رهبر انقلاب: «شهریار» در مواقع حساس انقلاب نقش مؤثرى ایفا کرد
رهبر معظم انقلاب: شهریار یک شاعر اسلامى و انقلابى بود، متواضع بود، دنبال نام و نشان نبود و براى خدا کار میکرد و در همه مواقع حساس انقلاب او نقش مؤثرى ایفا کرد.
دفتر حفظ و نشر آثار آیتالله العظمی خامنهای بیانات رهبر معظم انقلاب را در دیدار اعضاى کنگره بزرگداشت استاد شهریار باز نشر داد.
متن کامل این بیانات در ذیل میآید:
بسماللَّهالرّحمنالرّحیم
اولاً به برادران عزیزى که از آن سوى مرز تشریف آوردهاند، خوشامد مىگوییم. باید به آنها عرض کنیم که در حقیقت به خانهى خودشان و وطن خودشان آمدهاند. ما آنها را هم جزو خودمان و از خودمان مىشماریم. ما اینجا را خانهى خود شما به حساب مىآوریم. ما مرز جغرافیایى را فاصل نمىشماریم. همچنین، از همهى برادران و خواهران عزیزى که در کنگره شرکت کردند - چه برادران اینجا و چه برادران آنجا - به جهت ایجاد این کنگره، تشکر مىکنیم. انشاءاللَّه که در مجموع، براى این شاعر عزیزمان، یادبود مناسبى بوده باشد.
دربارهى استاد شهریار، گفتنى زیاد است. یک مقوله، مقولهى شاعرى اوست. دربارهى شاعرى شهریار، دو حرف مىشود زد: یک حرف این است که شهریار، یکى از بزرگترین شعراى معاصر ماست؛ هم در شعر فارسى و هم در شعر ترکى. البته شعر فارسى او خیلى بیشتر از شعر ترکى است و به نظر مىرسد که اولین و معروفترین شعرهاى او به زبان فارسى است. البته منظومهى «حیدر بابایه سلام» را بایستى استثناء کرد؛ چون «حیدر بابایه سلام»، داستان جداگانهاى دارد که آن را در بخش دوم راجع به شاعرى شهریار، باید عرض کنیم. لکن اگر «حیدر بابایه سلام» را کنار بگذاریم، در مجموع، شعر فارسى شهریار اوج بیشترى از شعر ترکىاش دارد.
در شعر فارسى شهریار، خصوصیت عمدهاى که براى برادران ترک وجود دارد، این است که شعر به معناى حقیقى کلمه است. شعر به معناى حقیقى کلمه، معناى حقیقى شعر است. یعنى نظم کلمات فقط نیست؛ لب احساس و خیال است. این را که عرض مىکنم، ترکهاى فارسىدان - مثل آقاى تجلیل(1) - خودشان خوب مىدانند. گاهى این زبان اوج مىگیرد. یعنى ما غزلهایى در شعر فارسى شهریار داریم که در ردیف غزلهاى درجهى یک فارسى است. البته اینها زیاد نیست؛ اما هست. گاهى هم البته زبان تنزل مىکند. ما توقعى هم از شاعرى که در یک منطقهى غیرفارس زبان متولد شده، نداریم. ولى آنچه که از شهریار در شعر فارسى مىبینیم، او را در ردیف یکى از بزرگترین شعراى زمان ما قرار مىدهد. مطلب دومى که در مورد شاعرى شهریار باید گفت، یک چیز بالاتر از این است؛ و آن این است که مىشود گفت: شهریار یکى از بزرگترین شاعران همهى دورانهاى تاریخ ایران است. و آن به لحاظ «حیدر بابایه سلام» است.
«حیدر بابایه سلام» یک شعر استثنایى است. همهى خصوصیات شعرى مثبت شهریار در این شعر هست. یعنى روانى، صفا، ذوق و دیگر خصایصى که مربوط به شعر است، همه در «حیدر بابایه سلام» جمع شده است. لکن علاوه بر اینها، ویژگى دیگرى هم در «حیدر بابایه سلام» هست و آن این است که در این شعر که تصویرى از سابقهى ذهنى خود شاعر است، مطالب بسیار حکمتآمیز وجود دارد. با این حساب، مىتوان شهریار را یک حکیم به حساب آورد. پایهى شعر «حیدر بابایه سلام» به نظر ما خیلى بالاست.
فکر مىکنیم که آمیزهى بسیار هنرمندانهاى است از شعر و حکمت و زبان زیبا و قدرت فوقالعادهى تصویر. شهریار این منظومه را در هنگامى گفته که بسیار جوان بوده است. ایشان خودش در آن نسخهاى که براى من فرستاده، بالاى صفحهى اول نوشته است: «گمان مىکنم این را در سال 1324 شمسى سرودم.» و در این سال، شهریار بسیار جوان بوده است. من حالا براى اینکه آقاى شاهرخى(2) و آقاى ستوده(3) و سایر برادران شاعر اینجا نشستهاند، چیزى بهعنوان شیرینى مجلس عرض مىکنم. این غزل شهریار در ذهن من هست که مىگوید:
در وصل هم ز شوق تو اى گل در آتشم
عاشق نمىشوى که ببینى چه مىکشم
ببینید، این بیت واقعاً در ردیف بالاترین شعرهاى فارسى است:
با عقل، آب عشق به یک جو نمىرود
بیچاره من که ساخته از آب و آتشم
البته در همین غزل، شهریار یک بیت بسیار پایین دارد، که قافیهاش «پیراهن کشم» است، که این هم از خصوصیات شهریار است. همینطور یک خط زیگزاگى در این شعر طى مىشود: مىرود بالا و مىآید پایین! یعنى اگر امکان داشت به همان روال مطلع، همهى شعر را بگوید، سرودهى فوقالعادهاى مىشد.
از «حیدر بابایه سلام» هم یک بندش را بخوانیم:
حیدر بابا دنیا یالان دنیادى
سلیماندان، نوحدان قالان دنیادى
هر کیمسیه هر نه وریب آلیبدیر
افلاطوننان بیرقورى آدقالیب دیر
لکن یک نکتهى اساسى هم دربارهى شهریار هست که اگر رویش تکیه کنیم، به نظر من شایسته است. آن نکته این است که شهریار در دوران مهمى از زندگىاش - در حدود شاید سىسال آخر زندگىاش - دوران عرفانى و معنوى بسیار زیبایى را گذراند و به انس با قرآن و انس با معنویات و خودسازى پرداخت. یعنى به خودش رسید و سعى کرد باطن و معنویت خودش را صفایى ببخشد.
خود او در اشعار بیست، سى سال اخیر، این معنا را به روشنى بیان کرده است. حتى آنطور که شنیدم - شاید از خودش شنیدم؛ الان درست یادم نیست - ایشان یک قرآن هم به خط خودش نوشت. شاید هم تمام نکرده ... بههرحال، این در ذهنم هست که مشغول نوشتن قرآنى بوده است. وقتى انقلاب پیروز شد، او با همان روحیهى دینى و ذهنیت صاف و روشن خودش، از انقلاب استقبال بسیار خوبى کرد. شاید در آن یکى دو سال اول انقلاب، کسى از ما به یاد شهریار نبود. یعنى گرفتاریها آنقدر زیاد بود که مجالى براى این یادها پیش نمىآمد. یک وقت دیدیم صداى شهریار، در ستایش انقلاب، از تبریز بلند شد. دیدیم همهى جزئیات انقلاب را او تعقیب مىکند.
در همهى مواقع حساس انقلاب، او نقش مؤثرى ایفا کرد. یک جنگ هشت ساله بر ما تحمیل شد که یکى از سختترین تجربههاى ما بعد از انقلاب بود. تعداد شعرهایى که شهریار براى جنگ گفته؛ حضورى که او در مراکز مربوط به جنگ، مثل کنگرههاى مربوط به جنگ و شعر جنگ پیدا کرده و مدحى که او از بسیج عمومى مردم یا از سپاه یا ارتش کرده، به قدرى زیاد است که اگر انسان نمىدید و نمىشنید و خودش لمس نمىکرد، به دشوارى مىتوانست آن را باور کند. مردى در حدود هشتاد سال سن - بلکه بیش از هشتاد سال - در مجامع شعرى حضور پیدا کند و براى هر مراسمى، شعر یا شعرهایى بگوید! این در حالى بود که از مثل او، چنین توقعى هم نبود. این، نشاندهندهى نهایت اخلاص و صفا و بزرگوارى آن مرد بود.
بههرحال، شهریار یک شاعر اسلامى و انقلابى بود. من خبر داشتم در همان اوقاتى که شهریار براى انقلاب مىسرود، یک عده از روشنفکران وابسته به رژیم گذشته که با او سابقهى دوستى داشتند، مرتب فشار مىآوردند، نامه برایش مىنوشتند و شعر در هجوش مىگفتند. حتى اطلاع داشتم که رفته بودند و او را ملامت کرده بودند که «تو چرا براى انقلاب اسلامى، اینطور دل مىسوزانى!؟» و او مثل کوه ایستاده بود.
من حقیقتاً تعجب مىکردم. من بعضى از کسانى را که به ایشان فشار مىآوردند، از نزدیک مىشناختم و شعر و سابقهى ذهنىشان را مىدانستم. بعضى از آنها وابسته به رژیم سابق بودند. مستقیماً مربوط به آن جناح بودند، و جزو دربار پهلوى و آن دستگاه محسوب مىشدند. بعضى دیگر هم تودهاى و کسانى بودند که جیرهخور شوروى سابق به حساب مىآمدند. همهى اینها، با اینکه به لحاظ مبنا و منطق، به ظاهر بینشان فاصلهاى وجود داشت، در وارد آوردن فشار روى شهریار شریک بودند، و شهریار، محکم و قرص ایستاده بود.
بههرحال، شهریار شاعر متواضعى بود. دنبال نام و نشان نبود و براى خدا و وظیفه کار مىکرد، و حالا خداى متعال، پاداش او را مىدهد. امروز شهریار در داخل کشور ما یک چهرهى بسیار نورانى است. چند شب پیش، سیما مراسمى را به مناسبت هفتهى بسیج نشان مىداد، که شهریار در آن مراسم بود.
این چند روزه، هفتهى بسیج بود و در یکى از مراسم بسیج، شهریار شعر مىخواند و در سیما او را نشان مىدادند. من مطمئنم که آن بخش از برنامه را همهى مردم؛ یعنى هرکس که توانست تماشا کرد. من خودم مىخواستم بخوابم، دیدم در اتاق بچهها تلویزیون روشن است و صداى شهریار مىآید. رفتم تماشا کنم، دیدم بچهها همهشان ایستادهاند و تماشا مىکنند. این، محبوبیت عجیبى است که شهریار پیدا کرده. این، به خاطر خدمات و کار براى خدا بود، که او انجام داد. شهریار قطعاً ماندنى است.
از آن شعرایى است که مثل سعدى و حافظ و از این قبیل، در دورانهاى بعد از دوران خودش، معروفتر و بزرگتر خواهد شد. لذا، هرچه آقایان دربارهى او انجام دهند، از نظر ما زیاد نیست. حضور شهریار در هر کشورى و در میان هر ملتى، حضور مبارک و مفیدى است.
برادران ما در جمهورى آذربایجان، اگر چه از شعر فارسى او قاعدتاً استفادهاى نمىکنند، اما از همان شعر ترکى او هم که استفاده مىکنند، خیلى مغتنم است. کاش مىتوانستند خط حروف فارسى و عربى را بخوانند، تا دستخط خود شهریار را هم مىدیدند و مىفهمیدند که شهریار از آن افراد بسیار خوش خط بود و تا سالهاى آخر عمرش هم مشق خط مىکرد.
اگر آن را هم مىتوانستند بخوانند، براى معرفت به او، پلهى بلندترى بود.ما از آقاى دکتر لاریجانى صمیمانه تشکر مىکنیم؛ همچنین از همه برادران و خواهرانى که این کنگره را به راه انداختند. از آقایان و خانمهایى هم که زحمت کشیدند و از جمهورى آذربایجان تشریف آوردند، تشکر مىکنیم. انشاءاللَّه که در تهران به شما خوش بگذرد و خاطرات خوبى داشته باشید. از برادران شاعر و ادیب و نویسنده و محقق خودمان هم که اینجا تشریف دارند، خیلى متشکریم. خدا شما را براى ما نگه دارد و انشاءاللَّه که همهى شما مایهى خیر و برکت براى این کشور و این ملت و تاریخ ما باشید.
والسّلام علیکم و رحمه اللَّه و برکاته
ارسال کردن دیدگاه جدید