وقتی فرصتی استثنایی به دست صدا و سیما ذبح می شود
شب جمعه 25/3/91 گذشته بالآخره پس از پس و پيش كردن وقت پخش مصاحبه اختصاصي با سيد حسن نصرالله اين مصاحبه رأس ساعت 21 از شبكه 4 سيما ، شبكه فرهيختگان! به سمع و نظر ! مردم مشتاق رسيد تا ديگر بار صدا و سيما نشان دهد كه نه تنها رسانه ملي نيست بلكه در فرصت سوزي چيزي كم ندارد. به راستي بايد پرسيد كه گفتگوي اختصاصي با سيد حسن نصرالله آرزوي چه تعداد رسانه هاي بين المللي است و چه تعداد از اين رسانه ها بدين مهم نائل مي شوند كه سيماي جمهوري اسلامي ايران اين گونه اين فرصت تاريخي را در چنبره زنجيره اي از ندانم كاري و بي برنامگي و بدسليقگي به زنجير كشيد و آنچه مي شد محقق گردد محقق نشد.
اين گفتگو از چند جهت قابل خدشه است آن هم خدشه هايي اساسي و جدي كه طرح و بيان آنها مي تواند به شفافيت و روشن شدن بيشتر بي تدبيري سيماي جمهوری اسلامی ياري رساند. اين موارد را
مي توان به سياق زير احصاء نمود:
1. شبكه پخش گفتگو
پر واضح است كه شبكه چهار سيما كه قرار است پيشاني فرهنگي سيما باشد و به عنوان شبكه فرهيختگان مطرح است شبكه مناسبي براي پخش اين گفتگو نبوده است. شبكه چهار شبكه مختص نخبگان است و رويكردي كاملاً نخبه گرايانه دارد كه چندان با ذائقه عامه مردم هم خواني ندارد، حال آنكه گفتگو با سيد حسن نصرالله به هيچ وجه گفتگوئي نخبگاني نبود و چنين رويكردي نيز نداشت و بالعكس براي عامه هم بسيار قابل استفاده بود چه اينكه گفتگو درباره انقلاب اسلامي ، مقاومت اسلامي، بيداري اسلامي و مسائلي از اين دست هيچ جنبه خاص گرايانه اي نداشت. لذا پخش آن از شبكه چهار چندان توجيهي نداشت.
2. زمان پخش گفتگو
ابتدا قرار بر اين بود تا گفتگو روز دوشنبه 22/3/91 پخش شود كه بدون بيان دليل لغو آن به شب جمعه منتقل شد. حال آنكه به نظر مي رسيد همان دوشنبه شب مناسب تر بود. چه اينكه معمول آن است كه مردم در شب هاي جمعه به ديدن فيلم هاي سينمائي و يا ديگر برنامه هاي تفريحي و نيز رفتن به ميهماني و يا به فراخور فصل گشت و گذار در بوستان ها و پارك ها عادت دارند و لذا اصلاً زمان مناسبي براي پخش اين گفتگو نبود؛ مضاف بر آنكه در اين شب ها بخش عمده اي از وقت و برنامه صدا و سيما درتب و تاب مسابقات يورو 2012 است و اين مسابقات همه چيز را تحت الشعاع خود قرار داده است. به راستي چرا اين گفتگو قبل يا بعد از اين مسابقات پخش نشد. چرا سيماي جمهوری اسلامی مصر به پخش اين گفتگو در زمان و شبكه اي کم خاصيت و منفعل بوده است.
3. تبليغات گفتگو
هیچ برنامه تلویزیونیای نیست که بتواند ادعا کند بدون هیچگونه تبلیغاتی میتواند یکی از پرمخاطب ترین برنامه ها باشد. در رابطه با این برنامه باید بگوییم که از ابتدا سيماي جمهوري اسلامي به روشي نامناسب، كليشه اي، بي خاصيت و رفع تكليفي درباره گفتگوی اختصاصی سید حسن نصرالله داشت. در واقع هيچ تناسبي ميان شأن و شخصيت سيد حسن نصرالله به مثابه سيد مقاومت اسلامي و تبليغات سيما مشاهده نمي شد، بطوری که اگر بخواهیم مقایسهای بین تبلیغات این برنامه و تبلیغات برنامه های مخصوص مسابقات یورو2012 در تمام شبکههای تلویزیونی کنیم باید تأسف بخوریم که چرا رسانه جمهوری اسلامی ایران مسائل اصلی جامعه خود را درک نمیکند و برای مسابقاتی هزینههای گزاف تبلیغاتی ساخت تیزرهای اختصاصی را میپردازد که در جنبه های مختلف به جامعه ما آسیب می زنند. (در گوشی: شبکه شش سیما در تیزر برنامه مخصوص خود برای بازی های یورو از آهنگ اختصاصی این بازیها که ساخته یک خواننده زن اروپایی میباشد استفاده میکند بطوری که حتی با کم کردن صدای موسیقی در لحظات خوانندگی، صدای خواننده این موسیقی بازهم شنیده می شود که این موضوع بسیار جای تاسف دارد)
در مورد تبلیغات این برنامه تلویزیونی، رسانه ملی فقط به پخش قطعات کوتاهی از صحبت های سید حسن پرداخت ( آنهم يكي از سوالات ضعيف اين گفتگو) و زمان پخش مصاحبه را اعلام کرد که برای این برنامه حد ضعیفی از تبلیغات را نشان میداد؛ هم در بخش کیفیت و هم در بخش کمیت چون تعداد پخش این تیزر نیز بسیار کم بود.
4. تم گفتگو
تم و ريتم كند و كشدار گفتگو كه عليرغم سعي و كوشش مجري نتوانسته بود فضاي صميمي پديد آورد ( و خدا مي داند كه اگر نبود شخصيت مهربان و فروتن و دوست داشتني سيد چه از كار در مي آمد؟) و مخاطب را بيشتر به ياد صندلی داغ مي انداخت. اما چرا باید این برنامه با حضور چنين شخصیت بزرگ سیاسی و دینی آنهم در یک کشور بسیار استراتژیک مخاطبین را به یاد برنامهای بیاندازد که سالها است از تلویزیون پخش نمیشود. برنامه صندلی داغ مدت طولانیای از شبکه دو سیما پخش میشد که بعدا به دلایل نامعلوم از سری برنامههای این شبکه به کلی حذف شد حال آنکه مهمانان این برنامه را بیشتر بازیگران، خوانندگان، ورزشکاران و سیاست مداران دست دوم یا سوم تشکیل میدادند و به نوعی یک برنامه سرگرم کننده بود که بینندگان را ساعتی در کنار تلویزیون نگاه میداشت.
حال چرا این برنامه را با برنامه مصاحبه مورد بحث خودمان مقایسه کردیم؟ به این دلیل که در این گفتگو شاهد پرسیده شدن سوالاتی از این شخصیت بسیار بزرگ بودیم که جایگاهش در برنامه صندلی داغ بود نه یک برنامه بسیار جدی با حضور یک شخصیت بزرگ که مطمئنا در زمان پخش این مصاحبه بینندگان خارجی بسیاری نیز این برنامه را مشاهده میکردند تا از موضع سید حسن نصرالله در موضوعات مختلفی که تصور می کردند شاید در این برنامه به پاسخ آنها برسند مطلع شوند.
کلیت پرسش سوال هایی مثل «آیا دوست دارید با خانواده خودتان به تفریح بروید» یا «اگر دبیرکل حزب الله نبودید چه کاری را انجام میدادید» هیچ ایرادی ندارد بلکه ایراد در این است که در برنامهای که مشتاقان زیادی را به سمت خود کشانده یکسری اطلاعات را به مخاطبانی میدهد که برای رسیدن به پرسش های اساسی خود برای دیدن این برنامه شوق داشته اند ولی در انتها این سوالات محدود و نامناسب تاثیر بسیار بالایی بر کیفیت کل مصاحبه برای مخاطب داشت که ذهن مخاطب را از مسائل اصلی در مصاحبه کاملا به حاشیه برد. مخاطب دوست دارد بداند اين سيد كه آوازه اش دنياي امروز را فراگرفته و در عين حال به فرزند حضرت امام بودن و شاگرد حضرت آقا بودن افتخار مي كند چگونه شخصيتي دارد؟ راز اين همه محبوبيتش در لبنان چيست؟ سر پيروزي هاي پي در پي حزب الله چيست؟ و ... آن وقت با پرسش هايي بعضاً بي مايه يا ميان مايه مواجه مي شود كه حال او را مي گيرد.
5. مجري گفتگو
مرتضی حیدری مجری معروف صداوسیما براي اين گفتگو برگزيده شد كه البته انتخاب ناشايستي نبود اما وي نتوانست از عهده اين مهم برآيد و چهره اي ضعيف و ناموفق از خود به نمايش گذاشت.
حيدري از حدود دوماه پیش تلاش های خودش را برای انجام این مصاحبه شروع کرد و بعد از تلاش های بسیار توانست این مصاحبه را انجام بدهد. خود وی در مصاحبهای که قبل از پخش این برنامه انجام شده تلویحاً اشاره میکند که آمادگی کامل برای گفتگو نداشته و مطمئنا سوال های خیلی بهتری را می توانسته بپرسد. وی در جواب این پرسش که اگر بار دیگر بخواهد با سید حسن نصرالله مصاحبهای انجام بدهد چه ملاحظاتی را در نظر میگیرد، می گوید: « طبیعتاً با آمادگی بیشتری میروم؛ الان، هم شناختم از سیدحسن نصرالله و هم شناختم از لبنان و حزبالله خیلی بیشتر است و طبیعتاً میتوانم سؤالات بیشتری مطرح کنم؛ فضاهای جدیدتری را خلق کنم.»
کاملا در این مصاحبه مشخص بود که مجری نتوانسته مخاطب را به طور کامل جذب کند به این دلیل که این مصاحبه می توانست از آن نوع مصاحبه هایی باشد که تماماً در طول اجرا در اوج میباشند و مخاطب را به طور کامل میخکوب کرده و تا پایان برنامه با خود همراه میکنند اما این مجری نتوانسته بود از پس این مسئله بربیاید. به نظر مهم ترين عامل در اين ناكامي عدم استفاده از كارشناسان و خبرگان عرصه لبنان توسط حيدري است. كارشناساني كه شناخت جامع و فهم درستي از وضعيت لبنان و شخصيت سيد حسن نصرالله هندسه ذهني آنان را مي سازد. قطعاً اگر حيدري با چنين اشخاصي پيش از گفتگو مشورت مي كرد اين چنين در برابر شخصيت و عظمت سيد حسن نصرالله غافلگير نمي شد و بند را به آب نمي داد. براي نمونه اگر مي توانست با كساني چون حميد داودآبادي كه شناخت خوبي از لبنان و فهم درستي از سيد دارد و از قضا كتاب گفتگوي متفاوت و خواندني اش با سيد به تازگي چاپ شده، مشورت کند؛ نتيجه متفاوت تر از آنچه می شد که رخ داد.
در آخر اينكه آنچه به نام گفتگو با سيد حسن نصرالله از سيماي جمهوري اسلامي پخش شد در حقيقت تصويري ناقص بود از سيد مقاومت در قاب شكسته سيماي ضرغامي كه اگر با همان اهتمامي كه ايشان و مجموعه مديريتي تحت امرشان براي برنامه هاي بي خاصيت و شبه روشنفكر جذب كن سازمان انجام
مي دهند انجام مي شد قطعاً نتيجه اي متفاوت تر را شاهد بوديم. تمام اینها را گفتیم تا به این نتیجه برسیم که صدا و سیماي ضرغامي در فرصت سوزی چنان پرقدرت عمل مي كند كه فقط لازم است به مقایسه مصاحبههای انجام شده شبکههای مختلف جهانی با احمدی نژاد و این مصاحبه صدا و سیما با سیدحسن نصرالله بپردازید تا به اختلاف فاحش کیفیت و اهداف این دو مجموعه پی ببرید.
علی عبدی
ارسال کردن دیدگاه جدید