مديريت اسلامي و رويکرد تطبيقي
تب
يین:مقاله (مديريت اسلامي و رويکرد تطبيقي) نوشته محمدرضا صادقي(1) و محمدتقي نوروزي فراني (2) که دردو فصلنامه علمی ترویجی (اسلام و پژوهش های مدیریتی) انتشار يافته بود توسط پايگاه اطلاع رساني تبيين، تلخيص و در اختيار خوانندگان قرار داده شده است، كاربران جهت دریافت اصل مقاله ميتوانند اینجا کلیک کنند.
چكيده
اين مقاله استفاده از ابزار مطالعة تطبيقي در مديريت و سازمان براي مطالعه و تدوين علم مديريت اسلامي را بررسي و با استفاده از روش مطالعة کتابخانهاي و روش تجزيه و تحليل قياسي، ابتدا رويکرد تطبيقي را با تأکيد بر فرهنگ و ارزشها در حوزة مطالعاتي مديريت و سازمان و جايگاه آن در سير تکاملي نظريات سازماني و مديريتي معرفي نموده است. سپس رويکردها به علم مديريت اسلامي را با تأکيد بر رويکرد ارزشگرايانه موضوع قرار داده است. در نهايت، رويکرد تطبيقي به مديريت اسلامي را معرفي و نقاط قوت و ضعف آن را بررسي كرده است. نتيجه آنكه رويکرد تطبيقي به سبب آنکه نقطة تلاقي ديدگاههاي صاحبنظران در دو حوزة «اسلامشناسي» و دانش «سازمان و مديريت» را شکل ميدهد ميتواند نقطة شروع مناسبي براي حرکت در جهت تدوين علم مديريت اسلامي باشد.
مقدمه
دربارة علم «مديريت اسلامي» سؤالات بسياري مطرح است؛ سؤالاتي مانند: «علم مديريت اسلامي چيست؟» آيا تعبير «علم مديريت اسلامي» تعبير معناداري است؟ براي ايجاد علم مديريت اسلامي، از چه رويکردها و راهکارهايي ميتوان استفاده کرد؟
انديشمندان مسلمان از حوزههاي درونرشتهاي و برونرشتهاي ميكوشند براي چنين سؤالاتي پاسخ مناسب بيابند. اين مقاله در پي آن است که به اختصار، رويکرد تطبيقي به مديريت اسلامي را موضوع مطالعه قرار دهد. براي دستيابي به اين هدف، ابتدا رويکرد تطبيقي در مطالعة سازمان و مديريت معرفي ميشود. سپس ديدگاهها در موضوع مديريت اسلامي بررسي ميگردد. در نهايت، رويکرد تطبيقي به مديريت اسلامي مطالعه خواهد شد.
رويکرد تطبيقي در مطالعات سازمان و مديريت
مطالعات مربوط به حوزة سازمان و مديريت، با تأثيرپذيري از پارادايمها و سير تحول در حوزههاي فرارشتهاي علوم و علوم اجتماعي تحولات شتابناکي را آزموده و زمينة ظهور پارادايمهاي گوناگوني را در اين حوزة مطالعاتي فراهم کرده است.
به موازات ظهور الگوهاي تفسيري و انتقادي در برابر الگوهاي اثباتگرايانه در علوم اجتماعي ، توجه به درون انسان و معناي رفتار او در اين علوم اهميت بيشتري يافت. از گرايش به انگارههاي جهانشمول و مطلقگرا كاسته شد و از نسبيتگرايي و فلسفة «چندفرهنگي» بيشتر استقبال شد، تا آنجا كه از علوم اجتماعي و انساني با عنوان «علوم فرهنگي» ياد شد.
گام بعدي در تكامل نظريات مديريت، ظهور نظرية «اقتضا» بود. نظريه «اقتضا» عموماً به دنبال تبيين رابطهاي دوجانبه بين سيستم و محيط است و در نهايت، اقدامات مديريتي مناسب با موقعيتهاي خاصي را توصيه ميكند» كه ضمن حفظ تأكيد بر ملاحظات انساني، ساير عوامل، مانند فناوري و سيستم اقتصادي را در ديدگاه خود وارد كرده است.
بسياري از نويسندگان نظريههاي سازمان، اين نظريهها را بر اساس ترتيب پيدايش زماني آنها موضوع بحث قرار دادهاند.
گروهي از صاحبنظران نيز تلفيقي از رهيافت تاريخي و موضوعي را انتخاب كردهاند و بدين سان، با ارائة طبقهبندي از نظريات سازمان، سير تكاملي اين نظريات را نيز پيگيري كردهاند.
رويکرد تطبيقي به مديريت و سازمان
توجه به سازمان با رويكرد «سيستم باز» و توجه به محيط، ضمن زمينهسازي براي پيدايش حوزههاي مطالعاتي جديد، نظير «مديريت تطبيقي»، موجب ظهور نظريات سازماني محيطگرا شد.
نويسندگان مديريت تطبيقي ديدگاههاي عمده در آن را به ترتيب سير تاريخي ظهور آنها، به پنج دسته کلي تقسيم کردهاند. اين ديدگاهها عبارتند از: نگرش توسعه اقتصادي، نگرش محيطي، نگرش رفتاري، ديدگاه سيستم باز، و نگرش مبتني بر فرهنگ
نقش فرهنگ
عوامل فرهنگي يکي از بخشهاي مهم محيط عمومي سازمان را شکل ميدهند. نقش فرهنگ در نظريات متأخر سازمان و مديريت، از جمله نظرية نهادي با تأکيد بيشتري مطمح نظر قرار گرفته است
فرهنگ و ارزشها
از ميان اصطلاحات بسياري كه براي توصيف نمودهاي فرهنگ به كار رفته است، چهار اصطلاح در كنار يکديگر، مفهومي كلي را پوشش ميدهند که تا حدي دقيق هستند: نمادها، اساطير، آداب و رسوم، و ارزشها.
تأثير دين بر فرهنگ
هر تعريف يا طبقهبندي، كه از فرهنگ ارائه شود، مذهب را نيز شامل ميشود. «مذهب» نيز مجموعهاي گسترده از ارزشها، هنجارها، نمادها و آداب و رسوم است. مذهب با پاسخي كه به سؤالهاي اساسي مربوط به خدا، معنويت، زندگي اخلاقي، و سرنوشت نهايي انسان و جهان ارائه ميكند، جايگاهي مهم در ميان عوامل مؤثر بر فرهنگ ملي به خود اختصاص ميدهد. صاحبنظران عامل «مذهب» را از عوامل مهم مؤثر بر فرهنگ و متغيرهاي مهم آن قلمداد ميكنند.
به نظر ميرسد يك جمعبندي مناسب از اين ديدگاهها آن باشد كه ضمن پذيرش تأثير و تأثر و روابط متقابل فرهنگ و مذهب، بر نقش مهم مذهب تأكيد گردد. همان گونه كه ممكن است مذهب در جامعهاي با تأثيرپذيري از ديگر عوامل فرهنگي، صورت مذهب بوميشده به خود بگيرد، از سوي ديگر، ممكن است مذهب با تأثيرگذاري قويتر بر فرهنگ، آن را به سود خود تغيير دهد و به صورت فرهنگي مذهبي درآورد.
رويکردها به علم مديريت اسلامي
علامه مصباح يزدي برداشتهاي مختلف از «مديريت اسلامي» را به صورت ذيل خلاصه کرده است:
1. ديدگاه قايل به صحيح نبودن کاربرد ترکيب اضافي «مديريت اسلامي»؛
2. ديدگاهي که قايل است مديريت اسلامي به معناي ادارة جامعة اسلامي در جهت رسيدن به اهداف آن و دستيابي به عزت جامعة اسلامي است. از ديدگاه ايشان، روح اين ديدگاه در پي سلب ديدگاه اول است که در لفافه بيان ميشود.
3. ديدگاهي که مديريت اسلامي را ارائة نظريات خاص و روشهاي عملي ويژة اسلام ميداند.
4. ديدگاهي که مديريت اسلامي را به معناي «مديريت مديران مسلمان» ميداند.
5. ديدگاهي که معتقد به مديريت اسلامي به معناي تأثير نظام ارزشي اسلام بر مديريت است.
رويکرد ارزشگرايانه به علم مديريت اسلامي
دربارة اينکه چه برداشتي از ترکيب اضافي «مديريت اسلامي» صحيح است، طبق نظر علامه مصباح يزدي، از ميان سه برداشت اثبات کنندة مديريت اسلامي، اين ديدگاه که مديريت اسلامي ارائة نظريات خاص و روشهاي عملي ويژة اسلام است، برداشت و ديدگاهي سطحينگرانه است.صحيحترين برداشت از مديريت اسلامي برداشتي است که مديريت اسلامي را به معناي «تأثير نظام ارزشي اسلام بر مديريت» ميداند.
روش مطالعه ارزشهاي اسلامي در مديريت
ارزشهاي اسلامي را به دو روش ميتوان بررسي كرد كه نتايج به دست آمده از هر يك از دو روش، كاربردها و استلزمات خاصي دارد. اين دو روش، ابزار مطالعة ارزشها و فرهنگ اسلامي را در سه سطح فراهم ميکند. اين سه سطح عبارت است از:
1. مطالعة اسلام و آموزههاي اسلامي، آنگونه که هست.
2. مطالعة اسلام و آموزههاي اسلامي، آنگونه که در ديدگاه مجتهدان، مکاتب، فرق و مذاهب اسلامي انعکاس يافته است.
3. مطالعة اسلام و آموزههاي اسلامي، آنگونه که در يک جامعه خاص انعکاس يافته و بومي شده است.
مطالعة آموزههاي اسلامي در سطح اول، يعني: سطحي که در آن ارزشهاي فرهنگي مرتبط مستقيماً از آموزههاي ديني و مذهبي استخراج ميگردد؛ و همچنين مطالعه اين آموزهها در سطح دوم، يعني سطح مطالعة مکاتب کلامي، مذاهب فقهي، مشربهاي عرفاني، ديدگاههاي فلسفي و ديگر قالبهاي اجتهادي، با استفاده از روش اجتهادي امكانپذير است.
براي مطالعة آموزههاي اسلامي در سطح سوم، يعني عينيت جامعه خاص، استفاده از روشهاي مطالعة جامعهشناختي و ميداني مناسب به نظر ميرسد.
تحليل و بررسي
با مرور ادبيات رويکرد تطبيقي، اين نتيجه به دست آمد که نظريههاي سازمان و مديريت در سير تکاملي خود، در طول زمان و متأثر و متعامل با رويکردهاي کلان و پارادايمهاي حاکم بر علوم تجربي و بهويژه علوم تجربي انساني/ اجتماعي مراحلي را پيموده است. پيگيري اين خط سير با بهرهگيري از استعارة «سيستم» براي سازمان به مثابة موضوع مديريت، نشان ميدهد که تلقي از سازمانها به مثابة سيستمهاي عقلايي بسته، به سيستمهاي طبيعي باز، تغيير کرده است.
نتيجهاي که از مرور ديدگاهها و رويکردها به «علم مديريت اسلامي» به دست ميآيد آن است که با گذر از ديدگاههاي نفي کنندة علم مديريت اسلامي، اين رويکردها را با استفاده از ديدگاه سيستمي به دو گروه عمده ميتوان تقسيم کرد:
1. گروهي از ديدگاهها در سطح فراسيستم قرار دارند. از جملة اين رويکردها، ميتوان به رويکردهاي «مديريت قرآني» (نقيپورفر، 1376)، «مديريت اسلامي مبتني بر سيره معصومين» (دلشاد تهراني، 1372)، و «مديريت اسلامي مبتني بر نظرية عقلانيت اسلامي» (خسروپناه، 1378) ميتوان اشاره کرد. اين گروه از ديدگاهها بيشتر منعکس کنندة ديدگاه اسلامشناسان و فيلسوفان علم دين است.
2. گروهي از ديدگاهها در سطح سيستمي قرار دارند و در سطح تجزيه و تحليل سازماني و از منظر پژوهشگر سازمان و مديريت و همچنين مديريت اجرايي سازمان، علم مديريت اسلامي را تحت بررسي قرار ميدهند. از جملة اين رويکردها ميتوان به ديدگاهي اشاره كرد که مديريت اسلامي را به معناي «مديريت مديران مسلمان» و ديدگاهي که مديريت اسلامي را به معناي «تأثير نظام ارزشي اسلام بر مديريت» ميدانند.
رويکرد تطبيقي به مديريت اسلامي
رويکرد تطبيقي به علم مديريت اسلامي از پيشرفتها و دستاوردهاي علمي در حوزة مطالعاتي سازمان و مديريت براي دستيابي به شاخصههاي مديريت اسلامي بهرهبرداري ميكند. ترکيب اضافي «رويکرد تطبيقي» يا «مديريت تطبيقي» اگرچه در نگاه نخست، توجه را به «مقايسه» و «دوگانگي» جلب ميکند اما در اينجا، مبناي چنين رويکردي مطالعة سازمان و مديريت است. بنابراين، «رويکرد تطبيقي به مديريت اسلامي» به «استفاده از ابزار مديريت تطبيقي به عنوان ابزار سودمند تجزيه و تحليل سازمان و مديريت با تمرکز بر ارزشها و نظام ارزشي اسلام» تعريف ميشود.
ارزيابي رويکرد تطبيقي به علم مديريت اسلامي
الف. نقاط قوت
1. همزباني و فضاي مشترك
2. مناسب بودن براي شروع
3. فراهمسازي مجال براي نظريهپردازي
ب. محدوديتها
1. مسئلة خلوص
2. مسئله نسبيت و جهانشمولي
نتيجهگيري
در اين مقاله، ابتدا با مرور ادبيات مربوط، رويکرد تطبيقي به مديريت معرفي شد. سپس از مفهوم «علم مديريت اسلامي» بحث شد. در بخش سوم، «مديريت اسلامي با رويکرد تطبيقي» بررسي گرديد. نتيجهاي که از اين مرور به دست آمد آن بود که براي توليد علم مديريت اسلامي، به يک حرکت گازانبري نياز است؛ از يک سو، بايد در سطح کلان و فراسيستم، فرهنگ عمومي جامعه در سطح ملي و فراملي با ارزشهاي اسلامي ناب، منطبق شود، و از سوي ديگر، در سطح سازمان و مديريت و با اتکا بر داشتهها و موجوديتهاي كنوني جامعه، آثار و نتايج ارزشهاي اسلامي در سازمان و مديريت مطالعه شود و در اين زمينه، از دستاوردهاي انديشمندان حوزة مطالعاتي سازمان و مديريت استفاده گردد. استفاده از رويکرد تطبيقي به عنوان ابزاري براي مطالعه تأثير ارزشها و نظام ارزشي اسلام بر سازمان و مديريت، در چنين مطالعاتي ميتواند راهگشا باشد.
1 / کارشناس ارشد مديريت دولتي مؤسسة آموزشي و پژوهشي امام خميني
2 / استاديار مؤسسة آموزشي و پژوهشي امام خميني




























ارسال کردن دیدگاه جدید