تماس یک ناشناس از عربستان/آخرین صدا این بود: اگر می‌توانید کاری انجام دهید!

محمدعلی عطاری برادر یکی از ملوانان ایرانی که 6 سال است در زندان‌های عربستان به سر می برد از تماس یک ناشناس در دو روز گذشته خبر داد و گفت: این فرد گفت آنها هنوز زنده‌اند اگر می‌توانید کاری انجام بدهید!

به گزارش خبرگزاری فارس از آبادان، طی روزهای گذشته اخبار ضد و نقیضی از اعدام برخی اتباع ایرانی در عربستان به بهانه‌های مختلف منتشر شده که تاکنون موضع قطعی و رسمی مناسبی در این باره گرفته نشده است و همین مسئله واکنش‌های مختلفی را در سطح جامعه، نخبگان سیاسی و نمایندگان مجلس بدنبال داشته است.خبرنگار فارس در پی کسب اطلاع از اوضاع وخیم این زندانی‌ها و مشکلاتی که در زندان‌های رژیم سعودی برای آنان ایجاد شده با برادر یکی از ملوانان ایرانی که سالهاست در زندان های رژیم سعودی به سر می برد گفتگویی انجام داده است.گفتگوی خبرنگار فارس با برادر یکی از این زندانیان حاوی نکاتی است که توجه به آن ابعاد جدیدی از این ماجرای تلخ را روشن می‌کند.

- با معرفی خودش شروع کرد: «من محمدعلی عطار هستم برادر زندانی سعید عطار که در زندان دمام عربستان به‌سر می‌برد.» حتی به ذهن من و شما خطور نمی‌کند که روزی خودمان را این گونه معرفی کنیم. مخاطب(هر که باشد) از خود می‌پرسد:«به چه جرمی، برادرت، آن هم در عربستان، دربنداست؟» و جواب می‌دهد: «برادرم در لنج‌های ماهیگیری که از بندرلنگه به دریا می‌رفت و مشغول به کار بود و نان‌آور خانواده بود. شش سال پیش که رفتند به دریا و ...»

قریب به شش سال؟

این سئوال در ذهن مخاطب، می‌چرخد. شش سال است که او برادرش، پدر و مادر، فرزندشان را ندیده‌اند. محمدعلی ادامه می‌دهد: «...براساس قانون، مجوزشان 10 روزه بود یعنی بعد از 10 روز باید به خشکی برمی‌گشتند.

فارس: چه نوع مجوزی داشتند؟

عطار: صیادی. بعداز 15 روز خبر آوردند که لنج‌شان به لنگه برنگشته ... صید اینها، ماهی کپور بود، همان تن ماهی. برای صید این نوع ماهی‌ها باید بزنند به جاهای عمیق دریا. و این مناطق در مسیر کشتی‌های بزرگ و نفتکش‌ها قرار دارد و کلا از منطقه‌های پرخطر دریا هستند. وقتی خبر آوردند، نگران شدیم. گفتیم؛ شاید کشتی بزرگی برخورد کرده با آنها یا طوفان‌زده شدند. تماس با بندرلنگه می‌گرفتیم هر روز و از آمدن‌شان خبری نبود. تا اینکه خود برادرم از عربستان، تماس گرفت و گفت؛ ما توسط گارد ساحلی عربستان، دستگیر شدیم و اینجا زندانی هستیم. یک کاری برای ما بکنید! ما رفتیم تهران و به وزارت امور خارجه اطلاع دادیم و مسئله را پیگیری کردیم.

فارس: آیا قبلا هم پیش آمده بود که توسط گاردهای ساحلی کشورهای همسایه دستگیر شوند؟

عطار: کلاً ماهیگیرهایی که وارد آب‌های سرزمینی همسایه‌ها می‌شوند، حکم‌شان این طوری است که جریمه نقدی می‌کنند یا تور با ماهی‌های‌شان را برمی‌دارند و اگر دوباره تکرار بشود دو تا سه ماه بازداشت‌شان می‌کنند. لنج‌هایی هم داشتیم که تا شش ماه توقیف بوده است؛ این نهایت زندانی کارکنان لنج و خود لنج است. کویت و قطر جریمه‌هایشان همین طور است اما برادرم و همکارانش بیشتر از شش سال است که در زندان به سر می‌برند. جالب اینجاست که اولین سئوالی که ازشان پرسیدند این بود: شما سنی هستید یا شیعه؟

فارس: شما با برادرتان درتماس بودید؟

عطار: ما همیشه در تماس بودیم؛ یا او تلفن می‌کرد یا ما با او تماس می‌گرفتیم. تا اینکه به ما اطلاع دادند که آنها را اعدام کردند.

فارس: در چه تاریخی به شما اطلاع دادند؟

عطار: 23 فروردین امسال. ما با نگرانی رفتیم تهران؛ وزارت امور خارجه. گفتند چنین چیزی نیست! رفتیم سفارت عربستان، گفتند: چنین خبری به ما نرسیده است و دلیل آوردند که برای هرگونه اعدام، نماینده‌ای از دولت ایران در محل اعدام حاضر می‌شود و عدم حضور نماینده در چنین اجرای حکمی دلیل این است که اصلا خبر صحت ندارد.

فارس: چه جرم و اتهامی به برادر شما و همکارانش نسبت داده بودند؟

عطار: اتهام حمل مواد مخدر. آن هم در حد 3 تن! 3 تن مواد مخدر چیزی نیست که یک شناور صیادی بتواند حمل کند. همین اتهام را که دادگاه مطرح کردند، برادرم سروصدا کرده و با قاضی حرفش شده بود. وقتی به زندان دمام برگرداندشان، سه چهار روز غذا نخورده بود. یکی از شرطه‌ها به او امید داده بود که مسئله حل می‌شود اما الان نزدیک به 7 سال است که نه تنها حل نشده بلکه خبر اعدام‌شان را برایمان آورده‌اند.

فارس: چه کسی این خبر را به شما داده است؟

عطار: در همان زندان، کارکنان سه شناور ایرانی، گرفتار هستند. یکی از ملوان‌های دومین شناوری که دستگیر شدند، تماس گرفت و گفت؛ صبح زود، برادرت و دوستانش را بردند برای اعدام. همان موقع تماس گرفتیم با وزارت امور خارجه و جواب دادند که باید از سفارت‌مان در عربستان استعلام کنیم. تماس گرفتیم با سفارت ایران در عربستان،گفتند الان نماینده می‌فرستیم به زندان دمام و مسئله را پیگیری می‌کنیم. نماینده رفته بود اما اجازه ندادند که وارد زندان بشود. فردای آن روز بود که وزیر امور خارجه از سعودالفیصل خواسته بود که جلوی اعدام را بگیرد و سعودالفیصل هم قول داده بود که جلوی این کار را بگیرد. یک ساعت بعد از آن خبر رسید که فعلا اعدام انجام نمی‌شود. سه چهار روز پیش که دوباره با سفارت ایران در عربستان تماس گرفتیم گفتند متاسفانه آنها اعدام شدند و فوت‌نامه‌های‌شان هم در دست ماست. قرار بود 28 خردادماه این فوت‌نامه‌ها را به خانواده‌های‌شان تحویل بدهند. باز ما مطمئن نبودیم تا اینکه شاکر علوانیان یکی از ملوان‌های زندانی شماره تماس خانواده‌اش را به ناشناسی داده بود. این فرد ناشناس از قول شاکر علوانیان که همکار برادرم است، گفت ما زنده‌ایم و اعدام نشده‌ایم. این فرد گفته بود من نمی‌توانم خودم را معرفی کنم چون اگر بفهمند، مرا اعدام می‌کنند. فقط می‌توانم بگویم که آنها اعدام نشده‌اند ولی دو نفر از شش زندانی حالشان وخیم است. اگر می‌توانید برای‌شان کاری انجام بدهید.

فارس: کی این تماس انجام شد؟

عطار: دو سه روز پیش، ساعت 5 صبح.

فارس: به چه کسی؟

عطار: به یکی از ملوان‌های دوست برادرم. بعداز این تماس، برادر علوانیان رفت تهران، وزارت امورخارجه، ما هم تماس گرفتیم با آن وزارت، شماره را به آنان دادیم البته هنوز جواب پرسش‌های‌مان را نگرفته‌ایم. چرا چند ماهیگیر آبادانی و بندرلنگه‌ای، دربندند در آنجا که مهد اسلام است؟ و به چه جرمی؟ دیده‌های برادر دیگر اشک ندارد و تن لرزانش طاقت خبر مرگ عزیز. تا پیش از این صدای آن سفرکرده را می‌شنیده و این یعنی دلخوشی، یعنی برادر اگر در کنارمان نیست چه باک! مهم این است که زنده است. اما صبح‌ها و شب‌هایی می‌گذرند که دریغ از آن صدا...

آخرین تماس را یک ناشناس داشته است و آخرین صدا این بود: اگر می‌توانید کاری انجام بدهید!

هر کسی که می‌تواند، امروز باید کاری انجام بدهد که فردا دیر است.

ارسال کردن دیدگاه جدید

محتویات این فیلد به صورت شخصی نگهداری می شود و در محلی از سایت نمایش داده نمی شود.

اطلاعات بیشتر در مورد قالب های ورودی