سیره امیرالمومنین (ع) برای بهبود معیشت مردم چه بود؟

امیرالمؤمنین علیه‌السلام بر پایه‌ی عدل حاکمیت خود را پیش برد و این عدالت را در همه‌ی عرصه‌ها و حوزه‌ها پیاده کرد.

 

تبیین:رهبر انقلاب اسلامی در شرایط مختلف کشور و در مواقع لازم، برای مسئولین اولویت‌های کشور و مردم را مشخص می‌کنند. ایشان به تازگی در سخنرانی تلویزیونی به مناسبت عید قربان (۹۹/۵/۱۰) فرمودند: «کشور از لحاظ معیشت عمومی دچار مشکل است؛ واقعاً معیشت خانوارها دچار مشکل جدّی است و مردم مشکل دارند؛ گرانی‌ها و مانند اینها هست، اینها بایست علاج بشود. ما در جلسات خصوصی به مسئولین گفته‌ایم یا پیغام داده‌ایم؛ باز هم میگویم، دستگاه‌های مسئول توجّه کنند که در زمینه‌ی مشکل اقتصادی، از مسائل فوری، مسئله‌ی مهار قیمتها است ... این یک مسئله است که بازار یک ثباتی پیدا بکند. این حالت که هر روز اجناس یک قیمتی پیدا کند، برای کشور مضر است.»
پایگاه اطلاع‌رسانی KHAMENEI.IR در پرونده «علاج گرانی» به همین مناسبت گفتگوهایی با محوریت اولویت معیشت مردم را در دستور کار دارد که برای بررسی تاریخی این مسئله در حکومت امیرالمؤمنین علیه‌السلام گفتگویی با آقای دکتر محمدحسین رجبی دوانی، پژوهشگر و کارشناس تاریخ اسلام انجام داده است.

* بیانی از حضرت امیرالمؤمنین علیه‌السلام نقل شده که می‌فرمایند در حکومت من به اینجا رسیدیم که کسی نمی‌خوابد مگر اینکه سایه‌ای بالای سر دارد و از نان گندم سیر است. این فراز مربوط به چه مقطعی از حکومت ایشان است؟ چه وضعیتی در زمان خلفای قبلی بوده که این اتفاقات افتاده است؟
* بسم الله الرّحمن الرّحیم؛ آنچه مسلّم است مولای متقیان علیه‌الصلو‌ةوالسلام هنگامی به خلافت رسید که جامعه از نظر اختلاف طبقاتی و فساد اقتصادی چنان به انحطاط رسیده بود که قیامی بر ضد مفاسد گسترده‌ی اقتصادی و سیاسی خلیفه‌ی سوم رخ داده بود و این اعتراضات گسترده و انقلابی که پدید آمد به سرنگونی و قتل خلیفه‌ی سوم منتهی شد؛ یعنی امیرالمؤمنین علیه‌السلام وارث یک جامعه‌‌ی دچار فسادهای گسترده‌ی اقتصادی در میان برخی اشراف قبائل و افراد نامدار بود که دست آن‌ها توسط دستگاه خلافت در غارت اموال عمومی باز گذاشته شده بود و باعث پدیدآمدن قشرهای گسترده‌ی فقیر و افراد زیادی که زیر خط فقر زندگی می‌کردند شده بود. لذا در یک چنین فضایی امیرالمؤمنین علیه‌السلام به خلافت رسید و وارث موقعیت بسیار ناهنجاری بود.

در کنار چنین وضعی، برخی از افراد نامدار و سرشناسی که منافع نامشروعشان با خلافت امیرالمؤمنین علیه‌السلام به‌خطر افتاده بود، هم فتنه‌ها و بحران‌هایی را به امیرالمؤمنین علیه‌السلام تحمیل کردند و هم جامعه را دچار آشوب‌های سیاسی کردند. با این حال امیرالمؤمنین علیه‌السلام با توجه به اینکه با مسائل متعددی مواجه بودند از جمله بحران‌های سیاسی و تجزیه‌طلبی توسط معاویه و مخالفت‌های بسیاری از افراد متنفذ و خواص فاسد که خواهان تداوم غارتگری‌های خود از بیت‌المال بودند، اما به‌گونه‌ای عمل کردند که در عرصه‌ی اقتصادی و اجتماعی تحول گسترده‌ای ایجاد شد. همان‌طور که در سؤال هم اشاره شد، تقریباً امیرالمؤمنین علیه‌السلام این‌طور می‌فرمایند همه افراد در کوفه، حتی پایین‌ترین طبقه‌‌ از نان گندم می‌خورد و سرپناه دارد و از آب سالم فرات می‌نوشد. چون نان گندم آن موقع غذای بسیار مناسب و خوراک بسیار پسندیده‌ای بوده است.

امّا ما دقیقاً نمی‌دانیم این فرمایش امیرالمؤمنین علیه‌السلام مربوط به چه تاریخی است، ولی می‌دانیم که کل خلافت امیرالمؤمنین علیه‌السلام چهار سال ‌و نه ماه بیشتر طول نکشیده و در این مدت هم حضرت با جنگ‌هایی مواجه بود که به آن وجود مقدس تحمیل شده بود؛ ولی به نظر می‌رسد که در اواسط خلافت حضرت باشد، چون سیاست‌های آن وجود مقدس باعث پدیدآمدن یک چنین فضایی شده بود که امیرالمؤمنین علیه‌السلام از اجرای سیاست‌های عادلانه و برخورداری مردم به‌صورت عادلانه از مواهب طبیعی و الهی این‌گونه وضعیت حاکم را در حکومت خود بیان می‌کنند.

با این حال ما از امیرالمؤمنین علیه‌السلام جمله‌ی دیگری هم داریم که واقعاً جالب است. امیرالمؤمنین علیه‌السلام با این وجود آسوده‌خاطر نیست؛ یعنی خوف آن را دارد که نکند در گوشه‌ای از قلمروش جامعه دچار تبعیض‌هایی باشد و افراد دچار کمبودهایی باشند. در جای دیگری حضرت می‌فرمایند: شاید در حجاز و یمامه کسانی باشند که هنوز از یافتن قرص نانی عاجزند و هیچ خاطره‌ای از سیری در ذهن ندارند و من سیر بخوابم و پیرامونم شکم‌هایی باشد که از گرسنگی به پشت دوخته و جگرهایی سوخته باشد. این نشان می‌دهد که خود حضرت در کوفه مستقر بوده و به جاهای دوردستی اشاره می‌کنند؛‌ یعنی امیرالمؤمنین علیه‌السلام نه‌تنها محدوده‌ای را که خودشان مستقیماً حکومت می‌کنند، بلکه به مناطق دیگر و همه‌ی قلمروی حکومت اسلامی خود هم نظر دارند. آن جمله‌ی اول اشاره به کوفه است که خود حضرت در کوفه مستقر بودند و کاملاً حضرت از نزدیک به وضع کوفه نظارت داشتند و با اطمینان بیان می‌کنند.

به هر صورت آنچه مسلّم است، امیرالمؤمنین علیه‌السلام بر پایه‌ی عدل حاکمیت خود را پیش برد و این عدالت را در همه‌ی عرصه‌ها و حوزه‌ها پیاده کرد. خود آن وجود مقدس می‌فرمایند: «هرگاه‌ حکومت‌ بر پایه‌های‌ عدل‌ بنا شود و از حمایت‌ عقل‌ برخوردار باشد، خداوند طرفداران‌ حکومت‌ را یاری‌ نموده، دشمنانش‌ را خوار می‌سازد.»(۱) این کلیت وضعیتی است که با وجود تمام مشکلات و سنگ‌اندازی و بحران‌هایی که در حکومت آن وجود مقدس وجود داشت، روح حاکم را امیرالمؤمنین علیه‌السلام این‌گونه بر جامعه حاکم کرده بود که با اطمینان‌خاطر حداقل از وضعیت کوفه که خود مستقیم در آنجا نظارت دارد بیان می‌فرمایند.

* امیرالمؤمنین علیه‌السلام در شیوه‌ی حکمرانی و مدل سیاست‌ورزی در آن دوران چه تدابیری برای معیشت عموم مردم اندیشیده بودند؟
* امیرالمؤمنین علیه‌الصلو‌ةوالسلام همان اوّل رسیدن به قدرت و خلافت در ارتباط با وضعیت فساد اقتصادی که پدید آمده بود و عده‌ی زیادی از نعمت‌های الهی و حق خود محروم بودند، موضع می‌گیرند و نکاتی را بیان می‌فرمایند. ایشان روز دوم خلافت در یک سخنرانی سیاست‌های خود را به‌صراحت بیان می‌کنند و می‌فرمایند همه‌ی حقوق‌ها و درآمدهای نامشروع زورمندان و ثروتمندان قطع می‌شود و همه‌ی آنچه را که به ناحق خلفای پیشین به یک عده‌ای دادند را باز می‌گرداند و به بیت‌المال می‌آورد تا به دست صاحبان اصلی این حقوق برسد. حتی می‌فرمایند اگر مهر زنانشان کرده باشند را هم پس می‌گیرم. بعد هم می‌فرمایند که تمام مردم مسلمانان در برخورداری از بیت‌المال برابر هستند و هیچ امتیاز و تفاوتی بین مهاجرین و انصار و سایر مردم به سبب سوابق و کارهایی که قبلاً برای اسلام در زمان پیغمبر کردند وجود ندارد؛ چون در زمان خلفای پیشین به مهاجران نسبت به سایر مردم از بیت‌المال بیشتر پرداخت می‌شد. نسبت به انصار هم که مردم مدینه بودند تبعیض وجود داشت. به اوسی‌ها بیشتر از خزرجی‌ها می‌دادند.

تا قبل از به خلافت رسیدن امیرالمؤمنین علیه‌السلام سهم مهاجران نسبت به انصار و سایرین بیشتر بود. انصار هم در خودشان تبعیض مقرر کرده بودند که اوسی‌ها بیشتر از خزرجی‌ها بگیرند. این‌ها خودش باعث ناراحتی‌هایی شده بود. سایر قبایل عرب که غیر از مهاجر و انصار بودند هم از همه کمتر می‌گرفتند. مسلمانان غیر عرب هم مثل ایرانی‌ها تا مدت‌ها از بیت‌المال هیچ دریافتی نداشتند و بعداً هم که برایشان قائل شدند، خیلی کمتر از آخرین رده‌ی عرب به آن‌ها داده می‌شد.

امیرالمؤمنین علیه‌السلام با این بیانش می‌فرمایند همگانی که صرفاً مسلمان باشند، چه عرب، چه عجم و چه مهاجر باشند، حقوق برابر دریافت خواهند کرد. این خیلی مهم است، چون بسیاری از مردم حقی در بیت‌‌المال نداشتند و امیرالمؤمنین علیه‌السلام با در نظر گرفتن سهم و حق‌وحقوقی برای تمام افراد جامعه از بیت‌‌المال در ریشه‌کن‌کردن فقر و همچنین بهبود معیشت مردم و اجرای عدالت کاری اساسی صورت دادند. ما اینجا متوجه زحمت بزرگ امیرالمؤمنین علیه‌السلام می‌شویم. ببینید تا قبل از اینکه امیرالمؤمنین علیه‌السلام به خلافت برسند بخش مهمی از منابع خزانه‌ی حکومت، خمس غنیمت‌هایی بود که به‌سبب فتوحات گسترده به دست خلیفه می‌رسید و خلیفه هم این‌ها را در خزانه‌ی بیت‌المال قرار می‌داد. حالا گذشته از چپاول‌هایی که بنی‌‌اُمیه در زمان خلیفه‌ی سوم از بیت‌المال می‌کرد، به هر صورت یک منبع مهمی بود که در دست خلیفه بود؛ امّا امیرالمؤمنین علیه‌السلام که این فتوحات را قبول نداشتند و متوقف کرده بودند، درحقیقت یکی از منابع مهم درآمد بیت‌المال که تا آن موقع رایج بود را از دست داده بودند. با این حال چون آن تبعیض‌های گسترده را از بین بردند و آن رقم‌های نجومی که زمان خلفای پیشین به یک عده‌ی خاص داده می‌شد، تماماً قطع شد و در بدنه‌ی جامعه و به‌خصوص کسانی که تا آن موقع هیچ حق‌وحقوقی از بیت‌المال نداشتند توزیع شد، لذا امیرالمؤمنین سلام‌الله موفق شدند که کمک بزرگی به بهبود معیشت مردم و رفع فقر در جامعه کنند و عدالت را به‌معنای واقعی کلمه اجرا کردند. به‌خصوص باز هم تأکید می‌کنم، با وجود اینکه از منابع بیت‌المال به‌خاطر قطع فتوحات حضرت با کمبود هم مواجه بودند.

* امیرالمؤمنین علیه‌السلام از میان شروط‌شان برای قبولی خلافت، پس گرفتن اموال به ناحق گرفته شده بود. این اموال ناحق چطور گرفته شد؟ در آن زمان بین خواص و عوام چه دیدگاهی نسبت به این اقدام امیرالمؤمنین علیه‌السلام وجود داشت؟
* همان‌طور که عرض کردم بیت‌المال توسط خویشان خلیفه‌ی سوم و درحقیقت چراغ سبز و موافقت خود خلیفه غارت شده بود و این فساد گسترده‌ی اقتصادی باعث بروز یک انقلاب شد. انقلابیون از کوفه و بصره و مصر ریختند داخل مدینه و مدینه هم که آن موقع مرکز خلافت بود، مردم آنجا هم که در جریان یک چنین وضعی بودند به انقلابیون پیوستند؛ چون خلیفه هم حاضر نبود سیاست‌های خبط و خطای خودش را اصلاح کند نهایتاً کشته شد. بنابراین یک مسئله‌ی کاملاً آشکاری بود که گروهی بیت‌المال را غارت کردند و یک چنین فسادی پدید آمده و عده‌ی زیادی زیر خط فقرند و در اثر همین وضعیت انقلابی پدید آمد.

امّا آنچه مسلّم است و تاریخ ثبت کرده، امیرالمؤمنین علیه‌السلام از خلیفه‌ی مقتول شروع کرد؛ یعنی حضرت افرادی را فرستاد و جز مقداری که معلوم بود متعلّق به شخص عثمان است، مابقی اموالی را که او در خانه‌ و خزائن خود انبار کرده بود، چه منقول و چه غیرمنقول همه را مصادره کرد و به بیت‌المال برگرداند. قاعدتاً باید این روش ادامه پیدا می‌کرد؛ امّا تا آنجایی که من به‌خاطر دارم تاریخ مورد دیگری را ثبت نکرده است. شاید همین که دیدند حضرت از خلیفه آغاز کرده، عده‌ای از همان سرمایه‌داران و غارتگر و مفسدان اقتصادی از خوف اینکه ایشان به سراغ آن‌ها بیاید و اموال را از آن‌ها بگیرد، قاعدتاً باید اموال را برداشته و گریخته باشند؛ یعنی از محدوده‌ی تسلّط امیرالمؤمنین علیه‌السلام گریخته باشند، چون امیرالمؤمنین علیه‌السلام کسی نبود که شعاری بدهد و عمل نکند. وقتی با قاطعیت فرمود و از خلیفه هم آغاز کرد، من حدس می‌زنم که موارد دیگری هم بوده و حضرت این اموال غارت رفته را مصادره کرده و به بیت‌المال برگردانده‌اند. حالا یا در تاریخ ثبت نشده یا سانسور شده است.

* چه مواردی از کشف و برخورد با مفاسد اقتصادی در خود حکومت امیرالمؤمنین علیه‌السلام در تاریخ ثبت شده است؟
* اشاره‌ای که من کردم مربوط به آغاز رسیدن امیرالمؤمنین علیه‌السلام به حکومت است که این مفاسد قبل از حکومت ایشان بود، چون امیرالمؤمنین علیه‌السلام بعد از رحلت پیغمبر صلی‌الله‌وعلیه‌وآله‌وسلم به قدرت نرسید که یک جامعه‌ی پاک بر مبنای عدالتی که پیغمبر ایجاد کرده بود را حاکم شود. ۲۵ سال فاصله افتاده بود و در این ۲۵ سال خیلی از ارزش‌ها از بین رفته و مادی‌گرایی، دنیاطلبی و فسادهای گسترده‌ی اقتصادی ایجاد شده بود و جامعه به انحطاط کشیده شده بود. امیرالمؤمنین علیه‌السلام همان روز اوّل خلافت تصریح می‌کنند که من می‌خواهم شما را به همان حال‌وهوای دوران پیغمبر برگردانم و این کار سختی هم است.

حضرت در ادامه می‌فرمایند اگر هم کسی بخواهد مقابل من بایستد و فتنه‌ای ایجاد کند سرکوب خواهد شد؛ یعنی به هر صورت باید جامعه را متحول کرد و از این مفاسد دورش کرد. لذا امیرالمؤمنین علیه‌السلام در موقعیتی روی کار می‌آیند که فضا فاسد است و در یک چنین فضایی حضرت مسئولانی را در جاهای مختلف منصوب می‌کند. با اینکه حکومت عدل علوی است، ولی چون موقعیت، موقعیت به ارث رسیده‌ی فاسد از دوران گذشته است، در همین حاکمیت هم ما می‌بینیم که تخلفاتی صورت می‌گیرد و مفاسدی رخ می‌دهد؛ حضرت چون این قضیه را می‌دانست به‌قدری حساس بود که مبادا مسئولان حکومتی به فساد و اختلاس و سوءاستفاده بپردازند، حضرت مأموران بسیار مورد اعتماد و مخفی برای کنترل و نظارت بر مسئولانش حتی در نقاط دوردست تعیین کرده بودند که از این‌ها به عیون، یعنی چشم‌های حاکمیت تعبیر شده است.

در نامه‌های امیرالمؤمنین علیه‌السلام هم مشخص است که به‌صورت مخفی مسئولان را زیر نظر داشتند و هم موردی داشتیم که به یکی از اصحاب سرشناس فرمانی داده است که برود و به‌صورت آشکار بررسی کند عملکردها را و به حضرت گزارش بدهد؛ امّا در حکومت امیرالمؤمنین علیه‌السلام یک موردی از مفاسد اقتصادی و اختلاس داریم که اتفاق افتاد و ایشان از طریق شبکه‌ی عیون و مأموران مخفی خود مطلع شدند. ماجرا این بود که یزیدبن‌حُجَیّه، فرمانروای ری بود و از سوی امیرالمؤمنین علیه‌السلام در آنجا حکومت می‌کرد. او از بیت‌المال اختلاس کرد و به‌قدری امیرالمؤمنین علیه‌السلام نامحسوس و زیرکانه این قضیه را کشف کرد که طرف نفهمید برای چه امیرالمؤمنین علیه‌السلام او را به کوفه احضار کرده است. وقتی به کوفه آمد حضرت وضعیت اختلاسش را با مدارکی که بود برای او رو کرد و طرف هم چاره‌ای جز اعتراف نداشت. امیرالمؤمنین علیه‌السلام او را به زندان انداخت. البته ایشان می‌خواستند مجازات درخور برایش داشته باشند که متأسفانه این فرد زندانبان را فریب داد و نزد معاویه به شام فرار کرد. امیرالمؤمنین علیه‌السلام هم او را نفرین کرد.

یا مصقلة‌بن‌هبیره‌ی شیبانی که فرمانروای ناحیه‌ای در فارس به نام اردشیر خُره (۲) و از کارگزاران حضرت بود؛ او پانصد هزار درهم سر مسئله‌ای به حاکمیت بدهکار بود و چون سر موعد آن را پرداخت نکرد حضرت او را احضار کرد و او هم از ترس برخورد ایشان به‌سوی معاویه گریخت. امیرالمؤمنین علیه‌السلام هم خانه‌ی او را در کوفه خراب کرد. در نهج‌البلاغه هم هست که او را سرزنش می‌‌کنند و می‌فرمایند: «قَبَّحَ اللَهُ مَصْقَلَة» (۳)؛ یعنی خدا روی زشت مصقله را زشت بگرداند که این‌گونه خیانت کرد و گریخت.

امیرالمؤمنین علیه‌السلام هیچ ملاحظه‌ای در برخورد با فساد اقتصادی و خیانت در بیت‌المال نداشت و کوچک‌ترین تخلف یا خیانتی را با سرعت و جدّیت برخورد و مقابله می‌کرد.

* منابع درآمدی حکومت حضرت چه مواردی بود؟
* همین‌طور که عرض کردم، در زمان خلفای پیشین مهم‌ترین منابع خزانه و درآمد حکومت از غنیمت‌های فراوانی بود که در جنگ‌هایی به اسم جهاد و نشر اسلام با ممالک دیگر، تأمین می‌شد. امّا امیرالمؤمنین علیه‌السلام به‌هیچ‌وجه با انتشار اسلام به این شیوه موافق نبودند و آن‌ها را متوقف کرده بودند. البته یک منبعی را از دست داده بودند، امّا جمع‌آوری زکات در خلافت امیرالمؤمنین علیه‌السلام با دقت و با کمال انصاف صورت می‌گرفت. ما از کلام امیرالمومنین علیه‌السلام خطاب به متولیان جمع‌آوری زکات داریم که حضرت می‌فرمود هیچ فشار و مته‌ به ‌خشخاش‌گذاشتن نداشته باشید. خود افراد داوطلبانه آنچه داشته‌اند را اظهار می‌کردند و بر مبنای اظهار آن‌ها زکات‌ جمع‌آوری می‌شده است.

دومین منبع مهم هم خراج مالیات زمین‌هایی بود که در اختیار دولت بود و به افراد می‌دادند که روی آن‌ها کار کنند. این غیر از بحث زکات بود، چون مالکیت این زمین‌ها متعلّق به دولت بود. حضرت بسیار با دقت‌نظر و سیاست‌های مدبرانه‌‌ی اقتصادی که عرض کردم، بدون اینکه به مؤدیان فشار و اجحافی وارد شود، موفق شدند که بیت‌المال را توزیع کنند و هیچ کمبودی هم حس نشود. این خیلی مهم است، به‌خصوص وقتی که درآمدهای غنائم و خمس غنیمت‌ها که یکی از موارد مهم تأمین بیت‌المال بود را دیگر ندارد، امّا وقتی جلوی حقوق‌های نجومی خلفای پیشین گرفته شده و افراد یکسان از بیت‌المال برخوردار هستند، جز اظهار ناراحتی همان رانت‌خواران و حرام‌خواران بقیه‌ی جامعه کمال آسایش و آرامش و برخورداری از بیت‌المال را به‌صورت عادلانه دارند و ما در سطح جامعه‌ به هیچ مورد اعتراضی که وضعیتشان مشکل پیدا کرده برخورد نمی‌کنیم.


۱) مَن عَمِلَ بِالْعَدلِ حَصَّنَ الله ُ مُلکَهُ؛ غررالحکم، ج۲، حدیث ۱۰۶۰
۲) همان فیروزآباد در استان فارس است
۳) خطبه‌ی ۴۴ نهج‌البلاغه

ارسال کردن دیدگاه جدید

محتویات این فیلد به صورت شخصی نگهداری می شود و در محلی از سایت نمایش داده نمی شود.

اطلاعات بیشتر در مورد قالب های ورودی