انحراف دیپلماتیک ِآقای « رفسنجانی » از اصول

 

 

 

 

انحراف ؛ انعطاف دربرابر فشار بیگانگان  :

بنابر وزانت مجلس خبرگان رهبری و خطیر بودن وظائف آن ، رهبر معظم انقلاب اسلاتمی همواره در دیدارهایی که با اعضاء این مجلس داشته اند مهمترین اولویت کشور را مطرح کرده اند . که در ملاقاتی که پس از اجلاس اخیر با ایشان داشتند بر عکس انتظار برخی ، ایشان به جای پرداختن به  حاشیه های داغ این روزها به موضوع ریشه ای « ولایت مطلقه فقیه » و آفاتی که در جریان نظام سازی آن وجود دارد پرداختند.

ایشان با تبیین اینکه مطلقه بودن « ولایت فقیه »  سازوکاری در دست ولی فقیه است برای انعطاف پذیری در مقابل ضروریات نظام  به آفتی در این بین اشاره کردند که با نام عقلانیت در پی آن است که ، نظام را به تأثیر پذیری از فشارهای داخلی و خارجی منحرف کرده و اصول را با نام تدبیر فدا کند ، وفرمودند :

« البته در اينجا هم خطرى كه وجود دارد - كه بايد از اين خطر برحذر بود - اين است كه ما تصور كنيم اين انعطاف بايستى تحت تأثير فشارهاى بيرونى و تغييرِ در جهت انعطاف به قالبهاى غربى باشد. سر قضيه‌ى قصاص به ما اعتراض ميكنند و فشار مى‌آورند، سر قضيه‌ى ديه به ما فشار مى‌آورند، سر قضاياى گوناگون در مسائل مختلف به ما فشار مى‌آورند؛ لذا ما تسليم شويم؛ انعطاف به اين معنا باشد. نه، اين انحراف است؛ اين انعطاف نيست. بايد توجه كنيم، همان آيه‌ى شريفه‌ى «و ان تطع اكثر من فى الارض» اينجا هم جارى است. نبايد به خاطر اينكه راديوهاى بيگانه و تبليغات خصمانه و اتاقهاى فكر دشمن و كمربسته‌ى عليه نظام اسلامى، راجع به فلان حكم، راجع به فلان مبنا اعتراض ميكنند، فرياد ميكشند، ما بيائيم بگوئيم حالا تجديد نظر كنيم براى اينكه با دنيا هماهنگ شويم؛ نه، اين خطاست، اين انحراف است؛ به اين انحراف نبايد دچار شد. » (17/6/90 دیدار اعضاء خبرگان )

 

 

انحراف دولت کارگزاران با « گفتگوهای انتقادی غرب »  :

اخیرآً پایگاه اطلاع رسانی آقای رفسنجانی مصاحبه ای را در بالای مطلب خود گذاشته که ایشان تمام تدابیر خارجه دولت نهم و دهم را « نسنجیده » و عامل پست رفت دانسته و از سیاست های انفعالی دولت خود و خاتمی دفاع کرده اند.

کسانی که وضعیت تعامل دولت کارگزاران را با غربی ها به یاد دارند فراموش نکرده اند که در ادبیات دیپلماسی آن دولت واژه ای با نام « گفتگوهای انتقادی با اروپا » شکل گرفت که در اصل این گفتگوها چانه زنی غربی ها در مسائل اصولی انقلاب و اسلام مثل شعارهای انقلاب و احکام جزایی اسلام و حجاب بانوان و آزادی فعالیت فرقه های ضاله بود تا که شرط پذیرش کشور و رفع تحریم ها و برخورداری آن از « وام صندوق بین المللی پول » قرار گیرد و با تقلیل برخی مجازات ها و ترویج هدفمند بدحجابی و تبرَج توسط  « فائزه رفسنجانی » و اقداماتی چون برچیده شدن پایگاههای سپاه از لبنان و انحلال « جهادسازندگی » و جمع آوری پایگاههای سازندگی این ارگان انقلاب از کشورهای محروم آفریقا و یا اعلام رسمی وزیر خارجه آن دولت (ولایتی) مبنی بر عدم اعزام کماندو برای اعدام « سلمان رشدی مرتد » و اقدام هایی از این سنخ ما شاهد موافقت با وام های ناچیز این مراکز سلطه جهانی بودیم .، واین همان تحذیری است که رهبر معظم انقلاب اسلامی به آن هشدار دادند .

آقای رفسنجانی که نامه تحقیرآمیر خاتمی در بدو اشغال عراق به بوش را « نشانه تیزهوشی » دانست  با مسکوت گذاشتن این قسمت از تاریخ انقلاب اسلامی در شهرآشوب پیش آمده دیپلماسی عزتمندانه امروز کشور را سیاهنمایی کرده و عقب گرد به سیاست های گذشته را مطالبه می کند.

 

بیشترین دشمنی « عربستان ِدوست » با انقلاب اسلامی :

بیشترین غبطه ای که ایشان می خورد جدا شدن دولت جمهوری اسلامی ایران از رژیم وهَابی عربستان و عدم همگرایی دولت نهم ودهم با این عامل استعمار است ، وی با بیان اینکه « از عربستان حامی صدام درجنگ ؛ پس ازخاتمه جنگ کشوری دوست ساختیم »  از خوش بشش با ملک عبدالله در اجلاس سران سنگال گفت و اضافه کرد :

« برخورد بعدی ما در پاکستان با ملک عبدالله، ایشان را تحت تأثیر قرار داد و رفتارش را عوض کرد. در همان جلسه و قبل از حضور ما وزیر خارجه عربستان در یک کنفرانس خبری گفته بود که کنفرانس سران در تهران برگزار نمی‌شود. رفتار تیم ایرانی باعث شد که ایشان در همان جلسه دستور داد: «متن کنفرانس وزیر خارجه را تکذیب کنید. چون ما به تهران می‌رویم.» ... پس از پایان یکی از جلسات کنفرانس می‌خواستیم به ضیافت نخست وزیر پاکستان در دفتر ایشان برویم. ایشان سوار ماشین من ‌شد. واقعاً این کار در عرف دیپلماتیک رسم نیست. به هر حال اطمینان پیدا کردند . »

( پایگاه اطلاع رسانی هاشمی رفسنجانی 14/6/90 )

 

این رفتاری که موجب تحت تأثیر قرار گرفتن ملک عبدالله شد ، مصاحبه مطبوعاتی معروف آقای رفسنجانی در پاکستان بود که شامل پیام دوستی به آمریکا بود و در پاسخ خبرنگاری درباره شعارمعروف انقلاب که از رابطه ایران و امریکا « رابطه گرگ و میش » تعبیر می شد را سخنی نسنجیده و غیر منطقی دانست و از روابط اقتصادی با آمریکا گفت و حاصل این روابط اقتصادی نه به نفع ساخت نیروگاه بوشهر شد و نه  ممنوعیت فروش هواپیما به ایران را بر طرف کرد بلکه واردات موز و تأسیس کارخانه « پپسی کولا » و « کوکاکولا » در کشور بود و ایجاد شعبه « مک دونالد » در سالن یکی از وزارت خانه ها مهمترین حاصل روابط اقتصادی ایران وآمریکا شد.

و تحت تأثیر قرار گرفتن مقامات حجاز هیچ وقت مانع خصومت آل سعود وموازی سازی آنان برای انقلاب اسلامی نشد و در غیبت مدعیان عقلانیتِ  دولت جمهوری اسلامی در منطقه آنها ریشه های نفرت و جاهلیت وهابیت و شاخه های نظامی آنان چون « القاعده » و « طالبان » را گسترش دادند و امروز میوه تلخ آن نصیب تمام کشورهای اسلامی و چالشی خطرناک برای کشورهای رسته از دیکتاتوری شده است . البته روابط دوستانه خاندان آقای رفسنجانی با آل سعود هیچگاه تنزل نیافت و دفتر « ورزش بانوان کشورهای اسلامی » در ریاض به سرپرستی فائزه و رفت و آمدهای مکرر و حمایت آل سعود از فتنه گران 88 هنوز نشانه استحکام این روابط است .

بنابراین وی در ادامه این مصاحبه می گوید : « متأسفانه مسئولان در اتخاذ مواضع و بیان مسائل در خصوص سیاست خارجی به منافع مالی کمتر توجه می‌کنند. شما می‌دانید که این روزها روابط ایران و عربستان رو به تیرگی رفته، در حالی که اگر نگاه درستی در سیاست خارجی حاکم بود، می‌توانستیم با کمک عربستان که جایگاه ویژه‌ای در بین کشورهای اسلامی و حتی دنیا دارد، خیلی از مسائل را حل کنیم . » ( قبل )

آنچه که مسلم است حداقلی که در نظام وجود دارد ایجاد ارتباط با این کشورها بر پایه عزَت و حکمت ومصلحت می باشد که عموماً در تعارفات دیپلماسی متوقف می شود و در عملکرد دولت نهم ودهم نیز در تعامل با عربستان ملاحظه شده ولی باور کردن خنده های منافقانه دیپلماسی همانی است که از مقامات زیرک کشور بعید است و به راستی آقای رفسنجانی با سابقه سیاسی خود ، مقامات آل سعود را با این همه انحراف وخیانت و مخاصمه ی بی پرده با مردم خود ومنطقه و انقلاب اسلامی چگونه قابل همگرایی می داند ؟!

 

لبخند دولت کارگزاران و توپ های آماده شلیک  آمریکا :

آقای رفسنجانی نه تنها در این مصاحبه آل سعود را متأثر خود می داند بلکه اروپا و آمریکا را نیز مبهوت خود دانسته و می گوید :

« اروپایی‌ها هم این‌گونه بودند. اکثر آنها در زمان جنگ آن‌قدر به صدام کمک کرده بودند که مسئول واقعی جنگ عراق علیه ایران بودند. صدام هر چه می‌خواست، به او می‌دادند. بعضی‌ها حتی عملاً وارد جنگ با ما شده بودند. ولی بعدها تغییر مشی دادند... درباره رفتار آمریکایی‌ها هم شما که در وزارت امور خارجه بودید، بیشتر از من می‌دانید که علی‌رغم آن حالت تهاجمی دوران جنگ، حرف‌هایی می‌زدند که نشان از تغییر مواضع آنها و نرم شدن سیاست‌های خشن در خیلی از زمینه‌ها داشت. ما در ایران کمی تلخ جواب می‌دادیم که تابع سیاست رهبری بودیم. ایشان موافق نبودند. البته تا آن مقدار که من ملایمت می‌کردم، آنها جلو می‌آمدند. شاید اگر با آمریکا هم مثل اروپا رفتار می‌کردیم، مشکلات کمتری برای ما پیش می‌آمد. » ( قبل )

 

حسرت وی از عدم موافقت رهبرمعظم انقلاب اسلامی برای ایجاد روابط آشکار دولتش با آمریکا در صورتی مطرح می شود که با تمام خنده های دولت وی به مستکبران ، خصومت های زیادی نسبت به نظام اسلامی  در دولت کارگزاران رویداد و پرونده انفجار « امیا » ی آرژانتین و محکومیت برخی از مقامات کشور از جمله ایشان و داستان پر تنش « قهوه خانه میکونوس » و اعلام جنگ اروپا وآمریکا با کشور با تنگ تر کردن تحریم ها و فراخواندن سفیران کشورهای اروپایی از ایران نمونه ای از آن است ، در صورتی که آن زمان « آقای احمدی نژادی » نبود که با جریحه دار کردن صهیونیست ها با زیر سرال بردن « هلوکاست » موجبات اخم غربی ها را فراهم کند چراکه  آقای رفسنجانی در این مصاحبه به این رویکرد رئیس جمهور با این سخن حمله کرده  « همه اولویت سیاست خارجی ما که اسرائیل نیست. » و آنرا موجب قهر مستکبران دانسته و در تناقضی آشکار در کنار محکومیت اشغال فلسطین بدون ذکر ریشه آن اینچنین مدعی همگرایی با بخشی از مقامات و احزاب رژیم اشغالگر قدس شده : « اگرچه الان هستند و الان احزاب، مدیران و مسئولان اسرائیل طرف حرف‌های ما هستند . » (قبل ) .

 اگر غربی ها اینقدر در زمان دولت ایشان با ایران اسلامی رفع تنش کرده بودند چرا آقای رفسنجانی برای یک بار هم در صحن مجمع عمومی سازمان ملل حاضر نشده و حقَانیت ملَت ایران وانقلاب اسلامی را فریاد نکردند ؟! ولی ره آورد یاران آقای رفسنجانی در آن سال ها تعلیق فعالیت های هسته ای کشور و خفت چند ساله ملَت بزرگ ایران در مقابل غربی هایی بود که به قول ایشان « تغییر مشی » داده بودند. در صورتی که اکثر صاحبنظران تأخیر بیداری اسلامی در منطقه را نتیجه سیاست منفعلانه دولت های ایشان وخاتمی می دانند.

رهبرمعظم انقلاب اسلامی در زمان دولت نهم که فریادهای اینچنینی بر علیه سیاست خارجی کشور  بلند می شد به این نکته اشاره فرمودند :

« یک بی انصافی هایی انجام می گیرد ؛ گویی که ما بودیم که تهدید سختِ دولت آمریکا را به سمت خود جلب کردیم ... مسئولین دولت قبل ( خاتمی ) اول که آمدند یکی از حرفهایشان این بود ؛ می گفتند که : "تا قبل از آمدن دولت ما ، لوله های توپ یا گلوله ِ آمریکا به سمت ایران آماده شلیک بود ، ما آمدیم برداشته شد ! " پس خُب ، قبلاً بوده دیگر !

در همین زمان دولت قبل بود آن کسی که خودش مجسمه ی شرارت است ، ملَت ایران را محور شرارت معرفی کرد . بوش ، بوش شرور ، بوشی که وجود او سرتاپا شر و پلیدی است ، او ملت ایران را یکی از سه ملَت یا سه کشور محور شرارت قرار داد . این مال آن زمانی است که یک خورده هم ملاحظه آمریکایی را هم می کردند . بعضی ها هم از داخل ، گاهی اوقات چیزهایی هم می گفتند ، آنها خوششان بیاید. »

 ( دیدار دانشجویی سفر استانی یزد 1386)

 

عامل ناتو ، الگوی دموکراسی آقای رفسنجانی :

آقای رفسنجانی علاوه بر اینکه در این مصاحبه از دوری  عربستان غبطه می خورد به دیگر هم پیمان آن در انحراف انقلاب های منطقه یعنی ترکیه نیز اشاره ای عجیب می کند و دولت به ظاهر اسلام گرای ترکیه را که فقط نامی از اسلام دارد بلکه با همراهی با ناتو و آمریکا و خصومت با کشورهایی چون سوریه و پذیرایی صمیمانه اخیرش از سلطان خونریز بحرین به روشنی عاملیت خود از آمریکا را به نمایش گذاشته است آن دولت را دولت پخته ای که « انتخاباتش جعلی » نیست و  قابلیت الگو بودن برای کشورهای متحول را دارد  برمی شمارد :

«  بالاخره یک حزب اسلامی که با مردم تطابق داشت- چون اکثر مردم مسلمان هستند- با سعه صدر و به دور از رفتار تحجری و استبدادی سرکار آمد و همه را تحلیل می‌کند. به کردها آن همه میدان دادند که الان بیش از ۳۵ کرسی در مجلس دارند. حزب مخالف آنها هم براساس ظرفیت‌های مردمی کار می‌کند که دیدیم در مجلس هم حضور دارد. حزب اسلامی الان اکثریت را دارد، چون مسلمانان در ترکیه اکثریت هستند. مسلمانان هم در روابط خارجی حالت استعماری دیگران را نمی‌پذیرند. البته عضو ناتو هستند که معنای خاصی برایشان دارد. اردوغان و دوستانش شرایطی درست کردند که در سه انتخابات آزاد پیروز شدند. انتخابات آنها کاملاً آزاد است و جعلی نیست. مردم هم با آنها هستند و حمایت می‌کنند ...  فکر می‌کنم در مجموع از مسائل سخت عبور کردند. شاید زمان ببرد که کشورهای دیگر منطقه که این روزها دچار اعتراضات مردمی هستند، در هر دو صورت، یعنی با همین حکومت‌ها و تغییر حکومت‌ها به مرحله‌ای از پختگی ترکیه برسند. »

( پایگاه اطلاع رسانی هاشمی رفسنجانی 14/6/90 )

در صورتی آقای رفسنجانی دولت مرموز و وابسته ترکیه را که اخیراً دلالی سازش اعراب و اسرائیل را نیز به عهده دارد را الگوی کشورهای وارسته منطقه می داند که رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار اخیرشان با اعضاء خبرگان معرفی الگوی انقلاب اسلامی را مد نظر قرار دادند و فرمودند :

«  آن چيزى كه اينجا ميتواند به اين كشورها كمك كند، تفكر مردم‌سالارى دينى است. مردم‌سالارى دينى كه ابتكار امام بزرگوار ماست، ميتواند نسخه‌اى براى همه‌ى اين كشورها باشد؛ هم مردم‌سالارى است، هم از متن دين برخاسته است...مردم‌سالارى دينى ممكن است شكلهاى گوناگونى پيدا كند. بايد اين مبناى مردم‌سالارى دينى را ما براى اينها تبيين كنيم، تفهيم كنيم؛ مثل هديه‌اى در اختيارشان بگذاريم. مطمئناً اين مردم، مردم‌سالارى دينى را خواهند پسنديد. اين كارى است كه بر عهده‌ى ماست و بايستى انجام بگيرد تا دشمنان اين ملتها از خلأيى كه به وجود آمده، استفاده نكنند. اين خلأ را بايد به وسيله‌ى اسلام پر كنند. » ( دیدار خبرگان رهبری 16/6/90 )

 

پافشاری آقای رفسنجانی در سیاست داخلی بر حمایت از فتنه گران و در سیاست خارجه اشتیاق فراوان ایشان به همگرایی با عوامل ضد حمله غرب بر علیه بیداری اسلامی ( عربستان وترکیه ) با توجه به هشیاری سیاسی ایشان نشان دهنده انحراف ایشان از اصول انقلاب اسلامی و سخنان اینچنینی حاوی پیام های واضح برای غرب وهمگرایان منطقه ای آنان می باشد .

 

 

تحرَک و وسط میدان بودن دستگاه دیپلماسی کشور :

اگرچه برخی دانسته یا ندانسته مثل خود آقای رفسنجانی  برآنند که تمام حیثیت دولت دهم را زیر سؤال برده  و آنرا منحرف بخوانند وهمین نیز منجر به شبهه نسبت به عملکرد خارجی دولت  شده  ولی رهبر معظم مانقلاب اسلامی در ماه مبارک رمضان در پاسخ شبهه دانشجویی از آنچه که کم کاری دستگاه سیاست خارجه  کشور در قبال تحولات منطقه وجهان خواند ، فرمودند :

 «در مورد مسائل منطقه، يكى از دوستان اشاره كردند كه مثلاً كار لازم، عمل لازم و تحرك لازم نبوده. من فى‌الجمله به شما عرض بكنم كه اينجور نيست. در زمينه‌ى مسائل منطقه، دستگاه‌هاى ذى‌ربط كشور تحرك بسيار خوبى داشتند و دارند. الان منطقه، ميدان عظيم زورآزمائى است و دستگاه‌هائى كه با اين مسئله مرتبطند، حسابى وسط ميدانند و دارند كار ميكنند. خب، برخى از كارها قابل تبليغاتى شدن نيست - يا ممكن نيست، يا لازم نيست، يا اشكال دارد - ولى به هر حال كار زياد دارد ميشود؛ اين را توجه داشته باشيد. در اين زمينه، فضاى درونى كشور هم خوب بود. حضور دانشجوها در بخشهاى مختلف، اظهارنظرها نسبت به همين مسائل منطقه، اينها همه‌اش كمك ميكند. اين كار ادامه هم دارد و ان‌شاءاللَّه روزبه‌روز هم ابعاد بيشتر و بهترى خواهد گرفت. غرض، تصور نشود كه بى‌عملى بوده؛ نه، دارد كار ميشود؛ كارهاى خوبى هم انجام مي گيرد. »  ( دیدار دانشجویی 19/5/90 )

 

با این احوال چرا آقای رفسنجانی و رسانه هایش فرصت یافته اند تا که به دور از دغدغه پیگرد قانونی به جای پاسخگویی نسبت به عملکرد منفعلانه خارجی خود وخاتمی ، اهانت به رئیس جمهور وسیاست خارجه مورد تأیید رهبری را فریاد کرده و از همگرایی با عوامل بیگانه بگوید و به صراحت در پایگاه اطلاع رسانیش بگوید : « احمدی نژاد با جریان انحرافی یکی است . » را باید در برخی از عملکردهای بد خودی ها در عدم فرعی واصلی کردن مسائل جستجو کرد.

مسعود شفیعی کیا

90/6/19

( سال جهاد اقتصادی )

شوَال 1432

ارسال کردن دیدگاه جدید

محتویات این فیلد به صورت شخصی نگهداری می شود و در محلی از سایت نمایش داده نمی شود.

اطلاعات بیشتر در مورد قالب های ورودی