تقدیر حدادعادل از مردم با یک غزل از دیوان حافظ
رئیس ادیب مجلس هفتم که برای سومین بار از سوی مردم تهران به نمایندگی مجلس انتخاب شده است در تقدیر از حضور انتخاباتی مردم، غزلی از حافظ را در نطق امروز خود خواند.
به گزارش خبرآنلاين، غلامعلي حدادعادل با اشاره به برگزاري انتخابات مجلس نهم، گفت: مردم با مشارکت عظيم خود حماسه آفريده و روز درخشان ديگري را در تاريخ نظام جمهوري اسلامي به ثبت رساندند.
وي با بيان اينکه پيروز اصلي اين ميدان مردم بودند، ادامه داد: مردم با همان عزم 9 دي و شور و شعور 22 بهمن امسال در صحنه انتخابات نيز شرکت کردند. به گفته حدادعادل، انتخابات 12 اسفند را بايد «جشن وحدت» و «جشن بصيرت» ناميد و بايد آن را به صاحب حقيقي اين کشور،حضرت وليعصر و نايب ايشان، آيتالله خامنهاي و ملت بزرگ و ارجمند ايران تبريک گفت.
گزيده سخنان وي از اين قرار است:
· مردم به درستي نشان دادند که دوست و دشمن، مصالح و منافع کشور خود را شناخته و موقع شناس هستند و تصميم درست را در لحظه درست اجرا مي کنند. اينها همان مردمي هستند که در سال 57 با تبعيت از امام، انقلاب را به پيروزي رساندند و پس از 33 سال آب ديده شده و با انگيزه بيشتر و انديشهاي روشنتر راه پرافتخار استقلال و آزادي را با اميد به فضل الهي ادامه مي دهند. پيام حضور مردم به دشمن اين بود که با تهديد و تحريم، آنها را از اين راه باز نميدارد و از اين راه منصرف نمي شوند. اين راه، راه شهيدان ما است که با ايمان و آرمان آنها زندگي ميکنيم و کشور خود را ميسازيم و کشورمان را چشم و وچراغ همه کشورهاي اسلامي ميکنيم.
· ملت به وظيفه خود عمل کرد و اينک ما بايد دين خودمان را به اين ملت فهيم ادا کرده و با برخي سخنان تلخ، شيريني اين انتخابات را ذايل نکنيم.
· به همه کساني که با راي ملت، افتخار نمايندگي در مجلس نهم را کسب کردند، تبريک مي گويم. اميدوارم مجلس نهم، مجلسي مومن، انقلابي و باخلاق و واقع بين و در راستاي رهنمودهاي رهبري باشد تا در خدمت مردم و ياور دولت در خدمت رساني به مردم باشد و نمونه مردم سالاري ديني باشد.
· از راي افتخار آفرين مردم تهران به اين خدمتگذار کوچک سپاسگذارم و اميدوارم خداوند توفيق قدرشناسي را به بنده و هکارانم بدهد.
حدادعادل نطق امروز خود را با اين غزل حافظ به پايان برد:
«دل سراپرده محبت اوست/ ديده آيينه دار طلعت اوست /
من که سر درنياورم به دو کون/ گردنم زير بار منت اوست/
تو و طوبی و ما و قامت يار / فکر هر کس به قدر همت اوست/
گر من آلوده دامنم چه عجب/همه عالم گواه عصمت اوست/
من که باشم در آن حرم که صبا / پرده دار حريم حرمت اوست/
بی خيالش مباد منظر چشم زان که اين گوشه جای خلوت اوست/
هر گل نو که شد چمن آرای/ ز اثر رنگ و بوی صحبت اوست/
دور مجنون گذشت و نوبت ماست/ هر کسی پنج روز نوبت اوست/
ملکت عاشقی و گنج طرب / هر چه دارم ز يمن همت اوست/
من و دل گر فدا شديم چه باک/ غرض اندر ميان سلامت اوست/
فقر ظاهر مبين که حافظ را/ سينه گنجينه محبت اوست».
ارسال کردن دیدگاه جدید