آیا "ملک‌عبدالله" صدامی دیگر است؟

دیده بان: در ژئوپلیتیک مقاومت یا همان ژئوپلیتیک انتقادی، برخلاف ژئوپلیتیک سنتی و کلاسیک، دیگر دولت‌ها بازیگران اصلی صحنه نظام بین‌الملل نیستند.

ژئوپلیتیک مقاومت که قرائت آکادمیک از آن به مبانی فکری مکتب فرانکفورت در علوم انتقادی باز می‌گردد(1) در نوع نگاه به سلطه‌گر - سلطه‌ستیز قوام می‌یابد. این شکل نوین ژئوپلیتیک، مبتنی بر «گفتمان» به مبانی جدال‌های هویتی می‌پردازد و ژئوپلیتیک دولت محور سنتی را بازیچه سلطه‌گری می‌داند که تلاش دارد فهم خود از قدرت را در فرایندی مقبول و مشروع نشان داده و آن را به هویت مردمان خود مبدل سازد.

در نهایت می‌توان ژئوپلیتیک انتقادی را رویکردی دانست که گروه‌های چریکی چپ‌گرا٬ نهضت‌ها و نیروهای اجتماعی٬ رسانه‌های غیردولتی٬ گروه‌های حقوق بشر٬ اقلیت‌ها و قومیت‌ها٬ احزاب و سازمان‌های اجتماعی و جنبش‌های مردم بومی را دربر می‌گیرد که گاهی به صورت شبکه‌های ملی و بین‌المللی در برابر موافقت‌نامه‌ها و موسسات فراملی و گفتمان‌های سیاسی مقاومت می‌کنند و نوعی جهانی سازی از پائین را که متضمن شبکه‌ای بین‌المللی از گروه‌ها٬ سازمان‌ها و جنبش‌های اجتماعی است٬ در قالب ژئوپلیتیک مقاومت یا ژئوپلیتیک از پائین تشکیل می‌دهند.(2)

عربستان و شکست در دو جبهه

نگاهی به تحولات چند ماه اخیر خاورمیانه و شمال آفریقا نشان می‌دهد که اعتراضات داخلی و خارجی به عربستان رشد چشم‌گیری داشته است. این اعتراضات البته در قالب هر دو ژئوپلیتیک انتقادی و کلاسیک قابل بررسی است و بر جایگاه عربستان اثرگذار بوده است. اگر مبنای بررسی در چارچوب ژئوپلیتیک انتقادی را اعتراضات مدنی و هویتی در قبال گفتمان حاکم و در ژئوپلیتیک کلاسیک، مشکلات ارضی و مسائل معطوف به تعامل قدرت محور دولت‌ها بدانیم، می‌توان به شکست عربستان سعودی از هر دو منظر رسید. در ادامه سعی می شود تا با بررسی روابط این کشور با دولت‌ها و ملت‌های همجوار خود،این مسئله را به صورت مصداقی بیان کرد.

بحرین - عربستان

در بحرین از آن‌جا که نسبتی میان دولت یعنی آل خلیفه و ملت وجود ندارد، مسلما نوع جهت‌گیری‌های هر یک نسبت به عربستان سعودی متفاوت خواهد بود. با آغاز اعتراضات در این کشور، عربستان با هماهنگی آل خلیفه نیروهای نظامی خود را به بحرین گسیل کرد تا در سرکوب مردم وارد عمل شوند. این ورود نظامی با توجه به تفاوت گفتمانی شیعیان و اهل تسنن بحرین با وهابیت، موجب نفرت بیشتر مردم از عربستان شد. از سوی دیگر، این عمل آل سعود چهره این کشور را نیز خدشه دار کرد چرا که برای سرکوب مردم کشور دیگر، از نیروهای نظامی خود بهره برده بود. هم‌چنین، این حضور نظامی در کنار ظلم‌هایی که از سوی آل خلیفه به مردم بحرین وارد می‌شد،‌احساس همبستگی همیشگی میان شیعیان بحرین و شیعیان مناطق شرقی عربستان را قوی‌تر ساخت.

یمن - عربستان

تجهیز نظامی علی عبدالله صالح،‌رئیس جمهور سابق یمن و سرانجام حضور نظامی در سرکوب شیعیان زیدی صعده واقع در شمال یمن، موجب نفرت شیعیان و آزادی‌خواهان یمنی شده بود. با آغاز بیداری اسلامی در منطقه نیز، عربستان با حمایت از صالح و میزبانی از او (در روزهایی که بر اثر حمله نظامی سربازان علی محسن الاحمر، فرمانده تیپ یکم زرهی ارتش که حالا از صالح بریده بود) بیشتر منفور انقلابیون یمن شد. نگاهی به ترکیب اعتقادی یمن که شامل شیعیان، نیروهای جهادی، سلفی‌ها و صوفی‌ها می‌شود، نشان می‌دهد که عربستان جز در میان سلفی‌ها که جمعیت قابل توجهی از کل یمن را نیز تشکیل می‌دهند، جایگاهی ندارد.(3)
اما مشکل عربستان و یمن صرفا مرتبط با حضور نظامی و حمایت از صالح و تلاش برای از تضعیف انقلابیون و انحراف انقلاب یمن نمی شود بلکه مشکلات مرزی دهه‌ها است که میان این دو کشور وجود دارد که البته صالح در سال 2010م با پذیرش ادعاهای عربستان به زعم خود به آن پایان داد. نزاع بر سر مناطق جنوبی عربستان فعلی است که مناطق جیزان و ظهران را شامل می‌شود. یمنی‌ها معتقدند که این مناطق از دیرباز از آن یمن بوده است و صالح برخلاف منافع ملی آن‌ها را به عربستان واگذار کرده است. اخیرا مشخص شده است که این مناطق عمدتا شیعه‌نشین، دارای منابع نفتی نیز می‌باشند. براین اساس نوعی نفرت ملی از عربستان به دلیل تصرف بخشی از اراضی یمن نیز در میان مردم این کشور وجود دارد. از سوی دیگر، حمایت عربستان از یمن شمالی در دوران جنگ سرد در مقابل یمن جنوبی که هم‌چنان سیوسیالیست‌ها در آن‌جا فعال‌اند، ‌دلیل دیگری بر ضعف گفتمانی عربستان در یمن است. حتی القاعده یمن نیز به دلیل اختلافات امنیتی از عربستان متنفر است.(4)


قطر - عربستان

اصلی‌ترین تنش میان عربستان و قطر، بر سر بازی قدرت در منطقه است. زمانی که مصر به عنوان یکی از کشورهای پیشرو در جهان عرب و اسلام به دلایل مختلفی که مهمترین آن‌ها انعقاد پیمان کمپ دیوید با رژیم صهیونیستی است،‌ در اذهان عمومی تضعیف شد، عربستان توانست با بهره گیری از وجود حرمین شریفین، خود را به عنوان رهبر جهان اسلام قلمداد کند به گونه‌ای که سعی داشت تا همواره از خود چهره‌ای مذهبی و مرجع در میان مسلمانان اهل تسنن ایجاد نماید. کشور کوچک قطر که چند سالی است با بهره‌گیری از تاکتیک میانجیگری و به یمن درآمدهای فوق‌العاده‌ای که از طریق فروش گاز مایع (LNG) بدست می‌آورد،‌ سعی دارد در رقابت با عربستان به چهره مذهبی خود رونق بیشتری بدهد تا بتواند از این طریق در بازی قدرت، منافع بیشتری را نصیب خود سازد. دعوت از یوسف قرضاوی، عالم مشهور مصری الاصل که رئیس و موسس اتحادیه جهانی علمای مسلمان است برای برعهده گرفتن سمتی دینی در قطر،‌ یکی از این تلاش‌ها است. چندی پیش هم، قطر مسجدی بزرگ به نام محمد ابن عبدالوهاب را افتتاح کرد که با واکنش تند ولیعهد عربستان روبرو شد.(5)
مسائل مذهبی و تلاش برای پیش افتادن از رقیب، تنها مسئله میان قطر و عربستان نیست. اختلافات مرزی نیز مشکلی است که باعث شد تا سال 1992 عربستان به قطر حمله کند و بخش‌هایی ار مرزهای جنوبی آن را به تصرف خود درآورد. اگرچه بعدها با وساطت حسنی مبارک، این مشکلات کمرنگ‌تر شد اما هیچ‌گاه از میان نرفت.(6)
باید به این موارد این مسئله را نیز افزود که پادشاه قبلی قطر تا حد زیادی از سیاست‌های عربستان حمایت می‌کرد اما با کودتای پادشاه فعلی علیه پدر، این حمایت و حرف شنوی تا حد زیادی از میان رفته است. شبکه الجزیره بارها علیه خاندان آل سعود انتقاداتی را مطرح ساخته است که البته با واکنش سعودی‌ها همراه بوده است. در حال حاضر رقابت تنش‌زایی میان این دو کشور و البته با نقش تجدیدنظر طلبانه قطر آغاز شده است.



امارات و عربستان

این دو کشور سال‌ها است که بر سر منطقه نفتی العدید، دچار اختلافاتی هستند که هر از چند گاه به عرصه رسانه‌ها کشیده می‌شود.(7) استناد امارات برای مالکیت بر این اراضی، نقشه‌های انگلیس است و به همین دلیل راه حل پایان نزاع را ورود انگلیس به این پرونده می‌داند اما عربستان از ورود هر کشور خارجی‌ ای به این ماجرا ممانعت به عمل می‌آورد. از سوی دیگر، امارات که خود را قطب اقتصادی خلیج فارس می‌داند، معتقد است که برای پیگیری طرح پول واحد میان کشورهای شورای همکاری خلیج فارس، دبیرخانه شورای مربوطه باید در این کشور باشد اما عربستان مانع این مسئله بوده و همین امر باعث راکد ماندن این طرح در شورا شده است.

ایران - عربستان


آل سعود هیچ‌وقت در ذهن دولت و ملت ایران،‌ مقبولیت نداشته‌اند. شیعه بودن غالب مردم ایران، یکی از دلایل عمده‌ای است که منجر به نگاه تنفرآمیز و تلقی «غیر» از وهابیت شده است. آل سعود و وهابیت از نگاه آنان، نه تنها دشمن شیعه بلکه خیانت‌کار بزرگی در خصوص جهان اسلام و مسئله فلسطین محسوب می‌شود. ایرانیانی که حتی برای یکبار چه به حج عمره و یا تمتع مشرف شده باشند، ‌بی‌شک عمق بیشتری از نفرت از وهابیت مستقر در عربستان را دارا خواهند بود چرا که از نزدیک با شیوه رفتاری تعصب‌آمیز و خشک و بی‌روح آنان مواجه می شوند.
این قرائت و فهم از وهابیت و آل سعود، منجر به برخی مواضع رسمی در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران با عربستان شده است. کشتار وحشیانه حجاج ایرانی به جرم اعلام برائت در موسم حج، موجب شد تا امام خمینی(ره) حکم شرعی حج تمتع را با حکم حکومتی خود، تحریم نمایند. اگرچه چند سال بعد این حکم از میان رفت اما احساس خطر آل‌سعود از ناحیه جمهوری اسلامی ایران و همچنین تفاوت گفتمانی دو کشور موجب شد تا همواره مقداری تنش در روابط دو کشور در ظاهر وجود داشته باشد اگرچه در باطن امر، تنش بسیاری وجود داشته و دارد. رشد روزافزون ایران طی سال‌های اخیر در عرصه‌های سیاسی و علمی و نظامی، در کنار برخی تحولات منطقه‌ ای موجب شده است تا عربستان در رقابت با ایران عقب بیفتد.

عراق - عربستان

عربستان در طول جنگ سرد در بلوک غرب بود و پیوند مستحکمی با آمریکا و انگلیس داشت اما عراق پس از استقلال و در جنگ سرد، مراودات خوبی با شوروی سابق و جمال عبدالناصر داشت. در طول تاریخ معاصر، این دو کشور به عنوان دو همسایه که روابط خوبی با یکدیگر داشته باشند، شناخته نشده‌اند. در زمان حمله صدام حسین به ایران در سال 1979م عربستان یکی از اصلی‌ترین حامیان منطقه‌ای عراق بود. اما اشتباه استراتژیک عراق در حمله کویت و همچنین مواضع صدام پس از هشت سال جنگ با ایران در خصوص کمک‌های مالی از کشورهای عربی منطقه و ... باعث شد تا تیرگی روابط دو کشور دوباره آغاز و به طرز شدیدی ادامه یابد. این تیرگی منجر به حمایت‌های عربستان از غرب در برخورد با عراق شد. اما با حمله آمریکا به عراق در سال 2003م میزان نفوذ عربستان در مسائل داخلی عراق با حمایت از برخی گروه‌های تروریستی و سیاسی، افزایش پیدا کرد. عربستان اما به گفته سعود الفیصل وزیرخارجه ‌اش، معتقد بود که آمریکا با حمله عراق، آن را به ایران هدیه داده است!(8) در شرایط فعلی نیز که آمریکا از عراق خارج شده است، عربستان سعی دارد تا با حمایت از برخی چهره‌های سیاسی و گروه‌های تروریستی، باعث تفرقه و در نتیجه توسعه نفوذ خود شود. لازم به ذکر است که عراق، یکی از اصلی‌ترین حوزه‌های رقابتی ایران و عربستان است که طبق اذعان خود سعودی‌ها، ایران پیروز این رقابت بوده است.



مصر - عربستان

رقابت میان مصر و عربستان بر سر رهبری جهان عرب، حداقل از زمان جمال عبدالناصر، قوت بیشتری گرفت. مصر ناصری در قالب بلوک شرق و عربستان در قالب بلوک غرب در جنگ سردی که بعضا در خاورمیانه نیز منجر به درگیری نظامی می‌شد حضور داشتند. البته این تنش‌ها با روی کار آمدن سادات تا حد زیادی کاسته شد. از سوی دیگر رقابت علمی - مذهبی میان این دو نیز،‌ قابل توجه است. در سال‌های حکومت حسنی مبارک بر مصر اما، دیگر برای مصر پذیرنده رژیم صهیونیستی،‌ رمقی نمانده بود تا بخواهد ادعای پیشروی در جهان عرب را داشته باشد.

انقلاب مصر در سال 2011 که همراه با سقوط حسنی مبارک بود، باعث نگرانی عربستان شد چرا که مصریان خیز برداشته بودند تا مصر را به دوران سیادتش بازگردانند اما این بار در فرایندی دموکراتیک و با شعارهایی که رنگ و بوی غالب در آن، اسلام بود. عربستان که به مقصد بن علی رئیس جمهوری مخلوع تونس بعد از فرار از این کشور تبدیل شده بود، از حسنی مبارک دعوت کرد تا به این کشور بیاید اما او نپذیرفت. این مسئله تنفر انقلابیون از آل سعود را بیشتر ساخت. گروه‌های اسلام‌گرای میانه‌رویی که در مصر رشد کرده بودند به هیچ‌وجه نمی‌توانستند روند غیردموکراتیک آل سعود را بپذیرند. البته عربستان نیز در ماه‌های ابتدایی انقلاب مصر بیکار ننشست.

برخی منابع خبری از دست داشتن آل‌سعود در پشت پرده حملات نیروهای سلفی به برخی نمادهای شیعیان در مصر و هم چنین مسیحیان، خبر داده بودند. در هر صورت مصر جدید به معادلات منطقه‌ ای و نقش نیروهای مداخله ‌گر در آن به گونه ‌ای می ‌نگریست که نهایتا عربستان در برخی موارد متهم می‌ شد.

اما آنچه این روزها باعث شده است تا مصریان در مقابل سفارت عربستان در قاره به تجمعات چند روزه دست بزنند، ‌در حقیقت اوج تنش در روابط این دو کشور را نشان می‌ دهد. منشاء اعتراضات به دستگیری برخی از فعالان مصری در عربستان است. ادعا می ‌شود عربستان با دلایل واهی آنان را دستگیر و رفتارهای نامناسبی با آنها داشته است. این مسئله موجب شده است تا مصریان بر روی دیوارهای سفارت عربستان در قاهره شعارهایی علیه آل ‌سعود بنویسند و پرچم عربستان را به آتش بکشند. این اقدامات نتیجه داد و عربستان با فراخوانی سفیر و کارکنان سفارتخانه و کنسولگری‌ های خود در مصر،‌ از تعطیلی موقت این مکانها خبر داده است.(9)

سوریه - عربستان

براساس یک دسته ‌بندی سنتی از کشورهای خاورمیانه، سوریه در میان کشورهای جبهه مقاومت قرار می‌گیرد در حالیکه عربستان، رهبر جبهه سازش در خاورمیانه محسوب می‌شود.(10) این خود به معنای عمق تمایز و تفاوت در اصول و مواضع است. اما آن‌چه طی ماه‌های گذشته موجب شده است تا از ذهن اعراب تا حدی در خصوص اقدامات سوریه تغییر کند، وارونه نشان‌دادن حوادث، بزرگ‌سازی و دروغ‌سازی رسانه‌ای است که از سوی غالب دولت‌های عرب منطقه در خصوص تحولات داخلی سوریه رخ داده است. عربستان توانسته است با تجهیز نظامی اپوزیسیون سوری و مداخله سیاسی در امور این کشور و بهره برداری از شبکه ماهواره‌ای العربیه، در این مسئله موثر واقع شود. اقدامات رسانه‌ای و نوع موضع‌ گیری سران عرب به ‌گونه ‌ای بوده است که به نظر می ‌رسد توانسته است نوع نگاه اعراب منطقه به تحولات سوریه را مخدوش و غیرواقعی سازد.

البته مردم سوریه که عمدتا در تحولات این کشور جانب بشار اسد را گرفته و یا ضمن انتقاد به وی مخالف مداخلات سیاسی و نظامی کشورهای خارجی ‌اند، بی شک نسبت به مداخله‌گران نگاه منفی پیدا کرده‌اند. روابط دو دولت عربستان و سوریه نیز به نظر نمی‌ رسد با برقراری ثبات در سوریه، حتی به حالت قبل بازگردد و تا شرایط فعلی جبهه مقاومت توانسته است در معادلات فعلی سوریه اثرگذارتر باشد و به پیروزی‌های مقطعی‌ ای دست یابد. این مسئله بی‌شک در قدرت منطقه‌ای و آینده منطقه ‌ای عربستان موثر می‌ باشد.


عربستان – عربستان!

فقر در نواحی مختلف در عین ثروت بالا، تبعیض‌های مذهبی، قبیله ‌ای و جنسی مفرط، فساد مالی بالا در میان شاهزادگان، بیکاری و نقض آشکار حقوق بشر از سویی و سیاست ‌خارجی وابسته به آمریکا و ذلت‌آور از سوی دیگر موجب شده است تا نوعی اعتراض در بدنه جامعه و همچنین در میان طبقه متوسط جدید و روشنفکران این کشور نسبت به حاکمان بوجود بیاید. این اعتراضات البته با وجود سیستم اطلاعاتی – پلیسی موجود در عربستان هیچ‌وقت به صورت آشکار و طی اقدامی عملیاتی در حد وسیع رخ ننموده بود. تحولات اخیر در برخی کشورهای منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا اما موجب شد تا این اعتراضات تاریخی، دوباره در صحنه سیاسی و اجتماعی عربستان ظاهر شود.

شیعیان مناطق شرقی عربستان که همواره از سیاست‌های آل سعود در زمینه مذهب و توسعه در این مناطق انتقاد دارند، با آغاز انقلاب‌ها در برخی کشورهای عربی، به تظاهرات‌های علنی می‌ پردازند. از سوی دیگر در شهرهای مرکزی عربستان، دانشجویان دختر و پسر با برگزاری تجمع و تحصن، اعتراض خود را نسبت به سیاست‌های تبعیض‌آمیز آل سعود در زمینه‌ های تحصیلی و سیاسی بیان‌ می ‌دارند.

میزان انتقادات روشنفکران این کشور افزایش یافته است و ... بحران‌های چندگانه عربستان این روزها بیشتر از قبل آشکار شده است. بحران جانشینی در عرصه حکومت‌ داری موجب شده است تا نزاع قدرت در میان طیف عظیمی از شاهزادگان شکل بگیرد و همواره بر سر مقام ولیعهدی، حرف‌ و حدیث‌های فراوانی باشد. بحران توزیع، در زمینه توزیع ناعادلانه فرصت‌های شغلی،‌ درآمد حاصل از نفت و ... شدت یافته است.

بحران شکاف طبقاتی، گسترش فساد مالی نیز از تبعات بحران توزیع است. از سوی دیگر، عربستان بشدت دچار بحران مشارکت است به این معنا که اولا با توجه به شکاف میان مردم و حاکمیت، رغبت عمومی برای حضور در فرایند‌های تشریفاتیِ سیاسی وجود ندارد و ثانیا این که اساسا آل ‌سعود با انسداد روند مشارکت سیاسی و اقتصادی، جلوی حضور معنادار و موثر مردم را گرفته است و اساس این حکومت عمدتا بر پایه چند هزار شاهزاده‌ای است که با بهره‌گیری از رانت اتصال به آل‌سعود، در عرصه پست‌های مدیریتی و اقتصادی و ... حضور مطلق دارند.

طی سال‌های اخیر اگرچه برخی اصلاحات از سوی ملک عبدالله چه در زمانی که ولیعهد بود و حال که پادشاه است، رخ داده(11) اما عمق مشکلات و بحران‌ها به گونه‌ای است که با برخی اقدامات، مسکنی برای رفع موقت اعتراضات مردمی، عملا اتفاق قابل توجهی رخ نداده است ضمن اینکه انگیزه ملک عبدالله از اصلاحات جزئی بیشتر از آن ‌که تلاش برای خدمت رسانی به مردم باشد، تلاش برای تثبیت پایه‌های حکومت خود در مقابل خطرات احتمالی بوده است.

اگرچه در این نوشته صرفا به بررسی مشکلات عربستان با برخی از کشورهای پیرامونی خود پرداخته شد، اما عمق مشکلات مرزی،‌ ارضی و گفتمانی عربستان با همین کشورها به خوبی نشاندهنده این مساله است که این کشور به هیچ‌وجه دارای وجاهت سابق در منطقه نبوده و با افزایش اعتراضات داخلی و منطقه‌ای به این کشور و رشد کشورهایی همچون مصر، نقشی که آل ‌سعود همواره مدعی آن بوده یعنی رهبری جهان عرب، دیگر از دست رفته خواهد بود.
عربستان در حقیقت طی سال‌های اخیر و به خصوص با آغاز روند بیداری اسلامی در منطقه در دو حوزه ژئوپلیتیک انتقادی و ژئوپلیتیک کلاسیک، آسیب‌هایی دیده است. این آسیب‌ها بی‌شک موجب اتخاذ سیاست خارجی جدیدی از سوی این کشور خواهد شد. سیاست‌خارجی‌ای که تلاش خواهد کرد با مواضع تجدیدنظرطلبانه که با تفکر وهابیت و پول هنگفت نفت حمایت می‌شوند، نظم جدید منطقه بر مبنای قدرت‌گیری جبهه مقاومت را برهم زند.


پی‌نوشت‌ها
1. احمدی‌پور، زهرا (1384). «ژئوپلیتیک انتقادی». ویژه‌نامه فصلنامه ژئوپلیتیک. ص 117.
2. حافظ‌نیا، محمدرضا (1385). اصول و مفاهیم ژئوپلیتیک، مشهد: انتشارات پاپلی. ص 74.
3. کاردان،‌عباس (1390). «نگاهی به فرایندها و جریان‌های اسلام‌گرا در یمن» خاورمیانه8: ویژه اسلام‌گرایی و بیداری اسلامی در خاورمیانه. تهران: موسسه فرهنگی مطالعات و تحقیقات ابرار معاصر تهران. صص 214-212.
4. http://www.siasatema.com/NSite/FullStory/News/?Id=18704
5. http://www.islamtimes.org/vdciuqazwt1ary2.cbct.html
6. جعفری ولدانی،‌اصغر (1371). «نگاهی به اختلاف‌های مرزی قطر و عربستان». ماهنامه اطلاعات سیاسی اقتصادی. شماره 63 و 64. ص 60.
7. http://www.islamtimes.org/vdcgn79x.ak9yw4prra.html
8. حاجی یوسفی، امیرمحمد (1388) «هلال شیعی: فرصت‌ها و تهدیدها برای جمهوری اسلامی ایران، اعراب و آمریکا». دوفصلنامه دانش سیاسی. سال پنجم. شماره اول. ص 159.
9. http://www.ummatona.com/?a=content.id&id=12703
10. سیونگ یو٬ دال(1387) «خاورمیانه؛ عرصه رویارویی گفتمان سلطه جویی و گفتمان سلطه ستیزی» فصلنامه راهبرد. شماره 47. صص 500-485.
11. یونسیان، مجید(1384). «اصلاحات در عربستان». کتاب خاورمیانه5: ویژه اصلاحات در خاورمیانه. تهران: موسسه فرهنگی مطالعات و تحقیقات ابرار معاصر تهران. صص 155-121.

*دیدبان

ارسال کردن دیدگاه جدید

محتویات این فیلد به صورت شخصی نگهداری می شود و در محلی از سایت نمایش داده نمی شود.

اطلاعات بیشتر در مورد قالب های ورودی