زینب کبری علیهاالسلام از منظر بزرگان دین

یکی از بهترین راه های شناخت ابعاد وجودی و شخصیتی بزرگان دین این است که به کلمات علمای دین درباره آنان مراجعه شود. مسلما کسانی که سالیان سال در علوم دینی زحمت کشیده اند بهتر می توانند از شخصیت های دینی سخن برانند و نیز نسبت به دیگر افراد که به اندازه آنان آگاهی از مسائل دینی ندارند، درباره ایشان قضاوت منصفانه تری داشته باشند.

اگر کسانی بتوانند تا حدودی شخصیت بی نظیر دختر بزرگ امیرالمۆمنین علیه السلام ترسیم کنند اینان جز علمای تراز اول دین نخواهند بود. به عنوان متبرک شدن و نورانی شدن این نوشتار، آغاز سخن کلامی است از امام الساجدین علی بن الحسین علیهما السلام در تعریف و تمجید از عمّه بزرگوارشان:

فَقَالَ عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْنِ علیه السلام: « یَا عَمَّةِ ! ... وَ أَنْتِ بِحَمْدِ اللَّهِ عَالِمَةٌ غَیْرُ مُعَلَّمَةٍ فَهِمَةٌ غَیْرُ مُفَهَّمَة ». (1)

امام زین العابدین علیه السّلام فرمود: «اى عمه‏ جان ‏! ... تو بحمد اللّه داناى بدون آموزش و فهمیده بدون تفهیم هستى .» (2)

بازتاب خطبه حضرت زینب علیها السلام

« خزیمه اسدى » میزان تأثیر فراوان به وجود آمده از خطبه آن بانوى بزرگوار را توصیف نموده و گفته است: به خدا ! هیچ زن پاكدامنى را گوینده ‏تر از او ندیده ‏ام، گویى كه از زبان امام امیر المۆمنین علیه السّلام سخن مى‏ گفت، مردم پس از خطبه ‏اش، سرگردان، دست ها را بر دهان هاى خویش گذاشته بودند، پیرمردى را دیدم كه به او نزدیك شد و مى ‏گریست به طورى كه محاسنش را از اشك خیس كرده بود، مى‏ گفت: پدر و مادرم فداى شما باد ! كه سالخوردگان تان بهترین سالخوردگان و جوانان تان بهترین جوانان هستند و نسل شما هرگز بى ‏ارزش و خوار نمى ‏گردد.(3)

شرح مقام حضرت زینب سلام الله علیها از زبان رهبر انقلاب با استناد به آیات قرآن 

اين روزها روزهاى زينب كبرى (سلام اللَّه عليها) است. آن كارى هم كه زينب كبرى (سلام اللَّه عليها) كرد، يك كارِ از همين جنس بود؛ يعنى كارى محضاً براى خداى متعال، در دل خطرها و محنتها و زحمتها؛ يك ابراز وجود معنوى و الهى دين در چهره‌ى مصمم زينب كبرى (سلام اللَّه عليها). خوب است بدانيم و بفهميم حروف تاريخ گذشته‌ى بسيار ارجمندى را كه تا امروز منشأ بركات فكرى و معرفتى شده است و ان‌شاءاللَّه تا آخر دنيا هم خواهد بود.

زينب (سلام اللَّه عليها)، هم در حركت به سمت كربلا، همراه امام حسين؛ هم در حادثه‌ى روز عاشورا، آن سختى‌ها و آن محنتها؛ هم در حادثه‌ى بعد از شهادت حسين‌بن‌على (عليه‌السّلام)، بى‌سرپناهى اين مجموعه‌ى به جا مانده‌ى كودك و زن، به عنوان يك ولىّ الهى آنچنان درخشيد كه نظير او را نميشود پيدا كرد؛ در طول تاريخ نميشود نظيرى براى اين پيدا كرد. بعد هم در حوادث پى‌درپى، در دوران اسارت زينب، در كوفه، در شام، تا اين روزها كه روز پايان آن حوادث است و شروع يك سرآغاز ديگرى است براى حركت اسلامى و پيشرفت تفكر اسلامى و پيش بردن جامعه‌ى اسلامى. براى خاطر همين مجاهدت بزرگ، زينب كبرى (سلام اللَّه عليها) در نزد خداوند متعال يك مقامى يافته است كه براى ما قابل توصيف نيست.

 شما ملاحظه كنيد؛ در قرآن كريم، به عنوان يك نمونه‌ى كامل ايمان، خداى متعال دو زن را مثال ميزند؛ به عنوان نمونه‌ى كفر هم دو زن را مثال ميزند. «ضرب اللَّه مثلا للّذين كفروا امرأت نوح و امرأت لوط كانتا تحت عبدين من عبادنا»؛(1) كه اين دو مثال، مربوط است به زنانى كه نمونه‌ى كفرند. يعنى به عنوان نمونه، از مردان مثال نمى‌آورد؛ از زنان مثال مى‌آورد؛ هم در باب كفر، هم در باب ايمان. «و ضرب اللَّه مثلا للّذين امنوا امرأت فرعون»؛(2) يكى زن فرعون را به عنوان نمونه‌ى كامل ايمان مثال مى‌آورد، يكى هم حضرت مريم كبرى؛ «و مريم ابنت عمران».(3)

يك مقايسه‌ى كوتاه بين زينب كبرى و بين همسر فرعون، عظمت مقام زينب كبرى را نشان ميدهد. در قرآن كريم، زن فرعون نمونه‌ى ايمان شناخته شده است، براى مرد و زن در طول زمان تا آخر دنيا. آن وقت مقايسه كنيد زن فرعون را كه به موسى ايمان آورده بود و دلبسته‌ى آن هدايتى شده بود كه موسى عرضه ميكرد، وقتى در زير فشار شكنجه‌ى فرعونى قرار گرفت، كه با همان شكنجه هم - طبق نقل تواريخ و روايات - از دنيا رفت، شكنجه‌ى جسمانى او، او را به فغان آورد: «اذ قالت ربّ ابن لى عندك بيتا فى الجّنة و نجّنى من فرعون و عمله»؛(4) از خداى متعال درخواست كرد كه پروردگارا! براى من در بهشت خانه‌اى بنا كن. در واقع، طلب مرگ ميكرد؛ ميخواست كه از دنيا برود. «و نجّنى من فرعون و عمله»؛ من را از دست فرعون و عمل گمره‌كننده‌ى فرعون نجات بده. در حالى كه جناب آسيه - همسر فرعون - مشكلش، شكنجه‌اش، درد و رنجش، درد و رنج جسمانى بود؛ مثل حضرت زينب، چند برادر، دو فرزند، تعداد زيادى از نزديكان و برادرزادگان را از دست نداده بود و در مقابل چشم خودش به قربانگاه نرفته بودند. اين رنجهاى روحى كه براى زينب كبرى پيش آمد، اينها براى جناب آسيه - همسر فرعون - پيش نيامده بود. در روز عاشورا زينب كبرى اين همه عزيزان را در مقابل چشم خود ديد كه به قربانگاه رفته‌اند و شهيد شده‌اند: حسين‌بن‌على (عليه‌السّلام) - سيدالشهداء - را ديد، عباس را ديد، على‌اكبر را ديد، قاسم را ديد، فرزندان خودش را ديد، ديگرِ برادران را ديد. بعد از شهادت، آن همه محنتها را ديد: تهاجم دشمن را، هتك احترام را، مسئوليت حفظ كودكان را، زنان را. عظمت اين مصيبتها را مگر ميشود مقايسه كرد با مصائب جسمانى؟ اما در مقابل همه‌ى اين مصائب، زينب به پروردگار عالم عرض نكرد: «ربّ نجّنى»؛ نگفت پروردگارا! من را نجات بده. در روز عاشورا عرض كرد: پروردگارا! از ما قبول كن. بدن پاره پاره‌ى برادرش در مقابل دست، در مقابل چشم؛ دل به سمت پروردگار عالم، عرض ميكند: پروردگارا! اين قربانى را از ما قبول كن. وقتى از او سؤال ميشود كه چگونه ديدى؟

ميفرمايد: «ما رأيت الّا جميلا».(5) اين همه مصيبت در چشم زينب كبرى زيباست؛ چون از سوى خداست، چون براى اوست، چون در راه اوست، در راه اعلاى كلمه‌ى اوست. ببينيد اين مقام، مقام چنين صبرى، چنين دلدادگى نسبت به حق و حقيقت، چقدر متفاوت است با آن مقامى كه قرآن كريم از جناب آسيه نقل ميكند. اين، عظمت مقام زينب را نشان ميدهد. كار براى خدا اينجور است. لذا نام زينب و كار زينب امروز الگوست و در دنيا ماندگار است. بقاى دين اسلام، بقاى راه خدا، ادامه‌ى پيمودن اين راه به وسيله‌ى بندگان خدا، متكى شده است، مدد و نيرو گرفته است از كارى كه حسين‌بن‌على (عليه‌السّلام) كرد و كارى كه زينب كبرى كرد. يعنى آن  صبر عظيم، آن ايستادگى، آن تحمل مصائب و مشكلات موجب شد كه امروز شما مى‌بينيد ارزشهاى دينى در دنيا، ارزشهاى رائج است.  "بيانات در ديدار فرمانده و پرسنل نيروى هوائى ارتش (۱۳۸۸/۱۱/۱۹)"

کلام مرحوم طبرسی

و قال الطبرسی: إنها روت اخبارا كثیرة عن امها الزهراء، و روى أنها كانت شدیدة المحبة بالنسبة الى الحسین من صغرها، اقول كأن وحدة الهدف و نبل الغایة و المقصد و كبر النفس جعلت منهما ألیفین عظیمین ... (4)

ایشان می گوید: زینب کبری اخبار بسیاری از مادرش زهراء روایت کرده است؛ و روایت شده که حضرت از کودکی محبت شدیدی به برادرش حسین علیه السلام داشت.

ایشان در توضیح این علاقه می گویند: گویا داشتن هدف مشترک و بزرگی روح باعث الفت عظیم بین این دو بزرگوار شده است؛ بنابراین در نهضت مبارک[کربلا] با هم مشارکت داشتند.

کلام مرحوم مامقانی

قال العلّامة المامقانی (ره): أقول: زینب، و ما زینب ! و ما أدراك ما زینب !

هی عقیلة بنی هاشم، و قد حازت من الصفات الحمیدة ما لم یحزها بعد امّها أحد، حتّى حقّ أن یقال: هی الصدّیقة الصغرى؛ هی فی الحجاب و العفاف فریدة.

من [مامقانی] می گویم: زینب ! و زینب کیست ! و تو چه می دانی که زینب کیست ! وی عقیله بنی هاشم است و دارای صفات پسندیده ای است که بعد از مادرش احدی به آن صفات نرسیده است؛ به حق است که اگر گفته شود او صدیقه صغری است. او در حجاب و عفاف بی مانند است. (5)

قال الشیخ المامقانی فی (تنقیح المقال): زینب فی الصبر و التقوى‏ و قوة الایمان و الثبات وحیدة، و هی فی الفصاحة و البلاغة كأنها تفرغ عن امیر المۆمنین كما لا یخفى على من أنعم النظر فی خطبتها، و لو قلنا بعصمتها لم یكن لاحد أن ینكر إن كان عارفا باحوالها فی الطف و ما بعده، كیف و لو لا ذلك لما حملّها الحسین مقدارا من ثقل الإمامة أیام مرض السجاد، و ما أوصى الیها بجملة من وصایاه، و لما أنابها السجاد علیه السلام نیابة خاصة فی بیان الاحكام و جملة اخرى من آثار الولایة ...(6)

این عالم بزرگ ابتدا به توصیف حضرت زینب علیها سلام پرداخته است؛ می گوید: زینب در صبر و تقوی و قوت ایمان و ثبات قدم تک است... سپس به این نکته مهم اشاره می کند که: و اگر ما قائل به عصمت او شویم احدی نمی تواند این مطلب را انکار کند البته اگر به احوال او در کربلا و بعد از آن آگاه باشد؛ ایشان در دلیل این امر به چند موضوع اشاره می کند که اینها را از آثار ولایت می داند که ولایت بدون عصمت معنا ندارد.

یکی این که امام حسین علیه السلام مقداری از سنگینی امامت را در ایام بیماری زین العابدین علیه السلام به وی سپرده بود و نیز جمله ای از وصایای خویش را به زینب کبری فرمودند. دیگر به دلیل این که امام سجاد علیه السلام نیابت خاص خودش را به عمه اش دادند تا بیان احکام شرعی کنند.

کلام مرحوم سید شرف الدین

قال العلّامة المجاهد السیّد عبد الحسین شرف الدین (ره):

فلم یر أكرم منها أخلاقا، و لا أنبل فطرة، و لا أطیب عنصرا، و لا أخلص جوهرا، إلّا أن یكون جدّها و اللذین أولداها. و كانت ممّن لا یستفزّها نزق، و لا یستخفّها غضب، و لا یروع حلمها رائں

آیة من آیات اللّه فی ذكاء الفهم، و صفاء النفس، و لطافة الحسّ، و قوّة الجنان، و ثبات الفۆاد، فی أروع صورة من صور الشجاعة و الإباء و الترفّع.(7)

ایشان می گوید: گرامی تر از او از جهت اخلاق دیده نشده است... آیه ای از آیات الهی در تیزهوشی و فهم و پاکی روح و... بود.

کلام مرحوم خوئی

قال العلّامة آیة اللّه السیّد أبو القاسم الخوئی (ره):

إنّها شریكة أخیها الحسین علیه السّلام فی الذبّ عن الإسلام و الجهاد فی سبیل اللّه، و الدفاع عن شریعة جدّها سیّد المرسلین، فتراها فی الفصاحة كأنّها تفرغ عن لسان أبیها، و تراها فی الثبات تنبئ عن ثبات أبیها، لا تخضع عند الجبابرة، و لا تخشى غیر اللّه سبحانه، تقول حقّا و صدقا، لا تحرّكها العواصف، و لا تزیلها القواصف.

فحقّا هی اخت الحسین علیه السّلام، و شریكته فی سبیل عقیدته و جهاده.(8)

این فقیه بزرگ می گوید: زینب کبری در دفاع از اسلام و جهاد در راه خدا با برادرش حسین علیه السلام شریک است... در برابر زورگویان سر فرو نیاورد و از هیچ کس جز خدا نمی ترسید؛ آنچه می گفت حق بود و راست... پس حقیقتا خواهر حسین علیه السلام بود.

پی نوشت:

1.طبرسى، احمد بن على، الإحتجاج على أهل اللجاج (للطبرسی)، 2جلد، ص: 305،نشر مرتضى - مشهد، چاپ: اول، 1403 ق.

2. زندگانى حضرت امام حسین علیه السلام،باقر شریف قرشى / مترجم سید حسین محفوظى اهوازى‏،ج‏3 ،ص402 ناشر: بنیاد معارف اسلامى‏- قم‏، چاپ: اوّل‏،1422 ق‏

3. همان

4. جواد شبّر ،ادب الطف،ج‏1،ص:243 ،ناشر: دار المرتضى‏-بیروت‏، چاپ: اوّل‏1409 ق- 1988 م‏

5. مستدرك عوالم العلوم، البحرانی ،ج‏11-قسم-2-فاطمةس،ص:950

6. ادب الطف ،صص:243و242

7.مستدرك عوالم العلوم،ج‏11،ص:949

8. همان،ص:952

منبع: تبيان 

ارسال کردن دیدگاه جدید

محتویات این فیلد به صورت شخصی نگهداری می شود و در محلی از سایت نمایش داده نمی شود.

اطلاعات بیشتر در مورد قالب های ورودی