مهارت مسئله گشايى و نقش آن در زندگى
مقدّمه
مسئله گشايى روشى است كه در برنامهريزى براى مقابله با مشكلات زندگى می توان از آن بهره برد. اين مهارت يك مهارت مقابلهاى است كه اعتماد به نفس فرد را بالا مىبرد و احساس شايستگى و توانايى او را تقويت می كند. اين مهارت در ابتدا براى حل مسائل خود و در نهايت،براىحل مشكلات ديگران مؤثراست.
براى دستيابى به مهارت مسئله گشايى، ما بايد بيش از اينكه به بيرون از خويش فكر كنيم به خويش بينديشيم.
در زواياى مختلفى از زندگى، می توان «درونیها» را با «بيرونیها» مقايسه كرد:
الف. درونیها از پيشرفت بيشترى برخوردارند؛ زيرا آنها در مقابل شكستها و محروميتهايشان واكنش كمترى از خود نشان می دهند ، اما بيرونیها ، واكنش منفى بيشترى نشان می دهند و موفقيتها را نيز از خودشان نمی دانند.
ب. درونیها براى مقابله با رویدادهای تنش زا تمايل دارند كه خودشان با روش مسئله گشايى با رويدادهاى تنشزاى در معرض كنترل مقابله كنند، در حالى كه بيرونیها عمدتا از طريق تخيل و تفكر آرزومندانه و انتظار از ديگران واكنش نشان می دهند.
ج. درونی ها بيشتر مستقل هستند و مسئوليت بيشترى را می پذيرند، در حالى كه بيرونی ها نقش تأمين سلامت را براى ديگران قايل هستند.
د. درونی ها در ارزيابى اوليه كه به بررسى رويداد می پردازند، رويدادهاى تنشزا را به عنوان تهديدكننده ها نمی نگرند، به خلاف بيرونیها كه رويدادها را به عنوان تهديد مىنگرند
مراحل رسيدن به حل مسئله
1. ادراك خويشتن يا خودآگاهى
خودآگاهى از مهمترين عواملى است كه به انسان كمك می كند زندگى خوب و سعادتمندى داشته باشد، احساس خوبى درباره خود پيدا كند و از آنچه دارد، شاد و رضايتمند باشد.
يكى از مؤلفه هاى اصلى خودآگاهى، عزت نفس است. براى برخوردارى از عزت نفس، ابتدا لازم است بدانيم چه چيزهايى احساسات خوب را در ما به وجود می آورد و سپس به گونهاى برنامه ريزى كنيم كه رويدادهاى دلخواه در
زندگى نمود پيدا كند. براى رسيدن به خودآگاهى، بايد خصوصيات مثبت و منفى خود را شناخت و در جهت پذيرش و اصلاح آنها تلاش كرد.
آثار خودآگاهى
مهارت خودآگاهى زمينه خوبى است براى اينكه انسان بتواند:
ـ احساسات خود را شناسايى و آنها را كنترل كند.
ـ پس از آشنايى از نقاط ضعف و قوّت خود، با تكيه بر نقاط قوّت، نقاط ضعف را كاهش دهد.
ـ براى زندگى خود اهداف واقع بينانه اى ترسيم كند.
ـ از نيازهاى خويش آگاه شود و از مسير صحيح، به رفع نيازهاىخودبپردازد.
ـ ارزش خود را در زندگى پيدا می كند و از ملاكها و شاخصهاى ارزشمندى خود آگاه مىگردد.
-در فرايند زندگى، به مرور زمان و به طور سالم هويت خود را به خوبى پيدا مىكند. مرحله ادراك خويشتن اولين گام در حلّ موفقيتآميز مسئله است.
منظور از خودشناسى، شناختن انسان است از آن جهت كه داراى استعدادها و نيروهايى براى تكامل انسانى است؛ شناختى كه همواره بستر حركت به سوى مقصدى برتر را فراهم آورد.
2. تعريف مسئله
پس از اينكه ما خود را شناختيم و با توانايىها و دارايىهايمان واقعا آشنا شديم، به هنگام مواجهه با مسئله يا مشكلى، ابتدا بايد آن را دقيق بشناسيم، جايگاه آن را مشخص نماييم، مشكلات اصلى و فرعى را از يكديگر بازشناسى كنيم و آنها را با توجه به اهدافى كه داريم، رتبهبندى كنيم تا بدانيم كداميك به اهداف ما بيشتر ضربه مىزند.
ما بايد با آنچه روبهرو مىشويم، مسئلهمدار مقابله كنيم و از مقابلههاى هيجانمدار فاصله بگيريم براى اينكه بتوانيم مقابله مسئلهمدار داشته باشيم، بايد فرايند زير را در ذهن خويش مرور كنيم:
ـ آنچه پيش آمده، يك مسئله است و نه یک مشكل يا معضل.
ـ در زمان حادثه، بايد اينگونه فكر كنيم كه هم مسئله حلشدنىاست و همماقادربهحلّمسئله هستيم.
ـ معتقد باشيم كه حلّ مسئله آرامش روانى و آسايش اجتماعى را به دنبال دارد.
ـ معتقد باشيم كه حلّ مسئله به زمان و تلاش نياز دارد.
ـ در نهايت، بدانيم مسائلى وجود دارد كه بايد با كمك گروههاى ديگرحل شود.
پس ما بايد در ارزيابى مسئله و ارزيابى توانايى خود براى مقابله با آن صحيح عمل كنيم.
3. فهرست كردن راهحلهاى مختلف
بررسى راهحلهاى مختلف و فهرست كردن آن براى ارزيابى بهتر و انتخاب راهحلّ مناسب است. ابتدا همه راهحلهاى احتمالى را بررسى كنيد. آنگاه راهحلها را با يكديگر مقايسه كنيد. براى آمادگى در اين زمينه لازم است چيزى را به خودتان القا كنيد و فكر كنيد و با خودتان حرف بزنيد. با استفاده از اين توانايى، مىتوانيد خود را براى مقابله با مشكلات آماده كنيد.
سه روش زير به شما كمك خواهد كرد كه اين كار را به طور مؤثر انجام دهيد: آماده شدن در مقابل مشكلات، مواجه شدن با آنها و تأمّل كردن در چيزهايى كه آموختهايد.
الف. آماده شدن در مقابل مشكلات
شما مىتوانيد به شيوهاى كه كنترل شما را بر اوضاع افزايش دهد، خودتان را براى مبارزه با مشكلات آماده كنيد. تهيه فهرستى از جملات تقويتكننده مىتواند به شما كمك كند.
ب. مواجه شدن با مشكلات
وقتى مشكلى پيش مىآيد، آنقدر خود را از نظر روانى تقويت كنيد تا احساس كنيد تمام تلاش خود را براى انجام وظيفه، استخدام كرده و از عملكرد خود راضى هستيد.
ج. تأمّل كردن درباره آموختهشدهها
هنگامى كه مشكلى را از سر راه برداشتيد، براى مدتى درباره آنچه از آن آموخته ايد، تأمّل كنيد. بهتر است به اشتباههاى خود پى ببريد و از خودتان بپرسيد كه چه طور مى توانيد از اشتباه هاى خود كمال استفاده را ببريد. حلّ مسئله زمانى اتفاق مى افتد كه پاسخ مقابله اى فرد مؤثر واقع شود؛ به گونه اى كه بيشترين پيامد مثبت و كمترين آثار منفى را به همراه داشته باشد تا مسئله حل گردد.
فهرست كردن، زمينه اى مى شود براى اينكه فرد تلاش كند از ميان راه حل هاى موجود، راه حل هاى مؤثر و سازگارانه را براى زندگى روزمره خويش پيدا كند.
4. تصميمگيرى و اجراى آن
پس از بررسى راه حل هاى متعدد، در چهارمين مرحله، شما بايد براى شيوه كار تصميم بگيريد. براى دستيابى به تصميمى مناسب، ضرورت دارد مشورت را پشتوانه كار خود قرار دهيم.
مشورت خانوادگى
مشورت خانوادگى راهى است كه درآن هر عضو خانواده نظر خود را درباره مشكل و اقداماتى كه لازم است انجام شود تا راه حل موردنظر تحقق يابد، بيان مىكند.
در زمينه تصميم گيرى صحيح به نكات زير بايد توجه كرد:
ـ هر تصميم درستى بايد متقن، محكم و پايدار باشد.
ـ تصميم متقن تصميمى است كه با مشورت صاحبان عقل همراه باشد.
ـ تصميم گيرنده قوى كسى است كه انعطاف پذير باشد .
ـ نعمتها و دارايى هاى موجود نبايد انسان را از تلاش براى آينده باز دارد.
ـ تصميم درست براى آينده زمانى رخ مى دهد كه به وظيفه امروز عمل شده باشد.
ـ تصميم گيرنده خوب كسى است كه به هنگام غضب، كيفر ندهد و پيش از فرا رسيدن زمان پاداش، فرصت را براى پاداش غنيمت شمارد
ـ زمان شناسى براى تصميم گيرى بسيار مهم است. كسى كه زمان خود را خوب بشناسد، براى حوادث آينده خود را آمادهمى سازدوخوبتصميم مىگيرد.
ـ كسى كه حكيمانه تصميم بگيرد و ديگران او را به حكمت بشناسند، براى تصميمات او ارزش قايل مىشوند و بدان تن مىدهند.
ـ كسى كه به احكام شريعت آشنا باشد، مىتواند تصميم درست بگيرد.
ـ تصميمگيرنده بايد بداند آنچه مىفهمد در برابر آنچه نمىفهمد، بسيار كم است. بنابراين، بايد با دقت و با توكل بر خداى منّان تصميم بگيرد.
ـ تصميمگيرنده بايد با گوناگونى و تفاوتهايى كه ميان آحاد مردم وجود دارد، آشنايى پيدا كند.
5. آزمون و ارزيابى
اگر راهحل بهكارگرفته شده موفقيت را به دنبال داشت، نتيجه مطلوب حاصل شده است، وگرنه لازم است مراحل مختلف حلّ مسئله مجددا مرور شود.
پس يك بررسى مجدد ضرورى است تا انسان از خطاهاى پيشآمده جلوگيرى كند.
در روايتى، از امام على عليهالسلام نقل شده است كه حضرت فرمودند:زيرك كسى است كه افزون بربرنامه ريزى براى بهبودى امروزش نسبت به ديروز، عقل مذمّت از خود داشته باشد و كارهاى خود را امتحان كند و در تصميمات نامناسب، خود را مذمّت نمايد.
نتيجه گيرى
در ميان انواع تفكر، بهترين تفكر به عنوان پيش نياز حل مسئله، همان است كه از آن در روايات به عنوان تفكر لطيف، سودمند، عميق، باطن گرا و عاقبت انديش ياد شده است. براى اينكه به اين نوع تفكر دست يابيم، ضرورى است با انواع ديگر تفكر كه مانع دستيابى به حل مسئله است، مقابله كنيم.
يكى از تفكراتى كه مانع وصول به مهارت مسئله گشايى است، تفكر بسته است. در اين تفكر، مرزبندى ها شديد است، انعطاف در آن بسيار ضعيف است، دايره احتمالات بسيار محدود است و انسان در انتخاب و تصميم گيرى با گزينه هاى فراوانى روبه رو نيست. در تفكر بسته، انسان به طور طبيعى منافع خود را محور قرارمى دهد، خودپسند و خودرأى مى شود و با خودرأيى عوامل هلاكت خود را فراهم مى آورد اين افراد تنها مى مانند و از رسيدن به خواسته هاى خويش ناتوان مى شوند.
تفكر ديگرى كه مانع موفقيت در حل مسئله است، تفكرات خرافى است. اين تفكر فرد را بسيار محدود مى سازد، آن هم محدوديتى كه بر اساس عواملى غيراختيارى و بى مبناست و هيچ منطق صحيحى آن را تأييد نمى كند.
تفكر ديگرى كه از موانع دسترسى به حل مسئله به حساب مى آيد، تفكر منفى است. در اين سبك تفكر، فرد بر نكات منفى تأكيد مى كند. نتيجه اين طرز فكر، يأس، بدبينى، اضطراب و افسردگى است که ناخشنودى شخص، انتظارات منفى، عزت نفس پايين و درماندگى را به همراه دارد.
ارسال کردن دیدگاه جدید