بیبیسی در یک نگاه
امروزه یکی از مراکزی که به صورت علنی به مقابله با نظام جمهوری اسلامی پرداخته است سرویس جهانی بیبیسی است این مرکز سعی دارد از طرق مختلف افکار عمومی جهان به ویژه مسلمان و ایرانیان را نسبت به این نظام مقدس بدبین کند. از آن جا که ویژگی ضد استعماری این انقلاب، راه هرگونه سوء استفاده بیگانگان را سـدّ کـرده، عـزم دشـمـنـان بر از بین بردن این نظام اسلامی ضد استعماری دوچـندان شده است. لذا آنها سعی دارند با طرح نقشههای جدید به خاک، هویت، فرهنگ و منافع این ملت، دست یابند. از این رو ما باید برای دفاع از کیان جمهوری اسلامی این باید با دشمنان مقابله کنیم. برای واکنش در مقابل دشمن باید ابتدا او راشناخت، به اهداف او پی بـرد و روشهای او را در ضـربـه زدن و رسـیـدن به اهدافش دست یافت. ما در این نوشتار در پی معرفی این سرویس مزدور هستیم.
نقد و بررسی سابقه و عملکرد سرویس جهانی بی بی سی بدون توجه به مفهوم و اهداف برنامههای دراز مدت دیپلماسی عمومی (Public Diplomacy) دولت بریتانیا در ایران و خاورمیانه امکان پذیر نیست. ازاين ابتدا ذكر چند مقدمه ضروري به نظر ميآيد.
1 - دیپلماسی عمومی اصطلاحی است که از اواسط دهه 1960 میلادی و در زمان جنگ سرد در آمریکا و دیگر کشورهای بلوک غرب مطرح شد. دیپلماسی عمومی به معناي برقراری روابط دولتها با ملتها به جای روابط بین دولتها است. هدف از اين نوع ديپلماسي فتح قلوب و اذهان عمومی همه یا بخشهای انتخاب شده از مردم کشورهای مورد نظر از طریق سیاستهای فرهنگی و اجتماعی است.
پایگاه رسمی اینترنتی وزارت امور خارجه بریتانیا دیپلماسی عمومی را چنين تعريف ميكند: "دست یابی به اهداف سیاسی از طریق کار با عموم مردم در کشورهای خارجی" همچنين تعریف جدید ديگري از دیپلماسی عمومی بریتانیا این گونه است: "کار برای رسیدن به اهداف نفوذ کردن مثبت در دیدگاههای افراد و سازمانهای خارجی نسبت به بریتانیا و همکاری آنها با بریتانیا" .
2- هرچند بحث دیپلماسی عمومی به مفهوم غربی آن در ایران امری نسبتا جدید و با سابقهی چهل ساله است، ولی سیاستهای مشابه این مساله توسط مقامات انگليسي در ایران از ابتدای قرن نوزدهم با آغاز مناسبات دیپلماتیک دو کشور شروع ميشود. اين استعمار پير از نیمه قرن نوزدهم با استقرار دوایر مختلف دیپلماتیک در شهرهای مختلف ایران اين ديپلماسي را گسترش ميدهد.
بیشترین حجم ارتباطات ماموران بریتانیایی و فعال شدن دیپلماسی بریتانیا در منطقه در فاصله نیمه قرن نوزدهم تا نیمه قرن بیستم، یعنی از زمان تا کودتای 28 مرداد 1332 است. از آن پس اين نفوذ استكباري بين بریتانیا و آمریکا تقسيم ميشود. در این دوره که حدو یک سده به طول انجامید، در تهران و دیگر شهرها دیپلماتهای بریتانیایی مستقر بوده و یا رفت و آمد به اين شهرها با مردم عادی و شخصیتهای غیردولتی مراوده و ارتباط مداوم داشتند.
این ارتباط عمدتا از دو طريق جداگانه ولی هماهنگ صورت میگرفت: از یک سو در تهران از طریق "دبیر شرقی" یا "کنسول شرقی" و همکارانش که مامور تماس با افراد مختلف و صاحب نفوذ در ایران و به ویژه پایتخت بودند. و از سوی دیگر در ساير بلاد از طریق کنسولها، کنسولیارها و ماموران محلی خود در شهرها، ارتباطات ديپلماسي بریتانیا با ایرانیان گستردهتر ميشد. اين استعمار پير در اين ديپلماسي با استفاده از مکاتبات متقابل به زبانهای فارسی و انگلیسی بین اتباع ایرانی و دیپلماتهای بریتانیایی، خبرچینی، تقاضای حل و فصل مشکلات از راههای غیرعادی توسط ماموران انگليسي، شکایت از مسئولان و چهرههای صاحب نفوذ داخلی و خلاصه تقاضای بازکردن گرههای ناگشوده به دست ماموران بریتانیایی و همکاران محلی ایرانی آنان، سعي در نفوذ بيشتر بر افكار عمومي ايران و گسترش روابط اجتماعی، اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و حتی شخصی آنان در یک دوره طولانی دست کم صد ساله داشت.
یکی از مهمترین موارد ارتباط مقامات دیپلماتیک بریتانیا با ایرانیان در تهران و برخی دیگر از شهرها را می توان در ماجرای بستنشینی در باغ تابستانی سفارت آن کشور در قلهک در تابستان 1285 دید که عملا برای مدتی چه از طریق بستنشینی مردم و چه از طریق انتقال تلگرافها، مقامات محلی دیپلماتیک بریتانیا برای مدتی واسطه انتقال پیام مشروطه خواهان ایرانی به دیگران شدند.با توجه به دامنه فعالیتهای دیپلماتهای محلی بریتانیا در ایران، شاید بتوان لندن را پیشگام دیپلماسی عمومی دولتهای سلطهجوی خارجی در تاریخ ایران و احتمالا دیگر کشورهای خاورمیانه دانست.
3 – انگليس براي ديپلماسي عمومي در جهان از شیوههای مختلفي استفاده ميكند. يكي از روشهاي آنها براي تاثيرگذاري روي افكار عمومي، درست چند ماه پس از پایان یافتن جنگ جهانی اول، تاسيس سرویس عمومی بیسیم به نام رادیو در مارس 1919 ميباشد. مسئولان آن کشور تا اواخر سال 1932 به منظور گسترش اين ديپلماسي اقدام به تاسیس یک رادیوی بین المللی کردند. اين سرويس با عنوان "سرویس امپراتوری بی بی سی" (BBC Empire Service) به زبان انگلیسی و عمدتا برای جذب مخاطبان انگلیسی زبان خارج از مرزهای آن کشور آغاز به کار کرد. اما روشهاي اجرایی دیپلماسی عمومی بریتانیا در ایران و دیگر کشورها در سالهای قبل از جنگ جهانی دوم كم كم دچار تغییر و تحولات بسیاری شد و از طرق مختلفی اين روشها اعمال میشد. سیاستگران و سیاست گزاران بریتانیایی پس از چند دهه دریافته بودند که بدون یک بازنگری اساسی در برنامههای سنتی دیپلماسی عمومی خود قادر به رقابت با دیگر قدرتهای حاضر این عرصه در جهان امروز نخواهند بود. لذا وزرای خارجه و دارایی بریتانیا به طور مشترک در سال 2004 کمیسیونی را به ریاست لرد "پاتریک کارتر" مامور بررسی و بازنگزی اساسی در سیاستهای دیپلماسی عمومی آن کشور کردند. نتیجه و خلاصه آشکار این تحقیق که در سال 2005 در قالب یک جزوه 77 صفحهای منتشر شد، كه در سالهای اخیر به راهنما و دستورالعمل اجرایی دیپلماسی عمومی نوین بریتانیا در قرن بیست و یکم تبدیل شده است.
از زمان تدوین و انتشار گزارش لرد کارتر، بخش دیپلماسی عمومی در کمیسیون سیاست خارجی پارلمان بریتانیا فعال و به طور قابل توجهای بیش از گذشته در زمينه قانونگزاري با سرویس جهانی بی بی سی و ساير موسسات و مسئولان آنها وارد تعامل شدند .
بر اين اساس وزارت خارجه بریتانیا محورهای اساسی را براي دیپلماسی عمومی این کشور اعلام کرد:
1- سرویس جهانی بی بی سی
2 - بریتیش کانسل (شورای فرهنگی بریتانیا)
3 - شبکه خبری ماهوارهای "بی.اس.ان" (بریتیش ساتلایت نیوز)
4 - سازمان نمایشگاههای فرهنگی و تجاری بین المللی بریتانیا.
بدیهی است در این مختصر مجال بررسی همه این موارد وجود ندارد و تنها اندکی به سرویس جهانی بی بی سی و بخش فارسی آن پرداخته خواهد شد.
سرویس جهانی بی بی سی
درست چند ماه پس از پایان یافتن جنگ جهانی اول حکومت استکباری بریتانیا به منظور به دست گرفتن و هدایت افکار عمومی کشور خود اولین سرویس عمومی بیسیم به نام رادیو را در مارس 1919 راه اندازی کرد. مسئولان این کشور تا اواخر سال 1932 به دلیل مسائل داخلی خود به خصوص عوارض پس از جنگ به فکر تاسیس یک رادیوی بینالمللی نبودند. در دسامبر 1932 بخش بینالمللی بیبیسی با عنوان "سرویس امپراتوری بیبیسی"(BBC Empire Service) به زبان انگلیسی و عمدتا برای جذب مخاطبان انگلیسی زبان خارج از مرزهای آن کشور آغاز به کار کرد. در آن زمان نام "سرویس امپراتوری بیبیسی" بسیار پرابهت بود. اما امروزه مسئولان این شبکه ترجیح می دهند تا آن به فراموشی سپرده شود. آنها نام جدید سرویس جهانی بی بی سی را از سال 1988 جایگزین آن کردند.
سایت رسمی اینترنتی شبکه بیبیسی انتخاب نام قدیمی را چنین توجیه میکند که این نام برای پیشبرد اهداف امپریالیستی نبوده بلکه برای "متحد کردن مردم انگلیسی زبان کشوری که در آن زمان امپراتوری بریتانیا نامیده میشد" این نام انتخاب شده بود. این سرویس در فاصله چند سال به خصوص به دلیل شرایط نزدیک به آغاز جنگ جهانی دوم و نیاز به تبلیغات و تاثیرگذاری بر مردم کشورهای متخاصم دایره فعالیت خود را از زبان انگلیسی به دیگر زبانها گسترش داد و در سال 1938 و چند ماه قبل از آغاز جنگ جهانی دوم بخشهای عربی و اسپانیولی بیبیسی جهانی آغاز شدند .
از ابتدای تاسیس سرویس جهانی و بخش فارسی آن همیشه در بین مخاطبان این سرویس در ایران و دیگر کشورهای فارسی زبان دو تلقی متفاوت و حتی متنافر وجود داشته است: یک نظر این که آن سرویس به عنوان رسانهای وابسته و پیوسته به وزارت خارجه بریتانیا میباشد. دیدگاه دیگر این که وجود این سرویس یک امکان جهانی برای گسترش جریان آزاد رسانهای است. این تقابل به خوبی در تاریخ رسمی بیبیسی مشاهده میشود.
از همان ابتدای تاسیس بیبیسی در منشورها و اساس نامههای مختلف آن، مسئولان ارشد اجرایی بریتانیا از جمله دستورالعمل مصوب کلمنت اتلی نخست وزیر وقت در سال 1946، ضمن تاکید بر ضرورت توجه این رسانه به ضرورت پیروی از سیاستهای امپراتوری و منافع ملی آن کشور در انجام کار خود مستقل عمل کنند.
این استقلال عمل را در امور روزمره شبکه های داخلی بیبیسی تا حدی میتوان مشاهده کرد، زیرا بودجههای هنگفت شبکههای مختلف در بریتانیا از مالیات مستقیم و سالانه مردم با نام "لایسنس فی/ مالیات تلویزویون" تامین میشود ، اما بودجه سرویس جهانی بیبیسی مستقیما از سوی وزارت خارجه آن کشور تامین شده و بخش جهانی رسما از نظر اداری زیر مجموعه و تحت دستگاه دیپلماسی لندن محسوب میشود و سیاستهای کلان آن مرتبا به شکل مستقیم یا غیرمستقیم تحت نظارت مسئولان دولتی یا نمایندگان آنان قرار دارد. مسئولان بیبیسی در شرایطی اصرار بر استقلال سرویس جهانی خود دارند که برای تصویب و اجرای برنامههای مختلف خود نیازمند ارایه برنامههای خود به مسئولان قانونگذاری و اجرایی بررسی و تایید مستقیم پارلمان از طریق بخش دیپلماسی عمومی کمیسیون خارجی و وزارت خارجه آن کشور هستند.
در یک گزارش مجلس اعیان بریتانیا در بررسی منشور پیشنهادی سرویس جهانی بیبیسی در دوره پارلمانی سالهای 2005-2006 چنین آمده است: "از زمان تاسیس سرویس جهانی بیبیسی، استقلال آن اساس توفیق آن بوده است. با این همه به دلیل آن که وزارت امور خارجه و مشترک المنافع اداره تامین کننده مالی سرویس جهانی است، روابط رسمی بین آن و دولت علیاحضرت ملکه وجود دارد. توافق رسانهای بین بیبیسی و وزارت خارجه تعیین کننده اهداف راهبردی سرویس جهانی بیبیسی است. این [توافق] سرویس جهانی بیبیسی را متعهد می سازد که برنامههای تولید و پخش شده و اولویتهای رسانهای خود را بر اساس قراردادش با وزارت خارجه تنظیم کند. همچنین وزارت خارجه نقش تصمیم گیرندهای درباره شیوه کارکرد سرویس جهانی بیبیسی خواهد داشت... "
این تعامل از آن زمان تاکنون با تغییر و تحولات جزیی ادامه داشته و همواره بخش مشخصی در وزارت خارجه بر سیاستهای میان مدت و دراز مدت بیبیسی در جهان نظارت داشته و دارد. اسنادی بر این ارتباطجزییات در آرشیو ملی بریتانیا و آرشیو سرویس جهانی قابل پیگیری است.
نکته قابل توجه دیگر در نقد و بررسی سرویس جهانی بیبیسی این است که حتی اگر آزادی و استقلال عمل مسئولان و کارکنان این شبکه از وزارت خارجه را هم جدی بگیریم، باز هم بر اساس تجربه و اطلاعات موجود میتوان چنین گفت که تاسیس کل این شبکه و بخشهای مختلف مربوط به زبانهای گوناگون آن، دقیقا بر اساس اهداف آشکار و نهان بینالمللی و فرامنطقهای وزارت خارجه بریتانیا بوده و این مساله بیشتر از هر قسمت دیگری درباره زمان تاسیس بخشهای سه گانه فارسی صادق است.
سرویس جهانی بیبیسی بخش فارسی
اکثر محققان، و مورخان رسمی و غیررسمی بیبیسی، بر این عقیدهاند که تاسیس بخش فارسی رادیوی بیبیسی در ابتدا برای خنثی کردن فعالیتهای تبلیغاتی بخش فارسی رادیو برلین بود. زیرا آلمانها به وسیله این رادیو سعی داشتند افکار عمومی ایرانیها را مانند سایر مناطق جهان برای اهداف جهانگشایی خود آماده کنند. لذا دولت استعماری انگلیس که اهداف استعماری خود را در منطقه ایران در خطر میدید، با با راهاندزی بخش فارسی رادیوی بیبیسی سعی بر مقابله با تبلیغات آنها بر مخاطبین ایرانی رادیو برلین داشت و همچنین میخواست با تحت فشار قرار دادن رضا شاه پهلوی او را وادار به پیروی از سیاستهای جنگی متفقین کرده و در مرحله افکار عمومی ایرانیها را برای اشغال نظامی ایران توسط نیروهای نظامی بریتانیا و اتحاد جماهیر شوروی داشته باشد.
از این رو تاسیس بخش فارسی بیبیسی تقریبا از ابتدای جنگ جهانی دوم در دستور کار مقامات لندن بود. نخستین بار پیشنهاد و ضرورت این امر از سوی بولارد در گزارشی به تاریخ 29 دسامبر 1939 (درست سه ماه پس از آغاز جنگ) به لندن ارسال شد. این پیشنهاد چهل روز بعد در نهم فوریه 1940 از سوی لندن تایید و به بولارد ابلاغ شد و اعلام گردید که وزارت خارجه و خزانهداری لندن بودجه لازم برای تاسیس بخش فارسی را مهیا کردهاند.
سفارت بریتانیا در تهران قبل از تاسیس رادیوی فارسی بیبیسی، مکررا طی گزارشهایی به لندن، تداوم و افزایش نفوذ تبلیغاتی آلمان نازی در میان مقامات و مردم ایران، را اعلام میکردند و بر ضرورت ایجاد نوعی ابتکار عمل در ماشین تبلیغات جنگی لندن از قبیل ترجمه اخبار و تفسیرهای جنگی، تاکید داشتند
پانزده ماه پس از آغاز جنگ جهانی دوم، در اواخر ماه دسامبر 1940 (دوم دی ماه 1319)، در زمانی که متفقین مشغول برنامهریزی برای حمله نظامی به ایران، (هشت ماه قبل از سوم شهریور 1320 و اشغال ایران) بودند، بخش فارسی رادیو بیبیسی آغاز به کار کرد. "ویکتور گلدنینگ" به عنوان نخستین رییس بخش فارسی، با توصیه و نظارت مستقیم "راجر استیونسون" رییس وقت بخش شرقی وزارت خارجه بریتانیا، منصوب شد. قابل توجه است که بعدا "راجر استیونسون" به عنوان سفیر بریتانیا در تهران برگزیده شد.
بیبیسی از همان ابتدای تاسیس بخش فارسی خود، با توجه به تجربه بخش فارسی رادیو برلین، که از ایرانیانی مانند بهرام شاهرخ و دیگر همکاران ایرانی وی در تاسیس بخش فارسی رادیو برلین استفاده کرده بودند، کار خود را با کمک چند ایرانی آغاز کرد. در میان ایرانیان دو نفر به نامهای حسن موقر بالیوزی و مجتبی مینوی شاخصتر از بقیه بودند. بالیوزی و مینوی هر دو به نوعی افرادی دارای دیدگاهها و اغراض خاص دینی و سیاسی بودند به طوری که نوشتهها و محصولات رادیویی آنان ادعای بیبیسی را در بیطرفی رسانهای، دچار شبهه و پیش داوری میکرد.
مینوی که برای تحقیقات به لندن رفته بود و قرار بود این سفر نه ماهه باشد، به دلایل سیاسی و احتمالا بر اثر سعایت و پاپوشهای مرسوم در اواخر دوره سلطنت رضاشاه پهلوی قادر به بازگشت به ایران نشد، و این سفر نه ماهه تحقیقاتی به یک اقامت 15 ساله در لندن اجامید.
بیبیسی مدعی بود نقش بیطرفی را در فعالیتهای خود برخواهد گزید. اما از همان اوایل تاسیس، دخالت وزارت خارجه بریتانیا در تعیین رییس بخش فارسی بیبیسی نشان داد که این رادیوتا چه اندازه در ادعای خود صادق است. البته برخی از کارکنان این شبکه به مطلب اذعان داشته و میگویند این دخالت از موارد استثنایی و محصول دوران خاص جنگ جهانی دوم بوده و نمیتوان آن را به عنوان یک قاعده در تمام اعصار تسری داد. ولی تجربه نشان داده که در مسائل تاثیرگذار و سیاستگزاری بخش فارسی و جذب ناراضیان مستاصل سیاسی ایرانی مداخلههای وزارت خارجه بریتانیا مشهود است.
بدیهی است استفاده از ناراضیان سیاسی در یک رسانه بینالمللی و سمتگیری خاص سیاسی و ایدئولوژیک آنان با ادعای بیطرفی آن رسانه نمیسازد. سرویس جهانی بیبیسی از زمانی که از برنامهسازان با اغراض خاص و پیش فرضهای شخصی در تولید اخبار و گزارشها استفاده میکند، رعایت بیطرفی در پخش اخبار و گزارشهای مفهومی نخواهد داشت.
در این زمینه قابل توجه است که در تاریخ بخش فارسی بیبیسی اغلب محققان و نویسندگان ایرانی که در بخشی از زندگی خود به دلایل مختلف سیاسی یا اقتصادی، چه با نام و چه بدون نام تن به همکاری تمام وقت با بیبیسی دادهاند علاقهای به ذکر این نکته در کارنامه، خاطرات و بیوگرافی خود نداشته و یا از آن با افتخار و به نیکی یاد نکردهاند.
غالب نویسندگان و گویندگان ایرانی که در پارهای از زندگی خود با بخش فارسی بیبیسی همکاری داشتهاند به دلیل استیصال مالی و سیاسی و بعضا مشکلات مهاجرتی، مجبور به همکاری شدهاند و رادیو بیبیسی برخلاف شعارهای به ظاهر انساندوستانهی خود از تواناییهای آنان استفاده ابزاری کرده است.
حتی در مواردی یافته میشود، افرادیی که برخلاف برخی دیگر، به طور کامل جذب بدنه اصلی اداری و اجرایی دایمی بیبیسی نشده بودند در مواردی نیز زیر ذره بین مقامات سیاسی و امنیتی بریتانیا قرار داشتند.
مواردی مسئولان سرویس جهانی بیبیسی و گزارشگران تاریخ بخش فارسی آن، خواسته یا ناخواسته، از همکاری برخی با این سرویس به راحتی گذشته و همکاری آنها را بسیار کمرنگ نشان دادهاند. مانند حضور و تاثیر حسن موقر بالیوزی (1980- 1908) و دیگر بهاییان که در یک دوره طولانی در سطوح جدی و سیاستگزاری با این رسانه همکاری داشتهاند.
بالیوزی نخستین کسی بود که در ابتدای تاسیس بیبیسی فارسی از آن رادیو برای مخاطبان سخن گفت. وی از اعضای خاندان افنان و از اقوام نزدیک میرزا علی محمد باب و فرزند محمد علی (محمود) موقرالدوله بالیوزی حاکم پیشین بوشهر و وزیر فواید عامه و تجارت در کابینه کودتای سید ضیاءالدین طباطبایی در اواخر 1299 و اوایل 1300 شمسی بود. بالیوزی در شرایطی به استخدام بیبیسی درآمد که چند ماهی قبل از آن به عضویت مجمع ملی بهاییان موسوم به رضوان درآمده بود.
بالیوزی چند سال بعد از تاسیس بخش فارسی، به عنوان نزدیکترین مشاوران "شوقی افندی ربانی" آخرین رهبر شناخته شده بهاییان جهان، در سال 1956 به عنوان به اصطلاح یکی از ایادی امرالله، به قول پیروان آن کیش، منصوب شد که به منزله عضویت در بالاترین شورای اداری و دینی بهاییت است. بالیوزی علاوه بر نگارش حدود ده اثر با موضوع تاریخ و تبلیغ بهاییت، سالها رییس "محفل ملی معنوی بهاییان" جزایر بریتانیا بود که این سمت به منزله ریاست کل اداری و اجرایی بهاییان بریتانیا محسوب میشد. وی در طول حدود دو دهه کار در بیبیسی فارسی عملا به یکی از افراد کلیدی و به شدت تاثیرگذار این شبکه تبدیل شد.
حضور چشمگیر بهاییان در سطوح مختلف سرویس جهانی بیبیسی از مدیریتهای کلان آن شبکه به پایین ضمن تاثیرگذاریهای نامحسوس پنهان خود در لایههای زیریرن این شبکه، گاه نمودهای آشکاری نیز داشته که از آن میان میتوان به مصاحبه کاملا تبلیغاتی و فرمایشی با "مری مکسول" (ملقب به روحیه خانم) بیوه شوقی افندی رهبر سابق بهاییان، در تاریخ 18 آگوست 1981 اشاره کرد.
تهیه رپرتاژ آگهیهای گزارشگونه که موجب انحراف اعتقادی مخاطبین شود، منحصر به سالهای گذشته در بیبیسی نبوده است، بلکه انتشار اخبار و گزارشهای متعدد در این موضوع نشان دهنده تدوام این سیاست است. مخصوصا با استفاده از کادر بهاییت، این سیاست علیه ایران مشهود است. در این باره برای نمونه میتوان به مجموعه گزارشهای متعدد جانبدارانه و آگهیگونه خبرنگاران اعزامی بخش فارسی در اسراییل و درباره مراکز مختلف بهایی در عکا و دیگر سرزمینهای فلسطینی اشاره کرد. در این مطالب، گزارشگران اعزامی بخش فارسی، حکومت پهلوی در ایران را به بهاییستیز و یهودیستیز معرفی کردهاند.
به هر حال بیبیسی فارسی از ابتدای تاسیس خود تا پایان تابستان 1320 کارزار تبلیغاتی بیوقفهای را در سه میدان: بدبین کردن ایرانیان نسبت به آلمان هیتلری و متحدانش، ایجاد بدبینی درباره رضا شاه به عنوان همکار آلمان و نهایتا آماده سازی اذهان عمومی برای اشغال ایران و توجیه راهبردی آن انجام میداد. بیبیسی به منظور دست یافتن به این اهداف، یک کارمند سابق شرکت نفت انگلیس و ایران را به نام "لورنس پاول الول ساتن" (1984-1912) به عنوان مشاور و ناظر ارشد به استخدام رادیوی بیبیسی فارسی درآورد. الول ساتن در سالهای واپسین جنگ و پس از لمبتون وابسته مطبوعاتی و تبلیغاتی سفارت کشورش در تهران شد و سپس همانند لمبتون به کرسی استادی تاریخ و زبان فارسی در دانشگاه ادینبورو اسکاتلند دست یافت.
در زمان جنگ جهانی دوم بین وزارت خارجه و مسئولان ارشد بیبیسی صحنه پیکار خاموش بر پخش اخبار وجود داشت، که در نهایت به توافق رسیدند که انتشار مطالب تبلیغاتی و فرمایشی دیکته شده از سوی وزارت خارجه در برنامههای رادیو بیبیسی قرار گیرد و این گونه وانمود شود که این مطالب به عنوان مطالب ارسالی از یک خبرنگار ظاهرا مستقل میباشد. در نهایتا بی بی سی پذیرفت که دولت انگلستان به لحاظ قانونی میتواند با پذیرش کامل و علنی، پخش هر چیزی را از بیبیسی فارسی بخواهد."
در حالي كه برخي از نویسندگان در استقلال و بيطرفي بخش فارسی بیبیسی قلمفرسايي ميكردند بعضي از کارکنان آن رسانه از دخالت وزارت خارجه بریتانیا در محتوای برنامهها سخن گفتهاند، عباس دهقان که از نخستين گزارشگران بخش فارسی بیبیسی است صریحا درعدم استقلال آن رسانه چنین گفته است: " ما دقیقا آن چه که به ما داده میشد میخواندیم. ما مجاز به هیچ تغییری نبودیم. دو نفر انگلیسی بودند که به آن چه که ما پخش میکردیم نظارت میکردند. آن ها به زبان فارسی صحبت میکردند و به دقت گوش میکردند."
در سالهای 1320 تا 1328 راديو بیبیسی فارسی در بین ایرانیان در حال شكلگيري بود. در این دوره مقامات وزارت خارجه بریتانیا قصد داشتند نفوذ خود را بر بیبیسی به ويژه بخش فارسی به شکل غیرمستقیم و نامحسوس اعمال کنند. اما دولت استعماري بريتانيا با آغاز جنبش ملی شدن صنعت نفت در ایران، مصالح ملی خود را در خطر ديد، لذا دخالت خود را در برنامههاي فارسي راديو بیبیسی علني كرده و اين سرويس را مجبور كرد به طور آشکارا با سیاستهای تامین کننده مالی خود همراه شده و نخست با تهیه گزارشها و تفسیرهایی تصویری مثبت از کارنامه شرکت نفت انگلیس و ایران ارایه نمايد، سپس با هماهنگی کامل با دولت لندن افكار عمومي جامعهي ايراني را در مقابله با ملی شدن صنعت نفت و سرنگونی مصدق در 28 مرداد 1332 آماده كنند. از اين روي به دنبال روی کار آمدن دولت مصدق در خرداد 1330 و با بالا گرفتن تدریجی مناقشه بین تهران و لندن و طرح احتمال وارد کردن ناوهای جنگی بریتانیا به آبهای ایران و اشغال مراکز نفتی، مسئولان وزارت خارجه بریتانیا به بخش فارسی دستور دادند تا 15 دقیقه به برنامههای روزانه خود بیفزاید. این افزایش برنامه بیبیسی فارسی پس از منتفي شدن گزینه نظامی بریتانیا علیه ایران متوقف شد.
دخالت وزارت خارجه بريتانيا در برنامههاي سرویس جهانی بيبيسي براي پخش برنامه های تبلیغی علیه ملی شدن نفت در ایران و حکومت مصدق تا آن جا پیش رفت که تهیه کنندگان و کارکنان فارسی زبان اين شبکه به عنوان اعتراض به این سیاست دست از کار کشیدند و دست کم برای مدتی حاضر به این کار نشدند.
اما در نهايت فشارهاي دولت بريتانيا بر بیبیسی فارسی در توليد و پخش برنامه علیه ملی شدن نفت در ایران، منجر به کودتای 28 مرداد 1332 و سرنگونی حکومت مصدق شد. بیبیسی در روز 22 آگوست 2005 برنامهای را با نام "سند" تحت عنوان "یک کودتای خیلی بریتانیایی" پخش کرد. در این برنامه "مایک تامپسون" مجری و برنامهساز شناخته شده این شبکه تصریح كرد که گوینده بیبیسی در 28 مرداد 1332در هنگام پخش برنامه با اعلام جمله "اکنون ساعت دقیقا 12 است" به جای جمله همیشگی خود "الان ساعت 12 است" پیامی رمزی را به شاه و همراهانش ارسال كرد و در اين پيام آمادگی لندن را برای عملیات کودتا اعلام نمود.
در سالهای 1332 تا 1352 در حالي كه شاه به مرور بر قدرت خود میافزود بیبیسی روابط نسبتا مناسبی با ایران داشت. بریتانیا با پذیرش حضور جایگاه اول در صحنه سیاسی ایران براي آمريكا، تلاش داشت تا در مبادلات نظامی و اقتصادی به رتبه نخست و بالاتر از دوست و رقیب خود آمریکا دست یابد.
تا آن زمان روشهای تبلیغی و رسانهای سرویسهای داخلی و خارجی بیبیسی توسط حکومت پهلوی و شخص شاه تاييد ميشد و حتي بيبيسي در تهران داراي دفتر بود. اما با تغییرات بین المللی در سال 1973، افزایش چهار تا پنج برابر بهای جهانی نفت و بالا گرفتن اقتدار شاه در سايه حمايت آمريكا، تهران نيز درباره تبلیغات بيبيسي در راستاي به دست آوردن جايگاه برتر نسبت به آمريكا، حساسیت نشان میداد. این مساله تا جایی پیش رفت که پس از پخش یک فیلم مستند در برنامه تلویزیوني بیبیسی علیه حکومت ایران، شاه رسما دستور تعطیلی کامل دفتر بیبیسی در تهران و اخراج کارکنان آن را صادر کرد. اين اقدام موجب شد تا چند ماه بعد مناسبات تهران لندن تحت الشعاع آن قرار گيرد.
طی این مدت بیبیسی ضمن ارایه سیاستهای رسمی لندن در قبال تهران، گاه به عنوان اهرم فشار عمل کرده و با انتقاد از عملکرد نظام سعی داشت برای منافع بریتانیا در تهران گروکشی کنند. البته گاهی هم مشکل بیبیسی با ایران مرتبط با منافع ملی ایران میشد. این موضوع را در مواضع این پایگاه وابسته به استعمار پیر انگلیس در قبال مساله جزایر سه گانه خلیج فارس و اعاده حاکمیت ایران بر آنها و مواضع ضدایرانی و هواداری از اعراب به وضوح می توان یافت.
آنتونی پارسونز سفیر بریتانیا در تهران در روز اول آگوست 1975 برابر دهم مرداد 1354 در گزارشی انتقادی و محرمانه به لندن علیه عملکرد بیبیسی فارسی ضمن اشاره به پایین بودن مخاطبان این شبکه نوشت: «من سی سال است که درگیر مسائل خاورمیانهام و میتوانم صادقانه بگویم که نه پیشداوری علیه بیبیسی دارم و نه ضد اطلاع رسانی هستم. ... من از موضع فوری مصلحتاندیشی سیاسی به موضوع نگاه نمیکنم. ... بگذارید 25 سال به عقب برگردیم و به آینده بنگریم، میتوانیم قسم بخوریم که در یک دوره 25 ساله، سرویس عربی و فارسی بیبیسی کسانی را که در این دوره دولتهای آلترناتیو طرفدار غرب در خاورمیانه تشکیل داده و یا بخشی از آن حاکمیت شدهاند، تحت تأثیر خود قرار داده است ... واقعیت این است که در این دوره، رژیمهای پوشالی و چینش کنونی خاورمیانه در دوره پس از جنگ جهانی دوم خودکامهتر و مستبدتر [از رژیمهای قبلی] هستند.»
به هنگام آغاز انقلاب اسلامی در ایران، بیبیسی در ابتدا تلاش در کمرنگ نشان دادن این نهضت را داشت، ولی به مرور و با اوجگیری انقلاب، این رسانه نیز ناگزیر به انعکاس رویدادها و خواستههای انقلابیون شد. هر چند دستاندرکاران بیبیسی بایستی مراقب مناسبات فیمابین ایران و انگلستان و جایگاه آن در ایران باشند. زیرا هر چند دولت انگلیس همان طور که قبلا اشاره شد با وجود آمریکا مایل بود با ایجاد تحرکات و تغییراتی در منطقه مجددا یکهتاز عرصه شود، اما اگر رژیمی مانند رژیم فعلی ایران روی کار میآمد دیگر مجالی نه برای انگلیس بود و نه فرصتی برای سلطه استکبار جهانی؛ آمریکا بود.
با بررسی وضعیت بیبیسی در سالهای پس از انقلاب ذکر چند نکته به صورت گذارا ولی قابل تامل ضروری است:
در سالهای پس از انقلاب، بیبیسی فارسی به دلایل مختلف محیطی امن برای فعالیت افرادی بوده که با نظام جمهوری اسلامی سر ناسازگاری داشته و حتی به طور فعال و سیستماتیک در سازمانهای سیاسی و شبه نظامی ضدانقلاب عضو بوده و یا هوادار آن بودهاند. در حالی که این اقدام در تضاد آشکار با همه منشورهای قدیم و کنونی بیبیسی و ادعای بیطرفی و عدم جانب داری آن شبکه میباشد.
به همراه تحولات رسانهای در دهه 1980 و ظهور شبکههایی چون سی.ان.ان، صدای آمریکا و...، سرویس جهانی بیبیسی و به تبع آن بخش فارسی تا حد زیادی، در رقابت با این شبکههای دست از تربت نیروهای برجسته برای کادرخود و تولید برنامههای تخصصی برای مخاطبان دست کشید و به تولید برنامههای عامهپسند روی آورد.
با گسترش اینترنت، در دهه 1990 بیبیسی نیز به پخش آنلاین و اینترنتی مجهز شد و سرویس فارسی آن رسانه نیز از راهی جدید به ارتباط گیری با مخاطبان فرامرزی خود پرداخت.
بر اساس پیروی سرویس جهانی بیبیسی از منویات وزارت خارجه انگلستان، این شبکه در سالهای اواخر دههی 1990 و سالهای بعد از آن، در حالی که در اوج مشکلات اداری و مالی بود و مشغول خانهتکانی و کاهش برنامهها و بخشهای مختلف خود بود، ناگهان در اکتبر 2006، با چراغ سبز از سوی وزارت خارجه و پارلمان آن کشور شبکه تلویزیونی فارسی زبان (PTV) در سال 2008 توسط بیبیسی تاسیس شد.
در سالهای اخیر انگلستان یک بازنگری جدی در بحث دیپلماسی عمومی صورت داده است و این برنامه مورد حمایت پارلمان آن کشور نیز قرار گرفته است. برای نمونه در این باره میتوان به فعال شدن مجلس عوام در بحث پابلیک دیپلماسی و لزوم تحول رسانهها، حمایت از چند طرح تحقیقاتی درباره ابعاد مختلف سرویس جهانی و برگزاری یک همایش نسبتا بزرگ دو روزه در سامبر سال گذشته در دانشگاه لندن اشاره کرد.
مسئولان وزارت خارجه بریتانیا و سرویس جهانی بیبیسی در راستای دیپلماسی عمومی خود سالها است که به این نتیجه رسیدهاند چرخ تبلیغات راهبردی و دیپلماسی عمومی آن کشور با دروغ پراکنی مستقیم و مداوم نمیچرخد. بلکه برای جلب افکار عمومی باید گزارشها را درست ارایه داد اما مصادیق غلط و ناقصی از آنها ارائه داد. همچنین از طریق برخی مجادلهها و مغالطات، اطلاعاتی خلاف واقع را با رنگ و لعابی زیبا اما فریبنده پخش کند.
هرچند بر اساس برخی شواهد موجود در بخش فارسی این چنین نشان داده میشود که برنامهسازان در انجام کار خود آزادند، ولی آنهایی که هماهنگ با سیستم مرکزی عمل نمیکنند به مرور زمان مورد انتقاد قرار گرفته و منزوی میشوند، آنها به ندرت و یا حداکثر دیر به دیر ارتقای درجه مییابند و نهایتا با شرایطی مواجه میشوند که یا باید بیسر و صدا به کار خود به عنوان یک کارمند دون پایه و تحت امر افراد کمسابقهتر از خود ادامه داده و یا مانند شماری دیگر عطای بیبیسی را به لقای آن ببخشند.
یکی از این موارد معرفی خود این شبکه میباشد که در برخی نوشتهها و مصاحبههای مربوط به بیبیسی چنین اشاره شده که دخالت وزارت خارجه بریتانیا در بخش فارسی محدود به دورههایی خاص مانند شهریور1320، ملی شدن نفت یا پس از 11 سپتامبر 2001 است و غیر از این دولت انگلستان هیچ دخالتی در نحوه کار تهیه کنندگان این شبکه ندارد.
با توجه به اهداف دیپلماسی عمومی دولت انگلستان و نفوذ آن در سرویس جهانی بیبیسی، این شبکه سعی بر پایین نگهداشتن سطح کیفی و دانش عمومی تصمیم گیرندگان بخش فارسی بیبیسی دارد تا از افرادی از بیرون برای این شبکه به خصوص در بخش تلویزیون استخدام شوند که این افراد ضمن این که دارا قابلیتهای فنی فاقد خلاقیت و غیرقابل انعطاف و غیرحرفهای هستند، اما هیچ گونه تاثییری در محتوا و سمت و سوی آن ندارند. این عده در واقع بار اصلی بخشهای سه گانه بیبیسی فارسی (رادیو، سایت اینترنتی آنلاین و تلویزیون) را برعهده دارند.
این عدم دانش کافی مسئولان بخش فارسی در عمل موجب شده تا این شبکه بیش از پیش نیازمند شبکه مادر و اصلی بیبیسی شود و همانند دوران اولیه بیبیسی، بخش فارسی حتی درباره مسایل مربوط به ایران، اسلام و خاورمیانه بیشتر همانند دارالترجمه و بازتاب نوشتههای گزارشگران انگلیسی زبان عمل کند.
سرویس جهانی بیبیسی با استفاده از منابع فنی و متنوع دارای قدرت بازتولید بسیار زیادی میباشد. او با بهرهگیری از 200 خبرنگار در بیش از 70 دفتر خبری در دنیا سعی دارد جهت پیشبرد اهداف خود نقاط قوت و ضعف جوامع را شناسایی کند. این سرویس استکباری جهانی تالاش بر تعامل و هماهنگی بین خبرنگاران و تهیه کنندگان خود در بخشهای مختلف به ویژه بخشهای فارسی دارد. او در برنامههای روزانه و هفتگی خود به وسیله پرداختن به موضوعات سیاسی، اجتماعی و فرهنگی با پخش برنامههای موسیقی، هنری، فرهنگی، علمی، فنآوری، ورزشی و پخش برنامههای چالشی و تعامل چند رسانهای با ظاهری زیبا و جذاب سعی در جذب افکار عمومی به ویژه قشر جوان دارد.
بیبیسی در برنامههای خود در ظاهر تصویر واقعی از ایران و جهان را ارائه مینماید، نیازهای مخاطبان خود را پاسخگو است، خلاء رسانهای در جامعه ایرانی را پرمیکند، معیارهای نویی در عرصه پخش برنامههای تلویزیونی به زبان فارسی پدید آورده است و این که هدف او تغییر رژیم نیست بلکه تعامل است با نظتم جمهوری اسلامی است اما در پشت پرده هدف اصلی این شبکه تأثیرگذاری بر افکار عمومی در بلند مدت، تغییر نگرش و رفتار مخاطبان، ظرفیتسازی در ساختار فکری مخاطبان، موجه نشان دادن و ترمیم چهرههای غرب، ایجاد تریبون برای مخالفان و منتقدان نظام و در نهایت براندازی نرم نظام جمهوری اسلامی است.
بیبیسی فارسی سعی دارد نقش اطلاعاتی در بحرانها و رویدادهای سیاسی ایران داشته باشد. او تلاش برای جذب مخاطبان تحصیل کرده جامعه ایران و جوانان به برنامههای خود را دارد و خود را در رویدادهای داخلی ایران در حوزههای مختلف بیطرفی نشان میدهد. این سرویس استکباری سعی دارد تلویزیون بیبیسی فارسی را به منبع خبری برای ایرانیان در بحرانهای سیاسی یا اجتماعی تبدیل کند.
روش و سیاست او برای رسیدن به این اهداف این است که وانمود کند میان دولت انگلیس و رسانه بیبیسی فاصله است، هیچ گاه به صورت عریان علیه نظام مانند صدای آمریکا نمیتازد، او سعی میکند انتقادات به سیاستها و راهبردهای اصلی نظام را با چگالی کم و با ظرافت مطرح کند تا از دلزدگی مخاطبان و احساس سیاسی بودن شبکه جلوگیری کند. او مسائل ایران را به عنوان موضوع مشترک مورد علاقه خود و مخاطبان فارسی زبان مطرح میکند و با بنیادهای فکری مردم ایران به صورت صریح و زننده مخالفت نمیکند و سعی میکند برنامههای خود را با فضای شاد و مفرح ارائه دهد و از صحنههای تیره و تار پرهیز کند.
به طور کلی شبکه خبری بیبی سی فارسی در پی القای ناامیدی، یاس، غم و افسردگی، ایجاد رعب و وحشت، سست کردن اراده، ایجاد تضاد، خستگی، آشفتگی و پریشانی است. او به دنبال مخدوش کردن چهرهها، ملتها، اقوام، مذاهب و حاکمیتها است.




























ارسال کردن دیدگاه جدید