پايههاي روانشناختي تربيت ديني
تلخيص مقاله دكتر رهنمايي با عنوان:
پايههاي روانشناختي تربيت ديني
مقدمه
تعليم و تربيت و روانشناسي، بهعنوان برجستهترين گرايشهاي رايج در انسانشناسي، هيچيك از ديگري بينياز نيست. تربيت ديني، بهعنوان يكي از شاخصترين قلمروهاي تعليم و تربيت ارزشها، در اعتبار و روايي خود نهتنها از آموزههاي ديني معتبر الهام ميگيرد، بلكه وامدار اصول روانشناسي دين و روانشناسي ارزشها است.
مفهومشناسي تربيت ديني
مفهومی كه اینجا براي «تربيت ديني» در نظر گرفته ميشود، به برآيند تربيت ديني، يعنی دین باوری و دین مداری و شخص دین باور ودین مدار نظر دارد.
دينمدار كسي است كه پيش از هر چيز، حيثيت كاربردي دين را باور كرده، به كاركردهاي مؤثر دين در ساحتهاي گوناگون زندگي انساني يقين داشته باشد.
تربيت ديني بدين ترتيب، هم به جهانبيني و مباني اعتقادي و باورهاي انسان نظر دارد و هم به اصول و ارزشهاي اخلاقي، حقوقي، سياسي و نظاير آنها متكي است. بهعبارتي، تربيت ديني هم با انديشه و نظر فرد و هم با اخلاق و عمل او كار دارد.
كرامت انسان اقتضا دارد وي بتواند به پشتوانة ابزار و عناصري شخصي و شخصيتي (نظير حواس ظاهري و باطني، اميال، گرايشها، انفعالات و احساسات) به جايگاه والاي خويش در نظام آفرينش بينديشد و براي نيل به آن جايگاه به كمك اعضاي ظاهري (جوارح) و نيروهاي دروني (جوانح) خويش تلاش مناسب را به عمل آورد. چنين جايگاهي جز از راه معرفت ديني و التزام به رهنمودهاي ديني ميسر نيست و اين هدف برجسته و مقصود بايسته، تنها با تربيت ديني قابل تحقق است .
تربيت ديني: انگيزة ديني
انگيزه، از مهمترين و درعينحال پيچيدهترين عناصر روانشناختي است كه در پيدايش احساسات، گرايشها، كنشها و واكنشها نقش حياتي ايفا ميكند.
ارزش در تربيت ديني تنها به ارزش فعلي برنميگردد، بلكه ارزش فاعلي را نيز دربرميگيرد. بنابراين گذشته از خوبي عمل، انگيزه نيز بايد خوب و باارزش باشد تا رابطة صحيحي مابين رفتار ديني و انگيزه برقرار شود. از همه مهمتر، انگيزة برتر به رفتار ارزش برتر ميبخشد و برعكس، انگيزة پست حتي رفتار بهظاهر شايسته را به انحطاط و بيارزشي ميكشاند. براي اينكه اين مسئله روشنتر شود، بهتر است به فرهنگ تربيتي اسلام بنگريم كه رفتاري را باارزش ميداند «كه بهوسيلة نيت با خداوند مرتبط شود»؛ يعني اينكه رابطه با خداوند، ملاك اصلي ارزشمندي رفتار انسان مؤمن بهشمار ميرود. درهرصورت، يكي از رسالتهاي خطير تربيت ديني اين است كه متربيان را با انگيزههاي برتر و شايستهتر آشنا سازد و آنان را براي توجه به آن انگيزهها تشويق كند و نسبت به حفظ آنها در هر شرايطي برانگيزاند.
تربيت ديني: ارادي و اختياري
اراده و اختيار به موازات يكديگر، از ويژگيهاي ذاتي و فطري انسان بهشمار ميروند و ملاك انسانيت و معيار تكليف و مسئوليتپذيري و ميزان ارزش و سنجش رفتارهاي انساني بهحساب ميآيند.
اگر همة گرايشهاي تربيتي را مبتني بر إعمال اراده و اختيار فراگير بدانيم، اين امر در تربيت ديني برجستهتر و حياتيتر است؛ بهگونهاي كه قوام تربيت ديني به اراده و اختيار شخص فراگير بستگي تام دارد. تربيت ديني اين امكان را به فراگير ميدهد كه وي با اراده و تدبير خويش راهي را اختيار كند كه هرچهبهتر و كاملتر نقش و اثر تربيت ديني را در وجود و رفتار و خلق و خوي خويش ظاهر سازد. اصولاً تربيت ديني
انسان چون در انتخاب دين و شريعت بهعنوان راه و رسم زندگي مختار آفريده شده است، پس خود اراده ميكند از ميان راههاي گوناگون كدام را برگزيند. هركس تربيت ديني را پذيرفت، البته به لوازم آن پايبند خواهد ماند و خود را براي انجام دادن رهنمودهاي ديني موظف خواهد دانست. عشق به دينداري و آگاهي لازم از آثار سازندة آن، عامل برانگيزانندهاي براي اختيار و پذيرش تربيت ديني بهشمار ميرود.
تربيت ديني: معرفت و دانايي ديني
اساساً هر فعاليت و حركت رو به كمال و از جمله تربيت ديني براي شروع موفق، ادامة موفقيتآميز و پايان نتيجهبخش لازم است از معرفت مدد جويد. امام صادق در بيان جالب توجهي معرفت را اساس و ايمان را شاخ و برگ آن ميدانند. بنابراين همانگونه كه شاخ و برگ درخت بدون ريشه وجود يا دوام نخواهد يافت، ايمان و تربيت ديني نيز بدون معرفت نه محقق خواهد شد و نه دوام خواهد يافت. مربي دين ابتدا معرفت ميدهد، سپس به مقدار معرفتي كه فراگير به دست آورده است، او را تربيت ميكند. اعطاي بينش، درواقع تحريك حس آگاهيطلبي متربي است كه به او فرصت هرگونه انديشيدن را ميدهد و وي را براي پذيرش تربيت ديني آماده ميسازد.
تربيت ديني: احساس ديني
معرفت ديني، هميشه و در هر شرايطي احساس ديني متناسب با خود را در پي دارد. چنين احساسي بهگونهاي خاص در وجود شخص تجلي مييابد تا خود بتواند گرايشها و رفتار فرد را سامان دهد. احساسي كه در اثر معرفت ايماني به شخص دست ميدهد، گرايشهاي متعالي او را تقويت ميكند و به رفتار و اعمال و حركات او جهت ميبخشد. احساس مزبور، همچنين
تربيت ديني: توانايي ديني
توانمندي فراگير، از ديگر اركان مهم در تربيت ديني بهشمار ميرود. نظر به اينكه تربيت ديني تعهدآور است، اين تكليف و تعهد بايد با ميزان توانايي فرد از جهات گوناگون تناسب و توازن داشته باشد. اگر خداوند فرموده است: لاَ يُكلِّفُ اللّهُ نَفْسًا إِلاَّ وُسْعَهَا (بقره: 286) به اين دليل است كه تكاليف ديني برحسب توانايي شخص تعريف و تعيين ميشود و انسان مكلف، به ميزان توانايي خويش نسبت به آن تكاليف و عمل بر اساس آنها ملتزم و متعهد خواهد بود.
تربيت ديني: گرايشهاي فطري
شايد مهمتر از فطرت و عوامل و گرايشهاي فطري نتوان به عناصر و عوامل ديگري اشاره كرد كه اينهمه در تربيت ديني نقش كليدي ايفا كند. فطرت بهتعبيري همان سرشت انساني است كه خداوند انسان را بر اساس آن آفريده است؛ يعني هر فرد انساني مجهز به نيرويي است كه به کمک و هدایت آن می تواند به وجود خدا پی ببرد ، او را بشناسد و وی را پرستش کند .
اميالي چون ميل به كمال و كمالجويي ـ اعم از كمالات علمي، معنوي، مادي، ميل به زيبايي، ميل به جاودانگي، ميل به پرستش، ميل به استقلال و درعينحال ميل به اتكاي به نقطة امن، ميل به التذاذ، ميل به رفاه و آسايش، ميل به امنيت و آرامش و... ـ همه از جمله اميال و گرايشهاي فطرياند. اين ميلها نهتنها نقش مؤثري در تربيت ديني و زمينهسازي براي تحقق ويژگيها و لوازم آن ايفا ميكنند، بلكه از طريق تربيت ديني نيز تقويت و جهت مييابند. تربيت ديني برايناساس با تربيت فطري همخواني دارد؛ چراكه وجود انسان بر خدامحوري و دينمداري و دينگرايي سرشته شده است. مربيان ديني همواره بايد فطرت و مقتضيات فطري را دستماية تعاليم ديني قرار دهند و از اين امكان عظيم فطري در جهت پيشبرد اهداف تربيت ديني بهرهبرداري كنند.
غرايز و تربيت ديني
انسان همچنانكه محل هبوط و حضور فطرت است، كانون غرايز نيز هست. غرايزي چون عشق، نفرت، ترس، محبت، حيا، شرافت، كنجكاوي و تيزهوشي، همه از عامليت ويژهاي در تأمين سازوكار تربيت ديني و اهداف مورد نظر آن برخوردارند. دين به همة اين غرايز جهت كمالي ميدهد و بدون اينكه آنها را سركوب كند يا ناديده انگارد به انسان اجازه ميدهد از وجودشان براي كمالات انساني بهرهبرداري كند.
تربيت ديني و روانشناسي ارزشها
ارزش از آن جنبه براي اشخاص ارزش تلقي ميشود كه ساختار وجودي آن از سازوكارهاي لازم بينشي، انگيزشي، عاطفي، احساسي، حسي و حركتي برخوردار باشد. روانشناسي ارزشها از آن جهت اهميت دارد كه در تفسير ارزشها، بهجاي توجه محض به عوامل فرهنگي و بيروني، به واقعيت اشخاص مينگرد و از درون انسان به تبيين روانشناختي ارزشها ميپردازد.از طرفي، روانشناسي ارزشها روند دروني شدن ارزشها، پديد آمدن عادتهاي ارزشي و شكلپذيري رفتار و پيگيري آثار و بازدهيهاي اين ارزشها را در زندگي شخصي و اجتماعي دربر ميگيرد. با اين بيان، بخشي از اصول و ضوابط حاكم بر تربيت ديني، در روند درونيسازي ارزشها ـ بهويژه ارزشهاي ديني ـ از مبحث روانشناسي ارزشها اقتباس ميشود.
ارزشها بر دو دستهاند: شخصي و عيني؛ يعني مطلوبيت در ارزشها از دو نگاه شخصي و عيني قابل پيگيري و بررسي است. ارزشها هنگامي عيني به شمار ميروند «كه در واقع و صرفنظر از انديشة شخص يا اشخاص، بقاي زندگي انساني را تضمين ميكنند. ارزشهاي شخصي، از جانب ديگر، اموري هستند كه به اعتقاد شخص و يا اشخاص ميتوانند تداومبخش زندگي انساني باشند». در فرايند تربيت ديني بيشتر بر ارزشهاي عيني و حقيقي تكيه و تأكيد ميشود تا ارزشهاي شخصي؛ هرچند ارزشهاي شخصي نيز درصورتيكه با ارزشهاي عيني و باورهاي حقيقي معارضهاي نداشته باشند، ارزشمند هستند.
سخن پاياني
بهبياني كه گذشت، انسان سرشار از داراييها و استعدادهاي روانشناختي است كه تمام ساحتهاي وجودي او را در بر گرفته است و با برخورداري از اين امور قابليت لازم را براي تربيت پذيري دارا می باشد .
وظيفة اصلي مربي دراينخصوص وظيفة ارشادي، تنبيهي و برانگيزانندگي است و نقش او بهعنوان يك مربي ديني بهحسب مورد نقش هدايتي به هر دو صورت راهنمايي (ارائة طريق) و يا مشاوره و به مقصدرساني (ايصال الي المطلوب) خواهد بود؛ درنتيجه فراگير در فراگيري آموزههاي ديني و التزام به مفاد آنها كوچكترين تحميلي احساس نخواهد كرد. اين درصورتي است كه فراگير به دين فطرت گرويده باشد و پيرو آن در مسير رسيدن به حقيقت ناب گام بردارد.
منابع
ـ آذربايجاني، مسعود و موسوي اصل، سيدمهدي، درآمدي بر روانشناسي دين، قم، پژوهشگاه حوزه و دانشگاه و سمت، 1385.
ـ آذربايجاني، مسعود، روانشناسي دين از ديدگاه ويليام جيمز، قم، پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، 1387.
ـ حراني، ابن شعبه، تحف العقول عن آل الرسول، قم، مؤسسة النشر الإسلامي، 1421 ق.
ـ رهنمايي، سيداحمد، درآمدي بر فلسفة تعليم و تربيت، قم، مؤسسة آموزشي و پژوهشي امام خميني،، 1387.
ـ رهنمايي، سيداحمد، درآمدي بر مباني ارزشها، قم، مؤسسة آموزشي و پژوهشي امام خميني،، 1387.
ـ الكليني، محمدبنيعقوب، الكافي، تهران، دار الكتب الإسلاميه، 1365.
ـ طباطبائي، سيدمحمدحسين، الميزان في تفسير القرآن، تهران، دار الكتب الإسلاميه، 1396 ق.
ـ فونتانا، ديويد (1385)، روانشناسي دين و معنويت، ترجمة الف. ساوار، اديان، قم.
ـ مجلسي، محمدباقر، بحار الأنوار، بيروت، الوفاء، 1404 ق.
ـ مصباح يزدي، محمدتقي، اخلاق در قرآن (1)، قم، مؤسسة آموزشي و پژوهشي امام خميني، 1384.
ـ مصباح يزدي، محمدتقي،، بهسوي خودسازي، قم، مؤسسة آموزشي و پژوهشي امام خميني،، 1387.
ـ مصباح، مجتبي، فلسفة اخلاق، قم، مؤسسة آموزشي و پژوهشي امام خميني، 1381.
ـ مطهري، مرتضي، تعليم و تربيت در اسلام، تهران، صدرا، 1374.
ـ مطهري، مرتضي، مجموعة آثار (انسان در قرآن)، تهران، صدرا، 1379.
ـ نوري، حسينبنمحمدتقي، مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل، قم، مؤسسة آلالبيت لإحياء التراث، 1408 ق.
ـ وولف، ديويد ام، روانشناسي دين، ترجمة محمد دهقاني، تهران، رشد، 1386.
-Flower, J. Cyril, An Approach to the Psychology of Religion, Routledge, London, 2001.
-Kirkpatrich,Lee A, Attachment, Evolution and the Psychology of Religion, The Guilford Press, New York & London, 2005.
-Spika, Bernard, etal, The Psychology of Religion: An Empirical Approach, The Guilford Press New York London, 2003.




























ارسال کردن دیدگاه جدید