ادعای دانستن "راه حل" بحران منطقه یورو دروغ است
مرکز مطالعاتی «بروکینگز» با اشاره به ساختار سازمانی ضعیف منطقه یورو و بحران مالی که این منطقه به آن گرفتار آمده، تاکید میکند؛ هرفردی بگوید راه حل بحرانی که کشورهای اروپایی را فرا گرفته میداند، دروغگوست.
به گزارش فارس، مرکز مطالعاتی «بروکینگز» در مطلبی با عنوان «بحران یورو با سه سناریوی احتمالی روبروست» به قلم «داگلاس جی الیوت» کارشناس مطالعات اقتصادی و ابتکار تجارت و سیاست عمومی، میافزاید؛ هر کس بگوید راه حل بحران یورو را میداند یا به شما و یا به خودش دروغ میگوید. وضعیت به حدی پیچیده است که بکارگیری چندین راه کاملا متفاوت، محتمل است. تحلیلگران زیرک در چنین موقعیتی، از تحلیل سناریو استفاده میکنند و تلاش میکنند احتمالات را با نتایج متفاوت آنها در نظر بگیرند و به اینکه میتوانند آینده را به درستی پیشبینی کنند، اطمینانی ندارند. حوادث میتوانند به سرعت و به طور قابل ملاحظهای، احتمالات را تغییر دهند و به همین دلیل است که ما با عدم ثبات بازار روبرو هستیم و رئیس بانک مرکزی اروپا نیز، در سخنرانیهای اخیر خود به این مطلب اشاره کرده است.
* شرایط کنونی منطقه یورو دستکم با شش بحران متفاوت روبروست
چرا شرایط چنین پیچیده است؟ اول اینکه، شرایط کنونی با دستکم شش مورد بحرانهای متفاوت روبروست که با یکدیگر ارتباط دارند و شامل موارد زیر میشوند؛
بحران رقابتی در برخی کشورهای اروپایی مانند یونان و پرتغال
بحران مالی در برخی از همین کشورها و برخی دیگر مانند بلژیک و ایرلند
بحران موسسات سیاسی ملی در کشورهایی مانند یونان و ایتالیا
بحران موسسات طرفدار اروپا که توسط رهبران ملی تضعیف شدهاند
بحران بانکی که از بحران مالی سال 2007 آغاز شد و با بحران یورو به وخامت گرایید
بحران منتج از اطمینان سرمایهگذار به پرداخت بدهیها از سوی کشورهای ضعیفتر
دوم اینکه، چون ساختار سازمانی منطقه یورو ضعیف است، بسیاری از تصمیمات مهم، نیاز به اتفاق آرای 17 و گاهی 27 کشور، در صورت در نظر گرفتن کل اتحادیه اروپا دارد. سوم اینکه، بهترین راهحلها نیازمند آن هستند که کشورهای مهم، عقاید درازمدت خود را نقض کنند و در نتیجه با خطر از دست دادن انتخابات بعدی روبرو میشوند. این عوامل میتوانند به صورتهایی غیرقابل پیشبینی با یکدیگر ترکیب شوند.
* سه سناریوی اصلی پیش روی منطقه یورو قرار دارد
اکنون نگاهی به سناریوهای اصلی و احتمالات مربوط به آنها میاندازیم.
سناریوی خوشبینانه: حل تدریجی مشکلات (احتمال وقوع 10 درصد)؛ این احتمال وجود دارد که گامهای بزرگی که اروپا اغلب از روی کراهت برداشته، در واقع برای خارج شدن آرام این قاره از بحرانهای کنونی کافی باشد و به آن، فرصت حل مسائل درازمدتتر را بدهد. ملتهای اروپایی، توافق کردهاند کسری بودجههای خود را به شدت کاهش دهند و اقدامات بسیاری را برای بهبود اقتصادهایشان انجام دادهاند. احتمالا این گامها و اقدامات پس از آن، کافی خواهد بود.
* احتمال وقوع سناریوی بدتر 65 درصد است؛ انتظار از هم پاشیدگی در یکی از نقاط اروپا میرود
سناریویی که احتمال وقوع آن بیشتر است: مسائل به جای بهتر شدن، بدتر میشوند(احتمال وقوع 65 درصد)؛ من معتقد نیستم که رهبران اروپا، آنچه در توانشان بوده را برای احیای اعتماد به بازار انجام دادهاند. آنها متعهد به برداشتن گامهای بزرگی شدهاند اما ملاحظات و شرایط زیادی را برای آنها تعیین کردهاند که در صورت کافی بودن این گامها نیز، نمیتوان اعتماد کامل به بازار را بدست آورد. من انتظار از هم پاشیدگی در یکی از نقاط اروپا را دارم که گزینههای زیادی برای آن وجود دارد و همین امر، به اندازهای باعث از بین رفتن اعتماد سرمایهگذار در منطقه یورو خواهد شد که منجر به بسته شدن بازارهای خصوصی در اسپانیا و ایتالیا میشود و به سرعت، به دیگر نقاط اروپا سرایت خواهد کرد. این وضعیت، با توجه به وسعت این دو کشور، غیرقابل تحمل خواهد بود و در صورتی که منطقه یورو نتواند به سرعت به این وضعیت سر و سامان دهد، ممکن است منجر به یک سری دیرکردها در پرداخت بدهی ملی شود.
اعتقاد من در این سناریو این است که رهبران اصلی اروپا، در نهایت در یکی از نشستهای سران، همگی کاملا متعهد به انجام اقدامات لازم برای احیای اعتماد بازار به منظور جلوگیری از فاجعهای تمامعیار خواهند شد. این مسئله نیاز دارد که کشورهای قدرتمند مانند آلمان، پرداخت بدهیهای کشورهای ضعیفتر را از طریق هر یک از مکانیسمهای بالقوه، از طریق تضمین بدهی تا خرید گسترده اوراق توسط مکانیسم ثبات در اروپا و یا بانک مرکزی اروپا بپذیرند. در عوض، کشورهای ضعیفتر باید درجه قوی از کنترل مقامات اروپایی بر بودجهشان را بپذیرند که همین امر، مستلزم بسیاری تغییرات دردناک اما ضروری در روش عملکرد در اقتصاد آنهاست. صندوق بینالمللی پول نیز، باید به خاطر در اختیار داشتن پول بیشتر، به عنوان یک داور تقریبا بیطرف برای تضمین انجام اقدامات لازم، حضور داشته باشد. در نهایت سیستمهای بانکی در اروپا، تحت نظارت بیشتر اروپا و یک صندوق تضمین سپرده اروپایی و مکانیسمهایی برای برخورد با بانکهای در حال سقوط قرار خواهند گرفت.
* میت رامنی تنها برنده از هم پاشیدن اقتصاد منطقه یورو و رکود در آمریکا خواهد بود
سناریوی فاجعه: همه چیز از هم میپاشد (احتمال وقوع 25 درصد)؛ در این مورد، همان از هم پاشیدگی که در سناریوی دوم مطرح شد وجود دارد اما رهبران، قادر به توافق در یک نشست سران نخواهند بود و یا بدلیل فشار سیاسی پس از آن همه چیز از هم خواهد پاشید. نتایج آن، یک سری عدم پرداختهای ملی در یونان (برای بار دوم)، پرتغال، اسپانیا، ایتالیا، ایرلند و احتمالا دیگر کشورها مانند بلژیک خواهد بود. یونان ممکن است مجبور به پذیرش شرایطی برای خارج شدن از یورو شود و احتمال وقوع چنین شرایطی، برای چند کشور دیگر نیز وجود دارد. اروپا، در یک رکود عمیق و آمریکا در یک رکود متوسط فرو خواهد رفت و رشد کشورهایی مانند چین، کندتر خواهد شد. تنها برنده واقعی در این شرایط «میت رامنی» نامزد جمهوریخواه انتخابات ریاست جمهوری آمریکا خواهد بود که اقتصاد در حال ورشکستگی آمریکا، منجر به پیروزی وی خواهد شد.
ارسال کردن دیدگاه جدید