده و هرگز مبتني بر نگرش يادشده نبوده است.

مفاهيم اصطلاحي شيعه

در بازشناسي مفاهيم اصطلاحي الشيعة، نخست بايد دانست كه در كاربردهاي مضاف شيعه- كه پيش تر شناسايي شد- مفاهيم پيروي از يك شخص و ياري رساندن به او، به عنوان مفاهيم اساسي شيعه وجود داشته است. البته اين پيروي كردن و ياري رساندن مي توانست بر مبناي گرايش اعتقادي و يا ديگر گرايش ها مانند سياسي، منطقه اي و جز اينها باشد.

بر اين اساس، تركيب شيعة علي عليه السلام به مفهوم لغوي پيروان علي عليه السلام، حتي در نخستين كاربردهاي آن در دوران پيامبر اكرم عليه السلام، هم مي توانست به كساني كه پيروي شان از حضرت علي عليه السلام بر مبناي اعتقاد به امامت بلافصل او بود، اطلاق شود و هم مي توانست بر پاية گرايشي جز اين و براي نمونه برآمده از محبت به اهل بيت عليه السلام و يا گرايش سياسي باشد. همچنين پس از شكل گيري اصطلاح الشيعة براي شيعة علي عليه السلام، خود اين اصطلاح نيز همين گونه بود و مفهوم اين اصطلاح مي توانست بازگوي گرايش اعتقادي و يا گرايشي ديگر باشد. بر پاية اين سخن، بايد به دو نكته زير توجه داشت:

نكتة نخست اينكه شكل گيري اصطلاح الشيعة را نمي توان مساوي با آغاز پيدايش گرايش اعتقادي به امامت بلافصل حضرت علي عليه السلام دانست.
نكتة دوم آنكه در شناخت مفاهيم اصطلاحي شيعه، ناگزير بايد استعمالات تاريخي آن را بازشناخت.

با همين رويكرد، دو مفهوم خاص و عام براي اصطلاح شيعه، شناسايي و گفته شده است كه شيعه در مفهوم خاص، شامل معتقدان به امامت منصوص و بلافصل علي عليه السلام و فرزندان او بود؛ اما در مفهوم عام، دامنه اي وسيع تر داشت و گرايش غير اعتقادي (محبتي) را نيز پوشش مي داد ؛ چنان كه به ياران علي عليه السلام در جنگ هاي دوران خلافتش، شيعة علي عليه السلام اطلاق مي شد؛ در حالي كه فقط برخي از آنان معتقد به امامت بلافصل او بودند و بسياري از ايشان شيعة محبتي يا عراقي و سياسي بودند. البته ازآن رو كه شيعيان صرفاً عراقي و يا سياسي نيز تظاهر به محبت اهل بيت عليه السلام مي كردند، مي توان عنوان شيعة محبتي را جامع گونه هاي غيراعتقادي دانست.

از نظر تاريخي، به تدريج و با گذشت زمان، واژة شيعه بيشتر به مفهوم اصطلاحي خاص اعتقادي تطبيق يافت، و اسمي براي پيروان مذهب تشيع شد، كه خود شامل فرقه هاي متعدد مانند زيديه، اسماعيليه و اماميه اثني عشريه بود.

برخي از زمينه ها و پيامدهاي فرايند تطبيق تدريجي اصطلاح شيعه بر شيعة اعتقادي :

دربارة زمينه ها، از يك سو، بايد به نقش مهم اهل بيت عليه السلام توجه داشت كه در بيانات خود، با هويت بخشي به جامعة شيعي، اوصاف شيعيان را تبيين و بر پيروي از خويش تأكيد مي كردند؛ چنان كه در روايتي تأكيد شده است آنان كه صرفاً دوستدار ما اهل بيت عليه السلام هستند، اما از ما پيروي نمي كنند و مرتكب معاصي مي شوند، شيعة ما ناميده نمي شوند، بلكه محبّان ما خوانده مي شوند.

از ديگر سوي، در اين باره بايد دانست كه در عصر اموي و عباسي، در مقايسه با دوران خلافت اميرمؤمنان علي عليه السلام، هزينة شيعه خوانده شدن، بسيار سنگين و برابر با سركوب و رنج فراوان بود. از اين رو، در عمل، گرايش هاي غير اعتقادي نمي توانست توجيه كنندة چنان هزينه اي باشد و بيشتر كسي شيعه بود كه به امامت اهل بيت عليه السلام اعتقاد داشت، و اين اصطلاح نيز دربارة همين شيعيان به كار مي رفت.

اما پيامدهاي فرايند يادشده، يكي اين بود كه كساني كه به امامت اهل بيت عليه السلام معتقد نبودند و با وجود اين، دوستدار ايشان بودند، چون در اظهار دوستي اهل بيت عليه السلام به شيعيان شباهت داشتند، مُتَشَيِّع خوانده شدند.

پيامد ديگر اينكه واژة شيعه پس از آنكه به تدريج، اسمي براي پيروان مذهب تشيع به مفهوم اعتقادي شد، با گذشت زماني بيشتر، به نامي براي شيعة اماميه اثناعشريه (دوازده امامي) اختصاص يافت. اين امر بيشتر متأثر از كثرت و غلبة جمعيت اين گروه از شيعيان در مقايسه با ديگر گروه ها بود.

شيخ مفيد در اوائل المقالات با همان رويكرد كلامي، با قيد بلافصل دربارة امامت حضرت علي عليه السلام و نيز نفي امامت كساني كه بر علي عليه السلام تقدّم جستند، در اصل، به منصوص و الهي بودن امامت نظر داشته است. البته او شيعه را به پيروان اميرمؤمنان عليه السلام اختصاص داده و از كاربرد آن دربارة پيروان فرزندان علي عليه السلام بر پاية تداوم انديشة امامت سخن نگفته است. چه بسا وي در اين سخن، اصلِ تبديل شدن واژة الشيعه به يك اصطلاح براي شيعة علي عليه السلام را گزارش كرده و نظر به اين نداشته كه اين اصطلاح در ادامه، شامل پيروان فرزندان علي عليه السلام نيز بوده است.

شهرستاني شيعه را به عنوان پيروان علي عليه السلام، كه قايل به امامت و خلافت وي بر پاية نص و وصيت آشكار و يا پنهان و معتقد به تداوم امامت در فرزندان علي عليه السلام بودند، شناسانده است

ابن حزم اندلسي در شناسايي شيعه نگاشته است: هر كس با شيعه موافق باشد در اينكه علي عليه السلام پس از رسول خدا عليه السلام افضل مردم است و او و پس از او، فرزندانش براي امامت شايسته ترين مردم هستند، شيعي است...

ائمّه اطهار عليه السلام به صراحت، شيعيان را كساني دانسته اند كه پيرو ايشانند و در همان حال، اذعان كرده اند كه پيروان ايشان كساني هستند كه از اوامر الهي اطاعت مي كنند؛ چنان كه امام باقر عليه السلام مي فرمايند: ما شيعتنا إلا من أطاع الله ؛ شيعه ما نيست مگر كسي كه مطيع خداست.

نتيجه گيري

واژة شيعه، كه از ديرباز نام و اصطلاحي براي پيروان مكتب اهل بيت عليه السلام است، در عربي، از نظر لغوي، به دو گونه به كار مي رود: مضاف به اسم فرد يا خاندان به معناي پيروان، و مفرد (الشيعه) به معناي گروه. اين دو گونه كاربرد در قرآن كريم نيز وجود دارد.

ميان كاربردهاي مضاف، شيعة علي عليه السلام كهن ترين نمونه و برگرفته از احاديث نبوي بود و در امتداد آن، شيعة آل محمد عليه السلام استعمال شد.

از يك سو، غلبة استعمال شيعة علي عليه السلام ، كه ريشه دار و متأثر از نگرش قدسي بود، و از ديگر سوي، رواج اصطلاحاتي همچون عثمانيه به جاي شيعة عثمان اين زمينه را فراهم كرد كه شيعه (الشيعه) به شيعة علي عليه السلام متبادر و به يك اصطلاح براي آن تبديل شود؛ البته ائمة اطهار عليه السلام نيز در تثبيت اين اصطلاح و هويت بخشي مفهومي به آن نقش داشتند.

تبديل واژة شيعه به يك اصطلاح براي شيعة علي عليه السلام فرايند واژگاني و جُدا از پيدايش گرايش هاي شيعي بود و بر اين اساس، وجود گرايش اعتقادي به امامت بلافصل علي عليه السلام بستگي به شكل گيري اين اصطلاح نداشت.


(1). استادیار موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره)

ارسال کردن دیدگاه جدید

محتویات این فیلد به صورت شخصی نگهداری می شود و در محلی از سایت نمایش داده نمی شود.

اطلاعات بیشتر در مورد قالب های ورودی