الگوي رهبري امام خميني(ره)

تبيین: مقاله (الگوي رهبري امام خميني(ره)) نوشته ابوطالب خدمتي (1) ، علي آقا‌پيروز(2)  ، که در فصل نامه علمی پژوهشی ( اسلام و پژوهش های مدیریتی) انتشار يافته بود توسط پايگاه اطلاع رساني تبيين، تلخيص و در اختيار خوانندگان قرار داده شده است، كاربران جهت دریافت اصل مقاله مي‌توانند اینجا کلیک کنند.

 

چكيده

مسئلة اصلي اين نوشتار عبارت است از اينكه شيوة رهبري امام خميني(ره) در سطح ملي چگونه است؟ فرضية تحقيق عبارت است از اينكه امام خميني(ره)، رهبري مردمي و رفتارهاي ايشان منبعث از خدامحوري و بصيرت است. روش حاكم بر اين تحقيق بر نقل و تحليل عقلي استوار است. از مباني فكري، نظري و عملي امام خميني(ره)، سه مؤلفة «‌بصيرت، خدامحوري، مردمي بودن» كشف ‌گرديده و از طريق ارتباط مفهومي ميان اين سه، الگوي رهبري ايشان در سطح ملي به‌دست آمده است.

مقدمه

بي‌ترديد، بررسي شيوة رهبري امام خميني(ره) مقدمة ارائة الگويي براي سبك رهبري در مديريت اسلامي است. زيرا امام خميني (ره) در رهبري خود، جز بر آنچه از اسلام دريافته بود، عمل نكرد.

تعريف «رهبري»

«رهبر» كسي است كه بتواند در رفتار و افكار ديگران نفوذ كند و تغييراتي در رفتار و افكار آنها ايجاد كند. مي‌توان گفت: هر جا نفوذي صورت مي‌گيرد رهبري صورت گرفته است. از سوي ديگر، بالاترين رهبران اگر توان نفوذ در افراد را نداشته باشند طبق اين تعريف، در واقع رهبر نيستند.

تبيين مسئله

در دنيا رهبران زيادي ظهور كرده‌اند که در ميان اين رهبران، امام خميني(ره) با آن نفوذ معنوي و عميق خويش، به اعتقاد دوست و اعتراف دشمن، در قلوب مردم ايران جاي گرفت و بر قلب‌هاي آنان حكومت كرد. اين رهبر الهي توانست توده‌هاي مردم را در جهت اهداف الهي با خود همراه كرده، و آنان را در مسير انقلاب اسلامي و اجراي ارزش‌ها و احكام الهي قرار دهد.
جاي اين پرسش هست كه امام خميني(ره) چگونه چنين تأثير‌گذاري عميقي در ميان پيروان خود داشت و رمز نفوذ شگفت‌انگيز ايشان در پيروان چه بود ؟
بنابر‌اين، سؤال اصلي اين تحقيق عبارت است از اينكه: شيوة رهبري امام خميني(ره) در سطح ملي چگونه است؟
فرضيه تحقيق: امام خميني(ره) رهبري مردمي و رفتارهايش منبعث از خدامحوري و بصيرت بود.

مؤلفه‌هاي رهبري امام خميني(ره)

رهبري امام خميني(ره) در سطح ملي، داراي سه مولفة «بصيرت»، «خدامحوري» و «مردمي بودن» است.

اينك به شرح هر‌يك از مؤلفه‌ها مي‌پردازيم:

1. بصيرت

رهبر بايد راه و مسير وصول به اهداف را بشناسد، موانع وصول به هدف را بداند، و نسبت به اهداف نيز آگاهي و اطلاعات لازم داشته باشد. بر‌اين‌اساس، بصيرت در رهبري ضروري است.

«بصيرت» از ريشة «بصر» به معناي «علم و آگاهي روشن و شفاف به اشيا و امور» است .

در اصطلاح اهل تفسير، «بصيرت» بينشي است كه با آن، حق از باطل متمايز مي‌گردد. رهبري كه داراي علم و آگاهي و بصيرت قلبي است، رهبري كه داراي قدرت تشخيص و بينش بالاست، چنين رهبري به معناي واقعي «بصير» است.

به تصريح امام خميني(ره)، رهبر بايد بصير و آگاه باشد. ايشان كه خود، رهبري هوشمند و بصير بود و به لزوم بصيرت در رهبران ديني نيز اعتقاد داشت، از رهبران هر ملت مي‌خواست هوشمندانه عمل كنند و مراقب طرح‌هاي شيطاني دشمنان باشند.

مهم‌ترين شاخص‌هاي بصيرت در رهبري امام عبارت‌ است از: دور‌انديشي و آينده‌نگري؛ چشم‌انداز داشتن و ارائة طرحي براي آينده؛ شناخت ماهيت جريان‌ها و هوشياري در مواجهه با آنها؛ شناخت افراد صالح و ناصالح؛ دشمن‌شناسي و شناخت توطئه‌هاي دشمن؛ و سرانجام، موقعيت‌شناسي و وظيفه‌شناسي. «بصيرت» يك اصل بينشي و مقدم بر گرايش خدامحوري است.

2.  خدامحوري

در نگرش بنيادين امام، «توحيد» محور اصلي هستي‌شناسي امام است. ايشان توحيد را ملاك قرار داد. اصولاً در همة معارف و انديشه‌ها اين اصل را معيار قرار مي‌داد. بر همين اساس ، رهبري امام در مديريت نظام، «توحيد‌مدار» بود.

مهم‌ترين و اساسي‌ترين عامل در موفقيت‌هاي حضرت امام را مي‌توان در اطاعت از خدا و تنها براي او رفتار كردن و در يك كلمه، خدا‌محوري دانست.

امام خميني(ره) مظهر و مصداق روشن خدامحوري بود و آنچه برايش مهم بود انجام تكليف الهي بود و هيچ‌گاه رضاي مخلوق را بر رضاي خالق مقدم نمي‌داشت

مهم‌ترين شاخص اين مؤلفه عمل بر اساس تكليف است. «تكليف‌گرايي» جايگاه مهمي در فهم شيوة رهبري حضرت امام(ره) دارد.

امام خميني(ره) در ساية عمل به تكليف، به آرامش دست مي‌يافت و پيروان خود را نيز از نگراني خارج مي‌ساخت.

3. مردمي بودن

حضرت امام از مردم ايران با عنوان «ملت بزرگ و بهترين مردم» تعبير مي‌كرد. امام هميشه به مديران جامعة اسلامي يادآوري مي‌كرد كه نظر مردم مهم است و بايد نظر آنان جلب گردد.

الف. ديدگاه امام خميني(ره) نسبت به مردم: امام عمدتاً در توجه به مردم، به ‌دو گروه ‌«مستضعف و مستكبر» توجه داشت. مستكبران در ديدگاه امام كساني هستند كه به نحوي خواهان ايجاد سلطة مادي، اقتصادي، فرهنگي و يا سياسي هستند و از اقشار محروم جامعه بهره‌كشي مي‌كنند.
مستضعفان از ديدگاه امام كساني هستند كه مورد ظلم و استثمار ـ اعم از فرهنگي، سياسي يا اقتصادي ـ‌ واقع شده‌اند و چون اسلام دين عدالت و حامي مستضعفان است با آن همنوا هستند و ارزش‌هاي آن را درك كرده و بدان معتقدند.
امام خميني(ره) پيروزي انقلاب را به‌طور عمده، مديون فداكاري و از‌خودگذشتگي اين قشر عظيم از جامعه مي‌داند

ب. تفاوت رهبري مردمي امام خميني(ره) با ديگر رهبران مردمي:  امام خميني(ره)  مظهر و مصداق روشن خدامحوري بود. ايشان درون را از شائبة غير خدا پيراسته و تمام جلوه‌هاي نفساني را كنار زده. هيچ‌گاه رضاي مخلوق را بر رضاي خالق مقدم نداشت. اخلاص و خدامحوري را سرلوحه كردار و گفتارش قرار داده بود.
بدون انگيزة الهي و خدامحوري، وصف «مردمي بودن» به معناي حقيقي آن، تحقق نمي‌يابد. امام خميني(ره) واقعاً رهبري مردمي بود. او براي خدا به مردم محبت مي‌كرد و به آنان عشق مي‌ورزيد. براي خدا به آنان خدمت مي‌كرد. و اين حقيقتي است كه در جلوه‌هاي مردمي بودن بيشتر روشن خواهد شد.
جلوه‌هاي مردمي رهبري امام خميني(ره)

رابطه امام (ره) با مردم به گونه‏اى بود كه آحاد ملت ايشان را همچون پدرى مهربان و دلسوز مى‏دانستند و رابطة صميمانه امام با مردم را مى‏توان در مراسم ميليونى تشييع جنازة او و با حضور دايمى مردم بر سر مزار شريف و حرم مطهرش، به‌ويژه پس از هشت‏سال جنگ و ده سال حكومت كه طبيعتاً همراه با مشكلات فراوان بود، مشاهده نمود.

1. احترام و تواضع نسبت به مردم

حضرت امام در موارد متعددي در پيام‌ها و سخنان خويش، از مردم با كمال تواضع و احترام تقاضاي خود را مطرح مي‌كرد. گاهي عاجزانه درخواست مي‌كرد و تا اين حد به آنان احترام مي‌گذاشت.

امام دربارة مردم به مسئولان مى‏فرمايند: «اينها آقاى ما هستند، اينها به ما منت دارند. با اينها با كمال تواضع رفتار كنيد» و در جاى ديگر، با صراحت اعلام مي‌دارند: «من دست اينها را مى‏بوسم».

2. تشكر و قدر‌شناسي از مردم

امام خميني(ره) بارها تأكيد مي‌فرمود كه بار سختي‌ها و مصائب انقلاب را مردم ستم‌ديده به دوش كشيده‌اند. هميشه از ديدار مردم، به‌ويژه قشر مستضعف، احساس شوق و شادماني مي‌كرد. قدر‌شناسي و تشكر از ايثار و زحمات و حضور بي‌دريغ اين مردم بزرگوار همواره مطمع‌نظر امام بود.

3. عشق به مردم

امام(ره) پس از عشق و علاقه به خدا و اوليا، بيشترين عشق و علاقه را به مردم داشت و عشق به مردم را عشق به خدا مي‌دانست و خود را وامدار مردم مي‌دانست. آنان را ولي نعمت خويش مي‌خواند و خود را خدمت‌گزار معرفي مي‌كرد.

عشق و علاقة امام به مردم موجب شده بود تا ايشان رابطة زيادي با مردم داشته باشد و برنامه ملاقات عمومي با مردم جزو برنامه‌هاي اصلي ايشان باشد

ميزان ارادت حضرت امام به مردم در حدى بود كه پزشكان معالج امام به اين نتيجه رسيده بودند‌كه ممنوع الملاقات كردن حضرت امام به علل پزشكى، حالت‏ خاصى در ايشان ايجاد مى‏كند كه جز ملاقات مردمى آن حالت را از بين نمي‌برد. به همين سبب، در شرايطى خاص و با وجود ملاحظات پزشكى، پزشكان ملاقات عمومى را توصيه مى‏كردند.

4. همدردي و همسطحي با مردم (ساده‌زيستي امام)

امام خميني(ره) سيرة حضرت علي(علیه السلام)  را نصب‌العين زندگي خود قرار داده بود و همواره هم‌سطح مردم زندگي مي‌كرد. ايشان هيچ‌گاه اسير زرق و برق دنيا و تجمل‌پرستي نشد. همين ساده‌زيستي ايشان تسكين دل محرومان بود و آنان وقتي مي‌ديدند كه حسينيه‌اي كه محل اقامت رهبر است حتي سفيد‌كاري هم نشده و از ريخت و پاش‌هايي كه در خيلي از منازل انجام مي‌گيرد در آن خبري نيست، زندگي برايشان قابل تحمل مي‌شد و درد محروميت را فراموش مي‌كردند.
حضرت امام هرگز راضي نبودند كه زندگي متفاوتي از زندگي قشر محروم جامعه داشته باشند.

خدمت‌كار امام (سيد مرتضي) نقل مي‌كند كه روزي مثل هميشه براي تهية نان به نانوايي مي‌رود و نانوا وقتي متوجه مي‌شود او نان را براي امام مي‌خواهد، نان را با خشخاش مي‌پزد. زماني كه نان را نزد امام مي‌برند، ايشان مي‌فرمايند: نانوا براي همة مردم اين جوري نان مي‌پزد؟ وقتي گفتم: خير، سفارشي است، فرمودند: «برگردانيد؛ مثل مردم و از همان نان‌هايي كه به همه مي‌دهند بخريد»

زندگى و معيشت امام خمينى(ره) نمونه‏اى كامل از زهد و قناعت و ساده‏زيستى بود و اين شيوه، تنها مربوط به دوران قبل از مرجعيت و رهبرى او نمى‏شد، در زمان رهبري امام، نه‌تنها بر دارايى غير‌قابل ذكر امام چيزى افزون نشد، بلكه قطعه زمين موروثى از پدرش در خمين، در زمان حيات امام و به دستور ايشان, به مستمندان محل واگذار گرديد و از ملك ايشان خارج شد.

آري، امام مردمي بود، با مردم و همسطح آنان و بلكه پايين‌تر از آنان زندگي مي‌كرد و هيچ امتياز ويژه‌اي براي خود و حتي نزديكانش طلب نمي‌كرد و بلكه به شدت از اعطاي امتياز به نزديكانش پرهيز داشت.

5. خدمت به مردم و توصية مسئولان به خدمت‌گزاري نسبت به آنان

امام خدمت به مردم را وظيفة شرعي مي‌دانست و ايشان معتقد بود: هر كس به هر اندازه كه توان و وسع دارد، بايد به اين مردم خوب خدمت كند. هرگز فراموش نكند كه اين مردم بودند كه افراد، به‌خصوص مسئولان انقلاب، را به جايي رسانده‌اند.
در جاي ديگر، خطاب به مسئولان نظام، سقوط رژيم شاهنشاهي و مقاومت در برابر مشكلات را از بركات مردم، به ويژه محرومان جامعه دانسته.

6. جلب مشاركت مردم و احترام به آراء آنها

امام خميني(ره) به طور عميق و اعتقادي به مردم بها مي‌داد و در عين اينكه معتقد بود بايد زمينه‌هاي ارتقا و تعالي افكار مردم را فراهم كرد، در عين حال، به آراء عمومي بسيار اهميت مي‌داد. بارها تأكيد مي‌كرد كه در هر شرايط، نگه‌داري مردم در صحنة انقلاب لازم و ضروري است و معتقد بود كه بدون پشتيباني مردم، كاري از پيش نمي‌رود.

جمع‌بندي و نتيجه‌گيري

الگوي رهبري امام خميني(ره) در سطح ملي، با توجه به مطالب مزبور از سه مولّفه تشكيل شده است كه در رأس آنها، «بصيرت» قرار دارد. «بصيرت» از نوع بينش و شناخت است، «خدامحوري» از جنس گرايش، و «مردمي بودن» نيز از سنخ رفتار است كه جلوه‌هاي آن نيز مطرح گرديد. امام رهبري الهي، بصير و خدمتگزار بود. به همين سبب، امام نفوذ عميق و گسترده‌اي در ميان مردم داشت؛ زيرا تنها با انگيرة الهي، و از روي بصيرت به مردم خدمت مي‌كرد.


1. استاديار گروه مديريت پژوهشگاه حوزه و دانشگاه
2.  استاديار پژوهشگاه فرهنگ و انديشة اسلامي
 

ارسال کردن دیدگاه جدید

محتویات این فیلد به صورت شخصی نگهداری می شود و در محلی از سایت نمایش داده نمی شود.

اطلاعات بیشتر در مورد قالب های ورودی