درازگوش بي درازگوش! دوباره ما را شير نكنيد!

روزنامه كيهان در ستون ویژه های امروز خود نوشت؛

مسافر تل آويو: چاره اي نداشتيم! بايد دنده عقب مي گرفتيم (خبر ويژه)

عضو اتاق فكر فتنه سبز در خارج كشور مي گويد بيان اموري مانند حمله به رهبري و ولايت فقيه فعلا مقدور ما نيست و دردي را دوا نمي كند.

محسن كديور عضو تيم پنج نفره (مهاجراني، سروش، گنجي و عبدالعلي بازرگان) بود كه در اوج فتنه سبز خود را به عنوان اتاق فكر جنبش سبز در خارج كشور معرفي كردند اما با بغرنج شدن وضعيت فتنه، اين گروه خودخوانده نيز فروپاشيد.

 اين تيم و سايت هاي اينترنتي وابسته به آنها طبق دستور ديكته شده از سوي سرويس هاي اطلاعاتي طراح فتنه، اقدام به اتخاذ مواضع ساختارشكنانه به ويژه حمله به ولايت فقيه و حتي جعل سند و انتشار اخبار دروغ عليه رهبري كردند اما اكنون كه حاملان فتنه به گل نشسته اند، نظر كديور هم عوض شده است.

وي در مصاحبه با پايگاه اينترنتي ميهن (وابسته به علي كشتگر) با اين پرسش مواجه شد كه چرا سران نمادين جنبش سبز به صراحت رهبري را مورد خطاب قرار نداده اند و اصولا نسبت اين جريان با رهبري چيست؟ كديور در پاسخ گفت: قرار نيست همه مطالبات را همزمان دنبال كنيم كه بي شك از توان ما بيرون است.

كوهنوردي را از دامنه آغاز مي كنند نه از قله. در مرحله مقدماتي بايد همت خود را بر آزادي زندانيان و احزاب و مطبوعات و برگزاري انتخابات آزاد متمركز كنيم. بيان اموري كه فعلا مقدور ما نيست دردي را دوا نمي كند.

كديور سال گذشته نيز با دنده عقب گرفتن از تندروي هاي اوباش آشوبگر و تحريف شعارهاي آنان مدعي شده بود شعار سبزها در روز قدس سال 88 «هم غزه هم لبنان بود»، نه شعار «نه غزه، نه لبنان»! البته حاميان فتنه سبز بلافاصله با انتشار ويدئوهايي نشان دادند كه فتنه گران در آن روز ضد سيره اسلامي و انسان دوستانه امام خميني(ره) شعار مي دادند و مشغول سيگار كشيدن و آب خوردن در آن روز از ماه مبارك رمضان بوده اند!

ويدئوهاي مشابه نيز نشان مي دهد اوباش گسيل شده به خيابان، چگونه به پرچم هاي عزاي امام حسين(ع) و قرآن و مساجد در طول 8 ماهه فتنه سبز جسارت مي كنند.

خاطرنشان مي شود كديور از جمله عناصر فرصت طلبي است كه چند سال پيش مبالغي را از محافل آمريكايي به عنوان دستخوش خيانت هاي خود به ملت دريافت كرد. او كه دستكم دو بار مخفيانه به اسرائيل سفر كرده است با اغواي آقاي منتظري موفق شده بود فتوايي عليه برنامه هسته اي ايران و در تاييد تحريم هاي بيگانه عليه ملت ايران بگيرد!!


ضرورت روشنگري دفتر آيت الله شاهرودي درباره يك خبر

دو روز پيش خبرگزاري ايرنا با انتشار خبري مدعي شد كه آيت الله هاشمي شاهرودي محمد شريف ملك زاده را به عنوان مشاور اجرايي خود منصوب كرده است.

اگرچه روشن بود كه هدف ايرنا از اين خبر تحت الشعاع قراردادن اقدام سؤال برانگيز آقاي رئيس جمهور در صدور حكم مشاورت براي ملك زاده است ولي دفتر حضرت آيت الله هاشمي شاهرودي تاكنون به نحوي غيرقابل توجيه در اين باره سكوت كرده است.

پيگيري هاي كيهان تاكنون درباره صحت اين خبر به هيچ قرينه قابل اعتنايي نرسيده ولي با توجه به جايگاه رفيع آيت الله هاشمي شاهرودي در مقام رئيس شوراي عالي حل اختلاف قوا و ضرورت مبرا ماندن اين جايگاه از شائبه هاي اينچنيني لازم است دفتر ايشان هر چه سريع تر در اين باره روشنگري نمايد.

گفتني است ملك زاده از عناصر تابلودار حلقه انحرافي و داراي پرونده مفتوح در قوه قضائيه است.
 

ما پهلوي ها خيلي غيرتي هستيم نشان به آن نشان كه... (خبر ويژه)

رضا ربع پهلوي نسبت به سرنوشت حاكميت ايران بر جزاير سه گانه ابراز نگراني كرد! وي مدعي شده كه جمهوري اسلامي نسبت به تماميت ارضي ايران مسئله سازي مي كند.

فرزند آخرين ديكتاتور ايران در متني كه از سوي سايت هاي سلطنت طلب منتشر شده، ادعا كرده كه سياست جمهوري اسلامي با تحريك امارات و كشورهاي منطقه، كشور را به خطر سوق مي دهد. به نوشته ربع پهلوي «ادامه حيات جمهوري اسلامي تهديدي جدي عليه تماميت ارضي كشور است و بايد با نافرماني مدني عليه رژيم در اين زمينه اقدام كرد».

خاطرنشان مي شود همزمان با اين اعلام وجود شاهزاده پهلوي، رسانه هاي مجازي و از جمله رسانه هاي وابسته به طيف هاي ديگر اپوزيسيون از نامبرده خواسته اند به عياشي هاي خود مشغول باشد و وارد مباحثي نشود كه آبروي سلطنت پهلوي را درگير خود مي كند.

اين رسانه ها اسناد ساواك درباره اظهارات اميرعباس هويدا نخست وزير شاه را بازنشر داده اند كه سال 1350 به هنگام بي كفايتي رژيم در مقابل تهديدهاي آمريكا و انگليس و پذيرش جدايي بحرين از تماميت ارضي ايران، با وقاحت تمام به معترضان گفته بود «دختر خودمان بود، شوهرش داديم و رفت. به كسي هم مربوط نيست»!

يادآور مي شود در سال هاي جنگ تحميلي نيز كه رژيم بعث با حمايت مرتجعان عرب و آمريكا و انگليس، بخش هايي از خاك كشورمان را به اشغال خود درآورده بود، سران گروهك هاي سلطنت طلب -نظير بختيار و اويسي و...- همكاري علني با صدام داشتند و قول وقرار كودتا عليه جمهوري اسلامي را نيز با استخبارات صدام گذاشته بودند.

البته احتمالاً اين هم نوع متفاوتي از جانفشاني براي وطن بوده است. همان طور كه زماني بني صدر هم در واكنش به اعتراض ها عليه خيانت هاي وي ادعا كرده بود: زمين را مي دهيم و زمان مي گيريم(!)

رضا ربع پهلوي اخيراً در مصاحبه با يكي از تلويزيون هاي رژيم صهيونيستي، از اشغالگران قدس خواست كمك هاي مالي و رسانه اي خود را به اپوزيسيون اختصاص دهند تا آنها به نيابت از اسرائيل با ايران درگير شوند.

شمارش معكوس تايم براي سقوط ضد ايراني ترين زمامدار اروپايي (خبر ويژه)

سقوط احتمالي ساركوزي از قدرت، خاموشي يكي از مهم ترين دشمنان ايران در غرب خواهد بود.

مجله آمريكايي تايم با اشاره به شكست ساركوزي در مرحله اول انتخابات فرانسه و احتمال شكست وي در مرحله دوم نوشت: خروج نيكلا ساركوزي رئيس جمهور فرانسه از دايره قدرت اين كشور، يكي از مهم ترين صداهاي مخالف ايران در ميان سياستمداران غربي را خاموش مي كند.

درست است كه ساركوزي يكبار به اوباما گفت «نمي تواند نتانياهو را تحمل كند و او دروغگوست» اما اگر ساركوزي شكست بخورد، نخست وزير اسرائيل متحد مهمي را از دست خواهد داد. به همين دليل و بدون توجه به روابط شخصي آنها، نتانياهو ساركوزي را بهترين دوست اسرائيل در ميان روساي جمهور فرانسه و دشمن ترين آنها با ايران براي اعمال فشار مي داند.

تايم مي افزايد: رقيب ساركوزي -اولاند- حتي اگر سياست هاي رسمي پاريس را تغيير ندهد، به نظر نمي رسد خواهان ادامه سياست هاي جنگ طلبانه و فعالانه ساركوزي در همراهي با واشنگتن عليه تهران باشد.

ساركوزي حتي مواضعي جنگ طلبانه تر از دولت اوباما اتخاذ مي كرد و اين در حالي است كه اولاند بهبود مشكلات داخلي فرانسه را هدف اول خود قرار داده و انتظار نمي رود سياست هاي تحريك آميز ساركوزي عليه ايران را انتخاب كند.

مجله آمريكايي اهميت تزلزل موقعيت ساركوزي را در اين دانست كه دور بعدي مذاكرات 1+5 با ايران در راه است و غرب برخلاف ميل اسرائيل، درصدد پذيرش حق غني سازي ايران مي باشد كه طبق ان پي تي تضمين شده است.

تايم در پايان نوشت: اگر رقيب ساركوزي پيروز شود، كمتر از او براي صف آرايي مقابل ايران فعال خواهد بود و بيشتر انرژي خود را صرف حل و فصل چالش هاي داخلي خواهد كرد، همچنان كه در زمينه سياست خارجه همت خود را وقف از سرگيري مذاكرات براي نجات منطقه يورو خواهد كرد. خروج ساركوزي از قدرت به معناي ساكت شدن سرسخت ترين دشمن ايران در ميان سياستمداران اروپايي خواهد بود.

يادآور مي شود بحران هاي اقتصادي مرتبط با تحريم هاي ضد ايراني تاكنون از دولت هاي ايتاليا و اسپانيا و يونان قرباني كرده و ساركوزي مي تواند قرباني چهارم باشد.


درازگوش بي درازگوش! دوباره ما را شير نكنيد! (خبر ويژه)

مشاور فراري مهدي كروبي، پيشنهاد نقض «تحريم انتخابات» و حضور در مرحله دوم آن را شبيه سناريوي «اسب تروا» در راهپيمايي 22بهمن دانست كه به نفع نظام تمام شد.

به دنبال پيشنهاد چندي پيش مهدي خزعلي در اين زمينه، مجتبي واحدي در پاسخ نوشت: او دهم دي سال گذشته اعلام كرده بود براي اولين بار راي نمي دهد و از خانه خارج نمي شود. اما اكنون توضيح نداد كه از آن تاريخ چه تغييري در شرايط به وجود آمده است.

ديگر اينكه افراد ديگري در اين 3 سال هزينه هاي بسيار سنگين تري از آقاي خزعلي پرداخته اند و هم اكنون در زندان هستند و هم چنان بر ايده عدم مشاركت در انتخابات پافشاري مي كنند. ايشان اصلاً از كجا مي داند كه مجريان و ناظران نتيجه را درست اعلام مي كنند؟(!)

وي در ادامه اين مطلب كه توسط گويانيوز منتشر شده ماجراي مضحك اسب تروا را كه در محافل ضدانقلاب به «سناريوي درازگوش تروا» معروف شد، يادآوري مي كند و مي گويد: پيشنهاد آقاي خزعلي را يادآور پيشنهاد يكي از نويسندگان مرتبط با اصلاح طلبان [ ابراهيم نبوي و مهاجراني و حلقه جرس] در آستانه راهپيمايي بيست و دوم بهمن 88 مي دانم.

آن راهپيمايي، نخستين راهپيمايي بيست و دوم بهمن بود كه پس از انتخابات بيست و دوم خرداد 88 برگزار مي شد و پرشور بودن آن براي حاكميت، اهميت فراوان داشت. نويسنده وابسته به سايت اصلاح طلب، خواستار پياده شدن «الگوي اسب تروا در ميدان آزادي» شد.

او به طرفداران جنبش سبز پيشنهاد داد؛ «پيشنهاد مي كنم مدلي فرض كنيم مانند جنگ تروا. يعني در ساعت مناسب به محل هاي برگزاري مراسم برويم، و بدون اينكه ماهيت خود را آشكار كنيم، تا يك زمان مشخص، مثلاً تا لحظه آغاز سخنراني سخنران اصلي مراسم، از نشانه هاي سبز استفاده نكنيم و سپس به يكباره همه نشانه هاي سبز را بر پيشاني و سر و دست بنشانيم. در اين حال سبزها مي توانند به سرعت همديگر را يافته و كنترل مراسم و شعارها را در دست بگيرند.»

واحدي مي افزايد: در آن زمان، هيچ كس به خود اجازه نداد اين سؤال را مطرح كند كه طرفداران چگونه قرار است اطرافيان خود را شناسايي و بدون افتادن به دردسر، نمادهاي سبز را به نمايش درآورند؟ نكته جالب در پيشنهاد «اسب تروا در ميدان آزادي» اين بود كه از طرفداران مي خواست حتي الامكان با ظاهري شبيه به حزب الهي ها و شركت كنندگان سنتي تظاهرات بيست و دوم بهمن، در مراسم حضور يابند.

به عبارت ديگر، حاضران در ميدان آزادي، هيچ تمايز ظاهري از يكديگر نداشتند و اين، كار را بر طرفداران جنبش سبز سخت تر مي كرد. اكنون دكتر خزعلي همان پيشنهاد را كرده و همان نتيجه اي را خواهد داشت كه «پيشنهاد اسب تروا در ميدان آزادي و براي حكومت به ارمغان آورد.

مي دانيد چه نتيجه اي؟ تصاوير مربوط به حضور «راي دهندگان» را به عنوان «لبيك گويان به نظام» به سراسر دنيا مخابره مي كنند و با خود مي انديشد كه «چه چيز موجب اعتماد اين گروه از راي دهندگان، به مجريان و ناظران انتخابات شده است؟»

خاطرنشان مي شود سناريوي صهيونيستي- آمريكايي تحريم انتخابات در 12اسفند 90 باعث غيرت مضاعف ملت ايران و بر جاي گذاشتن ركورد مشاركت كم سابقه 65 درصدي شد.


خلاصه اينكه مردم با حاكميتند و هيچ غلطي نمي توانيم بكنيم (خبر ويژه)

عضو خوش نشين حزب مشاركت در بلژيك معتقد است «انقلاب اسلامي تنها تجربه موفق ارتباط جنبش اجتماعي با اقشار محروم بود و همين پايگاه اجتماعي باعث ناكامي جنبش سبز شد».

رجب مزروعي در پايگاه اينترنتي «نداي سبز آزادي» نوشت: ميزان ناكامي جنبش ها در پيوند با اقشار محروم، از جنبش مشروطه به بعد محل بحث و جدل بسيار بوده است.

به طور مثال احزاب چپ ماركسيستي كه در ايران شكل گرفتند (مثال بارزش حزب توده) با اينكه گروه هدفشان براي بسيج اجتماعي طبقه كارگر با زحمتكشان بوده هرگز موفق به ارتباط وثيق با اين اقشار محروم و برانگيختن آنها براي پيشبرد يك جنبش اجتماعي و سياسي نشدند، و به تعبير كيانوري در خاطراتش، كه تجربه بيش از چهل سال كار در حزب توده و سالها دبيركلي اين تشكل را داشت، حزب عمدتا به مركزي براي جلب و جذب روشنفكران و تحصيلكردگان طبقه متوسط شهري تبديل شده بود و اينها چندان سنخيتي براي ارتباط با طبقه كارگر نداشتند.

تنها تجربه موفقي را كه مي شود در ارتباط جنبش اجتماعي با اقشار محروم بدان اشاره كرد انقلاب اسلامي است. با اينكه موتور محركه اين انقلاب هم طبقه متوسط شهري بود اما به دليل ايدئولوژي انقلاب و رهبري روحاني آن براحتي توانست از طريق شبكه روحانيت و مساجد با اقشار محروم جامعه ارتباط برقرار كند و پيام انقلاب را در حمايت از مستضعفين و احقاق حقوق و شخصيت بخشيدن بدانها برساند، و پيوستن اين اقشار محروم حاشيه شهرها و روستاها بود كه صبغه وسيع مردمي به انقلاب بخشيد و اسباب پيروزي آنرا فراهم ساخت.

وي مي افزايد: اقشار محروم به پايگاه رأي جناح اقتدارگرا تبديل شده و اساسا حاكميت قدرتش را بر دوش اين جمعيت استوار كرده و پايگاه هاي بسيج و عمده نيروهاي نظامي و انتظامي و لباس شخصي ها برآمده از درون اينها هستند و به لحاظ ايدئولوژيكي نيز با ايدئولوژي حاكميت همخواني دارند.

از اين رو به نظر مي رسد جنبش سبز نتوانسته ارتباط موثري با آنها برقرار كند و آنها را به نفع خود به حركت درآورد و طبعا در بهترين حالت مي توان انتظار داشت 10 تا 20 درصد آنها در شرايط انتخاباتي به نفع جنبش سبز رأي دهند.

مزروعي در پايان نوشت: خلاصه آن كه پايگاه حركتي جنبش سبز در ميان گروه هايي است كه حاضر به ريسك پذيري و خطر كردن زياد نيست در حالي كه پايگاه اجتماعي اقتدارگرايان عمدتا معطوف به طبقات فرو دست اجتماعي است كه ريسك پذيري بالا دارند و مي توانند نيروهاي حاضر و آماده براي سركوب و هركار ديگر باشند.

نامبرده به هنگام حضور در مجلس ششم با اختصاص يارانه به اقشار محروم مخالفت كرده و گفته بود اگر مرگ موش را هم مجاني توزيع كنند، مردم براي آن صف مي كشند!

ارسال کردن دیدگاه جدید

محتویات این فیلد به صورت شخصی نگهداری می شود و در محلی از سایت نمایش داده نمی شود.

اطلاعات بیشتر در مورد قالب های ورودی