سهم اخلاق در کیفیت استجابت دعا
گرچه هر موجودی از خدا سؤال میکند، و هر لحظه فیض دریافت میکند، ﴿یَسئَلُهُ مَن فِی السَّماوَاتِ وَالْأَرْضِ کُلَّ یَوْمٍ هُوَ فِی شَأْنٍ﴾[11] همگان سؤال میکنند، فیض او هم دائمی است، اما چه سؤال میکنند ،چه چیزی میگیرند، چه چیزی نصیب آنها میشود مهم است.
آیت الله جوادی آملی در درس اخلاق هفتگی خود که با حضور جمعی از از طلاب و فضلا و مبلّغین ایام اعتکاف و ارتحال حضرت امام(رحمه الله علیه) از سراسر کشور برگزار شد، فرمودند:قرآن کریم به ما میفرماید: شما به طرف خدای سبحان با کَدْح و کوششی در حرکت هستید، و بالأخره خدا را ملاقات میکنید ﴿یَا أَیُّهَا الْإِنسَانُ إِنَّکَ کَادِحٌ إِلَی رَبِّکَ کَدْحاً فَمُلاَقِیهِ﴾[1] مهمترین بحثی که پیرامون آیه است، این است که،محلّ ملاقات کجاست؟ معنای کَدْح این است که شما با سفر اقلیمی به جایی میرسید که خدا را ببینید، در حالی که خدا ﴿مَعَکُمْ أَیْنَ مَا کُنتُمْ﴾[2] معنای آیه این است که انسان با مرگ وارد صحنه برزخ میشود، وارد ساهره قیامت میشود، و مسئله میزان و تطایر کتب و انطاق جوارح و اینها را میگذراند، بعد خدا را میبیند.
با اینکه فرمود: ﴿نَحْنُ أَقْرَبُ إِلَیْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِیدِ﴾[3] این میقات و میعاد کجاست ؟کجا خدا را ملاقات میکنیم؟ اخلاق سهم تعیینکنندهای در تعیین محلّ ملاقات دارد، اینچنین نیست که ـ معاذ الله ـ خداوند بعد از عبور از عقبههای کئود آنجا جا داشته باشد، و ما بعدها با سفر اقلیمی خدا را ملاقات کنیم. اگر او «أقرب إلینا مِن حبل الورید» است اگر ﴿مَعَکُمْ أَیْنَ مَا کُنتُمْ﴾ با ماست، معلوم میشود که ما باید یک سیر انفسی بکنیم نه سفر آفاقی, سفر آفاقی نه مشکل استجابت دعا را حل میکند، که ماه پربرکت رجب فصل آن است ،نه جریان میقات و ملاقات با خدا را حل میکند.
از پربرکتترین ماههایی که دعا در آن مستجاب میشود، ماه پربرکت رجب است. و خدای سبحان مرتّب فیضش دارد ریزش میکند. چه کسانی که از او بخواهند، چه کسانی که از او نخواهند، «یا مَنْ یُعْطی سأله یا مَن یُعطی مَن لَمْ یَسْألْهُ وَمَنْ لَمْ یَعْرِفْهُ تَحَنُّناً مِنْهُ وَرَحْمَةً»[4] لکن آن که او را نشناخت و از او نخواست فیضی جز فیض زودگذر دنیا دریافت نمیکند.
و همین نعمتی که در سورهٴ مبارکهٴ «توبه» فرمود: ﴿فَلاَ تُعْجِبْکَ أَمْوَالُهُمْ وَلاَ أَوْلاَدُهُمْ إِنَّما یُرِیدُ اللّهُ لِیُعَذِّبَهُم بِهَا فِی الْحَیَاةِ الدُّنْیَا﴾[5] نصیب او میشود وگرنه در قرآن فرمود: ﴿سَأَصْرِفُ عَنْ آیَاتِی الَّذِینَ یَتَکَبَّرُونَ فِی الْأَرْضِ﴾ فرمود معانی آیات من, حقایق آیات من, واقعیتها را به افراد مستکبر و متکبّر نمیدهم. من جلوی این آیات را میگیرم، نمیگذارم آن طرف برود، و آنها را هم نمیگذارم دسترسی به این معارف پیدا کنند ﴿سَأَصْرِفُ عَنْ آیَاتِی الَّذِینَ یَتَکَبَّرُونَ فِی الْأَرْضِ بِغَیْرِ الْحَقِّ﴾.[6]
آنها را طرد میکنم، نمیگذارم آنها آیات الهی را بفهمند، برای اینکه ما این آیات را چندین بار عرضه کردیم ﴿هُدیً لِلنَّاسِ﴾.[7] آنها بیاعتنایی کردند، ما صبر کردیم، آنها ﴿فَنَبَذُوهُ وَرَاءَ ظُهُورِهِمْ﴾[8] ما صبر کردیم، آنها گفتند محجور است، صبر کردیم، گفتند: اسطوره است، ما صبر کردیم، از آن به بعد دیگر توفیق فهم را از آنها گرفتیم ﴿سَأَصْرِفُ عَنْ آیَاتِی الَّذِینَ یَتَکَبَّرُونَ فِی الْأَرْضِ بِغَیْرِ الْحَقِّ﴾.
بنابراین اگر در دعای پرفیض رجب آمده است «یا مَنْ یُعْطی مَنْ لَمْ یَسْألْهُ وَمَنْ لَمْ یَعْرِفْهُ» آن مواهب والای الهی را ذات اقدس الهی به آنها عطا نخواهد کرد،آنچه خدای سبحان به انسانهای مؤمن عطا میکند. میگوییم: ﴿هَبْ لَنَا مِن لَدُنْکَ رَحْمَةً﴾[9] هرگز چنین نعمتی را خدای سبحان به بیگانهها عطا نمیکند.
اخلاق سهم تعیینکننده دارد در کیفیت استجابت دعا چرا؟ برای اینکه معیار استجابت, اضطرار داعی است ﴿أَمَّن یُجِیبُ الْمُضْطَرَّ إِذَا دَعَاهُ﴾.[10] گرچه هر موجودی از خدا سؤال میکند، و هر لحظه فیض دریافت میکند، ﴿یَسئَلُهُ مَن فِی السَّماوَاتِ وَالْأَرْضِ کُلَّ یَوْمٍ هُوَ فِی شَأْنٍ﴾[11] همگان سؤال میکنند، فیض او هم دائمی است، اما چه سؤال میکنند ،چه چیزی میگیرند، چه چیزی نصیب آنها میشود مهم است.
اخلاق سهم تعیینکننده در دو چیز دارد: یکی اینکه به انسان میفهماند از خدا چه بخواهد، یکی اینکه به انسان میفهماند چطور بخواهد، گفتند:چیزی بخواهید که بماند و میماند و با شماست و شما را یاری میکند و همراهی میکند، برخی از امور است که ما آن را رها میکنیم، آن ما را رها نمیکند، همین تعلّقات مالی است معنای مرگ این نیست که آن پزشک معالج گواهی دفن بدهد، این یک مرگ طبّی است که انسان را دفن میکنند.
معنای مرگ, انتقال از دنیا به برزخ است. ولی این انتقال کار آسانی نیست، هر کسی به آسانی وارد برزخ نمیشود، اینکه میگویند سَکَرات الموت فشار جان دادن ناظر به همین بخش است ،مشکل ما در حال مرگ این است که ما این مواد را رها میکنیم، ولی تعلّق به این مواد ما را رها نمیکند. درد ما از اینجا شروع میشود ،چرا یک معتاد را گرفتند؟ دردش شروع میشود،برای اینکه متعلَّق عادت را از او میگیرند، (یک) تعلّق همچنان باقی است ،(دو) تعلّق بدون متعلَّق دردآور است .(سه)
ما که میمیریم همه مواد را از ما میگیرند، (یک) تعلّق مانده است ،(دو) تعلّق بدون متعلَّق, فشارآور و دردآور است، این همان فشار جان دادن است (سه) اخلاق کاری که میکند،میگوید آنچه جزء لوازم زندگی است تهیّه کن. ولی متعلّق به آنها نباش آنها را به دل راه نده آنها زینت شما نیستند کلّ آنچه در زمین است زینت زمین است ﴿إِنَّا جَعَلْنَا مَا عَلَی الْأَرْضِ زِینَةً لَّهَا﴾[12] نه «لکم» .
اگر باغ است ،اگر راغ است ،و اگر خانه است ،و اگر فرش است ،و اگر اتومبیل است ،همه اینها زینةالأرض است ،نه زینةالإنسان ﴿إِنَّا جَعَلْنَا مَا عَلَی الْأَرْضِ زِینَةً لَّهَا﴾ نه «لکم». آنکه در سورهٴ مبارکهٴ حجرات است مشخص کرد فرمود: ﴿حَبَّبَ إِلَیْکُمُ الْإِیمَانَ وَزَیَّنَهُ فِی قُلُوبِکُمْ﴾[13] این زینتِ جان شماست ،جمال جان شماست، جلال جان شماست، با شما هم هست ،شما را آبرومند میکند.پس زینةالأرض مشخص است ،زینةالسماء هم مشخص شد .
اگر کسی به این فکر بود که به زیر آورد چرخ نیلوفری را، بر فرض با سفینهها وارد کرات دیگر شد این ستارهها را هم تسخیر کرد ،باز زینت انسان این ستاره و شمس و قمر نیست. فرمود: ﴿إِنَّا زَیَّنَّا السَّماءَ الدُّنْیَا بِزِینَةٍ الْکَوَاکِبِ﴾[14] اینها زینةالسماء هستند نه زینةالانسان, زینت انسان همان حقیقتِ ادراک و علم و معرفت و ایمان است که با اوست .﴿حَبَّبَ إِلَیْکُمُ الْإِیمَانَ وَزَیَّنَهُ فِی قُلُوبِکُمْ﴾ اخلاق این چیزها را به آدم میفهماند، آدم راحت زندگی میکند ،و راحت هم میمیرد ،هیچ لذّتی برای مؤمن به اندازه لذّت مرگ نیست هیچ! در آن حال ائمه را میبیند[15] ما که الآن تمام افتخارمان این است که مثلاً ضریح مطهّر سیّدالشهداء را ببوسیم، اگر خود حضرت را زیارت بکنیم چه میشود، هیچ یعنی هیچ به نحو سالبه کلیه هیچ لذّتی برای مؤمن به اندازه لذّت مرگ نیست.
اخلاق کارش این است، به آدم میگوید: چیزی که تو را رها میکند، و اگر تو به او دل ببندی او تو را رها نمیکند،به عذاب الیم گرفتار میکند،رهایش کن ،به مقداری که آبرو تأمین بشود، خوب تأمین میکنی ولی دل نبند، شما وقتی برای حج و عمره و امثال ذلک به سرزمین وحی میروید، بالأخره در مسافرخانهای زندگی میکنیم ،این مسافرخانه را در حدّ مسافرخانه میشناسید ،نه بیش از آن, اگر به ما گفتند دنیا مسافرخانه است ،یعنی همین آن وقت آدم راحت زندگی میکند.
مطلب دوم آن است که دعا در ماه پربرکت رجب مستجاب است. خوب البته خدای سبحان یک اصل کلی را در سورهٴ مبارکهٴ بقره بیان کرد،حقیقتی را هم در سورهٴ مبارکهٴ نمل آنکه در سورهٴ مبارکهٴ بقره بیان کرد، فرمود: ﴿إِذَا سَأَلَکَ عِبَادِی عَنِّی فَإِنِّی قَرِیبٌ أُجِیبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذَا دَعَانِ﴾[16] آنچه در سورهٴ مبارکهٴ نمل است این است که ما مضطر را جواب میدهیم ﴿أَمَّن یُجِیبُ الْمُضْطَرَّ إِذَا دَعَاهُ وَیَکْشِفُ السُّوءَ﴾.[17] علم آدم را مضطر نمیکند، اخلاق آدم را مضطر میکند.
بیان ذلک این است که ما در براهین عقلی, فلسفی, کلامی، همه این حرفها را شنیدیم که انسان محتاج است ،ممکن است ،ممکن واجب میخواهد، مخلوق است ،خالق میخواهد، فقیر است ،غنی میخواهد ،این حرفها حق است، این حرفها برهان است .ولی علم حصولی است ،مفهوم است صورت ذهنی است ،ما میگوییم ما مضطرّیم نسبت به ذات اقدس الهی،و درست هم میگوییم، برهان هم است ،حق هم است.
اما این اضطراری که ما با مفهوم و علم حصولی ثابت کردیم، این اضطرار است ،به حمل اوّلی و استقرار و اختیار است، به حمل شایع. ما که در این حال نمیلرزیم ،ما آرامیم و حرف میزنیم، و میفهمیم و درست هم میگوییم, میگوییم ما بیچارهایم، مضطرّیم و خدا میخواهیم. این به درد علم میخورد، اما اگر به کسی گفتند که پسرت را یا برادرت را میخواهند وارد اتاق عمل بکنند، او با برهان که مضطر نیست ،این با وجدان مضطر است، آن اضطرار, اضطرار به حمل شایع است .یعنی شخص مضطرّ واقعی است اما این اضطرارهایی که ما در حوزهها درس و بحث داریم این اضطرار به حمل اوّلی است،نه اضطرار به حمل شایع.
ما میگوییم انسان مضطر است ،هر مخلوقی مضطر است ،هر ممکنی مضطر است ،ما در کمال نشاط این حرفها را میزنیم، این اضطرار به حمل اوّلی است ،این فقط به درد برهان و علم و سواد میخورد، آن اضطراری که میگویند، الآن شما را میخواهند وارد اتاق عمل بکنند، آن اضطرار به حمل شایع است ،وقتی اضطرار به حمل شایع شد این شخص میشود مضطرّ به حمل شایع، وقتی مضطرّ به حمل شایع شد همین که بگوید «یا الله» جواب میشنود.
اخلاق ما را مضطر به حمل شایع میکند، آن وقت این فصل, بهار استجاب دعاست این دعاها را یا در نماز میخوانید یا بعد از نماز میخوانید وجود مبارک پیغمبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم) فرمود: «إنّ الله جواد یُحبّ الجود و مَعالی الامور و یَکره سفسافها»[18] همّتهای بلند, فکرهای بلند داشته باشید، برای خودتان ،برای بستگانتان ،برای همشهریهایتان، برای همکیشانتان، برای کلّ جوامع بشرکه اینها بیدار بشوند، دعا کنید. بیداری خاورمیانه را انسان در ادعیه در نظر داشته باشد، چون برای خدا فرق نمیکند، انسان بگوید خدایا مشکل مرا حل کن یا بگوید مشکل این هفت میلیارد را حل کن.
چون او «فاعلٌ لا بمعنی الحرکات»[19] طبق بیان نورانی حضرت امیر در نهجالبلاغه،خوب اگر خدا با حرکت ـ معاذ الله ـ میخواست کار کند بین قلیل و کثیر فرق بود، اما او با اراده کار میکند، شما الآن اراده کنید یک قطره آب در صحنه ذهنتان حاضر بشود کردید, اراده کنید ،که اقیانوس کویر را در ذهنتان حاضر کنید، کردید با اراده وقتی بنا شد کسی کار بکند چه قلیل چه کثیر هر دو نزد خدا سبک است، نه اینکه یکی سبک است یکی سبکتر «فاعلٌ لا بمعنی الحرکات» اگر این است خوب ما چرا حوایج همه را نخواهیم .وقتی دیگران مشکلشان حل شد ما هم راحتیم، بخش وسیعی از ناامنی و ناامانی برای همین مشکلاتی است که دیگران دارند، اگر مشکلات اینها برطرف بشود خوب همه راحتاند.
بنابراین اوّلین اثری که اخلاق دارد این است که انسان راحت زندگی میکند، انسان را وادار میکند راحت زندگی کند فرمود: ﴿فَأَمَّا مَنْ أَعْطَی وَاتَّقَی وَصَدَّقَ بِالْحُسْنَی ٭ فَسَنُیَسِّرُهُ لِلْیُسْرَی﴾[20] به آسانی کار خیر انجام میدهد، به آسانی راست میگوید، به آسانی از رشا و ارتشا میگذرد ،به آسانی باوفاست ،به آسانی اهل نماز شب است، به آسانی کارهای خیر انجام میدهد، ﴿فَسَنُیَسِّرُهُ لِلْیُسْرَی﴾ بعد هم در هنگام مرگ راحت است ،خوب زندگی کرده ،آبرومندانه زندگی کرده ،و بعد به دیگری سپرده و دعاهای او هم مستجاب است.
برای اینکه او حالت اضطرار را تحصیل کرده این مضطر را انسان با فلسفه و کلام میتواند بفهمد، برهان میتواند اقامه کند ولی آن به درد علم میخورد، اما این شخص اضطرار را در خودش ایجاد کرده، لذا میشود مستجابالدعوه یک بیان نورانی از امام حسن(سلام الله علیه) است که فرمود: «أنا الضامن لمن لم یَهجُسْ فی قلبه الاّ الرضا أن یدعُوَ الله فیُستَجابَ له»[21] فرمود: منِ حسن بن علی ضامن میشوم ،اگر کسی به مقام رضا رسید دعای او مستجاب میشود، این میشود مستجابالدعوه، برای اینکه واقعاً از همان او میخواهد.
از وجود مبارک صادق(سلام الله علیه) سؤال کردند چرا دعاهای ما مستجاب نیست؟ فرمود: «لأنّکم تَدعون مَن لا تعرفون»[22] کسی را میخوانید که نمیشناسید، شما یک مفهوم واجبالوجود ثابت کردید، عالم حادث است ،قدیم میخواهد. ممکن است، واجب میخواهد. فقیر است، غنی میخواهد. نظم دارد، ناظم میخواهد. اینها مفهوم است، اینها به درد حوزه و دانشگاه میخورد، ولی به درد مسجد و حسینیه اینها نمیخورد. آن حالت اضطرار میخواهد، اگر حالت اضطرار پیدا شد، انسان هرگز خلاف نمیکند، بویِ بد گناه او را میرنجاند، و گناه بدبوست، اینها را ما باور کنیم، حالا ما چون شامّه نداریم نباید بگوییم گناه مگر بو دارد؟
فرمود: «تعطّروا بالإستغفار» این ماه رجب, ماه استغفار است ،فرمود: خودتان را با استغفار معطّر کنید، «تعطّروا بالإستغفار لا تفضحنّکم روائحُ الذنوب»[23] بوی بد گناه شما را رسوا نکند،یک وقت انسان کاری میکند، حرفی میزند ،جایی میرود، چیزی مینویسد، چیزی امضا میکند که آبرویش ریخته است.
فرمود: «تعطّروا بالإستغفار لا تفضحنّکم روائحُ الذنوب» همه ما مخصوصاً شما بزرگوارانی که مبلّغان الهی هستید ـ نیازی به این توصیه و سفارش نیست، بحمدالله واجد این هستید ولی ـ همه ما باید مواظب باشیم که این فضای دهن را مطهّر نگه بداریم فرمود: «طهّروا أفواهکم فإنّها طُرُق القرآن».[24]
فرمود: دهنتان را پاک کنید ،خوب اگر غذای شبههناک وارد بشود،حرف شبههناک بیرون بیاید، این فضا را آلوده میکند، فرمود از فضای آلوده قرآن بیرون بیاید، اثر ندارد «طهّروا أفواهکم فإنّها طُرُق القرآن» مگر نمیخواهید قرآن بخوانید ،مگر نمیخواهید ،با آیات الهی مردم را روشن کنید ،خوب اگر شما از سرچشمه آب زلال گرفتید، ولی در یک کانال و مَجرا و شیر آلوده ریختید، خوب آلوده میشود، دیگر آلوده هم اثر ندارد، «طهّروا أفواهکم فإنّها طُرُق القرآن».
فرمود: دهن را پاک کنید، خوب دهن با چه چیزی پاک میشود، تنها دندان که نیست ،زبان هست ،کام هست، دندان هست، فضا هست، همه اینها را میگویند دهن. خوب اگر غذای بد برود، یا حرف بد بیرون بیاید، این دیگر آلوده میکند به ما گفتند: ﴿وَالرُّجْزَ فَاهْجُرْ﴾[25] اینها رجس است، آن وقت اخلاق کاری میکند، که انسان واجد این شرایط میشود، آن وقت وقتی دعا کرد برای بیداری خاورمیانه آن دعا اثر دارد، وقتی دعا کرد برای استقلال کشورش اثر دارد، دعا کرد، برای حلّ مشکلات مسلمانها اثر دارد.
پی نوشت ها:
[1] . سورهٴ انشقاق, آیهٴ 6.
[2] . سورهٴ حدید, آیهٴ 4.
[3] . سورهٴ ق, آیهٴ 16.
[4] . اقبال الأعمال, ص644.
[5] . سورهٴ توبه, آیهٴ 55.
[6] . سورهٴ اعراف, آیهٴ 146.
[7] . سورهٴ بقره, آیهٴ 185.
[8] . سورهٴ آلعمران, آیهٴ 187.
[9] . سورهٴ آلعمران, آیهٴ 8.
[10] . سورهٴ نمل, آیهٴ 62.
[11] . سورهٴ الرحمن, آیهٴ 29.
[12] . سورهٴ کهف, آیهٴ 7.
[13] . سورهٴ حجرات, آیهٴ 7.
[14] . سورهٴ صافات, آیهٴ 6.
[15] . الکافی, ج3, ص127 و 128.
[16] . سورهٴ بقره, آیهٴ 186.
[17] . سورهٴ نمل, آیهٴ 62.
[18] . الجعفریات (محمد بن محمد بن اشعث کوفی), ص196.
[19] . نهجالبلاغه, خطبه 1.
[20] . سورهٴ لیل, آیات 5 - 7.
[21] . الکافی, ج2, ص62.
[22] . فلاح السائل, ص107.
[23] . وسائل الشیعه, ج16, ص70.
[24] . ارشاد القلوب, ج1, ص184.
[25] . سورهٴ مدثر, آیهٴ 5.
منبع :بنیاد بین المللی اسرا




























ارسال کردن دیدگاه جدید