آمریکا دوستداشتنیه؛ حتی با همین بایدن ناقصالعقلش!
یک پایگاه اینترنتی غربگرا، در اوج درماندگی و بحرانزدگی آمریکا، به توجیه حال و روز بههمریخته جو بایدن پرداخت.
روزنامه کیهان در ستون خبر ویژه خود نوشت: هرچند رئیسجمهور آمریکا چندروز یکبار در مراسم عمومی به زمین میخورد، تاریخها و اسامی افراد و کشورها را جابهجا بیان میکند، با افراد خیالی دست میدهد، مسیر حرکت را گم میکند و دور خودش میچرخد، سایت «عصر ایران» نوشت: «جو بایدن رئیسجمهور آمریکا، که سلامت ذهنی و فیزیکی او مدتهاست به موضوع بحثهای داغ رسانهای تبدیل شده است، در جشن فارغالتحصیلی نیروی هوایی این کشور به روی زمین افتاد. برای نخستینبار نیست که پرزیدنت یا به زمین میخورد و یا رفتارهایی برعکس و غیرمعمول از خود نشان میدهد. با این حال چرا بایدن ۸۰ ساله، همچنان رئیسجمهور قدرتمندترین کشور جهان است و حتی بهصورت رسمی بار دیگر کاندیداتوری خود را برای انتخابات ریاستجمهوری ۲۰۲۴ آمریکا اعلام کرده است؟ ایالات متحده برخلاف بسیاری از کشورهای جهان، از سطحی از توسعه و توانمندی عبور کرده و دیگر رئیسجمهور در این کشور؛ چالشهای زیادی در حوزههای مقدماتی اقتصاد و سیاست ندارد و در سطح کلان برنامهریزیها انجام میشود.
قدرت در آمریکا پخش شده و مناسبات سیاسی و اقتصادی این کشور با تمام جهان share شده است و بنگاههای خصوصی تعیینکننده هستند و رئیس دولتها چندان در این حوزه درگیر نیستند. اقتصاد در آمریکا برعکس بسیاری از کشورهای جهان سوم، چندان درگیر امر سیاسی نیست. اقتصاد در آمریکا در مسیری افتاده که یک رئیسجمهور ۸۰ ساله هم میتواند آن را راهبری کند.
بیثباتی و تداوم بیثباتی، ناامنی و تداوم ناامنی، غربستیزی و تداوم غربستیزی که مولفههای مهم کشورهای توسعه نیافته از جمله ایران است دیگر در ایالات متحده کمتر دیده میشود و انرژی یک رئیسجمهور معطوف به این مولفهها نیست. یک رئیسجمهور وقتی که گرفتار مسئله امنیت و بقای کشورش نباشد، ساخت اقتصادی و سیاسی روان و آرامی دارد و نهادها هستند که کارها را به پیش میبرند.
بخش خصوصی در کشورهایی چون ایالات متحده آمریکا بسیار قدرتمند عمل میکنند و مزیتهای بخش خصوصی مدام بازتولید میشود و خیال سیاستمداران را در حوزه اقتصاد راحت میکنند؛ حتی اگر این اقتصاد سرمایهداری باشد و منافع خود را ابتدا مدنظر قرار دهد.
پدیده قدرت در آمریکا در بین نهادهای مدنی و شرکتهای خصوصی توزیع شده و رئیسجمهور درگیر تمرکز قدرت نیست. در چنین فضایی است که رئیسجمهور بارها زمین میخورد، سلامت فکری و جسمی او زیر سؤال میرود اما همچنان کشور، با قدرت به حیات خود ادامه میدهد. وقتی شالوده توسعه در یک کشور، علمی و جهانشمول بسته میشود و به پایداری رسیده باشد و سیاستمداران بر سر اصول توسعه نگاهی مشترک داشته باشند؛ خیلی عادی است که فردی ۸۰ ساله، همچنان سودای ماندن در قدرت داشته باشد؛ حتی اگر بهخاطر جسم و هوش ناقصی که دارد مدام به زمین بخورد».
چاپلوسی این پایگاه ایتنرنتی حقالعمل کار برای بایدن و دولت آمریکا در حالی است که اولاً این کشور براساس گزارش نیویورکتایمز، ۳۱ تریلیون دلار بدهی دارد و بدهکارترین کشور دنیاست. در همین حال بالغ بر پنجاه میلیون آمریکایی (از هر شش نفر یک نفر) برای رفع گرسنگی روزانه خود محتاج دریافت کوپن غذا هستند.
در عین حال، قدرتهای نوظهور بسیاری، در حال تغییر نظم جهانی آمریکا به جهان چندقطبی هستند؛ به نحوی که سیاستمداران بسیاری در آمریکا و اروپا، از انتقال محور قدرت جهانی از غرب و آمریکا به شرق سخن میگویند. از جمله؛
- فدریکا موگرینی: «قدرت رهبری آمریکا در حال زوال، و قدرت او در حال کاهش است. من هرگز آمریکا را تا این حد قطبیشده و بیثبات ندیده بودم».
- نیکولا سارکوزی: «محور جهان در حال عبور از غرب، به شرق یعنی آسیاست. ما در گذشته بر جهان تسلط داشتیم، اما حالا به هیچوجه مسلط نیستیم. روی کار آمدن فردی مانند ترامپ، نشانه وخامت شرایط غرب بود، نه علت آن».
- جوزپ بورل: «تحلیلگران از مدتها پیش درباره پایان نظم تحت رهبری آمریکا و ظهور قرن آسیایی سخن گفتهاند. این اتفاق، پیش چشم ما در حال وقوع است».
- ولفگانگ ایشینگر رئیس کنفرانس امنیتی مونیخ: «جهان در حال عبور از غرب به عصر پساغرب است. کاهش نفوذ اروپا و آمریکا زمینه را برای کشورهای دیگر فراهم کرده تا نظم جهانی جدیدی را شکل دهند. ناکامی در پاسخ به درگیری سوریه و اوکراین، ضعف ما را آشکار و زمینه را برای پُر کردن خلأ توسط کشورهایی مانند ایران و روسیه فراهم کرد».
آمریکا، قرن جدید را با برنامه قرن جدید آمریکایی و تسخیر کشورهای غرب آسیا برای به زانو در آوردن رقبا آغاز کرد؛ اما حالا در حالی که از آن زمان چهار دولت در آمریکا تغییر کرده و آمریکاییها بالغ بر هشت هزار میلیارد دلار در جنگهای خاورمیانه هزینه کردهاند، نظریهپردازان غربی متعدد از «خاورمیانه بدون آمریکا» سخن میگویند. در حوزه سیاست داخلی نیز جامعه آمریکا بهشدت قطبیشده و در انتخابات دو سال قبل تا مرز آشوب و جنگ داخلی و تجزیهطلبی پیش رفت.
در این شرایط روشن است که آمریکا به یک رئیسجمهور سر حال نیازمند است و نه دولتمردی دچار زوال عقل. البته متقابلا میتوان گفت بایدن با همین وضعیت وخیم فعلیاش، در کنار دیوانهای به نام ترامپ، محصول عقبگرد تمدنی آمریکا پس از دویست سال گسترش است.
ارسال کردن دیدگاه جدید