سفارش يك شهيد به گران‌فروشان

 11 اردیبهشت ماه سال 61 روز اعزام مردی از دیار لاله های واژگون به سرای ابدیت و دیدار با سالار شهیدان اباعبدالله الحسین (ع) بود.

به گزارش ایسنا، شهیدحسین سوزنی سال 1337 در خرم آباد دیده به جهان گشود،ازهمان اوان کودکی روحیه ای مذهبی داشت و به کرار در مسائل و مجالس مذهبی شرکت می جست درمورد مسائلی که اتفاق می ا فتاد کنجکاوانه می شکافت و تصمیم می گرفت.

درمبارزاتش اعلامیه و نشریه هایی که توسط گروهی که عضو آن بود برعلیه رژیم طاغوت پخش می کرد، چندین مرتبه دربرخورد های مسلحانه بارژیم طاغوت شرکت کرد در سال1354 اقدام به پخش اعلامیه وفرمایشات امام خمینی(ره) به همراه دیگر همرزمانش می کرد.

درسال 1357 طی درگیری باساواک دچار جراحاتی شد و چون جراحاتش سطحی بود بهبود یافت وبا راه انداختن راهپیماییها وشعارهای گسترده درشهرخرم آباد ضربه مهلکی به رژیم واردکرد.

پس از چند ماه ماموریت برای پاکسازی ضدانقلابیون کومله وارد کردستان شد ودر افشای ماهیت منافقین شهرخرم آباد تاثیربسزایی داشت وسرانجام در یازدهم اردیبهشت ماه سال 61 درخونین شهربه شهادت رسید.

«فرازی از وصيت نامه شهيد محمد حسين سوزني»

با دورود فراوان به درگاه ايزد منان و با سلام به رهبر كبير امام خميني اين مرد وارسته از گناه، اين قلب تپنده تاريخ جهان بشريت ،اين نور هدايت و اين اسطوره مقاومت و با درود فراوان به شهيدان گلگون كفن حزب جمهوري اسلامي ايران وصيتم را شروع مي كنم.

مادرم از اينكه وصيت نامه ام را پشت قاب عكس پنهان مي كنم و ممكن است مدتها آن را پيدا نكني معذرت مي خواهم زيرا چاره اي جز اين ندارم نمي خواهم قبل از شهادتم به دست كسي بيفتد و يا آنرا ببيني؛ مادرم خوب مي دانم كه تو چه زحمتهايي به پاي من كشيده اي و با چه رنج و سختي مرا بزرگ كرده اي مي دانم ولي چه كنم كه نتوانستم زحمتهاي تو را جبران كنم ؛مادرم تنها خواهشي كه از تو دارم اگر سعادت شهيد شدن را پيدا كردم حلالم كني و مرا ببخشي زيرا تو خوب مي داني كه فرزندانت براه خدا گام برداشته و خوب مي داني تنها آرزويم شهادت است.

مادرم همين روزها حمله سرنوشت ساز به ياري خدا در پيش داريم انشاء الله خرمشهر نيز آزاد خواهد شد و پس از آن به فلسطين خواهيم رفت.

مادر جان اگر شهيد شدم غمي به خود راه نده و هر گاه از فكرت خطور كرد كه ديگر مرا نخواهي ديد كربلا و نجف و كاظمين را بياد بياور آري كه زير چكمه هاي صداميان كافر و بعثيون پليد قرار گرفته است .

پدرم هر گاه غم از دست دادن من تو را رنج داد فرزندان فلسطين را بياد بياور كه در جنگ جباران قرار گرفته مكانهاي مقدس را به ياد بياور و مردم مظلوم فلسطين را؛ مادرم اگر من شهيد شدم منال و غمگين مباش زيرا كه با خون ما پرچم اسلامي در تمام جهان افراشته خواهد شد و با اين كار قلب امام را شاد خواهيم كرد.

خواهرم مي دانم كه شهادتم را زينب گونه پذيرا خواهي شد حجابت را خوب حفظ كن زيرا دشمن از حجاب تو آنقدر مي ترسد كه از مسلسل پاسداران خواهد ترسيد.

برادر عزيزم به امامم بگو قبل از شهادتم آرزوي ديدن لبخند پيروزي بر روي لبان مباركشان دارم ولي مي دانم كه اگر شهيد شوم روحم به خدمتشان خواهد رفت زيرا مي گويند روح شهيد آزاد است و هر كجا كه بخواهد مي تواند پرواز كند پس لحظه پيروزي، روحم به ديدار امام خواهد رفت و حتماٌ پاي مباركش را خواهم بوسيد

و به« امريكا و نوكران سر سپرده اش بگوئيد اي بي حياهان فرو مايه و اي بيخردان بس كنيد و خجالت بكشيد آخر تا كي ظلم ديگر آبرويتان در جهان رفته و شكست خورده ايد و بقول امام ديگر هيچ غلطي نمي تواند بكند به شوروي بگوييد هم به فكر خودت باش تو كه ديگر از امريكا قويتر نيستي هر دوي شما در يك زباله دان قرار خواهيد گرفت يكوقت خيالي در سر نپرورانيد كه مغزت را بچه هاي سيزده ساله ما منفجر خواهند كرد»

به منافقان بگوييد ديگر جاهليت بس است بخود آييد و توبه كنيد و اين سوره مباركه را هيچ وقت فراموش نكنيد كه مي فرمايد بنام خداوند بخشنده مهربان چون هنگام فتح و پيروزي خدا فرا رسيد و در آن روز مردم را بنگري كه فوج فوج به دين خدا داخل مي شوند و در آن وقت خداي خود را حمد و ستايش كن و پاك و منزه دان و از او بخشش و آمرزش طلب كن كه او خداوند توبه پذير است.

مادرم دلم مي خواهد هنگامي كه مرا در قبر مي گذاريد دستهايم را باز بگذار تا همه بدانند كه با آغوش باز به استقبال شهادت رفته ام ؛مشتم را بسته بگذاريد تا منافقان بدانند امت محمد (ص)هيچگاه تسليم زور نخواهند شد و يابا مشت گره كرده در مقابل ظالم خواهد ایستاد، چكمه هايم را در پايم بگذاريد تا كفار بدانند هميشه گوش بفرمان امام و آماده نبردبوده ام چشمهايم را باز گذارند تا منافقان بدانند با چشم باز با روح خدا بيعت كرده اند، سينه ام را باز بگذارید تا كفار بدانند آنرا سپر اسلام قرار داده ام.

مادر سفارش ديگر دارم و اينكه به مردم بگوئيد به شايعات بي اساس گوش نكنيد بخاطر خدا و به پاس خون شهيدان اين همه احتكار و گرانفروشي و كمبود مصنوعي ايجاد نكنيد قدري به جبهه ها بينديشند و لحظه اي به رزمندگان فكر كنند ؛بخدا قسم انقلاب، جنگ، شهادت و كمبود و همه اينها براي ما آزمايشي بزرگ از طرف خداوند است.

پس چه بهتر كه با هم متحد شويم و از اين آزمايش الهي روسفيد بيرون آيیم و كمتر به فكر دنيا باشيم و زندگي رجاييها و بهشتيها را در نظر بگيريم كه درس چگونه زيستن و چگونه مردن را بما آموخت.

مادر جان آخرين خواهشم اين است كه هميشه و در همه حال امام را دعا كنيد و اين جمله را به زبان آوريد (خدايا خدايا ترا بجان زهرا تا انقلاب مهدي خميني را نگه دار براي حفظ قرآن از عمر ما بكاه و به عمر او بيفزا)

با اميد پيروزي خون بر شمشير و حق عليه باطل

والسلام عليكم و رحمته الله و بركاته.

ارسال کردن دیدگاه جدید

محتویات این فیلد به صورت شخصی نگهداری می شود و در محلی از سایت نمایش داده نمی شود.

اطلاعات بیشتر در مورد قالب های ورودی