چرا هنگام دعا دستها را رو به آسمان بلند میکنیم
شاید این سؤال به ذهن شما هم خطور کرده باشد که چرا هنگام دعا دستان خود را به سوی آسمان بلند میکنیم، مگر خداوند متعال همه جا حضور ندارد؟! پاسخ این سؤال را میتوان در روایتی از امام علی(ع) یافت.
به گزارش فارس، تا هزاران عامل دست به دست هم ندهند روزی انسان به وجود نمیآید و قرآن کریم متذکر این نکته شده است که سببیت اسباب برای رزق شما به دست خداست و اوست که رزق شما را میدهد و همه را در این ورطه امیدوار کرده است به طوری که در آیات 22 و 23 سوره مبارکه «ذاریات» میفرماید:
«وَفِی السَّمَاء رِزْقُکُمْ وَمَا تُوعَدُونَ، فَوَرَبِّ السَّمَاء وَالْأَرْضِ إِنَّهُ لَحَقٌّ مِّثْلَ مَا أَنَّکُمْ تَنطِقُونَ»
روزى شما و آنچه وعده داده شدهاید در آسمان است پس سوگند به پروردگار آسمان و زمین که واقعا او حق است همان گونه که خود شما سخن مىگوئید.
خداوند در این آیه کریمه برای رزق مثالی میزند که برای احدی جای شک و ریب نماند و رزق را شبه نطق دانسته است، چرا که احدی در سخن گفتن انسان شک ندارد و احدی در صادق بودن خدا در قولش نیز شک ندارد و قسم خداوند هم از هر حرصی حکایت میکند که در درون انسان است و پیوسته درصدد جلب منافع بیشتر به سوی خویشتن است.
از «ابی سیعد خدری» نقل شده که پیامبر(ص) فرمودند: «لو أن احدکم فرّ من رزقه لتبعه کما یتعبد الموت»؛ اگر احدی از شما از رزق خود فرار کند، رزق دنبال او به راه میافتد همان طور که مرگ دنبال انسان است.(1)
لذا برای هر جانداری رزقی است که خداوند متعال قرار داده است و جمله آن ارزاق در وقت خود آشکار میشود تا حدی که همه آنها به طور کامل به صاحبان آنها میرسد و یا اگر مسیر رزق انسان در بین آسمانهای هفتگانه باشد، خداوند متعال بالا رفتن و به آن رسیدن را به وسیله نردبانهایی آسان میکند. تا جایی که انسان برسد به آن چیزی که در لوح (محفوظ) برایش نوشته شده، اگر هنوز به آن نرسیده به زودی به دست او میرسد.
از رسول اکرم(ص) نقل شده است که میفرماید: «إنّ الرزق لایجرّه حرص حریص و لایصرفه کره کاره»؛ روزی، از طرف خداوند متعال مقدر شده است که نه حرص فرد حریص آن را جلب میکند و نه اکراه فرد مانع آن را منع میکند.(2)
*عوامل وسعت رزق
از امام صادق(ع) نقش شده است: «کف الاذی و قلة الصخب یزیدان فی الرزق»؛ ترک اذیت و آزار و کمی جار و جنجال رزق را زیاد میکند.(3)
همچنین حضرت علیبن الحسین(ع) میگوید: از امام صادق(ع) شنیدم که میفرمود: «انالله عزوجل جعل ارزاق المؤمنین من حیث لایحتسبون و ذلک أن العبد اذا لم یعرف وجه رزقه کثر دعائه»؛
خداوند عزوجل ارزاق مؤمنین را در ناحیهای که گمان نمیبرند، قرار داد و این به دلیل آن است که بنده، وقتی نداند رزق او از چه ناحیهای به دست او میرسد به دعای زیاد مشغول میشود.(4)
«ابیبصیر» از امام صادق(ع) و او از پدرش ... از امام علی(ع) نقل میکند که فرمود: «اذا فرغ أحدکم من الصلوة فلیرفع یدیه الیالسماء و لینصب فیالدعاء»؛ همین که فردی از شما از نماز فارغ شد باید دو دست خود را به طرف آسمان بالا برده و به دعا مشغول شود.
راوی میگوید: ای امیر مؤمنان(ع) آیا مگر خداوند متعال در هر مکانی نیست؟ امام(ع) فرمود: بلکه او همه جا هست، راوی میگوید: پس چرا دعا کننده باید دو دست خویش را به طرف آسمان بالا برد؟ امام علیهالسلام فرمود: آیا قرائت ننمودی «وَفِی السَّمَاء رِزْقُکُمْ وَمَا تُوعَدُونَ»؟
پس از کجا رزق را میطلبی؟ جز از محل آن باید درخواست کنی! که همواره با وعدههایی در آسمان داده است.
*برای کسب روزی به دام حرام نیفتیم
همچنین در میان علما «آیتالله بهجت» نیز بر کسب روزی حلال تاکید کرده و میگوید: برای کسب روزی به دام حرام نیافتید چرا متنبه نمیشویم! خداوند متعال در آیه 118 سوره مبارکه «طه» میفرماید:
«إِنَّ لَکَ أَلَّا تَجُوعَ فِیهَا وَلَا تَعْرَى»
(ای آدم) تو در بهشت گرسنه و برهنه نمیگردی!
یعنی اگر حرام نخوری، از گرسنگی و تشنگی نمیمیری و بهشت برای تو فراهم است؛ وگرنه نیست. اگر بهشت و خلد برین را باور داشته باشیم این قدر با احکام و دستورات الهی مخالفت نمیکنیم. اینکه شیطان به حضرت آدم و حوا علیهماالسلام گفت:
«وَقَالَ مَا نَهَاکُمَا رَبُّکُمَا عَنْ هَذِهِ الشَّجَرَةِ إِلاَّ أَن تَکُونَا مَلَکَیْنِ أَوْ تَکُونَا مِنَ الْخَالِدِینَ»
پروردگارتان شما دو نفر را از خوردن میوه این درخت تنها برای این نهی نمود که مبادا ملک یا جاودانه شوید. یعنی اگر در بهشت بمانید نه ملک میشوید و نه جاودانه، پس با عصیان و خوردن شجره نهی شده بروید در آتش جهنم!
چقدر کارها به پرندگان شبیه است، برای آنها دام میگذارند و دانه در دام میریزند و آنها برای برداشتن دانه میروند اما در دام میافتند، دل انسان اگر در دام باشد چه؟! آیا خداوند ما را به این امور مبتلا کرده تا خود را مضطر ببینیم و به فساد و عشرتهای نامشروع مبتلا و مشغول باشیم؟! (5)
پینوشتها:
1 - تفسیر قرطبی، ج 17، ص 42 و 43
2- نورالثقلین، ج 5، ص 126
3- همان
4- همان، ص 125
5- در محضر بهجت، ص 173-172
ارسال کردن دیدگاه جدید