شهیدی که با شناسنامه خواهرش به جبهه اعزام شد!

در سال ۶۲ در اوج تهاجم دشمن بعثی یوسف تبدیل شده بود به یک رزمنده بسیجی باتجربه و میدان دیده که به چیزی جز دفاع از آب و خاک فکر نمی‌کرد.

روزنامه جوان: مردم شهیدپرور شهرستان الیگودرز در شب شهادت امام‌جعفر صادق (ع) ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۲ در مراسمی از پیکر شهید تازه تفحص شده دوران پر افتخار هشت سال دفاع مقدس شهید یوسف سرلک استقبال کردند. پیکر مطهر مداح شهید یوسف سرلک که در اسفندماه ۱۳۶۳ در عملیات بدر در منطقه شرق دجله به شهادت رسیده بود، پس از ۴۰ سال به آغوش وطن بازگشت. برای آشنایی با سیره و سبک زندگی این شهید مداح با برادرش یعقوب سرلک همکلام شدیم.

اعزام با شناسنامه خواهر
یوسف سرلک متولد سال ۴۶ شهرستان الیگودرز استان لرستان است. از همان دوران نوجوانی عاشق و شیفته مکتب امام‌حسین (ع) و اهل‌بیت (ع) و بسیار متفکر و خود ساخته بود. یوسف، درک بالایی از زمان خود داشت و همین آگاهی و درک بالا و تعهدپذیری‌اش باعث شد که در دوران انقلاب و پس از آن در دوران جنگ احساس مسئولیت کند. برادرم یوسف ۱۵سال بیشتر نداشت که به رغم سن کمش تصمیم گرفت به جبهه اعزام شود. چند مرتبه اقدام کرد، اما نتوانست به جبهه برود. هر بار که می‌رفت ناامید برمی‌گشت. چون مسئولان به او می‌گفتند سن شما قانونی نیست. شما نمی‌توانید اعزام شوید. یوسف باید یک راه دیگر پیدا می‌کرد، برای همین شناسنامه خواهرم را برداشت، نام خواهرم را پاک کرد و نام خودش را در شناسنامه نوشت. خواهرم سه سال از یوسف بزرگ‌تر بود، اینطور شد که یوسف توانست لباس رزم بر تن کند و راهی جبهه شود. عشق و ارادت یوسف به امام و ولایت‌پذیری‌اش قابل توصیف نبود. مداح و نوحه سرا بود و برای امام‌حسین (ع) در وصف حادثه کربلا و شهدای کربلا شعر می‌سرود.

جانبازی
در سال ۶۲ در اوج تهاجم دشمن بعثی یوسف تبدیل شده بود به یک رزمنده بسیجی باتجربه و میدان دیده که به چیزی جز دفاع از آب و خاک فکر نمی‌کرد. ایشان در سال‌های ۶۱ و ۶۲ در چندین عملیات شرکت کرد و دچار مجروحیت از ناحیه دست و بازوی راست شد، یک بار هم دچار موج گرفتگی شد، ولی هر بار عاشق‌تر و بی‌قرارتر از دفعات قبل عزمش را جزم می‌کرد و راهی میدان می‌شد.

مداحی یوسف و بی‌قراری مادر
وقتی برادرم با همان وضع جراحت مجدد راهی می‌شد مادرم بی‌تابی می‌کرد که نکند اتفاقی برای پسرش پیش بیاید. یک مرتبه که بی‌قراری مادر را دیدم و برای اینکه از این حالت ناراحتی بیرون بیاید و غصه نخورد، دستش را گرفتم و به سمت مسجد موسی‌بن‌جعفر (ع) پایین کوی ۱۵ خرداد آمدیم. مسجد پر بود از رزمنده‌های بسیجی که می‌خواستند به جبهه اعزام شوند.

یوسف به میان‌شان رفته بود و برایشان مداحی می‌کرد. نزدیک مسجد به مادر گفتم، این صدا را می‌شناسی؟ برایت آشنا نیست؟
گفت چرا صدای یوسف است. ساعتی منتظر ماندیم تا یوسف آمد و مادر را درآغوش گرفت. مادر وقتی یوسف را دید خیلی آرام‌تر شد. بی‌قراری‌هایش بعداز آن کمتر هم شد. ما نمی‌دانستیم آن روز و آن وعده دیدار آخرین مرتبه‌ای است که ما یوسف را می‌بینیم، بعد از آن دیگر خبری از یوسف نبود.

بدر- مجنون و شهادت
او رفت و ما ماندیم در بی‌خبری. از هر کسی سراغش را می‌گرفتیم جواب درستی به ما نمی‌دادند. شش ماهی از او بی‌اطلاع بودیم. فقط می‌گفتند گردان یوسف عملیات سختی انجام داده و احتمالاً او مجروح شده است. ما تمام بیمارستان‌ها را به دنبالش گشتیم، اما خبری از او نبود. بعد از دو ماه خبر مفقودی‌اش را به خانواده دادند و گفتند ایشان در عملیات بدر در منطقه شرق در جزیره مجنون با رشادت تمام جنگیده و به شهادت رسیده است.

۴۰ سال میهمان حضرت‌زهرا (س) بود
اینکه چرا در خاک‌های مجنون ماند را از همرزمانش سؤال کردیم، آن‌ها گفتند در عملیات بدر بودیم که یوسف خیلی پیش رفته بود. رفت و چند تانک را منهدم کرد و نهایتاً بعد از اصابت تیر همانجا زمین‌گیر شد و ماند. پیکرش ۴۰ سال ماند تا به حضرت زهرا (س) بگوید بی‌بی‌جان شما تنها نیستید من یوسف می‌مانم. ماند تا ثابت کند حرف امام زمین نمی‌ماند.

وصیت کرده بود به حفظ حجاب
وصیتنامه شهید را که می‌خوانیم، می‌بینیم ایشان به حفظ حجاب خواهران و دفاع از امام و روحانیت بسیار تأکید داشته است. حالا برادرم روی دستان مردم شهیدپرور تشییع شد. یوسف گمگشته باز آمد... او آمد تا ثابت کند این درخت تنومند نظام و انقلاب با خون شهدا آبیاری شده است و هیچ آسیبی نخواهد دید ان‌شاءالله. شهید مداح یوسف سرلک در ۲۱ ماه سال ۱۳۶۳ در عملیات بدر مفقودالاثر شده بود و بعد از ۴۰ سال دوری و چشم انتظاری به خانواده‌اش بازگشت. جامانده عملیات بدر در ۲۵ اردیبهشت سال ۱۴۰۲ روی دستان مردم تشییع و تدفین شد.

ارسال کردن دیدگاه جدید

محتویات این فیلد به صورت شخصی نگهداری می شود و در محلی از سایت نمایش داده نمی شود.

اطلاعات بیشتر در مورد قالب های ورودی