بررسی سکانس‌های کلیدی فیلم موهن

یکی از دلایل پرداختن فیلم به اختلاف قبطیان مصر با اسلام به عملکرد مصر در بیداری اسلامی باز می‌گردد که یأس و ناامیدی بسیاری را برای نظام سلطه و صهیونیست‌ها به وجود آورد.
به گزارش مشرق هنگامی که نظریه‌پردازان غربی ندای نظم نوین جهانی را بر اساس نظام لیبرال دموکراسی خود فریاد می‌زنند، در این میان ادیان الهی مانعی بزرگ برای دست‌یابی به این مهم است، به ویژه دین مبین اسلام با محوریت پیامبر رحمت و مهربانی‌ها حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه وآله وسلم، سد محکمی در برابر خواسته‌های شوم استکبار جهانی است،‌ بدیهی است که استفاده ابزاری غربی‌ها از اسلام بعد از حادثه یازده سپتامبر سال 2001 نه تنها نتیجه معکوس داشته است، بلکه موج جدیدی از اسلام‌خواهی را حتی در ایالت متحده آمریکا را در پی داشته است.

پس از انتشار فیلم موهن به ساحت پیامبر اعظم(ص)، از دو هفته قبل تاکنون موج اعتراضات اسلامی در سراسر جهان اسلام به پا خواسته است.

حجت‌الاسلام محمودرضا قاسمی عضو هئیت علمی مؤسسه بهداشت معنوی و کارشناس عرفان‌های نوظهور به نقد و بررسی فیلم توهین‌آمیز به ساحت رسول مکرم اسلام(ص) پرداخته است که در ادامه می‌آید.

توهین به پیامبر اسلام(ص) زمینه دین واحد جهانی نظام سلطه!

داستان فیلم


سکانسی از حمله مسلمانان افراطی در فیلم موهن

 

اگر چه این فیلم با صحنه‌هایی از حمله چند مسلمان با چهره‌هایی خشن به داروخانه یک پزشک قبطی مسیحی صورت گرفته و در حین حمله یک زن مسیحی صلیب به گردن مورد ضرب و شتم و در نهایت منجر به مرگ وی می‌شود و سپس با حمله ناجوانمردانه به همسر پزشک، مغازه‌اش ویران می‌شود، اما این جریان را می‌بایست وسیع‌تر از کنیه دولت خودخوانده قبطیان مسیحی در آمریکا به رهبری «عصمت زقلمه» و «موریس صادق» وکیل قبطی و «تری جونز» کشیش دیوانه قرآن‌سوز دانست.

سکانس کشته شدن همسر پزشک داروساز مسیحی

 

 

فیلم پس از این بخش، به حیات پیامبر اعظم(ص) در صدر اسلام منتقل می‌شود و با پخش صحنه‌های مبتذل علاوه بر توهین به پیامبر اکرم(ص)، دین اسلام را به عنوان «سرطان» و مسلمانان را افرادی خشن، عقب مانده و طرفدار خونریزی نشان می‌دهد.

یکی از شیطنت‌های فیلم آن است که مسلمانان را افرادی شکنجه‌گر معرفی کرده است و در صحنه‌ای از فیلم یک زن سالخورده که سن خود را 120 سال بیان می‌کند، به نحو عجیبی توسط پیروان اسلام شکنجه می‌شود؛ در حالی‌که در تاریخ اسلام چنین چیزی مشاهده نمی‌شود، اما با این حال در عصر فرامدرن نظام سلطه در شکنجه‌گاه‌های رسمی گوانتانامو و ابوغریب روی بشریت را سیاه کرده است، این چنین به ساحت اسلام توهین می‌کند.

نمایش چهره‌ای خشن از مسلمانان در فیلم موهن

 

نقش پیامبر(ص) را بازیگری با رفتاری کمدی و توهین‌آمیز بازی می‌کند و در آن تلاش شده است تا نزول وحی بر پیامبر(ص) را دروغ معرفی کند.

در اقدامی هماهنگ و برای برداشتن فشار اعتراضات اسلامی و آزادی‌خواهان دنیا علیه آمریکا، دولت فرانسه از اقدام یک کاریکاتوریست در توهین به ساحت نبوی حمایت همه‌جانبه می‌کند.

فیلم موهن چهره نورانی پیامبر(ص) را بسیار خشن جلوه می‌دهد

 

بی‌شک این قبیل اقدام‌ها در اراده پولادین مسلمانان در دفاع از آرمان‌هایشان نه تنها خللی ایجاد نمی‌کند، بلکه آنان را راسخ‌تر و مقاوم‌تر می‌کند و به این نکته مهم رهنمون می‌شود که تنها راه رسیدن به عدالت جهانی و درک اهداف بلند انبیاء الهی، مقاومت در برابر نظام سراسر ظلم سلطه جهانی است.

بی‌شک همگان نسبت به سناریوی نظام سلطه که از سال 2001 با فرو ریختن برج‌های دوقلو شروع شد و در ادامه در پی حوادثی در سال 2012 است، آگاهی یافته‌اند، به گونه‌ای که هالیوود 50 مستند پیرامون سال 2012 و چند فیلم بلند سینمایی با صرف هزینه‌های بسیار در این باره تولید کرده است، حتی در این باره باز قصاید «نوستر داموس» دستاویز نظام سلطه قرار گرفت و ادعا شد که در کتابخانه مرکزی رم، 10 تابلو‌نقاشی پیرامون پیش‌بینی حوادث این دهه پس از 500 سال کشف شده است! سؤال اساسی این است که نظام سلطه در حیطه فرهنگ ملت‌ها چه اهدافی را از دامن زن به این جریان‌ها دنبال می‌کند.

قطعاً دینی همانند اسلام که سراسر آموزه‌های آن توسط نبی مکرم اسلام(ص) در مقابله با ظلم و ظالم می‌پردازد، نه تنها مطلوب نبوده، بلکه می‌بایست در این راستا با آن مقابله شود.

حجم انبوه حمله به ساحت پیامبر اسلام(ص) در سال‌های اخیر و سوزاندن قرآن کریم و چاپ مصحف شریف توسط صهیونیسم بین‌الملل که در آن‌ها آیات جهاد حذف شده‌اند و ... همه و همه جهت نیل به این هدف است که از ادیان توحیدی دینی ساخته شود که مطلوب نظام سلطه باشد و این بدان معناست که شخص مسلمان یا مسیحی یا یهودی باشد اما به اصول اساسی نظام سلطه همچون سکولاریسم و دنیایی کردن دین، اومانیسم و جدایی انسان از خدا، پراگماتیسم و اصل اصالت لذت، ... پایبند باشد.

این اصول که از آن تحت عنوان دین واحد جهانی یاد می‌کنیم، چتر فراگیری است که نظام سلطه برای استیلای فرهنگی ادیان توحیدی پیش‌بینی کرده است که شروع آن با تقدس‌زدایی از پایه‌های قدسی ادیان همچون نبی مکرم اسلام(ص) شروع می‌شود و این خطری است که عمق خطرات آن از این جا مشخص می‌شود که اگر آنان در ابتدای هزاره سوم در این استیلا غالب آیند، این هزاره را از آن خود کرده‌اند، اما «وَمَکَرُواْ وَمَکَرَ اللّهُ وَاللّهُ خَیْرُ الْمَاکِرِین»، این آتشی که آفریدند، دامان خودشان را خواهد گرفت.

نکته‌ای که سناریوی غرب را برای رسیدن به دین واحد جهانی به هم ریخت، بحث بیداری اسلامی بود که هرگز در تحلیل‌های آنان نمی‌گنجید و یکی از دلایل پرداختن فیلم به اختلاف قبطیان مصر با اسلام به عملکرد مصر در بیداری اسلامی باز می‌گردد که یأس و ناامیدی بسیاری را برای نظام سلطه و صهیونیست‌ها به وجود آورد.

سکانس حضور حضرت خدیجه(س) در کنار پیرمردی مسیحی با صلیب

 

یکی از نکاتی که فیلم موهن روی آن مانور می‌دهد، بحث تعدد همسران رسول خدا(ص) است که ابتدا با توهین به حضرت خدیجه سلام الله علیها شروع می‌شود، در کنار حضرت خدیجه پیرمردی مسیحی با صلیب ایستاده است که کارگردان هدف مزورانه‌ای را از این صحنه دنبال می‌کند و آن همان مطلبی است که مستشرقین به دنبال آن بوده‌اند که پیامبر اسلام مطالب قرآن را از یکی از بستگان مسیحی(!) حضرت خدیجه(س) به نام «ورقة بن نوفل» کسب کرده‌اند، عده‌ای از یهودیان نیز مدعی وحی نبودن قرآن شده‌اند و آن را اقتباس از علمای یهود عنوان می‌کردند، کارگردان عمق این کینه مستشرقین نسبت به احکام متعالی اسلام را این گونه پوشش داده است.

فلسفه همسران پیامبر اسلام

ازدواج پیامبر(ص) با زنان مختلف و متعدد برای حل یک سلسله مشکلات اجتماعی و سیاسی در زندگی ایشان بوده است‌، هنگامی که پیامبر(ص) ندای اسلام را بلند کرد، تک و تنها بود و تا مدت‌ها جز عده محدود و کسی به او ایمان نیاوردند و چون ایشان بر ضد تمام معتقدات خرافی عصر خود قیام کرد، طبیعی است که همه اقوام و قبایل آن محیط بر ضدش بسیج شوند.

حال باید از تمام وسایل برای شکستن این اتحاد نامقدس دشمنان استفاده کند که یکی از آنها ایجاد رابطه خویشاوندی از طریق ازدواج با قبایل مختلف بود، زیرا محکم‌ترین رابطه در میان عرب جاهلی رابطه خویشاوندی محسوب می‌شود، به طوری که داماد قبیله را همواره از خود می‌دانستند و دفاع از او را لازم و تنها گذاشتن او را گناه می‌شمردند.

قرائن نشان می‌دهد که ازدواج‌های پیامبر(ص) لااقل در بسیاری از موارد جنبه سیاسی داشته است، بعضی ازدواج‌ها برای کاستن از عداوت یا طرح دوستی و جلب محبت اشخاص و یا اقوام متعصب و لجوج بوده است‌، روشن است کسی که در سن 25 سالگی و در عنفوان جوانی با زن بیوه چهل ساله‌ای ازدواج می‌کند و تا 53 سالگی تنها به همین یک زن بیوه زندگی می‌کند و به این ترتیب دوران جوانی خود را پشت سر گذارده و به سن میان سالی می‌رسد و بعد به ازدواج‌های متعدد دست می‌زند، حتماً دلیل و فلسفه‌ای دارد و یا هیچ حسابی نمی‌توان آن را به انگیزه‌های جنسی پیوند داد.

پیامبر(ص) با زنان متعددی ازدواج کرد و جز مراسم عقد انجام نشد و هرگز آمیزشی با آنها نکرد، حتی در مواردی تنها به خواستگاری بعضی از زنان قبایل قناعت کرد و آنها به همین قدر خوشحال بودند و مباهات می‌کردند و به این ترتیب رابطه و پیوند اجتماعی آنها با پیامبر(ص) محکم‌تر و در دفاع از او مصمم‌تر می‌شدند. از سوی دیگر با اینکه پیامبر(ص) مسلماً مرد عقیمی نبود، ولی فرزندان کمی از او به یادگار ماند، در حالی‌ که اگر این ازدواج‌ها به خاطر جاذبه جنسی بود، باید فرزندان بسیاری از ایشان به یادگار مانده باشد.

در هر صورت به نظر می‌رسد با وجود اینکه جواب این شبهات بارها داده شده است؛ نظام سلطه همچون شخص غریقی که به هر چیزی برای غرق نشدن چنگ می‌زد، ساحت پیامبر اسلام و قرآن کریم را نشانه گرفته‌اند و می‌بایست منتظر حوادث بزرگی در آینده بود، چه اینکه جهان آبستن حوادث عظیمی است و همچون گلوله‌ای در حال انفجار هر آن امکان انفجار آن می‌رود که قطعاً موج این انفجار نظام سلطه را در بر خواهد گرفت.
 

 

 

 

 

 

ارسال کردن دیدگاه جدید

محتویات این فیلد به صورت شخصی نگهداری می شود و در محلی از سایت نمایش داده نمی شود.

اطلاعات بیشتر در مورد قالب های ورودی