جوانان و ریشههای فطری حجاب
اگر دربارهی حجاب اجباری و غیراجباری صحبت کنیم، اساساً دچار دور باطل شدهایم. در واقع باید بپرسیم نظرتان دربارهی تربیت فطری جامعه چیست؟ باید ببینیم ما در مورد تربیت فطری چه اقداماتی انجام دادهایم و سمت و سوی این تبلیغات و اثرگذاریها چگونه بوده است
بدحجابی مسئلهای چندوجهی است که از زوایای مختلف قابل بررسی میباشد. اساتید و صاحبنظران عرصهی فرهنگ هریک در حل این معضل راه حلهای مختلف و گاهاً متفاوتی را ارائه میدهند. «دکتر محمدطیب صحرایی» از اساتید جوان و خوشفکر در حوزهی مسائل جامعهشناختی و اندیشهای و مدرس دانشگاه امام صادق (ع) در گفتوگویی با «برهان» به ریشههای فطری گرایش به حجاب پرداختند.
ریشههای جامعهشناختی و روانشناختی بدحجابی چیست؟
طبیعتاً اگر نگاهمان را به مسئله با دو کلیدواژهی دینی و غیردینی مشخص کنیم، مسئله مشخصتر میشود. اگر با نگاه الهی و کثرتمحور حرکت کنیم، میتوان گفت در زندگی بشر یک سری از امور با فطرت و نهاد او همراه هستند و یک سری از امور در سمت مقابل قرار دارند. طبیعتاً ما معتقدیم که انسان دارای فطرتی بینقص است که جامعه و تمامی عوامل تأثیرگذار در آن نمیتوانند به شکل بنیادین این فطرت را تغییر دهند. اگر با این نگاه به مسئله نگاه کنیم، درمییابیم که بدحجابی یا بیحجابی پدیدهای اضافهشده به وجود انسانهاست. به عبارت دیگر، انسانها در ذات و خلقت خودشان یک سری امور را مطلوب میدانند که حجاب، پوشش، عفت و حیا جزء آنها هستند.
در مجموع میتوان گفت که پدیدهای به نام بیحجابی یا بدحجابی همراه با فطرت اولیهی انسان نیست. در واقع کلیهی تعلیمات ادیان الهی مبتنی بر فطرتی است که خداوند متعال در درون انسان قرار داده است. بالنده کردن و رشد دادن حیا و حجاب در انسان نیز در همین راستا قرار میگیرد. با این نگاه، جوامع مختلف به مقداری که متأثر از عوامل دیگری غیر از فطرت انسان شدهاند جلوههایی از بدحجابی و بیحجابی را به خودشان دیدهاند.
وضعیت فعلی حجاب را در جامعه چگونه ارزیابی میکنید؟
با توجه به نکتهی اولی که عرض کردم، اگر تاریخ ایرانِ قبل و بعد از اسلام را مرور کنید، متوجه خواهید شد که همواره در فضای عمومی جامعهی ایرانی چیزی به نام حجاب و پوشش مطلوب و مورد توجه بوده است؛ هرچند که در شرایط مختلف، متأثر از عوامل گوناگون، قسمتی از مردم از این نگاه فاصله گرفتهاند. شرایط فعلی جامعهی ما هم از این روند تاریخی مستثنا نیست.
پدیدهای به نام بیحجابی یا بدحجابی همراه با فطرت اولیهی انسان نیست. در واقع کلیهی تعلیمات ادیان الهی مبتنی بر فطرتی است که خداوند متعال در درون انسان قرار داده است.
در حال حاضر در شرایطی زندگی میکنیم که عوامل اثرگذار بر اعتقادات، گرایشها و رفتارهای مردم شامل مجموعهی بسیار متراکم و متنوعی میشود. در چنین شرایطی قسمتی از مردم بر اساس فطرت خود و دستورات الهی عمل میکنند و عدهای در طرف مقابل قرار دارند. تأکید دارم که پدیدهی بدحجابی نباید مشمول یک نگاه ضددینی شود، چون دهها و صدها ورودی برای ارتباطات و رفتارهای مردم وجود دارد و ممکن است برخی از افراد در بعضی از جوانب در شرایط خیلی خوبی قرار داشته باشند، اما در این مسئله آسیبپذیر باشند.
لذا مسئلهی بیحجابی یا بدحجابی غیر از آن جلوههای هدفمند سیاسی یا ضداعتقادی است. این مسئله باید یک پدیدهی بسیار پیچیده و منعطف در گروههای مختلف جامعه در نظر گرفته شود. نباید یک نگاه مشخص و کلیشهای نسبت به آن داشت؛ به این معنی که انسانها به دو دستهی باحجاب و بیحجاب تقسیم میشوند و مثلاً باحجابها دارای اعتقادات ارزشی هستند و بیحجابها هیچ اعتقادی ندارند. این نگاه نمیتواند راهگشای ما باشد.
به طور کلی، در سطح جامعه هجمهای علیه حجاب صورت میگیرد و شبهاتی در این باره مطرح میشود. به نظر شما، هدف از این هجمهها و شبهات چیست و آیا سیاستگذاریهای ما پاسخگوی این شبهات بوده است یا خیر؟
نکتهی خیلی مشخص این است که اگر سیاستگذاریهای ما در ابعاد مختلف اجتماعی و فرهنگی پاسخگو بود، امروز با چنین پدیدهای مواجه نبودیم. به اعتقاد من، عوامل مختلف داخلی و خارجی در ابعاد مختلف سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و... بر این پدیده اثر میگذارد.
بعد از گذشت 30 سال از انقلاب میبینیم که متأسفانه اقدامات در خور توجهی در این زمینه صورت نگرفته و اقدامات مختلف در حد تصویب یک طرح باقی مانده است. دلیل این ضعف را در چه میبینید؟
دلایل متعددی دارد. من به یکی از این دلایل میپردازم. باید یک مقدار در پیشفرض این سؤال دقت شود. وقتی میگوییم 30 سال از انقلاب میگذرد، لزوماً به این معنا نیست که در این سالها تمام مسئولین با ادبیات و منویات انقلاب به صورت جدی آشنا بودهاند.در این چرخهی مدیریتپذیری و فراز و فرودهای اجتماعی متأسفانه ما مبنایی نداریم تا افرادی از نردبان اثرگذاری جامعه بالا بروند که خودشان در نگاه دینی و اعتقادی دارای رشد و فهم و جایگاه لازم باشند.
برای مثال، وقتی کسی در جایگاه نمایندگی مجلس قرار میگیرد، در مورد طرحها و آرای او سؤال میشود، ولی هیچ ملاکی وجود ندارد که او چه مقدار از معارف انقلاب و دین را میداند. در واقع شروط لازم برای احراز پستهای دولتی، نمایندگی مجلس و امثال آن غالباً سلبی هستند، نه ایجابی. یعنی میگوییم که اگر کسی فلان ویژگی منفی را نداشته باشد، میتواند نمایندهی مجلس شود.
البته اخیراً حداقلهایی برای شرایط ایجابی تعریف کردهایم، مثلاً اینکه فرد تا حدی درس خوانده باشد. اگر به این مسئله هم توجه کنیم، میبینیم که ممکن است آن درسها هم هیچ ربطی به دین نداشته باشد.به این ترتیب، فردی که کمترین ارتباط را منویات انقلاب و دین دارد در مقام رأی دادن به مسائل و قوانین دینی قرار میگیرد. بنابراین یک ضعف ساختاری جدی در فضای کشور وجود دارد.
از سویی دیگر، نباید از واقعیات فاصله بگیریم و نظر بدهیم. پیش از انقلاب سابقهی فعالیتی در این زمینه وجود نداشته است و ما یک جریان طیشده را ارزیابی میکنیم. جمعبندی عرضم این است که وقتی نمایندگان مجلس، وزرا و افراد اثرگذار دیگر در غالب موارد خودشان شناخت عمیق و هدفمندی از فضای فکری و رسانهای انقلاب اسلامی ندارند، نمیتوان توقع داشت که صرف گذشت زمان تصویب قوانین درست را به دنبال داشته باشد. طبیعتاً با این روند، کمتر قوانین، طرحها و لوایح جدی و اثرگذار در فضای فرهنگی و فکری کشور، خصوصاً در مقولهی حجاب، به چشم میخورد.
نظرتان در مورد حجاب اجباری در جامعهی ما چیست؟
اساساً این شبهه را نباید از این پایگاه جواب داد. بر اساس مقدماتی که خدمتتان عرض کردم، حیا امری فطری در انسانهاست. بنابراین اگر پذیرفته باشیم که حجاب ریشه در فطرت انسانها دارد، این سؤال شما دقیقاً مثل این است که بپرسیم نظرتان در مورد بهداشت اجباری چیست؟ مسلماً کسی چنین سؤالی نمیپرسد، چرا که نظارت بر امور بهداشتی جامعه برای همهی مردم بدیهی است و دوری از آلودگی در فطرت انسانها ریشه دارد.
بنابراین اگر دربارهی حجاب اجباری و غیراجباری صحبت کنیم، اساساً دچار دور باطل شدهایم. در واقع باید بپرسیم نظرتان دربارهی تربیت فطری جامعه چیست؟ باید ببینیم ما در مورد تربیت فطری چه اقداماتی انجام دادهایم و سمت و سوی این تبلیغات و اثرگذاریها چگونه بوده است. اگر با این پیشفرض بخواهیم به سؤال شما بپردازیم، طبیعتاً حجاب اجباری پاسخگوی نیاز امروز جامعهی ما نیست، اما این بدان معنا نیست که حجاب باید رها و آزاد باشد. این مسئله هم به لحاظ تربیتی باید مورد توجه جدی قرار بگیرد و هم فضای جامعه باید امکان بیحجابی را ببندد.
اجبار شاید زمختترین و بدشکلترین نوعی است که به ذهن ما میرسد. در خیلی از موارد بدون کمترین خشونت و اقدام فیزیکی میتوان ابعاد و ارکان جامعه و مردم را به سمت فطرتشان هدایت کرد. لذا اگر حجاب اجباری را به نهادهای نظامی و انتظامی بسپاریم، طبیعتاً غلطترین راه موجود را انتخاب کردهایم. البته اگر آنها هم دست به اقدامی نزنند، در واقع صورت مسئله را پاک کردهایم.
بنابراین همان طور که بچههایمان به صورت اجباری ریاضی یاد میگیرند و همان طور که بهداشت را جدی میگیریم، در مورد اموری که در فطرت مردم ریشه دارد نیز باید مقدمات و سازوکارها را به گونهای بچینیم که مردم به این سمت حرکت کنند. در این حالت نمیتوانیم نام این کار را اجبار بگذاریم، بلکه این اقدامات همراهی با فطرت انسان است.
بنابراین شما با برخورد قهری موجود در جامعه یا همان گشت ارشاد موافق نیستید؟
من مطلقاً با گشت ارشاد مخالف نیستم. شاید این اسم برای مخاطبانی که با گشت ارشاد مواجه شدهاند ناپسند تلقی شود، اما بنده عرضم این است که پدیدهی حجاب و بیحجابی یک بسته است و مواجهه و برخورد خاص خودش را میطلبد. برخورد انتظامی با پدیدهی بیحجابی و بدحجابی باید به عدهی بسیار محدودی از جامعه مرتبط باشد.
در خیلی از موارد بدون کمترین خشونت و اقدام فیزیکی میتوان ابعاد و ارکان جامعه و مردم را به سمت فطرتشان هدایت کرد. لذا اگر حجاب اجباری را به نهادهای نظامی و انتظامی بسپاریم، طبیعتاً غلطترین راه موجود را انتخاب کردهایم. البته اگر آنها هم دست به اقدامی نزنند، در واقع صورت مسئله را پاک کردهایم.
همان طور که میدانید، چندین و چند نهاد آموزشی، فرهنگی، تبلیغی و غیره متولی امر حجاب هستند، اما چرا در سؤال شما فقط یکی از این نهادها پررنگ است؟ چرا در مورد آموزش و پرورش، صداوسیما، سازمان تبلیغات، وزارت کشور، نهاد مساجد، حوزههای علمیه، دانشگاهها و غیره و سؤال نمیپرسید؟ این ناشی از این است که ذهن شما جهتگیری پیدا کرده و خود این جهتگیری از یک اشتباه ناشی شده است.
لذا بنده با گشت ارشاد مخالف نیستم، اما گشت ارشاد نسخهی تمام جامعه نیست، بلکه نسخهی افراد محدود و معدودی از جامعهی ماست، ولی از آنجایی که بسیاری از نهادهای دیگر به طور جدی وظایف خودشان را انجام نمیدهند، درگیریها و ناراحتیهای موجود به مجموعهای به نام گشت ارشاد سرریز میشود.
نظرتان دربارهی آموزش و پرورش چیست؟
به عنوان کسی که از نزدیک با آموزش و پرورش مرتبط هستم و با این نهاد همکاری دارم، عرضم این است که ما در آموزش و پرورش به هیچ عنوان در حد و اندازهی حجاب ورود نداریم؛ یعنی آنچه شایستهی حجاب است مطلقاً در آموزش و پرورش نمرهی خوبی دریافت نمیکند. اینکه مثلاً معلمهای ما با یک پوشش قابل قبول وارد فضای کلاس و مدرسه شوند فعالیت در مسئلهی حجاب به شمار نمیرود.
ما در مورد مسئلهی حجاب خیلی سنگینتر از اینها باید وارد شویم، اما متأسفانه آموزش و پرورش ما از این قضیه غفلت میکند. خود این نکته هم مهم است که مسئلهی حجاب در ادبیات دینی قسمتی از یک پازل است. اگر در آموزش و پرورش تربیت دینی افراد را جدی نگیریم، طبیعتاً حجاب هم به عنوان جزئی از این کل به دست نخواهد آمد.
در واقع آموزش و پرورش در خیلی از ابعاد تربیتی دچار اشکال است، منتها چون آنها ثمره و نمود عینی ندارند، دیده نمیشوند و یادمان میرود که حجاب در کنار آنها میتواند پاسخگو باشد. به تعبیر بزرگوارانی مثل حاجآقا قرائتی، دانشآموزان ما به موازات رشد علمی در زمینههای اخلاقی، اجتماعی و امثالهم رشد پیدا نمیکنند. حجاب هم یکی از این موارد است. بنابراین نباید توقع داشت در شرایطی که دانشآموز بقیهی امور را خوب دریافت نکرده است، در زمینهی حجاب خوب آموزش ببیند.
لذا آموزش و پرورش در این زمینه نمرهی خوبی نمیگیرد. علاوه بر این، دانشگاهها هم مطلقاً در مورد حجاب کارنامهی خوبی ندارند. شاید این گفتار به مذاق خیلی از مسئولین دانشگاهی خوش نیاید، ولی همهی ما از واقعیت دانشگاه مطلع هستیم. قطعاً این موضوع به نهادهای دیگر هم مربوط میشود. واقعاً در طول 24 ساعت چقدر صداوسیما به صورت آشکار و پنهان بر مسئلهی حجاب اثرگذاری مثبت دارد؟ خود حجاب مجموعهی تلویزیون چقدر نمرهی قبولی میگیرد؟ متأسفانه خیلی از هنرپیشههای تلویزیون در خیابانهای شهر بدحجاب هستند.
وقتی در برنامهی کودک یک نگاه کلان تربیتی دنبال نمیشود و بچههای به صورت زیرپوستی بدحجابی را یاد میگیرند، به همین شکل وارد مدرسه میشوند و رشد میکنند و در دانشگاه هم با جلوههای مختلف بدحجابی آشنا میشوند، چگونه از فرد انتظار داریم که حجاب را بشناسد و این مسئله را یاد گرفته باشد. در چنین شرایطی، ما به راحتی میخواهیم فقط صورت مسئله را پاک کنیم و بگوییم نیروی انتظامی هم نباید ورود پیدا کند. چرا از صداوسیما نمیخواهیم که آمار بدهد چقدر به لحاظ کیفی و محتوایی در مورد حجاب کار کرده است؟ اگر همین امروز از یکی از مسئولین صداوسیما بپرسید که کدام برنامهی شاخص شما ظرف یک ماه گذشته در تأیید حجاب حرکت کرده است، قطعاً پاسخی نخواهند داشت.
کدام یک از برنامههای کودک حجاب را ترویج میدهند؟ البته اگر کسی حجاب را در نمایان نبودن موها و امثال اینها محدود بداند، صداوسیما این مسائل را رعایت میکند، اما خود آنها میدانند که اگر صرفاً با این رویکرد به حجاب نگاه کنیم و ترویج حیا را زیربنای حجاب ندانیم، این موضوع تبدیل به یک شوخی بچهگانه میشود. وقتی برنامههای کودک ریشهی حجاب را که حیاست آب نمیدهد و حتی آن را تضعیف میکند، طبیعی است که بچهها شاخهها را که یکی از آنها حجاب است نمیبینند. این برنامهها حیا را به گونهای که در سنت، آداب و دین ما وجود دارد تأیید نمیکنند.
این نکته بسیار مهمی است که ما نمیتوانیم حجاب را خارج از مجموعهی ادبیات دینی و فرهنگی جامعه در نظر بگیریم. حجاب با حدود بین محرم و نامحرم و حیا در گفتار و رفتار گره خورده است. اثرگذاران و سازندگان برنامههای صداوسیما به دلایل مختلف روی خود حجاب نمیتوانند دست بگذارند، ولی به مقدمات حجاب خدشه وارد میکنند. طبیعتاً وقتی یک هنرمند در صداوسیما به شاخههای دیگر حیا و عفاف بیتوجه است، در فضای مجازی و خیابانها حجاب را نادیده میگیرد. در چنین شرایطی، خیلی از نهادها باید پاسخگو باشند.
به نظر شما، مهمترین نقاط ضعف ما که دشمنان توانستهاند در پدیدهی بیحجابی از آنها سوءاستفاده کنند چه هستند؟
مهمترین نکتهای که امروز در فضای جامعهی ما باید مورد توجه قرار بگیرد بحث تربیت دینی است و متأسفانه چند نهاد اصلی ما در این زمینه کاری انجام نمیدهند. آموزش و پرورش و نهادهای مختلف دیگر نسبت به این قضیه غفلت میکنند و وقتی تربیت دینی وجود نداشته باشد، یعنی افراد ما برای مقابله با دشمنان سلاحی در دست ندارند. بنابراین وقتی شرایط آماده است، طبیعتاً کوچکترین تلنگری به فضای دینی جامعه آسیب میزند.
مهمترین پیامدهای مثبت حجاب برای زنان در جامعهی امروزی ما چیست؟
مهمترین پیامد حجاب این است که زن میتواند به زندگی فطری و کاملاً هدفمند و انسانی خودش ادامه بدهد. اگر حجاب به علاوهی بقیهی لوازم در زندگی شخص حضور داشته باشد، فرد میتواند روال طبیعی زندگی را در راستای سعادت پیدا کند. در نقطهی مقابل، پیامد بدحجابی یا بیحجابی جدایی از حرکت در مسیر زندگی سعادتمند است.
راهکارهای پیشنهادی شما برای ترویج حجاب یا مبارزه با بدحجابی در جامعه چیست؟
در حال حاضر 26 نهاد در مسائل عمومی مربوط به حجاب وظیفه دارند. اگر این 26 نهاد کار خودشان را درست انجام دهند، وضعیت ما اصلاح خواهد شد. طبیعتاً در زندگی انسان سه ساحت کلی وجود دارد که عبارتاند از: اعتقاد، گرایش و رفتار. اگر بینش افراد درست طراحی شود و در کنار آن گرایشسازیهای مختلف از سوی دستگاههای تبلیغاتی درست اتفاق بیفتد، طبیعتاً رفتار خوبی را از افراد خواهیم دید.
ارسال کردن دیدگاه جدید