مردم‌داری و شاخصه هاي آن

حجت‌الاسلام جواد محدثی در کتاب اخلاق معاشرت می‌نویسد: آدمیزاد، بنده احسان است، به هر کس نیکى کنى، او را رام و مطیع‏ خویش مى‌‏سازى و به هر کس محبت و لطف کنى، قلعه دلش را فتح‏ کرده‌‏اى.

به گزارش خبرگزاری رسا، حجت‌الاسلام جواد محدثی، نویسنده و پژوهشگر حوزوی، در کتاب«اخلاق معاشرت» مجموعه‌ای از رهنمود‌های اخلاق دینی در معاشرت با دیگران را ارائه کرده است.

بر اساس این گزارش، در بخشی از این کتاب با عنوان«مردم‌داری» می‌خوانیم: یکى از ضرورت‌هاى اخلاق مسلمانى و معاشرت مکتبى،«مردم‏دارى‏» است، یعنى با مردم بودن، براى مردم بودن، در خدمت‏ دیگران بودن، شریک درد و رنج و راحت و غم دیگران بودن. هم‌راهى‏ و هم‌دردى و همگامى و همخونى با دیگران و هر نام دیگرى که بتوانى‏ بر آن بگذارى، لیکن واقعیت، همه یکى است، یعنى خود را خدمت‌گزار و غم‌خوار دیگران دیدن و دانستن.

این، رمز و راز حیات اجتماعى یک مسلمان است و براى او «پایگاه‏مردمى‏» و برخوردارى از رافت و رحمت و مودت و حمایت مردم را فراهم مى‏آورد.

ماهى به آب زنده است و یک مسلمان اجتماعى، به حسن سلوک بادیگران.

باید دید چه چیزهایى و چگونه رفتارهایى و چه روحیاتى این‏ زمینه و موقعیت و پایگاه را براى انسان پدید مى‏آورد؟ وقتى هدف یک‏ مسلمان، خدمت‏ بیشتر به همنوعان است، باید راه و رسم آن را هم‏ آموخت. مردم‏دارى، یکى از این رمزها است

 

نمودهاى مردم‏دارى

بدون شناخت نمودها و شاخص‌هاى مردم‏دارى و این خصلت‏ نیکو، نمى‏توان به رمز آن دست‏ یافت. چه روحیه‏ها و خصلت‌هایى سبب‏ جذب دیگران مى‏شود؟ جذبى که راهگشاى توفیق بیشتر براى خدمت‏ و هم‌دلى باشد. برخى از این نمودها از این قرار است:

1- خوش‏اخلاقى

«حسن خلق‏»، کمندى است که دیگران را در دام محبت اسیر مى‏کند. کیست که از برخورد شایسته خوشش نیاید و جذب چنین‏ انسانى نشود؟

از امام صادق(ع) پرسیدند:

حد و مرز اخلاق نیک، چیست؟

فرمود: آن است که:

اخلاقت را نرم کنى،

کلامت را پاکیزه سازى،

و با چهره‏اى باز و گشاده با برادران دینى‏ات روبه‏رو شوى. (1)

گشاده‏رویى، از بارزترین صفات رسول خدا(ص) بود که سهمى‏ عمده در جذب مردم به اسلام و شیفتگى آنان به شخص پیامبر اسلام ‏داشت. خداوند در باره این خصلت مردمى رسول اکرم(ص) مى‏فرماید:

«فبما رحمة من الله لنت لهم و لو کنت فظا غلیظ القلب لانفضوا من حولک٫ به خاطر رحمت الهى بود که براى مردم نرم شدى و اگر تندخو و خشن و سخت‏دل بودى، از دور تو پراکنده مى‏شدند.‏» (2)

در ادامه آیه مى‏فرماید: پس، از آنان درگذر، برایشان استغفار کن، و در کار با آنان مشورت نما.

گویا که «عفو»، «استغفار» و «مشورت‏»، نمونه‏هاى دیگرى از حسن‏ خلق و رفتار مردم‏دارانه و جاذب است، چرا که نوعى اعتماد به مردم وبه حساب آوردن آنان است و چنین برخوردى، عامل جاذبه شخص‏ مى‏گردد.

2- عفو و گذشت

کینه‏توزى و لجاجت، ویژه روحهاى حقیر و همت‌هاى پایین است. برعکس، آنان که نظر بلند و روح بزرگ دارند، پوزشها را مى‏پذیرند، ازخطاهاى دیگران چشم مى‏پوشند و از حق شخصى خویش‏ در مى‏گذرند. بلندنظرى انسان، عامل محبت دلهاى دیگران است. براى‏ خود انسان نیز نوعى لذت روحى دارد و گفته‏اند: «در عفو، لذتى است که‏در انتقام نیست.».

عفو و گذشت و چشم‏پوشى و نادیده گرفتن لغزش‌هاى دیگران، دانه‏هاى جلب محبت است و دیگران را خوشبین، وفادار و با محبت‏ نگاه مى‏دارد.

امام سجاد(ع) در دعاى بلند «مکارم الاخلاق‏»، از خداوند این‏ گونه‏ مى‏طلبد:

«خداوندا!...

مرا ثابت‏ قدم و استوار بدار، تا با ناخالصان و دغلها، خیرخواهانه برخورد کنم،

و هر کس از من دورى گزید، من به او نیکى کنم،

و به کسى که مرا محروم کرده، بذل و عطا کنم،

و با آن که با من قطع رابطه کرده، بپیوندم،

و کسى را که غیبت مرا کرده است، به خوبى یاد کنم،

توفیقم ده که نیکى را سپاسگزار باشم،

و ... از بدى، چشم پوشم و درگذرم.» (3)

اینها گوهرهاى تابناکى در شیوه‏هاى معاشرت است. گفتن اینها درزبان، آسان است، اما عمل، بسیار سنگین است و جز از همت هاى والا و روحیه‏هاى زیبا برنمى‏آید و باید توفیقش را از خدا طلبید.

3- بخشش و محبت

آدمیزاد، بنده احسان است. به هر کس نیکى کنى، او را رام و مطیع‏ خویش مى‏سازى و به هر کس محبت و لطف کنى، قلعه دلش را فتح‏ کرده‏اى. به قول سعدى:

بنده حلقه بگوش، ار ننوازى، برود.

لطف کن لطف، که بیگانه شود حلقه بگوش.

این تعلیم حضرت رسول(ص) است که:

«اى مردم!

مى‏دانم که نمى‏توانید با اموالتان همه مردم را راضى کنید، ولى با چهره باز وگشاده‏رویى و خوش‏اخلاقى، مى‏توانید.» (4)

و سخن مولایمان حضرت امیر(ع) چنین است:

«بالایثار یسترق الاحرار، آزادمردان، با ایثار، بنده و غلام مى‏شوند». (5)

البته بنده و غلام خوبی‌ها و کرامت هاى اخلاقى. این هم گام دیگرى‏ در جذب دلها و ایجاد الفت‌ها و تحکیم رابطه‏هاى عاطفى در جامعه‏بشرى است.

4- تواضع و خاکسارى

همچنان در پى بیان نمونه‏هایى از روحیه «مردم‏دارى‏» هستیم. افتادگى و تواضع و فروتنى، یکى دیگر از این ویژگیهاست. چنین کسان‏مى‏توانند مردم را دور شمع وجود خودشان جمع کنند، آن‏گونه که‏ پیامبر خدا بود و انجام مى‏داد. تکبر، پشت انسانها را خالى مى‏کند و زیرپا را هم!

مردم، از پیرامون افراد مغرور و متکبر و خودخواه، پراکنده‏ مى‏شوند. برعکس آن، تواضع، مردم را به محبت و عنایت و حمایت‏مى‏کشاند.

امام على(ع) فرموده است:

سه چیز موجب محبت دیگران مى‏شود: «الدین و التواضع والسخاء، دیندارى، فروتنى و بخشندگى». (6)

مغروران و خود بزرگ بینان، هرگز نمى‏توانند با جمعى کار کنند وحمایت آنان را همواره همراه خود داشته باشند. اگر هم چند صباحى‏ مردم در پى آنان باشند، به تدریج رهایشان مى‏کنند. مى‏گویى نه؟ به‏ اطراف و دوستانت‏ بنگر، و به آنان که کارى در دستشان است دقت کن. ببین متکبران در میان مردم جا و محبوبیت دارند، یا متواضعان؟

5- حوصله و تحمل

«سعه‏صدر»، وسعت‏نظر و ظرفیت لازم داشتن، از نمونه‏هاى دیگر«مردم‏دارى‏» است. گاهى افراد، بى‏حوصله‏اند، از جایى و چیزى ناراحتى‏ دارند، یا ضرر و آسیبى دیده‏اند، یا تحت فشار و گرفتارى‏اند، توقعهایشان بالاست، عصبانى مى‏شوند، حرف تند مى‏زنند و ...

آن که صبور باشد و بردبار، مى‏تواند با مردم کنار آید،

آن که تحمل حرف‌ها، تندی‌ها و بداخلاقی‌ها را در «مکتب صبر»، تمرین ‏و تجربه کرده باشد، مى‏تواند در ارتباط با مردم، به خدمت ‏خویش و حضور کریمانه در کنارشان ادامه دهد. خود تحمل و مقاومت، براى‏انسان، هوادار درست مى‏کند. از کوره در نرفتن، بردبارى نشان دادن، خشمگین نشدن، از آثار این «ظرفیت‏» است. کسى که از این ویژگى‏ اخلاقى برخوردار باشد، از یارى و حمایت دیگران هم برخوردار خواهد بود. باز بشنویم از کلام امیرالمؤمنین(ع) که فرمود:

«بالحلم تکثر الانصار.» (7)

و نیز این کلام نورانى آن حضرت:

«بالاحتمال و الحلم یکون لک الناس انصارا و اعوانا، (8) که هر دو سخن، معناى مشابه دارد، یعنى: در سایه حلم و بردبارى‏ و تحمل است که یاوران زیاد مى‏شوند و مردم، پشتیبان و حامى تومى‏گردند.

این خصلت، بویژه براى کسانى که با مردم در تماس و ارتباط بیشترى‏اند و در معرض مراجعات، طرح سؤالها، نیازها، توقعات و مشکلاتند، ضرورى‏تر و از مهمترین صفات شایسته براى مسؤولان‏است.

6- تفقد و رسیدگى

مردم، بویژه گرفتاران و دردمندان، نیازمند احوالپرسى، رسیدگى، سرکشى و در یک کلمه «تفقد»ند.

گاهى یک احوالپرسى و سلام، شادابى روح و نشاط زندگى‏ فراوانى (براى هر دو طرف) پدید مى‏آورد.

گاهى نوشتن یک نامه یا تلفن کردن به یک آشنا و فامیل، محبتها وصفاهاى بسیارى ایجاد مى‏کند.

گاهى سر زدن به همسایه و عیادت یک بیمار و شرکت در یک‏ مجلس ختم یا عروسى، مبدا بسیارى از دوستیهاى ماندگار مى‏شود.

دید و بازدیدهاى خانوادگى، دلها و زندگیها را به هم مربوطمى‏کند.

پرسیدن از گرفتاریها و مشکلات دیگران و تلاش در حل و رفع‏ آنها، در دلها را به روى انسان مى‏گشاید.

پس چه باید کرد؟ روشن است: با مردم زیستن، با همسایه‏ها وهمشهریها و همکاران و معاشران و همنوعان، جوش خوردن، انس‏ گرفتن، در رنج و راحت دیگران شریک شدن، فاصله‏ها را با دیگران‏ کوتاه کردن، قطع رابطه‏ها را به «آشتى‏» بدل کردن، اختلافها و کدورتها رازدودن و ...

اینها همه «عمل صالح‏» است.

و خداوند چنین نیکوکاران را دوست مى‏دارد.

تا توانى به جهان خدمت محتاجان کن.

به دمى یا درمى یا قلمى یا قدمى.

«مردم‏دارى‏»، اخلاق زیبنده مسلمانى است که مى‏خواهد از الگوهاى دینى و ارزش هاى مکتبى الهام بگیرد و «زندگى اسلامى‏» داشته‏باشد.

باید با «عمل‏»، دیگران را جذب کرد، نه با «حرف‏»! «گفتار بى‏عمل، چک بى‏ محل است‏». و مردم‏دارى، اخلاق انبیا و اولیاست ..

پى‏نوشتها:

 

 

(1) معانى‏الاخبار، صدوق، ص 253.

(2) آل عمران، آیه 159.

(3) صحیفه سجادیه، دعاى 20 (دعاى مکارم الاخلاق).

(4) مستدرک وسائل‏الشیعه، ج 2، ص 83.

(5) غررالحکم، آمدى، ج 1، ص 329.

(6) همان، ص 360.

(7) همان، ص 329 و 335.

(8) همان. /971/د101/ن
 

ارسال کردن دیدگاه جدید

محتویات این فیلد به صورت شخصی نگهداری می شود و در محلی از سایت نمایش داده نمی شود.

اطلاعات بیشتر در مورد قالب های ورودی